دیدارنیوز - روزنامه آرمان امروز نوشت: «کشور در شرایط حساس و خطیری قرار گرفته است.» این جمله معروفی است که در چهار دهه گذشته به شکلها و با زمینههای مختلف در فضای رسانهای کشور مطرح شده است و هر بار نیز دلیل خاص خود را داشته است. از منظر جامعهشناسی سیاسی انقلابها از زمانی که متولد میشوند، به دلیل دگرگونیهای عمیقی که در زمینه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایجاد میکنند، انقلابیون همواره در هراس از دست دادن دستاوردهای خود و مقایسه با نظام سیاسی قبل از خود هستند. به همین دلیل نیز تلاش میکنند از نظر روانی افکار عمومی را نسبت به عملکرد خود اقناع کنند. به نظر میرسد این وضعیت برای انقلاب اسلامی ایران نیز رخ داده و هر چه از پیروزی انقلاب میگذرد، نوع مدیریتهای گذشته بیشتر خود را نشان میدهد. بدون شک ریشه بسیاری از چالشها و فرصتهای امروز جامعه ایران را باید در سالهای ابتدایی انقلاب و به خصوص دهه ۶۰ جستوجو کرد؛ جایی که زیربنا و ساختار نظام سیاسی پس از انقلاب شکل گرفته است.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با آیتالله سیدحسین موسوی تبریزی، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و از سابقون انقلاب گفتوگو کرده است که در ادامه گزیده این گفتوگو را میخوانید.
- هدف اصلی انقلاب این بود که کشور از وابستگی به اجانب رها شود و به صورت مستقل به مسیر خود ادامه بدهد. انقلاب اسلامی به دنبال این بود که افراد جامعه بیکار نباشند و بین مردم تبعیض وجود نداشته باشد و به همه به یک چشم نگاه شود.
- خداوند هیچگاه به پیامبر خود نفرمود که اگر شما حکومت تشکیل دهید و کار نکنید ما از آسمان برای شما گندم و برکت نازل خواهیم کرد. در هیچ کجای اسلام چنین مسألهای وجود ندارد. اتفاقاً دین اسلام همواره مسلمانان را به تلاش و کوشش و پیشرفت دعوت کرده و از مسلمین خواسته که برای امرار معاش و زندگی بهتر تلاش کنند.
- پس از انقلاب اسلامی بسیاری از کارخانهداران کشور را ترک کردند و به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. همه این افراد نیز ضد انقلاب نبودند اما شرایط کشور به شکلی بود که این افراد ترجیح دادند کشور را ترک کنند. البته در این زمینهها سوءمدیریت نیز وجود داشت.
- برخی مصادرههایی که پس از انقلاب صورت گرفت با رویکرد مناسبی نبود. متأسفانه در آن شرایط اقتصادی کشور به خوبی مدیریت نشد و به همین دلیل نیز برخی از کارخانهداران و سرمایهداران تصمیم گرفتند کشور را ترک کنند.
- مشکلات و چالشهای انقلاب از ابتدا تاکنون به دلیل عوامل درونی و بیرونی بود و نمیتوان تنها با یک دلیل مسائل را تحلیل کرد. مهمترین عامل درونی ضعف مدیریت در طول سالهای گذشته بوده است. از یک طرف مسئولان برنامهریزی کردند که میزان جمعیت و دانشگاهها در کشور افزایش پیدا کند و از سوی دیگر هیچ برنامهای برای فارغ التحصیلان دانشگاهها صورت نگرفت. این مسأله علاوه بر اینکه هزینههای زیاد مادی و معنوی برای کشور به همراه داشته در شرایط کنونی به یک چالش نیز تبدیل شده است.
- اگر برای جوانان کار تولید میکردیم چالشهای اجتماعی تا به این اندازه عمیق و مشکلساز نمیشد.
- شاید اگر به صورت عمیقتر و نگاهی ملی به مشکلات کشور نگاه میکردیم، شرایط به این شکل نمیشد. مسئولان کشور در اغلب مقاطع بیش از آنکه عمل کنند، شعار دادهاند و به همین دلیل نیز برخی مطالبات مردم تحقق پیدا نکرده است.
