اما اینکه چرا لهستان آماده نقش بازی کردن در زمین آمریکا شده است باید گفت: رویکردهای سیاست خارجی این کشور با روی کار آمدن حزب قانون و عدالت آندره دودا رئیس جمهور ملی گرای لهستان به کلی دگرگون شده است. ستون اصلی سیاست خارجی این دولت، قویتر کردن روابط خود به عنوان متحد آمریکا بوده است. نزدیک شدن به آمریکا سرلوحه سیاست خارجی آندره دودا شده و تا جایی پیش رفته که گویی سیاست ورشو همانند عربستان در دستان ترامپ قرار گرفته است و این آمریکا است که تعیین کننده اصلی اهداف استراتژیک لهستان است.
دیدارنیوزـ احمد کاظمی: خصومت دولت آمریکا به ریاست دونالد ترامپ با ایران به مرحله تازهای رسیده است و آنها در تلاش هستند تا با برگزاری نشستی بین المللی در ورشو لهستان، ایران را در افکار جهانی محکوم کرده و پوششی بر شکستهای سیاسی خود بگذارند.
این کنفرانس، موسوم به "صلح و امنیت در خاورمیانه" است و با حمایت آمریکا وکشورهای عربی در چهاردهم فوریه (۲۵ بهمن) در ورشو پایتخت لهستان برگزار میشود و طبق اظهار نظر مایک پمپئو "وزیر امور خارجه آمریکا" شرکت کنندگانی از ۷۰ کشور از آسیا، آفریقا، نیمکره غربی، اروپا و خارومیانه حضور خواهند یافت.
هدف نشست ورشو
وزیرخارجه آمریکا عنوان کرده است هدف این کنفرانس «ثبات در خاورمیانه و حفظ صلح، آزادی و امنیت در منطقه» با تمرکز بر ایران است که شامل اطمینان یافتن از این است که ایران «تأثیر کارشکنانهای» ندارد.
این نشست، ابتدا قرار بود تماما ضدایرانی و صرفاً با تمرکز بر موضوع ایران باشد، اما بعد از نگرانی واشنگتن از حضور کمرنگ متحدان آمریکا در آن، دستور کار این اجلاس، تعدیل شد. اکنون نام این نشست به صلح و امنیت در خاورمیانه تغییر کرده، اما به موضوعات مورد مناقشهای همچون مسئله فلسطین نمیپردازد.
روزنامه الشرق الاوسط در خبری مدعی شده که قرار است کنفرانس ورشو به تشکیل شش کمیته کاری برای اجرای توصیههای کنفرانس منجر شود. این شش کمیته در حوزههای «مبارزه با تهدید امنیت سایبری»، «موشکهای بالستیک»، «مبارزه با تروریسم»، «فراهم کردن امنیت و انرژی»، «امنیت راههای دریایی» و «حقوق بشر» فعال خواهند بود؛ حوزههایی که به شکل مستقیم به رفتار ایران در خاورمیانه مربوط است.
اما برای فهمیدن درست این مطلب که هدف از این نشست در آستانه جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی چیست باید نگاهی دقیقتر به سلسه حوادث پیشین داشت.
الف) سرپوشی بر شکست سیاستهای آمریکا در منطقه
هم اکنون منطقه خاورمیانه و غرب آسیا دورانی پر از بی ثباتی را پشت سر میگذارد. ما مدتهاست شاهد رشد قارچ گونه گروههای تروریستی- تکفیری با ایدئولوژی وهابی در اشکال مختلفی همچون القاعده، طالبان، داعش، جبهه النصره و ... بوده ایم که ریشه همه اینها به سیاستهای دهه ۱۹۸۰ آمریکا برای زمین گیر کردن ارتش سرخ در افعانستان برمیگردد و پس از آن، حمله آمریکا به افغانستان و عراق با هدف مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی که منجر به پخش شدن این غده سرطانی در سراسر منطقه شد.
آمریکا همیشه در پی آن بوده است تا به وسیله ایجاد آشوب در این منطقه، زمینه تداوم حضور نظامی-سیاسی خود را توجیه کند، اما این سیاست آمریکا اکنون به ضد خودش تبدیل شده است.
