تیتر امروز

بیگدلی: ملاقات ترامپ و پوتین، یک دیدار مبتنی بر ارتقای پرستیژ سیاسی دو طرف بود/ اروپایی‌ها از این ملاقات خشمگین هستند/ روس‌ها عادت زشت گسترش سرزمینی خود را کنار نگذاشته‌اند
در گفتگوی دیدار با یک تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل مطرح شد

بیگدلی: ملاقات ترامپ و پوتین، یک دیدار مبتنی بر ارتقای پرستیژ سیاسی دو طرف بود/ اروپایی‌ها از این ملاقات خشمگین هستند/ روس‌ها عادت زشت گسترش سرزمینی خود را کنار نگذاشته‌اند

اگر ظرف چند روز آینده، نشستی اینچنینی صورت نگیرد، نمی‌توان اظهار نظر قطعی کرد که آیا ملاقات پوتین و ترامپ، موفقیت‌آمیز بوده یا خیر و اگر بوده تا چه میزان موفقیت به همراه داشته است.
در شرایط مناسب، با آمریکا مستقیم مذاکره می‌کنیم/ مکانیسم ماشه نزدیک‌تر از هر زمان به ایران/ مجلس دست به ماشه برای خروج از NPT
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

در شرایط مناسب، با آمریکا مستقیم مذاکره می‌کنیم/ مکانیسم ماشه نزدیک‌تر از هر زمان به ایران/ مجلس دست به ماشه برای خروج از NPT

این صد و هفتمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
در این مناسکِ ظاهری هویت به دست می‌آید، اما حقیقت، نه/ ارزش هر انسان به قدر اندیشه، شفقت و مهربانی او نسبت به مردم است
در سی‌وهشتمین برنامه دیدار اندیشه با ناصر مهدوی مطرح شد:

در این مناسکِ ظاهری هویت به دست می‌آید، اما حقیقت، نه/ ارزش هر انسان به قدر اندیشه، شفقت و مهربانی او نسبت به مردم است

در سی‌وهشتمین برنامه دیدار اندیشه که مقارن با اربعین حسینی منتشر می‌شود با ناصر مهدوی، روشنفکر دینی و استاد دانشگاه با موضوع "اربعین در عصر حاضر" گفت‌و‌گو کردیم.

زمان پارادایم شیفت به مدل «اول ایران» فرا نرسیده؟

اگر دست فرمان، همینی باشد که تا امروز شاهد آنیم، مفهوم توسعه در فضای بلبشوی سیاسی، امنیتی و نظامی، اولین قربانی بوده و به مذبح خواهد رفت.

کد خبر: ۱۸۸۶۳۴
۱۴:۵۶ - ۲۵ مرداد ۱۴۰۴

زمان پارادایم شیفت به مدل «اول ایران» فرا نرسیده؟

دیدارنیوز-محمد جعفری*: آنچه مراد و منظور نگارنده از پارادایم مذکور در عنوان این مرقومه بوده، شاید در وهله نخست و به جهت تشابه در واژه، مفهوم پارادایم «اول آمریکا» را که در دوره ۱۹۴۷ به بعد و در دوره هری ترومن با هدف جلوگیری از گسترش و بسط نفوذ کمونیست در جهان غرب و بخش‌های دیگری از عرصه بین‌الملل به اذهان متبادر کند اما، منظور، طرح مدلی دیگر با تکیه بر منافع ملی ایران در خصوص لزوم تحکیم و تثبیت ظرفیت‌های ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی کشور خودمان است.

اگر مروری تیتروار و گذرا به ماوقع منطقه خاورمیانه و به طور کلی، عرصه بین‌الملل در بازه زمانی متاخر داشته باشیم، خواهیم دید که تهران تا همین چندی پیش و بر پایه اهرم‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود از ظرفیت‌های قابل اعتنا و قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود و این اهرم‌ها در وهله کنونی با، اما و اگر‌های بسیاری رو‌به‌رو و مواجه است.

ایرانِ جمهوری اسلامی، ملتزم به پارادایم کنشگری منطقه‌ای و باورمند به محور مقاومت تا روزگاری، نه چندان دور و تا پیش از حمله انتحارگونه هفتم اکتبر علیه مواضع رژیم اسرائیل، ظرفیت قابل توجهی در غرب آسیا و حوالی مدیترانه و البته، بیخ گوش تل‌آویو به نام حزب الله لبنان داشت که از بالغ بر ۱۲۰ هزار نیروی انسانی آموزش دیده، ادوات لجستیکی قابل اعتنا و البته سازمان رزم منسجم و ساختار فرماندهی قابل اتکایی بهره می‌برد. (به چرایی به کارگیری فعل ماضی در شرح این ظرفیت در ادامه اشاره می‌شود.)

