آیین نکوداشت زنده یاد علیرضا ازغندی، استاد جامعه شناسی سیاسی، عضو قدیمی هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه علوم تحقیقات در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
دیدارنیوزـ مسعود پیوسته: آیین نکوداشت زنده یاد علیرضا ازغندی، استاد جامعه شناسی سیاسی، عضو قدیمی هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه علوم تحقیقات و از مؤسسان انجمن علوم سیاسی ایران به میزبانی گروه جامعه پژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران؛ و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا و خانه اندیشمندان علوم انسانی، با حضور ده تن از همکاران و شاگردان علیرضا ازغندی، روز پنج شنبه ۲۶ تیرماه در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی در تهران برگزار شد.
آنچه که مشترکا در سخنرانیها و نگاه سخنوران در این آیین نکوداشت پیدا بود، اکثرا به متواضع بودن، نگاه مستقل و مستدل و نجابت علمی داشتن، در عین حال، آرامش و شوخ طبعی و دور از هیاهو بودنِ استاد علیرضا ازغندی در مواجهه اش با تاریخ معاصر ایران و جریان زندگی اشاره کردند که در این گزارش، به شرح نکتههای سخنرانان این نشست و پیام مکتوب خانوادهی زنده یاد علیرضا ازغندی، خطاب به برگزارکنندگان و حاضرین در این نشست که توسط مجری مراسم، روژان حسام قاضی قرائت شد، پرداخته میشود.
نخستین سخنران این مراسم نکوداشت، صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی بود که به نگاه و روایت خاص علیرضا ازغندی در باب تاریخ معاصر ایران پرداخت و گفت: «ازغندی، روایت خاص خودش را از تاریخ معاصر ایران داشت. روایتی که خیلی منطبق با روایت حکومتی از تاریخ معاصر ایران نبود. به همین سبب، نانش آجر نشد ولی برایش میدان بروز هم فراهم نبود و چندان تریبونی در اختیارش قرار نمیگرفت؛ و البته طی پنج شش سال گذشته، روایت دیگری هم از بخشهایی از اپوزیسیون و سلطنت طلبها و شاهزاده رضا پهلوی هم به این روایتها اضافه شده که تاریخ معاصر ایران را جور دیگری میبینند.»
زیباکلام در حین سخنرانی اش طنزآلود به موقعیت معلق خانه اندیشمندان علوم انسانی نیز پرداخت و گفت: «این سالها هر بار که وارد این فضا و این خانه میشوم، همیشه حس میکنم که این بارِ آخرِ حضور ما در خانه اندیشمندان است و فکر میکنم بزودی درِ اینجا هم تخته میشود!»
پس از نطق زیبا کلام، مجری مراسم، متن پیام خانوادهی دور از وطن، همسر و دو فرزند دختر و پسر علیرضا ازغندی را قرائت کرد. پیامی که گاهی مجری برنامه، متاثر از معنای پیام، بغض آلود، آن را قرائت میکرد.
در قسمتی از این پیام آمده است: «.. برای ما زنده نگه داشتن نام او تنها یک رسم نیست، بلکه دلگرمی یی است در روزهایی که جای خالی اش را با تمام وجود حس میکنیم. پدر ما عاشق ایران بود. عاشق مردم، فرهنگ، تاریخ و سیاست؛ اما نه سیاستِ قدرت بلکه سیاستِ دانایی. او برای ما ستون زندگی، سایه آرامش و تصویر روشنی از شرافت، فروتنی و انسانیت بود. او بی هیاهو زیست و بی ادعا اثر گذاشت. با همه مهربان بود. همیشه شنونده بود و تا آخرین لحظهی زندگی اش دل در گروی علم و ایران داشت. اگر امروز نامش با احترام و مهر برده میشود، بدین معناست که راهش بی صدا، اما ژرف در دلها ادامه یافته است. او نه فقط استاد سیاست که معلم آزادگی بود. با آنکه جامعهی سیاسی ایران، پر بود از دستهها و جناحها و جبهه ها، اما او هرگز به هیچ گروهی وابسته نشد. او تنها به حقیقت وفادار ماند. با صداقت گفت. با تحقیق نوشت؛ و با فروتنی شنید...»
