
محمد مهاجری، فعال سیاسی درباره تفاهمنامه وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی نوشت: اگر به پلیس حمله کردیم و نتوانست وظایفش را انجام دهد، چه کسی مسئولیت میپذیرد؟ اصلی کردن موضوعات فرعی و بیان دروغ در باره تفاهمنامهای که چه بسا نقدهایی هم به آن وارد باشد، مجوز آن است که فرزندانمان را در برابر تهدیدهای جانی و اخلاقی رها کنیم و مثلا بگوییم اصل قضیه بر سر حجاب دخترکان است؟ سر تا ته تفاهمنامه حتی یکبار از کلمه حجاب استفاده شده است؟
دیدارنیوز _ محمد مهاجری*:
وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی، تفاهمنامهای امضا کردهاند که پلیس در مدارس به آموزشهایی برای پیشگیری از جرایم بپردازد. در حاشیه این مراسم آقای وزیر در جملهای که بیشتر به یک تعارف شبیه است گفته است من سرباز فرمانده نیروی انتظامی هستم. همین جمله که البته خبط جناب وزیر است و شایسته بود به زبان نیاید یا رسانهای نشود، دستمایه ناسزاها و توهینهای فراوان شده است.
برخی دوستان هم که در صداقت و دلسوزیشان تردید نیست گفتهاند که رئیسجمهور همین الان باید وزیرآموزش و پرورش را برکنار کند. عدهای هم به درستی گفتهاند که وزیرآموزش و پرورش نباید سرباز کسی باشد بلکه باید عکس این اتفاق رخ دهد.
خب. اگر سردار رادان، فرد حاضر جوابی بود باید بلافاصله در پاسخ وزیر میگفت من شاگرد کلاس شما هستم! اگر این جمله را میگفت همه مشکلات عالم حل نمیشد؟!
اینها، اما فقط یک روی سکه است. روی دیگر به بحث تفاهمنامه برمیگردد. از اپوزیسون انتظاری نیست که توی بوق کند که ایهاالناس چه نشستهاید که پلیس وارد مدارس شده و جو امنیتی و وحشت را بر دانش آموزان حاکم کرده و مراقب است مبادا مقنعهای از سر دخترکی بیفتد تا او را به صلابه بکشد! از رسانههای معارض و ضد ایرانی توقع همین است که انجام داد، اما چهرههای موجه سیاسی و اجتماعی چرا سپرانداختند و دچار خامی شدند؟ لااقل یک بار تفاهمنامه را میخواندید، بعدا اظهارنظر میکردید.
شما بچه مدرسهای ندارید؟ نوههایان و فرزندان بستگانتان درس نمیخوانند؟ هیچ دغذغهای در باره آنها ندارید؟
مثلا نگران نیستید هنگام عبور از عرض خیابان دچار سانحه شود؟ یا مثلا دچار مزاحمت افراد غریبه و اراذل و اوباش قرار گیرد؟ یا هنگام خرید موادخوراکی از دستفروشهای اطراف مدرسه دچار مسمومیت و بیماری شود؟ یا اگر با خودرو یا موتورسیکلت تصادف کرد، چه باید بکند؟ یا اگر در معرض تهدیدهای اخلاقی قرار گرفت چه واکنشی نشان دهد؟
از بچهها که که بگذریم والدین نباید نسبت به برخی خطرات و اتفاقها هوشیار باشند؟ نباید بدانند با رفت و امد نامنظم فرزندشان چه برخوردی بکنند؟ یا احیانا مخاطراتی را که فضای مجازی میتواند برای بچهها بیافریند بدانند؟ یا خدای ناکرده اگر با پدیده موادمخدر روبهرو شدند چه باید بکنند؟
این هشدارها و پرهیزها را چه کسی باید بدهد؟ باید همه چیز را رها کرد و خوش خیالانه به همه چیز خوشخیالانه نگریست؟ کدام فرد یا دستگاه متخصص میتواند از وقوع چنین ناهنجاریهایی پیشگیری کند یا اگر اتفاق بدی افتاد با ان مقابله کند؟
اگر هر رخداد تلخی در زمینههای بالا روی دهد والدین دانش آموزان از چه کسی مطالبه خواهند کرد؟ دستگاهی کارشناستر از پلیس وجود دارد؟ گیرم که نیروی انتظامی اشتباهات و کم کاریهایی هم در جاهایی داشته و دارد؛ این دلیل میشود که کار درست و وظیفه ذاتی اش را هم تخریب کنیم؟
اگر به پلیس حمله کردیم و نتوانست وظایفش را انجام دهد، چه کسی مسئولیت میپذیرد؟ اصلی کردن موضوعات فرعی و بیان دروغ در باره تفاهمنامهای که چه بسا نقدهایی هم به آن وارد باشد، مجوز آن است که فرزندانمان را در برابر تهدیدهای جانی و اخلاقی رها کنیم و مثلا بگوییم اصل قضیه بر سر حجاب دخترکان است؟ سر تا ته تفاهمنامه حتی یکبار از کلمه حجاب استفاده شده است؟
اگر انصاف نداریم و بازیهای سیاسی چشممان را بر واقعیتها بسته، لااقل به فکر فرزندان خود و دیگران باشیم.
*فعال سیاسی اصولگرا