بر پایه همین پارادایم، باز تهران در منطقه فلسطین و به طور مشخص در غزه، پیش از پانزدهمین جنگ غزه با رژیم اسرائیل در این منطقه، بازوی قابل توجهی، چون جنبش مقاومت اسلامی فسلطین (حماس) را در ید مانور منطقه‌ای خود داشت که برای چانه‌زنی در برابر تل‌آویو و واشنگتن، وزنه مهمی به شمار می‌رفت.

در این بحبوحه، جمهوری اسلامی در پهنه سرزمینی همسایه غربی خود، عراق نیز بازوی قدرتمندی دست و پا کرده و با محوریت چهره‌ای، چون ابومهدی المهندس و دیگر گروه‌های عمدتا شیعه از ظرفیت غیرقابل کتمانی، چون حشدالشعبی، کتائب حزب الله و دیگر دسته‌های شبه نظامی برای کنشگری منطقه‌ای خود سود می‌برد.

از سوی دیگر، حوثی‌ها در یمن نیز، دیگر بازوی تهران در حوزه کنشگری منطقه‌‎‌ای بودند که چه در صف‌آرایی ژئوپولیتیکی در برابر ریاض و چه در بازیگری منطقه‌ای و بین‌المللی، نیروی مهم و تاثیرگذاری در منطقه خلیج فارس و در برابر تل‌آویو و واشنگتن محسوب می‌شدند.

در این اثنا، سوریه نیز دیگر محور کلیدی در پارادایم منطقه‌ای تهران محسوب می‌شد و حضور مستشاری نظامی، ایران را به تنها قدرت منطقه‌ای بدل کرد که تلفات جدی انسانی در این منطقه را به جان خرید و به باور برخی، نقش پیاده‌نظام روس‌ها و دیگر قدرت‌ها را در سرزمین شام، ایفا کرد. با این وجود، دمشق، کارت نه چندان مرغوب بازی روی میز تهران در آن برهه به حساب می‌آمد و گویا متاسفانه در جیب مقامات تهران، جا ماند و استفاده از آن به دست فراموشی سپرده شد. 

اکنون اما، چرخ تدبیر با تقصیر، بد چرخیده و تاس ایام به غایت بر بستر منطقه خاورمیانه برای تهران، بد نشسته است. تهران، موقعیت و فرصت بی‌بدیل مذاکره و حل مسائل و اختلافات خود با غرب و مشخصا با آمریکا را به رغم فریاد‌های دلسوزان به یغما داده و آن همه کارت ارزنده بازی خود را بی‌استفاده به تکه کاغذی بی‌موضوعیت بدل کرده است. در وهله کنونی که ما در آن به سر می‌بریم، نه عرصه منطقه، آن عرصه است که پیش از قمار هفتم اکتبر به یاد داریم و نه فرامنطقه و بین‌الملل با حضور چهره پیش‌بینی‌ناپذیر و عجیبی، چون دونالد جی ترامپ، دیگر نشانی از ژست و استراتژی «نه جنگ و نه مذاکره» بر رخساره تهران باقی گذارده است!

اکنون که نگارنده این مرقومه را در اواخر مردادماه یکهزار و چهارصد و چهار به ساحت مخاطب عرضه می‌کند از جنبش حماس-بخصوص از زمان حذف هنیه و سنوار به این سو-یال و کوپالی به منوال پیش از هفتم اکتبر باقی نمانده و این جنبش در کشاکش آتش‌بس با رژیم اسرائیل به سر می‌برد. مع‌الاسف، غزه به شکل دهشتناک و آخرالزمانی مورد تاخت و تاز رژیم کودک کش نتانیاهو و کابینه خونخوارش قرار گرفته و اهالی غزه در نگاهی گذرا به عقب با چند ده هزار جان باخته، چند صد هزار انسان بی‌پناه و گرسنه و در معرض قحطی سنگین و البته مخروبه‌ای به وسعت این منطقه رو‌به‌رو هستند.

زمزمه انحلال حشدالشعبی و دیگر گروه‌های شبه نظامی عراقی، بیش از هر زمان دیگری قوت گرفته و شواهد از ادغام قریب‌الوقوع این گروه‌ها در ارتش همسایه غربی ایران حکایت دارد.

حزب‌الله لبنان-به ویژه از زمان حذف سید حسن نصرالله و عباس نیلفروشان به این سو-پس از ترور دبیران کل و ۳۳ نفر از سران و فرماندهان شاخص خود در بینابین مرگ و زندگی قرار گرفته و با دولت مستقر در بیروت بر سر دو راهی خانمان سوز خلع سلاح یا جنگ داخلی در سطح تخاصم بالایی به سر می‌برد.