سخنران بعدی، مجید توسلی رکن آبادی، استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد بود که او هم از تواضع و آرامش استاد و همکارش علیرضا ازغندی گفت و وجههی علمی اش را پررنگتر جلوه داد و از اهمیت بکارگیری اعضاء هیأت علمی در دانشگاه علوم و تحقیقات، در دورهای که خود، مدیریت این واحد علمی را عهده دار بود، سخن گفت و ادامه داد: «به جای اینکه استاد سفارشی که در بین شان برخی از مقامات هم بودهاند را بپذیریم، ملاک مان همواره پذیرش استادان عضو هیأت علمی دانشگاهها بود. آن سالهایی که آنجا بودم حتی دو واحد درسی را به استادی که عضو هیأت علمی نبود ندادم. سال ۹۱ در بحث گرایشهای علوم و تحقیقات، نقشی را به جناب دکتر ازغندی سپردیم که در جامعه شناسی سیاسی انجام دهند، ایشان خیلی زحمت کشیدند و بالاخره در دفترچههای کنکور، چهار گرایش مد نظر ما مثل روابط بین الملل قرار گرفتند و طی این سالها هم بخوبی گسترش پیدا کرد و جا دارد این موضوع گرایشهایی که در علوم سیاسی کشور گذاشتیم، آثار و تبعاتش از سوی محققین بررسی شود. اینکه چقدر سرعت داده به پذیرش دانشجو و به ارتقاء این علم کمک کرده است؛ و اینکه چقدر رسالهها و مقالات مربوطه تولید شده است. حالا ممکن است یک جاهایی هم اشکال و ضعف هم داشته است. همان که به ضایعات پژوهشی مشهور است و اتفاقا همین عنوان، موضوع یک نشست هم بوده است.»
در این مراسم، حمید احمدی، استاد دانشگاه تهران و از اعضاء هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علوم و تحقیقات؛ و از دوستان و همکاران علیرضا ازغندی نیز پشت میکروفون رفت و از روز آشنایی اش در سال ۵۹ با دکتر ازغندی گفت و از تحلیلهای قوی او در آن سالها در کتاب درسی روابط خارجی جمهوری اسلامی با کشورهای همجوار (سیاست خارجه) پرداخت و گفت: «آن موقع در سال ۵۹ که انقلاب فرهنگی شده بود، شنیدیم در وزارت علوم یا شاید هم در ستاد انقلاب فرهنگی کسانی جمع شدهاند و گروهی درست شده به نام علوم سیاسی که متناسب با شرایط انقلاب، در حال تدوین کتب درسی با مضمون علم سیاستاند و برنامه ریزی برای علوم سیاسی. آن موقع، همایون الهی (استاد علوم سیاسی و نویسنده کتاب اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم) رئیس این گروه بود. ما هم کنجکاو شدیم و با یکی دو کتاب ترجمه در دست، رفتیم وزارت علوم که همین جا در خیابان ویلا بود. رفتیم دفتر گروه علوم سیاسی و آنجا آقای همایون الهی را دیدم. به وی گفتم شنیدیم شما دارید چنین کارهایی میکنید و من هم دانشجو هستم و این کتابهای ترجمه هم دارم. خوشحال شد و گفت بسیار عالی، شما بیایید بشوید نماینده دانشجویان. آنجا با آن تیم علمی آشنا شدم که اغلب، در آلمان درس خوانده بودند و برخی هم در امریکا. آنجا من با دکتر ازغندی آشنا شدم و بعد دیدم مشهدی است و همشهری ما. دوستی خاصی بین مان برقرارشد. آقای ازغندی داشتند روی کتاب شان روابط خارجی ایران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ (دولت دست نشانده) کار میکردند به عنوان کتاب درسی که آن موقع، یک کار جدی بود. در آن سالها دو کتاب شاخص داشتیم. یکی تاریخ قاجار بود، اثر عبدالرضا هوشنگ مهدوی و یکی هم کتابی که به دوران پهلویها میپرداخت که این را هم دکتر جواد شیخ الاسلامی تدریس میکرد. بعدش هم کتاب دکتر ازغندی در آمد. کتاب دکتر مهدوی، خیلی تاریخی بود و توالی تاریخی خوبی داشت، چون از صفویه شروع کرد و به قاجار رسید. کتاب دکتر ازغندی که مربوط به دوره پهلوی بود، به لحاظ تحلیلی، خیلی قویتر و مستندتر بود.»
