
دیدارنیوزـ
مرضیه حسینی: اخباری که در ماه های اخیر در خصوص تجرد قطعی دختران انتشار یافت، نگرانی بسیاری از محافل را برانگیخت و دختران مجرد بالای ۳۰ سال را در کانون توجه قرار داد. محور مباحثی که حول این موضوع شکل گرفت، این بود که تجرد قطعی دختران به عنوان یک آسیب جدی اجتماعی مطرح شد. البته بخش زیادی از این نگرانیها، نه به دلیل شرایط روحی و زیست اجتماعی و فردی دختران مجرد، بلکه به دلیل مسائل جمعیتی و کاهش باروری در کشور بود.
تجرد دختران در آمار و ارقام
آمارها نشان میدهد در سال ۹۳ تعداد خانمهای مجرد کشور از تعداد آقایان مجرد بیشتر بود. در این سال ۴۸ درصد خانمهای در سن ازدواج كشور هرگز ازدواج نكرده بودند. در همان زمان، مديركل دفتر آمار و اطلاعات جمعيتی سازمان ثبتاحوال كشور گفت: آقايان در سن ازدواج كشور با طيف سنی ۲۰ تا ۳۴ شامل ۱۲ ميليون و ۷۰ هزار نفر هستند كه از اين تعداد ۵ ميليون و ۵۷۰ هزار نفر هرگز ازدواج نكردهاند. همچنين خانمهای در سن ازدواج كشور با طيف سنی ۱۵ تا ۲۹ سال شامل ۱۱ ميليون و ۷۹۰ هزار نفر می شوند که از اين تعداد، ۵ ميليون و ۶۷۰ هزار نفر هرگز ازدواج نكردهاند. تعداد دخترانی که در وضعیت مجرد قطعی قرار داشتند در این سال، ۹۸۰ هزار دختر بوده که در مقایسه با مردان، تقريبا ۳ برابر بيشتر بوده است.
بر اساس آخرین سرشماری سال ۹۵، حدود نیمی از جمعیت کشور (۴۹ درصد) را زنان تشکیل میدهند که حدود یک چهارم این تعداد (۹ میلیون و ۸۹۰ هزار نفر) دختران جوانی هستند که مجرد بوده و تاکنون ازدواج نکردهاند.
محزون مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبتاحوال کشور در خصوص تجرد قطعی دختران در سال ۹۵ گفت: الگوی سنی ازدواج در کشور به این صورت است که بخش عمدهای از ازدواج آقایان یعنی معادل ۸۰ تا ۸۵ درصد در سنین ۲۰ تا ۳۴ سالگی و ازدواج بانوان نیز در بازه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال صورت میگیرد و اگر سن تجرد قطعی در ایران را از سن ۵۰ سال به بالا بدانیم، در مجموع ۱۵۲ هزار خانم و آقا در سن تجرد قطعی در کشور وجود دارد که ۶۲ هزار نفر آقا و ۹۰ هزار خانم هستند که در این زمینه نیز خانمها ۱،۵ برابر آقایان هستند.
آمارهای سال ۹۶ حکایت از آن دارد که در حدود ۲۵.۱ درصد (حدود ۱۰ میلیون نفر) از جمعیت زنان کل کشور را «دختران» جوان تشکیل میدهند؛ این در حالیست که ۴۲۶ هزار نفر از آنها که بالای ۴۰ سال سن دارند، دچار «تجرد قطعی» بوده و تاکنون ازدواج نکردهاند. این افراد عمدتا متولدین دهه ۵۰ هستند که با احتساب مجردین دهه ۶۰ که به این گروه اضافه میشوند میتوان نتیجه گرفت که تعداد دختران مجرد بالای ۴۰ سال چندبرابر خواهد شد.
طبق گزارشهای مرکز آمار ایران، در حال حاضر ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار زن، تنها زندگی میکنند و ۶ میلیون دختر جوان و یا به میانسالی رسیده داریم که هرگز ازدواج نکرده اند.
راهکارها و راهبردها
ضرورت اشتغال دختران مجرد
سیاستگذاری های کلان در حوزه زنان، تجرد دختران را از منظری متفاوت از خود دختران مجرد می بیند، زاویه دید سیاستمداران و دولتمردان به مساله تجرد دختران چندان مبتنی بر فرهنگ و دشواری زندگی دختران مجرد قطعی در جامعهای که در آن، ازدواج ستایش میشود و تجرد قبیح دانسته میشود، نیست.
دختران مجرد به اشکال مختلف در معرض تحمل فشارهای اجتماعی هستند آما آنچه برای خود این دختران در درجه اول اولویت است کار و کسب درآمد است.
از آنجا که در قوانین و فرهنگ ما فرض بر نانآور بودن مرد است و زیرساختها، ظرفیت چندانی برای کار زنان ندارند، ترس از عدم توانایی برای گذراندن زندگی و معیشت در آینده، در حالی که هیچ حمایتی وجود ندارد دغدغه مهم دختران مجرد است.
فاطمه سعیدی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: «در حال حاضر ٩٠ درصد مراجعان به نمایندگان مجلس را دختران مجرد و متقاضی کار تشکیل میدهند.این در حالی است که دیگر کار دولتی وجود ندارد و توجهی هم به اشتغالزایی در حوزه کارآفرینی برای دختران مجرد نمیشود»
این دختران از آنجا که مجبورند به هر شیوه ممکن هزینه زندگی مستقل خود را تامین کنند، در مشاغل کم اهمیت و کم دستمزد تجمع کرده و همین درآمد ناچیز را نیز صرف هزینه اجاره خانه و ایاب و ذهاب میکنند. در نتیجه، تعداد زیادی از دختران به امید رسیدن به شرایط مالی بهتر، یا تن به ازدواج های ناخواسته میدهند یا وارد روابط نامتعارف به خاطر پول و یا ازدواج های سفید و ناایمن میشوند. بنابراین ایجاد فضایی برای اشتغال ایمن دختران مجرد در اولویت است.