و اما سوریه که روزگاری به عنوان خط مقدم پارادایم محور مقاومت برای جمهوری اسلامی محسوب شده و هزاران نفر از جوانان و نیرو‌های شاخص ایرانی در آن به رزم فیزیکی و دفاع از رژیم اسد مشغول بوده و در این مسیر از خون خود گذشتند، امروز حتی از حضور یک شهروند ایرانی خالی شده و نه تنها از نمد آن، کلاهی برای اقتصاد ایران دست و پا نیست که حتی راه بر هواپیمای حامل دبیر شعام ایران در مرز‌های هوایی‌اش می‌بندد. سهم تهران از بازار مکاره بازسازی مخروبه‌های سوریه، تقریبا صفر بوده و اکنون که با هم به مدد این واژگان، هم کلامیم، باز رول دست چندمی هم برای اقتصاد ایران در همراهی با ترمیم اقتصاد سوری‌ها ترسیم نشده است.

حوثی‌ها در وانفسای کنونی، نقش کمرنگی را در مناسبات منطقه‌‎ای ایفاگرند و جز حملات جسته و گریخته کم اثر و کم رمق، خبری از موجودیت‌شان در دست نیست.

بر مبنای پارادایم محور مقاومت که پیش‌تر گفته می‌شد، اگر در حمص، ادلب، حما، حلب و دمشق نجنگیم، باید در کرمانشاه و همدان و تهران و تبریز بجنگیم، عوائد حاصله برای تهران باز در هاله‌ای از نیستی قرار گرفته و به رغم تبعیت از مبانی میدانی آن پارادایم، هم در نقاط فوق‌الذکر جنگیده و تلفات داده‌ایم و هم شوربختانه، کابوس تجاوز رژیم اسرائیل را به خاک وطن در جنگ دوازده روزه به نظاره نشسته‌ایم. شمار قابل توجهی از سران بی‌بدیل نظامی و هسته‌ای تهران توسط رژیم نتانیاهو ترور شده‌اند و جبران این حذف سازمان‌یافته، ایران را با چالش‌های جدی روبرو کرده است. 

با همه این اشارات و تفاسیر، سوال جدی و اساسی در این بین، این است که آیا، زمان آن نرسیده که در این پارادایم به تجدیدنظر جدی پرداخته و پارادایم «اول ایران» را بر پایه اولویتمندی ایران و توسعه و پیشرفت کشور و مردم رنجکشیده آن، مبتنی بر منافع ملی در دستور کار نظام حکمرانی و دستگاه دیپلماسی تهران در همه شئون منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قرار دهیم؟ به گمان نگارنده، مدید مدتیست که زمان چنین بایسته‌ای فرارسیده و تا دیرتر نشده، باید طرفی به کار بست و طرحی نو در انداخت.

زمان پارادایم شیفت به مدل «اول ایران» فرا نرسیده؟

پارادایم، ایران‌محوری که بر پایه آن، می‌توان مذاکرات با غرب و مشخصا واشنگتن را با جدیت، عزت و مصلحت‌اندیشانه و البته مستقیم و بدون نیاز به واسطه پیش برده و بر خلاف میل نتانیاهو و حتی رقبای منطقه‌ای ایران، زمینه ثبات و خروج از وهله حساس کنونی را در جهت نیل به توسعه کشور در دستور کار قرار داد.

توسعه‌ای که بر پایه این پارادایم، می‌تواند، ضمن ایجاد تعامل جدی و واقعی با همسایگان و دیگر بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی، محقق شده و ایران را از تنگنای ناگزیر کنونی خارج کند.

بی‌تردید در صورت وقوع چنین وضعیتی است که اساسا، هرگونه توسعه و لوازم آن در ایران امروز توان تحقق یافته و زمینه بروز و ظهور پیدا خواهد کرد. وگرنه، اگر دست فرمان، همینی باشد که تا امروز شاهد آنیم، مفهوم توسعه در فضای بلبشوی سیاسی، امنیتی و نظامی، اولین قربانی بوده و به مذبح خواهد رفت. امیدواریم تا دیر نشده، دیپلماسی متوازن با غرب و شرق در دستور کار قرار گرفته و زمینه‌های خانمان‌برانداز فرصت‌سوزی برای تهران و فرصت‌سازی صرف برای رقبای منطقه‌ای و جهانی آن برچیده شود.

*روزنامه‌نگار

ارسال نظرات
امروز يکشنبه ۲۶ مرداد
امروز يکشنبه ۲۶ مرداد
امروز يکشنبه ۲۶ مرداد
امروز يکشنبه ۲۶ مرداد