مجتبی مقصودی، بنیانگذار انجمن مطالعات صلح ایران و استاد دانشگاه، سخنران بعدی مراسم بود و گفت: «خیلی مایل بودیم مراسم بزرگداشت ایشان را در زمان حیات شان برگزار کنیم که متأسفانه بیمار بودند و خارج از کشور؛ و اینجا فقط دربسته میگویم که نشد برگزار کنیم. دو بخش دارم. یکی مربوط به خاطرات ما با ایشان است و یکی هم بخش ویژگیهای فردی ایشان. در دهه هفتاد برای رساله دکترایم ایشان مشاورم بودند و حین رفت و آمدها و پیگیریهای مربوط به رساله، جملهای به من گفتند و برایم تلنگری شد و اساسا جمله شان موجب شد، کاملا آن قسمت از رساله را از کل متن بردارم و حذف کنم. در آن متن، من جنبش میرزا کوچک خان را در زمرهی منازعات قومی قرار داده بودم، ولی استاد ازغندی گفتند نه، جنبش گیلان، جزء منازعات قومی نبوده. من هم برداشتم آن متن را از رسالهام. حالا توجیهم چه بود؟ اینکه جنبش گیلان، تحرک منطقهای است و ممکن است آسیبهای جدی برای کشور داشته باشد. یکی از ویژگیهای فردی دکتر ازغندی در حوزه تاریخ نگاری در ایران، نگاه ساختاری شان به تاریخ بود. اگر دکتر شیخ الاسلامی در جست و جوی مناسبات نخبگان با قدرت بود و آدمها را میشناخت و نسبتهای شان را با یکدیگر در قدرت میدانست و ساخت قدرت را براساس همین مناسبات، تفسیر و تحلیل میکرد، اما ایشان (دکتر ازغندی) عمدتا در نگاه به تاریخ، ساختارمحور بود. ایران گرا و ملی گرا بود. با نظم و دیسیپلین بود. در گفتوگوها هم اغلب، انتقادی بود. یک طعم طنز را میشد در گفتوگوها از ایشان دریافت. در طیف اساتید کلاسیک جای میگرفت. در مواجهه با دانشجویان، ارتباطش نه خیلی دور بود و نه خیلی نزدیک؛ و نکتهی آخر هم این است که استفهامی جلوه میکردند. یعنی انگار ذهنیت و آشنایی با موضوع ندارد. مثلا به دانشجو میگفت واقعا این چنین است؟ حالت استفهامی که دانشجو را وادار به اندیشیدن و سخن گفتن میکرد.»
جواد رنجبر درخشیلر، نائب رئیس انجمن مطالعات صلح ایران و استاد دانشگاه، سخنران بعدی مراسم بود. وی در باب فلسفهی برگزاری یادبودها گفت: «وقتی یادبود برگزار میکنیم یا اسم شخصیتی را به زبان میآوریم، این تلقی به وجود میآید که او به طور مطلق خوب بوده و هیچ ایرادی نداشته، خب، شخصیت، وطن دوستی، سلامت اخلاقی و پیشرو بودن و بنیانگذار بودن و نوآوری کردن در نسلی که مرحوم دکتر ازغندی به آن تعلق داشتند، بر کسی پوشیده نیست. این نسل، نسل درخشانی بودند و ما بسیاری از دستآوردهای تجدد را به این نسل مدیونیم. مرحوم دکتر ازغندی در علوم سیاسی این نقش را داشت. اما این به معنای نقدنکردن علمی این بزرگواران نیست. چون علم که مقدس نیست و به هرحال در هر دورهای و هر استادی، هر چه نوشته بر اساس منابع و روش شناسیی آن دوره نوشته؛ بنابراین ما احترام میگذاریم به شخصیت استادان و در این مجلس، به شخصیت زنده یاد دکتر ازغندی، اما علم ایشان قابل نقد است. ما سه شخصیت بی نظیر در تاریخ معاصر ایران داریم.
مرحوم استاد سید حسن تقی زاده، مرحوم استاد دکتر زرین کوب و مرحوم علامه زریاب خویی. در آثار هر سه بزرگوار، اشتباهات فاحشی وجود دارد و کاملا هم طبیعی است. بخاطر اینکه منابعی که در اختیارشان بوده، منابع آن دوره بوده. مرحوم سید حسن تقی زاده که بنیانگذار شاهنامه شناسیی جدیداند، اشتباهات فاحشی در شاهنامه شناسی دارند بر اساس منابعی که در اختیارشان بوده. امروز منابع و نسخههای ما متفاوت است و حرف دیگری میزنیم و این به معنای کم اهمیت شدن آن استاد، قطعا نیست. ما در دانشگاه، درس روابط خارجی ایران را (فکر کنم درس تحولات روابط خارجیی ۲ بود) که درس چهار واحدی بود، کتاب ما روابط خارجی ایران بود. نوشتهی مرحوم استاد دکتر علیرضا ازغندی. وقتی این کتاب را گرفتیم، زیر عنوان، داخل پرانتز نوشته شده بود: دولت دست نشانده. من که دانشجوی کمی عاصی و چموشی بودم و نمیپذیرفتم، این را نمیپذیرفتم و به استاد گفتم آقای دکتر! این دولت دست نشانده چیست؟ آیا دولت ایران در دوره محمدرضاشاه پهلوی، دولت دست نشانده بوده؟ ایشان هم که دید من دردسرسازم، گفت شما فقط به آن «روابط خارجی ایران» دقت کن و آن داخل پرانتز را ولش کن و اصلا نگاه نکن! اما در متن کتاب هم، مرحوم استاد دکتر ازغندی، استدلالهایی کردند مبنی بر اینکه دولت ایران در دوره محمدرضاشاه پهلوی، دولت دست نشانده بوده.