پس از تشکیل جبهه مقاومت در منطقه و همکاری مشترک نظامی-استراتژیک روسیه با آن در سرکوب داعش در سوریه و عراق، شاهد شکست سیاستهای آمریکا بودیم تا جایی که ترامپ رسما اعلام کرد برنامههای درازمدت و هزینههای چند ده میلیارد دلاری آنها رسما شکست خورده است.
پمپئو در جریان مصاحبه خود با شبکه فاکس نیوز از ایران و روسیه به عنوان دو نیروی بی ثباتساز یاد میکند در حالی که همکاری تهران- مسکو برای نابود کردن داعش در سوریه و پشتیبانی ایران از مبارزه ملت عراق با داعش موجب شده است تا امروز اوضاع منطقه به مراتب چشم انداز بهتری نسبت به سالهای گذشته را داشته باشد.
ب) کاهش پیامدهای نفوذ آمریکا در منطقه
آمریکا ضمن خروج و کاهش نیروهای خود در منطقه به شدت بر روی سیاست تشکیل ناتوی عربی موسوم به ارتش عربی یا "میسا" کار میکند. آمریکا به دنبال آن است تا کشورهای عربی را بیش از پیش بهم نزدیک کرده و با تجهیز و نزدیک کردن آنان با اسرائیل، یک نیروی نظامی واحد قدرتمند ایجاد کرده تا نقش ژاندارمی منطقه را بازی کنند و نوک پیکان این ارتش به سمت ایران و جبهه مقاومت باشد.
مسلم است تشکیل این ارتش بر ضد منافع ترکیه، ایران و روسیه در منطقه است. قرار بود اولین حضور این ارتش در پی خروج آمریکا از سوریه و جایگزینی آن با نیروهای آمریکایی باشد که با تهدید شدیدالحن ترکیه، این برنامه نیز لغو شد. مسلم است که آمریکا دیگر نمیتواند مانند قبل در منطقه حضور داشته باشد و پیدا کردن جایگزین برای خود نیز سیاستی شکست خورده است.
ج) عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل
یکی از ابتکارات سیاست خارجی ترامپ، مطرح نمودن طرح «معامله قرن» و نابودی طرح تشکیل کشور مستقل فلسطینی طبق قرارداد ۱۹۶۸ اسلو است. آمریکا در پی آن است تا با نزدیک کردن روابط اعراب و اسرائیل و تشکیل نشستهای مشترک، قبح رابطه آنها را شکسته و همراهی آنها را با طرح معامله قرن تضمین کند.
پشت پرده نشست ورشو چیست؟
حتما برای شما هم این سوال پیش آمده است که چرا این اجلاس در لهستان به عنوان یک کشور عضو اتحادیه اروپا که اتفاقا سابقه روابط صمیمانهای با ایران دارد، برگزار میشود؟
اگر بخواهیم جوابی روشن به این سوال بدهیم باید ابتدا از واکنش توییتری عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان شروع کنیم. او در توییتر نوشت: "تصمیم لهستان برای ایجاد پایگاه نظامی ناتو موسوم به دژ ترامپ، انعقاد قرارداد ۷/ ۴ میلیارد دلاری جهت خرید سامانه دفاعی پاتریوت، و جایگزینی واردات گاز طبیعی مایع از آمریکا به جای خرید گاز از روسیه در سال ۲۰۲۲، از جمله دلایل انتخاب لهستان بهعنوان میزبان است".
همچنین فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز گفته است: "آمریکا از ضعفهای چنین کشورهایی در عرصه بینالمللی برای برگزاری چنین همایشهایی استفاده میکند. آمریکاییها تلاش میکنند با نشست ضدایرانی لهستان، استیلای خود را بر اروپا نشان دهند که این اقدام، شکستی برای اروپاییها خواهد بود". وی افزوده است: "امروز آمریکاییها از روی ناتوانی در یک کشور اروپایی همایشی با عنوان خاورمیانه و با تمرکز بر ایران راه انداختهاند تا شاید بتوانند ملت ایران را در برابر خواستههای خود تسلیم کنند، اما باید بدانند که تنها راه نجات آنها بازگشت از مسیر اشتباهی است که تاکنون رفتهاند".
