جمعیت فرزندان حاصل از ازدواج بانوان ایرانی با مردان غیرایرانی بین ۸۰۰ هزار نفر تا یک میلیون نفر برآورد میشود
دیدارنیوزـ پرستو بهرامی راد: کودکان بیشناسنامه در واقعیت وجود دارند اما بودنشان درهیچ کجا ثبت نمیشود. داشتن هویت یکی از حقوق مسلم کودکان است. هنگامی که سخن از هویت میشود، باید این موضوع را در نظر گرفت که کودک باید دارای نام و نام خانوادگی مناسب بوده و نسب و تابعیت او نیز مشخص باشد. زمانی که فردی هویت نداشته باشد از تمام امکانات اجتماعی محروم خواهد بود و در حقیقت حق زندگی از این کودکان گرفته میشود.
کودکان بیشناسنامه به چندین علت بی هویت شدهاند. اکثر کودکان بیهویت، ناشی از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی هستند که این کودکان همواره وضع نابسامانی دارند.
چندی پیش نمایندگان مجلس شورای اسلامی بیان داشتند که جمعیت فرزندان حاصل از ازدواج بانوان ایرانی با مردان غیر ایرانی بین 800 هزار نفر تا یک میلیون نفر برآورد شده و قشر دیگر کودکان بیسرپرست و نامشروع هستند که شناسنامهای ندارند. براساس آمار در استانهای قم، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان بیشترین افراد بی هویت زندگی میکنند. باوجود سکونت این جمعیت در ایران، حقوق و تکالیف آنها تعریف نشده است.
با پیگیریهای گاه و بی گاه اقدام به هویت بخشی به این کودکان صورت گرفته است اما اولین مشکل در مسیر هویت بخشی به کودکان بی شناسنامه، آنجایی خود را نشان داد که معاونت رفاه وزارت کار، رفاه و تأمین اجتماعی از تلاش برای ارائه لایحه ای با هدف صدور کارت هویتی برای این کودکان سخن گفت، اما «سیف الله ابوترابی»، سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور در مقام پاسخ این وظیفه را متوجه وزارت کشور دانست و تأکید کرد به لحاظ قانونی وزارت کار چنین اجازه ای ندارد.
کودکان بیشناسنامه به دلیل نداشتن هویت، از اولیهترین حقوق خود از جمله تحصیل، معیشت و بهداشت محروم شده اند. نهادهای حمایتی نیز هیچ کمکی به آنها نمیکنند. افراد فاقد هویت هیچ جایی در آمار کمیته امداد امام خمینی(ره) و یا سازمان بهزیستی نیز ندارند. در حقیقت انگار آنها وجود خارجی در کشور ندارند و به حساب نمیآیند.
مهمانهای ناخوانده مدارس
بزرگترین بهایی که کودکان بیشناسنامه اصولاً میدهند محرومیت از تحصیل است و حالا باید حالات جدیدی از محرومیت و فشار اجتماعی را تحمل کنند. در سال تحصیلی ۹۶-۹۷ تحت تأثیر فشار افکار عمومی و همراهی مسئولان، امکان ثبت نام و تحصیل در مدارس کشور را پیدا کردند. چیزی حدود ۳۷۰ هزار کودک بی شناسنامه پا به مدرسه گذاشتند و هزاران مدرسه در سراسر کشور میزبان این دانش آموزان تازه وارد شدند ؛ دانش آموزانی که هزاران مشکل حاشیه ای دیگر دارند و نباید تصور کرد با این تصمیم دنیایشان بهشت می شود.
از سوی دیگر، با وجود تسهیل در ثبت نام کودکان فاقد شناسنامه اما هنوز افرادی هستند که به دلیل نداشتن هویت اجازه ورود به کلاسهای درس را پیدا نکردند.
جدا از فرایندهای عریض و طویلی که راه صدور شناسنامه برای کودکان بیهویت را سخت کرده است، «علی باقرزاده»، معاون وزیر آموزش و پرورش از نبود کد انحصاری و نظام آماری دقیق در رابطه با این کودکان سخن گفته و تأکید کرده است: «در شرایط کنونی شاید بتوان به صورت موردی اسناد هویتی این کودکان را حل کرد، اما به صورت فراگیر نمی توانیم این مسأله را سامان بدهیم.»
این کودکان که به تازگی پشت نیمکتهای کلاس درس نشستهاند با مشکلات جدیدی روبرو خواهند شد، از جمله نگاه سربار داشتن به این کودکان در مدارس و اینکه مدیران ارشد آموزش و پرورش مدعی هستند سازمان برنامه و بودجه اعتبار ویژهای را به دلیل پذیرش آنها به وزارتخانه اضافه نکرده است. این مسائل خود میتواند آغاز مشکلات جدیدتر برای این کودکان باشد.
آتش زیر خاکستر
بدون شک وجود افراد بی شناسنامه، برای خیلیها غیرعادی و عجیب است اما افسوس که این واقعیت تلخ یکی از مصیبتبارترین معضلات و آسیبهای اجتماعی و حقوقی جامعه امروز ایران است که گريبان تعداد کثیری از شهروندان ایرانی را گرفته است. بحث هویت یکی از حقوق مسلم کودکان است و وقتی این حقوق سلب میشود باید آماده مشکلات و معضلات اجتماعی از سمت این کودکان باشیم.