- نسل جدید از افراط و تفریطها فاصله گرفته و نه از آرمانها و قوانین اسلامی.
- بنده برای رابطه ایران با کشورهای جهان در چهار دهه گذشته اهمیت زیادی قائل هستم و معتقدم اگر در این زمینه دقت نظر بیشتری صورت میگرفت نگاه نسل جدید نسبت به آرمانهای انقلاب شکل دیگری به خود میگرفت.
- زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور کشور بودند رویکرد مثبتی در زمینه سیاست خارجی اتخاذ کردند که دستاوردهای خوبی برای کشور داشت و ما پیامدهای مثبت آن را به خوبی درک کردیم؛ هر چند که در همان مقطع زمانی نیز برخی با رویکرد منفی دشمنتراشی تلاش کردند تا رویکرد مثبت آقای هاشمی در سیاست خارجی را از بین ببرند یا اینکه اثر آن را کاهش بدهند. رویکرد مثبت دولت آقای هاشمی در دولت اصلاحات و تفکراتی که رئیس دولت اصلاحات در نظر داشتند ادامه پیدا کرد و پیامدهای مثبتی نیز در عرصه بینالمللی برای کشور به همراه داشت.
- رویکرد عقلایی و تعامل با کشورهای مختلف جهان به معنای سرسپردگی و انقیاد نیست که این مسأله با مبانی انقلاب در تضاد قرار دارد.
- ما باید روابطی را در دستور کار خود قرار بدهیم که در عین حالی که بذر کینه نکارد منافع ملی و مردم را نیز تأمین کند. یک ملت مسلمان نباید عقب افتاده و عقب مانده باقی بماند. اسلام همواره مسلمانان را به تلاش برای پیشرفت دعوت کرده است. به همین دلیل نیز رویکردی که در زمینه ارتباط با کشورهای جهان در پیش میگیریم دارای اهمیت زیادی است.
- پیامبر اگر امکان گفتوگو و حل مسأله به صورت مسالمتآمیز وجود داشت، با بستن معاهده با دشمن از خونریزی جلوگیری میکردند و مذاکره را به جنگ ترجیح میدادند.
- واژه دشمن در ابتدا تنها درباره آمریکا صدق پیدا میکرد و درباره دیگر کشورها به کار گرفته نمیشد. شرعا ما اجازه نداشتیم به سفارت عربستان در تهران حمله کنیم و کسانی که چنین اقدامی کردند گناه بزرگی انجام دادند. کسانی که چنین رویکردی در عرصه بینالمللی دنبال میکنند ضررهای زیادی به منافع ملی کشور زدند و چهره کشور را در عرصه بینالمللی به صورت خشن به افکار عمومی جهان نشان دادند.
- بنده زمانی که سفارت آمریکا در تهران اشغال شد در ایران نبودم و در مکه حضور داشتم و معتقدم نباید چنین اتفاقی در آن مقطع زمانی رخ میداد. این اقدام نیز در نهایت پیامدهای منفی برای کشور به همراه داشت که برخی از آنها تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است. اگر جاسوسی افرادی در سفارت آمریکا برای ما محرز میشد باید آن افراد را شناسایی میکردیم و به صورت دیپلماتیک آنها را از کشور اخراج میکردیم نه اینکه با اقداماتی شبیه حمله به سفارت آمریکا برای کشور و انقلاب هزینهتراشی میکردیم.
- قرار نبود پس از چهل سال همچنان به کشورهای دیگر ناسزا بگوییم؛ ناسزاهایی که برخی در خیابانها به کشورهای دیگر میگویند دارای پیامدهای منفی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. ما در یک جزیره زندگی نمیکنیم که عنوان کنیم قانون خود را اجرا میکنیم و به قوانین بینالمللی پایبند نیستیم. ما باید بر اساس منافع ملی و اجازهای که اسلام به ما داده با کشورهای دیگر درباره منافع ملی خود گفتوگو داشته باشیم و در عین حالی که استقلال و عزت خود را حفظ میکنیم با مودت و دوستی با کشورهای دیگر جهان تعامل داشته باشیم.