دلیل انتخاب لهستان به عنوان پایگاه سیاست ضدایرانی آمریکا
به نظر میرسد اینکه در این برهه زمانی که کشورهای شاخص اتحادیه اروپا در حال تلاش برای زنده نگهداشتن برجام و ایجاد کانال مالی برای تسهیل ارتباطات تجاری با ایران هستند، لهستان کاندید سیاست ضدایرانی آمریکا میشود نشان از شکست سیاست خارجی آمریکا از طرفی و تحقیر اتحادیه اروپا از سوی آمریکا از طرف دیگر است.
اما اینکه چرا لهستان آماده نقش بازی کردن در زمین آمریکا شده است باید گفت: رویکردهای سیاست خارجی این کشور با روی کار آمدن حزب قانون و عدالت آندره دودا رئیس جمهور ملی گرای لهستان به کلی دگرگون شده است. ستون اصلی سیاست خارجی این دولت، قویتر کردن روابط خود به عنوان متحد آمریکا بوده است. نزدیک شدن به آمریکا سرلوحه سیاست خارجی آندره دودا شده و تا جایی پیش رفته که گویی سیاست ورشو همانند عربستان در دستان ترامپ قرار گرفته است و این آمریکا است که تعیین کننده اصلی اهداف استراتژیک لهستان است.
در جهت اثبات این ادعا میتوان به پیام تشکر وزارت خارجه لهستان در پی خروج غیرقانونی آمریکا از پیمان بین المللی برجام اشاره کرد. آمریکا هم این حمایت ورشو را بی پاسخ نگذاشت و شرایط واردات گاز مایع از آمریکا را تا آن جایی برای لهستان تسهیل کرد که آنها از واردات گاز ار روسیه چشمپوشی کردند.
لهستان هم در جوابی گشاده دستانه، پیشنهاد استقرار دائم نیروهای ناتو در لهستان و پرداخت دو میلیارد دلار به آمریکا برای مقاومت در برابر نیروهای روسیه را به ترامپ داد و همچین پیشنهاد داد در صورت توافق آمریکا برای ساخت این پایگاه، لهستان نام آن را "قلعه ترامپ" خواهد گذاشت و ابراز تمایل به خرید سامانه دفاع موشکی پاتریوت از آمریکا را اعلام کرد.
اما آنچه که لهستان را به این ذلت انداخته است در واقع ترس این کشور از بسط قدرت سیاسی-نظامی روسیه در همسایگی خود و ضعف خود از دفاع در برابر آن است. تا جایی که حاضر شده است به پایگاهی رایگان برای نیروهای ناتو تبدیل شود و حتی به آمریکا برای حمایت از خود دو میلیارد دلار باج بدهد.
پشت پرده سیاست جدید آمریکا
آمریکای دوران ترامپ که قرار بود دوران تجلی قدرت و اراده آمریکایی و یادآور هژمونی جنگ جهانی دوم آن باشد در عمل به دوران انزوا و شکست بیش از پیش آمریکا تبدیل شده است.
ترامپ معتقد بود آمریکا باید از پیمانهای پرهزینه قبلی رها و وارد پیمانهای جدید امنیتی شود که ضامن بقا و قدرت آن شود، اما عملا آمریکا را وارد جریانهای پرخطرتری کرده است. آمریکای ترامپ میکوشد تا ائتلافی از کشورهای عربی و اسرائیل و اروپایی درست کند تا بتواند ایران-روسیه را به انزوا و ضعف بکشاند.
این امر، نشان دهنده ضعف آمریکایی است که زمانی به تنهایی قادر بود اراده خود را بر هر کشوری تحمیل کند، اما امروزه باید دست به دامن دیگر کشورها بشود تا بتواند سیاستهای خود را پیش ببرد. سخنان پمیئو در اعلام "ایران و کشورهای اسلامی رادیکال" به عنوان دشمن و "اسرائیل و کشورهای عربی سنی" به عنوان متحد، تائید کننده این اهداف آمریکا است.
آمریکا امروز به شدت دنبال واگذار کردن وظایف و مسئولیتهایش به شرکای خود است. در این مسیر، لهستان شریک او در شرق اروپا در مبارزه با روسیه شده است. کافیست لهستان نگاهی به سابقه این نوع دوستیهای آمریکا با دیگر کشورها و هزینههایی که روی دست آنها گذاشته است بکند تا عاقبت این دوستی را زودتر دریابد.
