تیتر امروز

زیباکلام: تعدادی نماینده‌های ۵ درصدی مشکل مملکت را در حجاب می‌بینند/ جنگ ۱۲ روزه، جنگ نبود!/ اعلمی: به وکیل مدافع اسرائیل بدل شده‌اید!/ آقای زیباکلام! با رسایی که مناظره نمی‌کنید!
در مناظره دو فعال سیاسی در دیدارنیوز مطرح شد

زیباکلام: تعدادی نماینده‌های ۵ درصدی مشکل مملکت را در حجاب می‌بینند/ جنگ ۱۲ روزه، جنگ نبود!/ اعلمی: به وکیل مدافع اسرائیل بدل شده‌اید!/ آقای زیباکلام! با رسایی که مناظره نمی‌کنید!

شماری از کلان‌موضوعات و مسائل مهم سپهر امروز سیاست در ایران و البته، برخی مناقشات بر اولویت‌سنجی در بحث منافع ملی کشور، بهانه‌ای شد تا به سراغ صادق زیباکلام و اکبر اعلمی، دو تن از فعالین سیاسی...
علیرضا قسیمی: رضا قطبی؛ نخستین معمار رادیو و تلویزیون ملی ایران بود/ قطبی باور داشت سازمان رسانه‌ای باید محل حضور و حتی اعتراض مخالفان باشد
گفت و گوی دیدار در برنامه «پشت صحنه» با مهندس ارشد رادیو و تلویزیون ( قسمت دوم)

علیرضا قسیمی: رضا قطبی؛ نخستین معمار رادیو و تلویزیون ملی ایران بود/ قطبی باور داشت سازمان رسانه‌ای باید محل حضور و حتی اعتراض مخالفان باشد

در قسمت دوم گفت و گوی برنامه «پشت صحنه» علیرضا قسیمی توضیح داد که رضا قطبی نامش به عنوان نخستین معمار رسانه های صوتی و تصویری ایران ثبت شده است.
کامبیز نوروزی: چرا باید نمایندگان خط بدون فیلتر داشته باشند مردم نه؟/ «خط سفید» یک تبعیض نارواست/ دادن اینترنت بدون فیلتر برای روزنامه نگاران قابل پذیرش است
گفت و گوی دیدار با یک حقوقدان درباره چالش جدید «خط سفید»

کامبیز نوروزی: چرا باید نمایندگان خط بدون فیلتر داشته باشند مردم نه؟/ «خط سفید» یک تبعیض نارواست/ دادن اینترنت بدون فیلتر برای روزنامه نگاران قابل پذیرش است

انتشار خبر موضوع داشتن سیم کارت‌های بدون فیلتر که با عنوان «خط سفید» این روز‌ها نقل هر مجلسی است بهانه‌ای شد تا گفت و گوی کوتاهی با کامبیز نوروزی، حقوقدان داشته باشیم که می‌بینید و می‌خوانید.

کلپس حکمرانی در ایران

فرشاد محسن زاده، روزنامه نگار یادداشتی را با عنوان "کلپس حکمرانی در ایران" برای دیدارنیوز ارسال کرده است که می‌خوانید.

کد خبر: ۱۹۲۲۴۳
۱۵:۳۷ - ۱۰ آذر ۱۴۰۴

 

کلپس حکمرانی در ایران

 

دیدارنیوزـ *فرشاد محسن زاده: "میشل فوکو' اندیشمند و متفکر فرانسوی هم عصر وقوع انقلاب ۱۹۷۹ ایران که از آن بعنوان اخرین انقلاب قرن بیستم پس از انقلاب‌های کمونیستی ۱۹۱۷ روسیه و ۱۹۴۹ مائو در چین یاد می‌شد ضمن تمجید از انقلاب ایران که حتی آن را روح جهان بی روح خوانده بود با تردید برای اعلام نظر قطعی گفته بود باید منتظر صاف شدن آسمان انقلاب ایران ماند!

او که در ماه‌های قبل از پیروزی انقلاب ایران طی دو نوبت از سوی روزنامه معروف ایتالیایی "کوریره دلا سرا " (corriere della sera) مامور تهیه گزارش از رویداد‌های انقلابی و تحولات سیاسی در ایران شد، می‌نویسد: انقلاب ایران با انگیزه اقتصادی و مادی روی نداد چرا که در عصر پهلوی مشکلات اقتصادی در حدی نبود که بتواند موجب خیزش مردمی شود، اما از سویی دیگر ناباورانه می‌گوید این انقلاب پس از ورود اعتصابیون مرفه و شرکت‌های بزرگ نفتی و پالایشگاه‌ها به جمع شورشیان و انقلابیون جان گرفت.