چندی پیش «طیبه سیاووشی »، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شرایط این افراد بی شناسنامه را دشوار توصیف کرده و گفت: «من دائما پیامهایی میگیرم که پسری ۲۲ ساله یا ۲۴ ساله که هیچوقت افغانستان را ندیده هیچ کارت هویتی ندارد و دائما هم به من پیغام میدهد و حتی تهدید میکردند که خودکشی میکنیم. زنانی که دائما مراجعه میکنند. یکی از آنها میگفت که دو دختر دارد و این دختران میخواهند ازدواج کنند اما شناسنامه ندارند. یعنی تبعات این موضوع دائما در حال افزایش است. این هشداری است که ما باید کاری انجام بدهیم. اما متأسفانه هیچ عزم و ارادهای برای این کار وجود ندارد. باید یک بار و برای همیشه این مسئله را حلوفصل کرد چون شرایط فعلی آتش زیر خاکستر است. هرماه که میگذرد من احساس میکنم که زمان از دست میرود و متأسفانه تنها به جنبه سخت و امنیتی مسئله نگاه میشود.»
اکثر کودکان بی هویت به دلیل اینکه از تحصیل و هرگونه امکانات رفاهی محروم هستند، به کودکان کار تبدیل میشوند و آسیبهای فراوانی در این راه میبینند.
افراد بی هویت علاوه بر اینکه رنج بی هویتی را تحمل میکنند، به یک بار روانی دچار میشوند و به دلیل تحقیرشدگی طولانیمدت، همواره با حس مازاد بودن مواجه هستند و به همین دلیل به راحتی در معرض انواع بزه قرار میگیرند و به دلیل بیهویت بودنشان در صورت ارتکاب جرم به راحتی قابل شناسایی هم نیستند.
کودکان بیشناسنامه ارزشهای هنجاری حاکم بر جامعه را نادیده میگیرند و برای جبران ناکامی خود دست به بزهکاری میزنند. این کودکان انزوا و ناکامیهایی را تجربه میکنند که از حقوق اولیه و بنیادی هر انسانی به دور است و هیچ حقوق شهروندی، انسانی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برایشان در نظر گرفته نمیشود. همین مسائل دست به دست هم میدهد که از این کودکان مجرمانی جدید ساخته شود.
دختران بی شناسنامه در یک قدمی تجاوز
دختران بیشناسنامه و در حقیقت بیهویت در یک قدمی مورد تجاوز قرارگرفتن هستند. از آنجایی که اکثر بچههای بیهویت به کودکان کار تبدیل میشوند و ساعتهای زیادی را در خیابانها به سر میبرند مورد آزار جنسی بیشتری قرار میگیرند و یا اینکه مجبور میشوند با افرادی بسیار بزرگتر از خود ازدواج کنند.
«زهرا زاهدی نیاکی» رئیس دفتر حمایت از حقوق کودکان در دادگستری تهران، در مورد تجاوز به دختران بیشناسنامه گفته است: «متاسفانه این دختران در معرض تجاوز قرار گرفته و یا اینکه مجبور شده اند با افرادی بسیار بزرگتر از خود ازدواج کنند. متاسفانه یکی از مشکلاتی که در آینده برای این افراد پیش می آید ازدواج با محارم است چون همین دختران بعد از مورد تجاوز قرار گرفتن باردار شده و به عقد محارم در میآیند تا او را پدر بچه عنوان کنند در حالی که این فرزند او نیست و (معلوم نیست) در آینده برای این طفل چه اتفاقی رخ خواهد داد.»
البته تجاوز به کودکان بیشناسنامه در پسران نیز بسیار شایع است و همه این مسائل خبر از یک فاجعه در لایههای درونی جامعه میدهند.
درباره راهکار پایان دادن به این معضل طبعا در طی این سالها اظهار نظراتی شده است اما شاید بهترین راهحل این باشد که وقتی مادر کودک مشخص است و سند ازدواج ندارد و پدر بچه همراه او نیست و یا پدر از اتباع خارجی است، کارت هویتی این کودکان را به نام مادر صادر کنند تا فکر جدی برای صدور شناسنامه و هرگونه اوراق هویتی برای این کودکان شده باشد.
من تعجبم اینجاست برچسب زدن بمن خارجی. بخدا از هر ایرانی ایرانی ترم، پولامو خوردن چون مدرک نداشتم. شکست خوردم تو کارم چون مدرک نداشتم. زن ایرانی منو نمیگره چون مدرک ندارم. بمن گفتن با زن بدون مدرک ایرانی ازدواج نکنی به بچه هات حتی همین کارت مایع ننگ افغانی را نمیدیم. استان من منطقه ممنوعه هست،بخدا قسم شبدو روز روح و روانمو این مشکل این بی هویتی میخوره. حتی اعتماد به نفسمو گرفته...
بابا اونکه خارجی از پدرو مادره بحثی نیست فقط هزینه تعویض کارتشو میده و دیگه بفکر مدرک نیست اما خانواده بی هویت بالای بیست میلیون هزینه میکنه تا پرونده اش کامل بشه و اخر هیچ....
خیلی ظلم میشه بخدا در حق ما،امسال من یک میلیون هستن... شخصیکه چند دهه در یک کشور زندگی کند و متولد آن کشور باشه جز خاک آن کشور و فرهنگ آن کشور چیز دیگه ی ندیده باشه با دارای مادر ایرانی چطور خارجی و بیگانه است؟ با کدام منطق درست؟؟؟؟