نگاه "دیدارنیوز" به ابعاد سیاسی اجتماعی فوتبال به بهانه جام ملتهای آسیا؛
دیدارنیوز – رسول شکوهی: فوتبال معجزه عصر ما است. آن پدیدهای که هر چیز دیگر در رقابت با آن بدون شک بازنده است. فضای سیاسی را متاثر میکند. همبستگی اجتماعی ایجاد میکند. گردش مالی عظیمی دارد و اقتصاد را جهت میدهد. مخاطب چند صد میلیونی دارد. اما فوتبال در هر جایی از دنیا اتفاقات خاصی را رقم میزند. آسیا با توجه به شرایطی که دارد و تنوع زبانی و قومی و سیاسی موجود در این قاره، فوتبال هم در آن کاملا متفاوت است.
از ژاپن و استرالیای توسعه یافته تا یمن و سوریه جنگ زده. از لیبرال دموکراسی تا کمونیسم. از پادشاهی مطلقه تا دموکراسی پارلمانی. از توسعه تکنولوژی تا قحطی مواد غذایی. از قدرتمندترین اقتصادهای جهان تا آنهایی که در ابتداییترین مسائل خود ماندهاند. از حامیان تروریسم تا قربانیان آن.
این وضعیت آسیا است. از شرق تا غرب آن، آنقدر تنوع وجود دارد و مسائل و پدیدههای مختلف در آن دیده میشود که نمیتوان فوتبال در آسیا را با جایی مانند اروپا و آمریکا مقایسه کرد. برای فهم فوتبال در آسیا که این روزها تب و تاب آن به خاطر جام ملتهای آسیا داغ شده باید این جهان را فهم کرد تا نسبت فوتبال با آن و تاثیر و تاثراتی که دارند مشخص شود.
تفاوتی که این دوره از جام ملتهای آسیا با دورههای گذشته دارد این است که با شش گروهی شدن جام، با تعداد کشورهای بیشتری روبرو هستیم و این افزایش تعداد باعث شده که کشورهای بیشتری درگیر این جام شوند و طبیعتا ملتهای بیشتری آن را دنبال میکنند.
فوتبال آسیایی
شاید این ذهنیت وجود داشته باشد که فوتبال در آسیا نمیتواند به مانند دیگر نقاط دنیا پیشرفت کند و به تعبیری، ژن فوتبال در آسیا وجود ندارد و بهتر است به سراغ دیگر ورزشها بروند. این ایده که رگههای فاشیستی در آن دیده میشود با مثالهای مختلفی نقض خواهد شد. در طول تاریخ معاصر فوتبال در آسیا چهرهها و تیمهایی وجود دارند که تا سطوح جهانی پیش رفتهاند و نشان دادهاند که علاوه بر اینکه این استعداد وجود دارد با برنامهریزی و تلاش میتوان به رقابتهای جهانی پا گذاشت و تاثیر گذار بود.
اما آن چیزی که فوتبال آسیا و جام ملتهای این قاره را متمایز میکند شرایطی است که خارج از زمین فوتبال در این موضوع دخیل است. گستره جغرافیایی، یکی از مسائلی است که باید به آن توجه داشت. از شرق تا غرب این قاره و از شمال تا جنوب آن با طیفی از کشورها روبرو هستیم که در این گستره جغرافیایی، پخش شدهاند و هر کدام شرایط خاص خود را دارند.
دیگر نکتهای که در این جام باید به آن توجه داشت تنوع زبانی است. چیزی نزدیک به ۱۲ زبان مختلف در این جام حضور دارند. از انگلیسی تا عربی. از فارسی تا چینی. این تنوع زبانی هر چند مسائل ارتباطی را سخت میکند، ولی باعث شده که مناسبات فرا قارهای نیز بر این تورنمنت حاکم شود.
دیگر نکته مهم، نقش کشورهای خاورمیانه است. نیمی از کشورهای حاضر در این جام از خاورمیانه بوده و مناسبات سیاسی اجتماعی حاکم بر خاورمیانه هم دیگر نیاز به توضیح ندارد. یمن و سوریه به عنوان دو کشور جنگ زده که در ابتداییترین مسائل خود مشکل دارند در این جام حضور دارند و نمیتوانند از پیشینه خود فاصله بگیرند.
از طرفی دیگر با غولهای اقتصادی نظیر چین و ژاپن روبرو هستیم. این کشورها سرمایه گذاری زیادی در ورزش و مخصوصا فوتبال انجام دادهاند. مدارس فوتبال گسترده در سطح کشور و لیگ حرفهای و جذب ستارگان فوتبال در باشگاههای خود، نشان دهنده این موضوع است.
دیگر نکته مهم، میزبان جام است. امارات متحده عربی که در ۳۰ سال اخیر با یک جهش خیره کننده روبرو بوده، در این میزبانی به دنبال مطرح کردن هر چه بیشتر خود است. ورزشگاههای پیشرفته، زمینهای تمرین با امکانات، هتلهای مجلل، خدمات متنوع به تماشاگران و ... مسائلی است که نشان از یک عزم جدی دارد. همانطور که در ۲۰۲۲ قطر میزبانی جام جهانی را برعهده دارد دور از ذهن نیست که امارات هم در آیندهای نزدیک یکی از گزینههای میزبانی جام جهانی باشد.