واکنشها به نشست ورشو چه بوده است؟
نخستین واکنش، اما از سوی مقامات کشورمان صورت گرفت. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در توییتی حمایت ایران از پناهجویان لهستانی در زمان جنگ جهانی دوم را به سیاستمداران لهستانی یادآور شد. ظریف به همراه این توییت عکسهایی را منتشر کرد که یادآور اقدام ایران در پناه دادن به لهستانیها در جریان جنگ جهانی دوم بود.
همچنین ظریف نوشت: «برای یادآوری به میزبانان و میهمانان کنفرانس ضد ایرانی؛ کسانی که آخرین بار در نشست ضد ایرانی آمریکا شرکت کردهاند الان یا مردهاند، یا سیاهرو شدهاند یا به حاشیه رانده شدهاند و ایران از هر زمان دیگری قویتر است. دولت لهستان نمیتواند این شرمندگی را پاک کند، در حالی که ایران لهستانیها را در جنگ جهانی دوم نجات داد، این کشور اکنون میزبان سیرک مذبوحانه ضد ایرانی شده است.» همچنین دولت لهستان که بسیاری از شهروندانش در جریان جنگ دوم جهانی به لطف ایران نجات یافتند، باید از این حرکت شرمنده باشد.
علی شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی هم گفت: آدمی که میگوید تحریم با حداکثر فشار، وقتی به سمینار و کنگره میرسد مفهومش این است که قافیه را باخته است.
عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امورخارجه نیز با انتشار عکسی از قبرستان لهستانیها در ایران با کنایه به میزبانی لهستان برای نشست ضدایرانی در توییتی نوشت: ۱۸۹۲ لهستانی از سال ۱۹۴۲ تاکنون در قبرستان لهستانیها درقلب تهران آرمیدهاند. بیش از یکصد هزار لهستانی پس از آزادی از اردوگاههای کار اجباری استالین از راه ایران بازگشتند. قبرستانها در ایران بعداز ۳۰ سال قابل جایگزینی هستند، اما مردم تهران ۷۷ سال است که احترام میهمانان خود را نگاه داشتهاند.
قاسمی، سخنگوی وزیر امور خارجه هم گفت: «لهستان باید پاسخگوی عواقب این میزبانی باشد و مسوولیت تبعات و پیامدهای آتی مشارکت و میزبانی همایشی ضد یک کشور مستقل را بپذیرد، مگر آنکه در یک حرکت خردمندانه، سمت و سوی این نشست را به مسیری غیر از آنچه در دعوتنامههای خود بدان اشاره کرده است، تغییر دهد.»
بهدنبال این واکنشها، وزارت خارجه با احضار کاردارسفارت لهستان در ایران، مراتب اعتراض خود را به این کشور اعلام کرد. اما در واکنش به این احضار، وزارت خارجه لهستان هم در بیانیهای اعلام کرد که «جامعه بینالملل این حق را دارد که موضوعات مختلف منطقهای و جهانی را به بحث گذاشته و لهستان هم این حق را دارد که کنفرانسی برگزار کند که هدف آن ایجاد بستری برای اقداماتی برای ترویج ثبات و شکوفایی در منطقه خاورمیانه است.»
"بارتوش سیچوکی" معاون وزیر خارجه لهستان در جواب به اعتراض نسبت به عدم دعوت از ایران گفته بود: ایران به دلیل روابط پرتنش با ایالات متحده، به نشست ورشو درباره خاور میانه دعوت نشده است. وی در گفتگو با رادیو RMF لهستان تاکید کرد: مشخص شده است که این موضوع (دعوت ایران به نشست ورشو) به علت روابط بد میان ایران و آمریکا، مسالهای مختومه محسوب میشود.
سیچوکی همچنین در توجیه اقدام خود افزود: «هدف این اجلاس بحث در مورد منابع بی ثباتی در خاورمیانه بوده و به نحوی طراحی شده است تا فرایندی را آغاز کند که ایران نیز نهایتاً بخشی از آن خواهد بود، چرا که این منابع بی ثباتی بدون ایران حل شدنی نخواهد بود.»