به باور او زمانی که کارمندان و کارکنان برخوردار و کارگران و مهندسان طبقه متوسط و کاپیتال‌ها و سرمایه داران مرفه و شرکت نفتی‌های آبادان و ... با انقلابیون همراه شدند پیروزی انقلاب قطعی و شکست مدرن سازی به سبک آتاتورکی پهلوی اول که با مدرن سازی پهلوی دوم به سبک اروپا ادامه یافت باور پذیر شد.

به باور فوکو انقلابیون ۵۷ ایران بی نیاز به رفاه و گشایش اقتصادی که انگیزه غالب دیگر انقلاب‌های قرن بیستم بود خود را هدف قرار دادند و مردم ایران تغییر و تحول را در خویشتن و در حیات سیاسی- اجتماعی و زیست خویش تعقیب کردند.

این متفکر فرانسوی در سلسله گزارشات ژورنالیستی  هشت قسمتی خود که بعد‌ها مجموعه‌ای مکتوب شد به عاریت از روح تاریخ هگلی می‌نویسد: این قانون تاریخ است که هر چه خواست ملتی ساده‌تر باشد کار سیاستمداران و حکمرانان دشوارتر می‌شود و آن هم یحتمل به این خاطر است که سیاست آن چیزی نیست که می‌نماید و به تعبیری تجلی یک خواست جمعی نیست بلکه تکرار خواست جمعی واحد است که خود قانون تاریخی روشن و مدون می‌شود و در دوره‌ای دارای ویژگی خاص، اما در عصری دیگر نقض و انقلابی دیگر پدید می‌آورد.

اکنون که چند دهه از آن تغییر و خواست جمعی واحد و نیز نظام حکمرانی"حکومت اسلامی" زایش اندیشه نسل‌های ۱۲۸۰ تا ۱۳۴۰ خورشیدی سپری و آسمان انقلاب ۱۹۷۹ ایران در ۲۰۲۵ میلادی بوضوح صاف و شفاف شده است، آیا می‌توان قضاوتی از نتایج حکمرانی انقلابیون نسل‌های پیشین داشت و آن دگرگونی را به ارزیابی نشست و پرسید آیا خواست جمعی دیگر در راه است؟

تردید نباید داشت که انقلاب ۵۷ ایرانیان جستجوی چند دهه رویا‌های هم نسلی‌های قرن بیستم اعم از چپ ها، اسلام گراها، لیبرال ها، ملی گرا‌ها و ملی- مذهبی‌ها به رغم مشرب‌های فکری و نحله‌های سیاسی متفاوت و عموما متضاد بود که در بستر زمانی خاص و در قالب یک خواست سیاسی مبهم جمعی عینیت یافت.

به نحوی که عموم انقلابیون و رهبران سیاسی و حزبی

می‌دانستند چه نمی‌خواهند، اما در برابر اینکه چه می‌خواهند و یا آلترناتیو سیاسی حکومت سلطنت مشروطه اسلامی چه باید باشد، پاسخ روشنی نداشتند.

در حقیقت انقلابیون تاریخ ساز، اما به واقع سرنوشت سوز ایرانیان اواخر قرن بیستمی در عین مشارکت و سهیم بودن در تاریخ سازی بی حاصل برای ملتی با تمدن کهن از یک سو و در سوی دیگر امکان خروج از یک سرنوشت تاریخی محتوم باستانی بر آمده از اصالت و ملیت ایرانی، فاقد ساز و کار و راهکار‌های روشن و مدونی بوده‌اند.

در چنین شرایط نافرمانی مدنی تاریخی، قاطبه ایرانیان عصر ۵۷ با گذر از حکومت اسلامیت - سکولار  متجلی در سلطنت مشروطه منبعث از قانون اساسی انقلاب رفورمیستی و روشنفکرانه ۱۲۸۵ مشروطه خواهان فقط حکومت اسلامی منبعث از انقلاب توده گرایانه ۵۷ را بعنوان سیاستی نو برگزیدند.

در نهایت حکومت اسلامی مبتنی بر فقاهت با پوشش گزاره‌های جمهوریت که به نظر کوششی برای پاسخ گویی به نیاز‌های حقوق شهروندی مبتنی بر نظام‌های سیاسی دمکراتیک عصر مدرنیته و در عین حال توجه به ساختار‌های جدایی ناپذیر مبانی دینی و اجتماعی در نظام نوین سیاسی ایرانیان بود، پایه گذاری شده است.