استاد بزرگوارمان جناب دکتر احمدی اشاره کوتاهی کردند به این مفهوم. آنچه که امروز میفهمیم بر اساس روش شناسیهای جدید علم سیاست و بر اساس تحولات بعد از انقلاب و نگاههای دقیقتر علمی که شاید به علم سیاست کردیم، استادان کردند و ما هم یاد گرفتیم، شاید بتوانیم به این نتیجه برسیم که مفهوم دولت دست نشانده، مفهوم درستی نبود در آن دورهی تاریخی. مثلا ما شخصیتی مثل دکتر امینی را به عنوان فردی که کارگزار این دست نشاندگی بود، بشناسیم. مرحوم استاد دکتر ازغندی به این شکل معرفی کردهاند. یعنی سالهای بین ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ را بر همین اساس «دست نشاندگی» تعبیر میکنند. مثلا میفرمایند که خرید سلاحها از امریکا یکی از بنیانهای این دست نشاندگی است. یعنی دست نشاندگی را با خرید سلاحها ایشان توضیح میدهند. خب، امروز بعد از این جنگ دوازده روزهای که داشتیم، فکر میکنم که اهمیت سلاح بر همه روشن شد و فهمیدیم چقدر مهم است داشتن سلاح. سر ما را با همین گفتوگوها در طی سی سال گذشته گرم کردند که بنشینیم گفتوگو کنیم و گفتند که سلاح مهم نیست و گفتمان مهم است.
حالا خود گفتمان و معنا و مفهومش چیست، خودش قابل بحث است، بماند. گفتوگو چیست و گفتمان چیست؟ این انحرافهای شناختی به نظر میرسد که ما اهمیت مسائل بنیادین را درنیابیم. یکی اش همین سلاح هاست که سلاح چقدر مهم است و اگر نداشته باشیم، احتمالا در آینده وجود نخواهیم داشت؛ و خریدهای سلاح توسط محمدرضاشاه پهلوی در کتاب نقد شده و یکی از عوامل یا مؤلفههای دست نشاندگی تلقی شده. این را میشود در ذیل یک بحث فربهی توضیح داد و این آشفتگی مفاهیم در علوم سیاسی ماست. متأسفانه به نظر میرسد مفاهیم در علوم سیاسی ما در جای دقیق شان قرار ندارند.»
رضا نجف زاده، عضو هیأت علمی دانشگاه شهیدبهشتی که به نمایندگی از انجمن علوم سیاسی ایران در جمع حاضر شد و ابتدا از جای خالی جواد اطاعت و حسین سیف زاده و عبدالعلی نبوی در مراسم نکوداشت سخن گفت و سپس اجمالا به معرفی نگاه دکتر ازغندی پرداخت و ادامه داد: «تقریبا میتوانم بگویم پیراستهترین و غیر ایدئولوژیکترین تاریخ نگاری علم سیاست را ایشان انجام داد. کسانی که دست اندرکار تاریخ نگاری علماند، میدانند چنین اثری خیلی کمیاب است. تقریبا یکی دو تا یا سه تا کار جدی در باب تاریخ علم سیاست در ایران داریم که این به نظر میرسد یکی از تحلیلیترین و درعین حال، ریزنگارانه ترینِ آنهاست.
دیگر آنکه جناب ازغندی نگاه ویژهای به جنگ داشتند و به دیکتاتوریهای نامنعطف و گفتوگو ناپذیر خاورمیانه.
آقای دکتر ازغندی و دکتر جلیل روشندل، پس از انقلاب، به مسائل نظامی و استراتژیک معاصر پرداختند و حاصل مطالعه و تحقیقات شان، دو کتاب در این زمینه بود که یکی از این دو کتاب، محصول مشترک این دو بود و کتاب دوم هم آقای ازغندی مستقلا نگاه شان به جنگ بود. آخرین نکته را هم بگویم که درباره تازهترین آثارشان است. نوشتن کتاب «اندیشههای سیاسی سعدی». از جمله پایه گذاریهای خوب ایشان است که امیدواریم این نگاه و این راه در جامعه مان تداوم یابد.»
سپس شاگردان قدیم و جدید دکتر ازغندی به مرور خاطرات شان از زنده یاد ازغندی پرداختند. شاگردان علوم سیاسی یی که هم اینک از استادان و از اعضاء هیأت علمی دانشگاههای کشورند.
استادانی، چون اسدالله اطهری، مسعود مطلبی، مریم اسماعیلی فرد، محمد نژادایران و نیلوفر چینی چیان. در این آیین نکوداشت، آخرین سخنران نشست، مختار نوری، استاد علوم سیاسی، نتوانست خود را به محل برگزاری مراسم برساند و مجری برنامه هم در این باب، هیچ نگفت.