نکته دیگری که در این جام برجسته بود و به دراماتیزه کردن فضا کمک میکرد هم گروهی بعضی از کشورها با هم و مناسبات سیاسی اجتماعی حاکم میان حکومت های آنها است. بازی قطر و عربستان یا سوریه و فلسطین یا ایران و یمن از جمله مواردی است که با توجه به شرایط سیاسی این کشورها جدای از فوتبال، از جنبههای دیگر نیز مورد توجه قرار گرفت.
فوتبال رهایی بخش است
محمدرضا کلاهی عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری و مدیر گروه جامعه شناسی فرهنگی این پژوهشکده است. او که دکترای جامعه شناسی خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده پژوهشهای گستردهای در حوزه مطالعات فرهنگی داشته و دارد. کلاهی در گفتگو با دیدارنیوز به جنبههای جامعه شناختی فوتبال و تاثیرات این پدیده در زیست اجتماعی ما پرداخت.
او در ابتدا به عوامل ذاتی فوتبال اشاره کرد. یک ورزش میدانی که بازیکنان زیادی در آن فعال هستند و تماشاچیهای زیادی نیز دارد. بازی جمعی که برنامهریزی جمعی میطلبد. در عین حال که ورزش گرانی نیست ولی سرمایه گذاریهای زیادی در این رابطه شکل گرفته است. به عقیده کلاهی همه این عوامل باعث شده که این ورزش جهانی شود و مخاطبان زیادی را جذب کند.
او در بخش بعدی صحبتهای خود به دو عامل مهم در جذب مخاطب فوتبال اشاره میکند. «رهایی بخشی» و «هواداری بدون ایدئولوژی». ورزش به صورت کلی و اختصاصا فوتبال در منطق درونی خود یک رهایی بخشی به افراد و جوامع میدهد. شما طرفدار تیمی میشوید یا از تیم دیگری بدتان میآید. بدون آنکه دلیل خاصی وجود داشته باشد. دوستی و دشمنی شکل میگیرد بدون آنکه مابه ازای بیرونی داشته باشد. به عقیده کلاهی، ویژگی که فوتبال را تا این حد جذاب میکند همین هواداری فارغ از ایدئولوژی است که در نهایت به یک رهایی بخشی ختم میشود.
اما کلاهی واقعیتها را نادیده نمیگیرد. او بر این باور است که در واقعیت با این ایده مطرح شده خیلی فاصله داریم. این فاصله در بازیهای ملی خود را بیشتر نشان میدهد. در بازیهای سطح ملی که تیمها به نوعی ایدئولوژی ملی خود را نمایندگی میکنند هیجاناتی شکل میگیرد که عنصری از گروه گرایی و گروه گرایی ملی در آن دیده میشود. شاید بعضا شکافهای ملی و منطقه ای را هم بازتولید کنند.
او مثالهایی را نیز مطرح میکند که این منطق رهایی بخشی در بعضی موارد اشکال گوناگونی داشته است. شاید در بعضی موارد صدای مظلوم را بلند کند و شاید در مواردی به یک ساختار ظالمانه مشروعیت ببخشد. باشگاه بارسلونا و کاتالونیا نمونه ای از این وضعیت است. نماینده یک جریان خاص در جهت یک هدف خاص. به هر صورت طبق گفتههای کلاهی با توجه به شرایط زمانی و مکانی مختلف، فوتبال تاثیرات گوناگونی خواهد داشت.
رابطه سیاست و فوتبال نکته ای است که نمیتوان آن را انکار کرد. هر چند که نهادهای رسمی مانند فیفا تلاش میکنند که فوتبال را جدای از سیاست و مناسبات حاکم بر آن تعریف کنند ولی به هر روی نمیتوان به سادگی گفت که این دو از هم جدا هستند. نکته ای که کلاهی نیز به آن اشاره داشت: «در واقع این عدم ورود سیاست به ورزش عملا به معنای خنثی شدن و کنار گذاشتن سیاست نیست و شاید به مشروعیت بخشی به یک سیاست خاص هم بیانجامد. صف بندیهای سیاسی شاید در زمین فوتبال نیز به گونه ای دیگر خود را نشان دهند. در عمل آن چیزی که گفته میشود که نباید سیاسی باشد این سیاست زدایی کردن از فوتبال به ظاهر منجر به سیاسیتر شدن فوتبال شده است. این البته نافی آن منطق رهایی بخشی نیست ولی باید این منطق رهایی بخشی را در زمینه آن دید. در جهان انتزاعی، قابل طرح است. در واقعیت، ضمایمی وجود دارد که در واقع با آن منطق اصلی متفاوت است».
از کلاهی درباره شکافهای اجتماعی جامعه ایران و تاثیری که فوتبال میتواند در این راستا داشته باشد پرسیدم. او فوتبال را رفع کننده شکافهای موجود نمیداند ولی بر این باور است که در موقعیتهای بحرانی، این پدیده میتواند رکود و خمودی را کم کرده و احساس رونقی در جامعه ایجاد کند. البته در کنار این وجه مثبت، کلاهی بر وجه منفی احتمالی هم تاکید دارد. سرگرم شدن به یک امر نامرتبط با شکافها شاید منجر به فراموشی و غفلت از امور حیاتیتر هم بشود. او در این باره میگوید: «در دورههایی که فضا فوتبالی میشود فضا به سمت ستایش فوتبال رفته ولی نیاز به نقد هم دارد. نباید باعث یک خلسه و فراموشی شود. فوتبال میتواند رکود را بشکند و رونقی ایجاد کند اما باید مراقب بود به دام آن فراموشی نیافتیم».