حال آنکه پیش و حتی در جریان انقلاب و نیز دوره گذار و جابه‌جایی قدرت سیاسی از سلطنت مشروطه اسلامی به "حکومت اسلامی صرف"، ایرانیان که به خوبی مطلع بودند چه حکومتی (پادشاهی) را نمی‌خواهند ولی نمی‌دانستند چه حکومتی (اسلامی) را می‌خواهند عموم مردم به تاسی از رهبران فقهی بر نوع حکومت اسلامی که تلاشی بود تا سیاست جنبه معنویت بیابد تاکید ورزیدند.

اما اینکه آیا از نگاه روشنفکران و توده مردم انقلابی ۵۷ و حتی به تاکید آیت الله خمینی رهبر انقلابیون در حکومت اسلامی روحانیت صرفا باید نقش آفرینی کند، چنین مفاهیمی مستفاد نمی‌شود چرا که روحانیت را به مثابه آحاد ملت از حقوق شهروندی یکسان با دیگر شهروندان مطابق منشور انقلاب و قانون اساسی به دور از جامعه طبقاتی و کاست محور می‌دیدند، نگرشی که از آغاز تا سرانجام به خطا رفت و اجرا نشد.

نکته غامض دیگر آنکه در عصر انقلاب ۵۷ عموم مردم شیعه مذهب ایران و گروه‌های سیاسی - اجتماعی دارای اعتقادات مذهبی دیگر که در آن رویداد تاریخی سهیم بودند در حوزه سیاسی - اجتماعی مبانی فکری شان منبعث از قرآن و الگوی حکومت پیامبر اسلام بود که فقط براساس رهنمود‌های کلی قرآن اقتباس و استنباط می‌شد.

براساس رهنمود‌های قران نیز در امور و تصمیمات سیاسی دیدگاه اکثریت ملت ملاک عمل است و رهبران و حاکمان سیاسی چنانکه در قرآن آمده در برابر ملت مسوول‌اند و همانگونه که در قرآن تاکید شده مردم باید حقوق خود را از حاکمان مطالبه کنند.

حال پس از ۴۷ سال از انقلاب ۵۷ ایرانیان آن عصر می‌توان در مسند قضاوت و ارزیابی عملکرد حدود نیم قرنه "حکومت اسلامی" ایران به پاسخ روشنی در باره رویا‌های انقلابیون ۵۷ در زمینه‌های گوناگون رسید که همه آن رویا‌هایی که انقلابیون در سر می‌پروراندند در حوزه‌های حقوق شهروندی، آزادی، دمکراسی، هنجار‌های اجتماعی، ارزش‌های دینی، رفاه عمومی، استقلال ملی، برابری، عدالت، جامعه بی طبقه توحیدی، کرامت انسانی و ... آیا محقق شد؟ بی گمان پاسخ منفی است.

اکنون که پس از ۴۷ سال بوضوح پیداست رویا‌های انقلابیون ۵۷ جملگی خام و حتی در بسیاری موارد کابوسی شد برای نسل‌های پس از انقلاب بویژه نسل‌های بی آتیه امروزی، حکمرانی در حکومت اسلامی ایران دچار نوعی کلپس (collapse) یا همان فروریختگی و استیصال به اعتراف مقامات عالی حکومت در تمامی ابعاد حکومت داری حتی در بدیهیات اولیه زیست بوم، آب و هوا، تامین مایحتاج ابتدایی شهروندان تحت حاکمیت خویش شده است؛ که البته پیش از این نیز دو انقلاب بزرگ قرن بیستمی ۱۹۱۷ روسیه و ۱۹۴۹چین به چنین سرنوشت فروپاشی بخصوص در حوزه حکمرانی اقتصادی رسیده بودند که چین در ۱۹۷۹ با تغییر مشی حکمرانی بویژه در حوزه اقتصادی و روسیه نیز از سال ۱۹۸۵ با اصلاحاتی تحت عناوین گلاسنوست و پرسترویکا در دو حوزه سیاسی - اقتصادی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱به ترمیم شیوه‌های حکمرانی نادرست هفتاد ساله حزب کمونیست پرداخت که درعمل تاکنون چندان موفق نبوده است.

ایران امروز نیز که در میان انواع بحران سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، منطقه‌ای، بین المللی، نارضایتی گسترده مردمی و ریزش کم سابقه بدنه حاکمیت و پیوستن به جمع منتقدان و حتی ناراضیان حکومت گرفتار آمده و با ناکارآمدی مطلق دولت در حل مسائل و معضلات وضعیت بسیار لرزان و فروریختگی حاکمیت که اکنون لاعلاجی آن به مرحله متاستاز حکمرانی رسیده دیگر به سختی بتوان امیدی به تداوم حیات آن داشت.