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل میگوید: در نشست مربوط به امنیت و صلح خاورمیانه در لهستان حضور خواهد داشت و نخستین محور گفتگوها، رژیم ایران است؛ چگونه از تلاشهای این رژیم برای استقرار نظامی در سوریه جلوگیری کنیم، چگونه جلوی رفتار خشونت آمیز او در منطقه را بگیریم و مهمتر از هر چیز، چگونه از دستیابی رژیم ایران به سلاح هستهای پیشگیری کنیم.
حساب رسمی توئیتر دفتر نخستوزیری اسرائیل به فارسی به نقل از نتانیاهو نوشت: این هفته عازم اجلاس ورشو هستم که هدف آن برقراری صلح و امنیت است. در آنجا با مایک پنس معاون رئیس جمهور آمریکا، مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا و دیگر رهبران جهان ملاقات خواهم کرد.
انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات به دنبال موضع ضد ایرانی خود بیان داشت که نشست ورشو بر اساس طرح آمریکا، فرصتی برای ارسال یک پیام یکپارچه به ایران در خصوص «مداخلات منطقه ای» است. وی خاطر نشان کرد: امارات از طرح آمریکا در این خصوص پشتیبانی میکند.
اما در حقیقت این اختلافات سیاسی روی دیگری دارد. مقامهای جمهوری اسلامی از ابتدا نشست ورشو را نشستی «ضد ایران» نامیدهاند. این واکنش زودهنگام متوجه اظهارات مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا بود که هدف از نشست ورشو را «ارتقای ثبات و آزادی در خاورمیانه با تاکید بر مقابله با نفوذ منطقهای ایران» عنوان کرده بود.
مقامات سیاسی ایران از همان ابتدا تحرکات دیپلماتیک خود را برای مقابله با ترفند آمریکا آغاز کردند. تا جایی که یاتسِک چاپوتوویچ، وزیر خارجه لهستان، روز دوشنبه ۱۵ بهمن، گفته بود که ایران با کشورهای مختلفی تماس گرفته و آنها را به شرکت نکردن در نشست ورشو، «ترغیب» کرده است.
در همین حال کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران، روز شنبه گفت: کشورهایی که در حمایت از سیاستهای ضد ایرانی آمریکا در این نشست شرکت خواهند کرد از دید ما پنهان نخواهند ماند.
این واکنشها به این معناست که این نشست برای مقامات کشورمان مهم است و تحرکات سیاسی وزارت خارجه ایران در این راستا قابل توجیه است. زیرا آمریکاییها خیلی زودتر نیت خود را از این نشست برملا کرده بودند. به عنوان مثال وزیر خارجه آمریکا اوایل بهمن ماه گفته بود کشورش قصد دارد برای مقابله با تهران یک ائتلاف تشکیل دهد. مایک پمپئو گفته بود «ائتلافی که ایجاد کردهایم برای ایجاد ثباتی که مردم خاورمیانه بسیار سزاوار آن هستند، نقش مرکزی خواهد داشت؛ و یک نشست در سطح وزیران در ورشو در اواسط ماه آینده برای صحبت در مورد این موضوع و مسائل دیگر خواهیم داشت».
سخن پایانی
به نظر میرسد این نشست از همین ابتدا با تغییر نام خود و دور شدن از اهداف تند و تیز خود با شکست روبرو شده است. زیرا اگر آمریکا از همان ابتدا با تابلوی نشستی علیه ایران کشورها را به آن دعوت میکرد مسلما با افتضاح زیادی از عدم همراهی کشورهای جهان روبرو میشد.
سوالی که مطرح میشود اینست که این نشست قرار است چه کاری کند که تا پیش از این آمریکا و دشمنان منطقهای ایران اقدام به اجرای آن نکرده باشند. آمریکا اگر بخواهد با تشکیل ائتلافهای جدید، سیاست ضد ایرانی خود را بین کشورهای دیگر بسط دهد مسلما متحمل هزینههای بیشتری میشود. باید به آمریکا و دیگر همپیمانان این کشور، سابقه دشمنی آمریکا با سوریه و دولت بشار اسد را متذکر شد تا متوجه اقدامات خصمانه خود باشند.