قبح زدایی از تجرد دختران
همان طور که در بخش اول این یادداشت آمد، فشار فرهنگی و انتظار خانواده و جامعه از دختران برای ازدواج سبب شده است که دختران مجرد بهویژه کسانی که به تجرد قطعی رسیدهاند، به لحاظ روحی بشدت تحت فشار بوده و برای فرار از نگاهها و حرفهای مردم و رهایی از سرزنش یا ترحم آنها، منزوی و گوشهگیر شوند.
طرح «عیبزدایی از تجرد دختران» در اسفند ۹۴ از طرف شهیندخت مولاوردی با هدف بهبود شرایط زیستی دختران مجرد و کاستن از فشار کشنده اجتماعی بر آنها مطرح شد. روح این طرح این بود که تجرد دختران به شکل یک آسیب یا ناقصهای در آنها دیده نشود. همچنین در جهت تغییر نگرش خانواده و نگاه عمومی به مساله ازدواج و تجرد، کار فرهنگی و آموزشی صورت گیرد. اجرای این طرح اگر دستاوردی در زمینه فرهنگسازی و تغییر نگرش مردم نسبت به ازدواج و تجرد میداشت، میتوانست مانع بسیاری از ازدواجهای از سر اضطرار و استیصال و به تبع آن طلاقهای عاطفی و غیر آن شود.
در کشور بیش از 137 هزار دختر مجرد خود سرپرست و سرپرست خانواده وجود دارد و این طرح میتوانست در صورت اجرا، تاحدی فشار برای ازدواج را از دوش دختران برداشته و به فشار برای بهبودی شرایط اقتصادی دختران مجرد و بیمه آنها تبدیل کند. این طرح اما با مخالفت شدید سنت گرایان و تعداد زیادی از زنانی که در این طیف سیاسی قرار داشتند، مواجه شد. بسیج جامعه زنان در واكنشي تند به این طرح، آن را حرکتی فمینیستی دانست و گفت: «این طرح، مخالف با ذات بشری و فطرت انسانی است، چون ازدواج را زیر سوال برده! و تجرد را برای دختران عادی می سازد.» مخالفین استدلال کردند؛ که زندگی مجردی و تبدیل این وضعیت به شرایط قانونی و رسمی یک آسیب جدی است و از فشار درونی و بیرونی برای ازدواج دختران میکاهد.
مخالفت گروهها و محافل مختلف با این طرح، سبب شد که هیچ صحبت و برنامهریزی پیرامون آن صورت نگرفته و به دست فراموشی سپرده شود.
بیمه دختران
با توجه به اینکه وحشت از بیپولی در شرایطی که یک دختر مجرد، نه فرصتی برای ازدواج دارد و نه خانوادهای که در قید حیات بوده یا قادرباشند از او حمایت کنند، مهمترین دغدغه دختران مجرد و به ویژه مجردان قطعی است، بیمه این دختران میتواند راهکار مناسبی باشد. در دو ماه گذشته، این بحث مطرح شد که بیمه زنان خانه دار به دختران بالای 18سال هم تعمیم یابد و آنها هم بتوانند از بیمه صاحبان مشاغل آزاد استفاده کنند. این طرح، مخالفان زیادی دارد، از هواداران حقوق زنان گرفته تا کسانی که این بیمه را فشاری غیرضرور بر بودجه کشور میدانند.
بعضی از فعالین حقوق زن معتقدند که این طرح، زنان را به خانهنشینی و دوری از فعالیت اجتماعی تشویق میکند و اضافه شدن دختران مجرد به این زنان، بازه سنی این خانهنشینی را کاهش میدهد. از طرف دیگر عدهای معتقد بودند این طرح، هزینهی اضافی برای دولت است و دلیلی ندارد از بودجهی عمومی برای بیمه این زنان استفاده شود.
در پاسخ به مخالفت فعالین حقوق زنان همچون خانم «قوشه» باید گفت در شرایطی که ساختار اقتصادی و بازار، پذیرای نیروی کار زنان نیست و بیشتر دختران مجرد؛ علی رغم داشتن تحصیلات عالیه، شانسی برای اشتغال ندارند، چگونه باید از پس هزینههای خود به ویژه در ایام میان سالی برآیند؟ به علاوه، همه زنان و دختران که تهرانی نیستند تا در بخش خصوصی، اندک فرصتی برای کار داشته باشند، زنان و دختران مجرد و خودسرپرستی که در روستاها و شهرها زندگی میکنند از چه راه باید تامین معاش کنند؟
در پاسخ به مخالفینی که میگویند چرا دولت باید در این شرایط بد و کاستی بودجه، بار اضافی بر دوش خود بگذارد، باید گفت درآمد نفت متعلق به همه مردم است. اگر دولت مشکل مالی و بودجه دارد به دلایل دیگری از جمله سیستم ریخت و پاش و مالیات گیری غلط است که باید اصلاح شود. بنابراین به نظر می رسد وظیفه دولت، بیمه کردن این گروه از دختران و کاستن از دلهره دائمی آنها از تنها ماندن و درمانده شدن است.