به همین سبب از انجایی که سیاست لزوما تجلی یک خواست جمعی نیست و در شرایط کنونی، چون در حال نقض شدن است و در هر دوره‌ای نیز سیاست ویژگی خاص خود را می‌یابد پس بروز انقلابی دیگر که نافی انقلاب ۵۷ و مطالبه رویا‌های تازه که در تضاد با رویا‌های خام انقلابیون پیشین باشد دور از انتظار نخواهد بود و بعید نیست که با قومی دیگر، نسلی دیگر، انقلابی دیگر در ایران امروز روی دهد.

ایران امروز که آبستن انقلاب اجتماعی ناشی از اختلافات و حتی منازعات طبقاتی است سال هاست که ریشه‌های این زایش قریب الوقوع در تغییرات ساختار‌های اجتماعی دوانده شد به نحوی که باید هر آن منتظر شورش‌های قشر‌ها و طبقات پایین دست جامعه که از قضا با ریزش فزاینده طبقه متوسط به طبقه فرودست افزوده می‌شود، بود.

به موجب تئوری‌های سیاسی، بین ثبات و استحکام نظام‌های سیاسی با فاصله‌های طبقاتی جامعه تحت حاکمیت رابطه مستقیمی وجود دارد به تعبیری صریح‌تر هر چقدر از طبقه متوسط جامعه که متعادل کننده ساختار حاکمیت و ثبات دهنده نظام‌های سیاسی است کاسته و به طبقه مستمندان و تهی دستان افزوده شود میزان شکنندگی حکومت و نظام سیاسی آن جامعه بیشتر و در نهایت به اضمحلال منتهی می‌شود.

وضعیتی که ایران امروز ما شدیدا مبتلا به این عارضه مزمن و مستعد فروپاشی حاکمیتی یا نظام حکمرانی اسلامی انقلاب ۵۷ است گسترش روز افزون فقر و شکاف عمیق طبقاتی است که با ناکارامدی سیاست‌ها و رویکرد‌های ناموفق دولت‌های سال‌های اخیر نه تنها راه حل و درمانی برای برون رفت از این شرایط مهلک ارایه نشد بلکه گام به گام به شرایط کلپس یا فروپاشی نزدیک‌تر شده است.

در میان انواع بحران‌های مشروعیت، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و ... سه مشخصه منفی رو به تزاید " ناتوانی و زمین گیری دولت"، "تضاد و شکاف فزاینده اجتماعی - اقتصادی جامعه پیرامونی و دور از مرکز با مرکزیت " و نیز "شرایط بین المللی و منطقه‌ای ایران" امروز با شتاب خیره کننده‌ای تغییرات ساختار حکمرانی و در نهایت تغییرات بنیادی در ساختار طبقاتی، اجتماعی و هژمونی نظام سیاسی را موجب  می‌شود.

البته بنابه نظریه "تد اسکاچپول" نویسنده و متفکر شهیر علم سیاست آمریکا در قرن بیستم " انقلاب‌ها با دستور و نقشه از پیش تعیین شده روی نخواهند داد و انقلاب‌ها نیز ناشی از یک اراده آگاهانه و مبتنی بر اقدام جمعی آگاهانه و اراده افراد نیست، انقلاب‌ها عموما محصول تلاقی تصادفی و روی هم جمع شدن یک سری از عوامل ساختاری و غیر ارادی است " که تحقق  فرضیه و نظریه اضمحلال حکومت و انقلابی دیگر به سبب بی توجهی یا نابخردی چندین دهه حکمرانی نادرست زمینه ساز آن بوده، دور از انتظار نیست.

چرا که به تعبیر "مارک مک گان بلیث" متفکر اسکاتلندی - امریکایی، اگر در دموکراسی‌ها "رأی‌دهندگان آنچه را که می‌خواهند به دست نیاورند و به اوضاع جاری رضایت دهند" امکان فروپاشی وجود دارد. در این وضعیت رأی‌دهندگانی که از انتخاب افراد مورد نظرشان محروم شده‌اند، ممکن است به سراغ غیردموکراتیک‌ترین گزینه‌ها بروند.

*روزنامه نگار

ارسال نظرات
امروز دوشنبه ۱۰ آذر
امروز دوشنبه ۱۰ آذر
امروز دوشنبه ۱۰ آذر
امروز دوشنبه ۱۰ آذر