تیتر امروز

ابوالفتح: ترامپ، شخصا در پی تفاهم با تهران بوده و به صلح رومی معتقد است/ وقتی آمریکا از تمایل به مصالحه گفته، یعنی الگوی لیبی درباره ایران منتفی است/ تهدید کردن برخی، نباید به مانند بومرنگ بر سر کشور برگردد
گفتگوی ویژه دیدارنیوز با یک تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا درباره مذاکرات مسقط

ابوالفتح: ترامپ، شخصا در پی تفاهم با تهران بوده و به صلح رومی معتقد است/ وقتی آمریکا از تمایل به مصالحه گفته، یعنی الگوی لیبی درباره ایران منتفی است/ تهدید کردن برخی، نباید به مانند بومرنگ بر سر کشور برگردد

امیرعلی ابوالفتح، تحلیلگر ارشد مسائل ایالات متحده در گفتگوی ویژه دیدارنیوز، پیرامون مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، ابعاد و دامنه تحولات این مذاکرات را مورد بررسی قرار داده است.
«صلح لیبرال در خاورمیانه، امکان یا امتناع؟»
دیدارنیوز گزارش می‌دهد

«صلح لیبرال در خاورمیانه، امکان یا امتناع؟»

«صلح لیبرال در خاورمیانه، امکان یا امتناع؟» عنوان نشستی بود که به همت پژوهشکده مطالعات پیشرفته‌ خاورمیانه با همکاری حلقه‌ی مطالعاتی‌ یک چند، در محل این پژوهشکده برگزار شد.
گفتگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا تمام شد/ عراقچی: مذاکرات در فضای احترام متقابل انجام شد/ وزیر خارجه در راه تهران
امروز ایران و آمریکا در عمان گفتگو کردند

گفتگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا تمام شد/ عراقچی: مذاکرات در فضای احترام متقابل انجام شد/ وزیر خارجه در راه تهران

امروز شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، مذاکرات غیرمستقیم میان مقامات ایران و آمریکا در کشور عمان برگزار شد و قرار است این گفتگوها هفته آینده نیز ادامه داشته باشد.. عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان و استیو...
از بحران مسکن یا مسئله‌ای به نام تضاد طبقاتی، به کجا رسیده‌ایم؟!

«بحران سیب‌زمینی» در زندگی کارگران

ایلنا در گزارشی با عنوان «بحران سیب‌زمینی» در زندگی کارگران شاغل و بازنشسته، نوشت: ما از بحران مسکن یا مسئله‌ای به نام تضاد طبقاتی، به «بحران سیب‌زمینی» در زندگی کارگران رسیده‌ایم و در این اوضاع، هر بچه‌ای می‌داند که برای گذران زندگی یک دستمزد ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومانی لازم است.

کد خبر: ۱۷۹۹۸۱
۰۸:۲۵ - ۲۱ بهمن ۱۴۰۳

«بحران سیب‌زمینی» در زندگی کارگران

دیدارنیوز: امروز خانواده‌های کارگری با مشکلاتی بی‌سابقه مواجهند، ما از بحران مسکن یا مسئله‌ای به نام تضاد طبقاتی، به «بحران سیب‌زمینی» در زندگی کارگران رسیده‌ایم و در این اوضاع، هر بچه‌ای می‌داند که برای گذران زندگی یک دستمزد ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومانی لازم است.

دستمزدِ واقعی یا بازهم غیر واقعی، مسئله این است! وقتی تورمِ اعلامی غیرواقعی‌ست و در عرض دو هفته تقریباً همه کالا‌های اساسیِ کف بازار از کره و روغن گرفته تا برنج و لبنیات، بین ۵۰ تا ۱۱۰ درصد گران شده است، دستمزدی که با اتکا به تورم خیالی و برمبنای یک سبد انتزاعی افزایش می‌یابد، چقدر واقعی‌ست و تا کجا در تامین نیاز‌های واقعی زندگی خانواده موثر است؟

حقوق‌زدایی از طبقه‌ی کارگر به همراه افسار پاره کردن تورم تا آنجا پیش رفته که متوسط‌بگیران شاغل و بازنشسته که زمانی با حقوق دریافتی خود زندگی نسبتاً آبرومندی داشتند، حالا در خرید ساده‌ترین نیاز‌های سفره ناتوان شده‌اند؛ دیگر صحبت از قدرت خرید آپارتمان یا ماشین، شوخی‌ست، یک طنز تلخ و گریه‌آور است، با حقوق متوسط، پرداخت اجاره خانه و خرید برنج و روغن و میوه و سیب‌زمینی هم دشوار است.

وقتی یک دهمِ حقوق ۱۰ میلیون تومانی یک کارگر شاغل یا بازنشسته‌ی حداقل‌بگیر فقط پول ده کیلو برنج است که غالباً یک خانواده ۴ نفره در طول یک ماه مصرف می‌کنند، متوسط‌بگیرانی که ۱۴ یا ۱۵ یا حتی ۲۰ میلیون تومان حقوق دریافت می‌کنند، تازه اگر این حقوق را بدون تاخیر و به موقع دریافت کنند، با آن به جز ده کیلو برنج، چند کیلو میوه و سیب‌زمینی و احتمالاً چند مرغ می‌توانند خریداری کنند؛ چیزی بیش از این در سبد خرید خانواده‌های کارگری نیست.

خود بازار و مختصات عجیب و غریب آن، این واقعیت‌ها را آشکار می‌کند و نیازی به ارجاع به داده‌های غیرواقعی مرکز آمار ایران نیست.

آیا همه چیز حدود ۳۰ درصد گران شده است؟

براساس اعلام این مرکز رسمی، در دی ماه ۱۴۰۳ تورم ماهانه خانوار‌های کشور برابر ۲.۹ درصد بوده است و تورم سالانه دی‌ماه ۳۲ درصد اعلام شده است؛ لابد برای بهمن با این حجم سنگین از گرانی‌ها تورم سالانه قرار است ۳۵ یا ۳۷ درصد اعلام شود، اما آیا از پارسال تا امسال، همه چیز فقط کمی بیش از ۳۰ درصد گران شده است؟

«یدالله فرجی» فعال صنفی کارگران بازنشسته در پاسخ به این سوال، ضمن انتقاد از داده‌های تورمی مرکز آمار ایران می‌گوید: بحث‌هایی مثل نرخ تورم و داده‌های مرکز آمار، تطابق خود را با واقعیت از دست داده‌اند؛ اینکه از سال قبل تا الان کالا‌های اساسی مورد نیاز زندگی مردم ۳۰ یا ۳۵ درصد گران شده باشد، غیرواقعی است؛ واقعیت را از یک بچه هم بپرسید به شما می‌گوید؛ من با حقوقم که زیر ده میلیون تومان است، این تورم را ملموس و با پوست و گوشت و استخوان لمس می‌کنم، آقایان دولت یا مرکز آمار که درآمد ماهانه‌شان حداقل ۶۰ یا ۷۰ میلیون است، مسلم است نمی‌توانند تورم واقعی را درک کنند؛ تورم واقعی همان آوار ویرانگری‌ست که بر سر خانواده‌های ما فرود آمده است.

بازار چه می‌گوید؟

در حال حاضر، قیمت برنج هاشمی درجه یک در عمده‌فروشی‌ها به بیش از ۱۵۰ هزار تومان رسیده و در خرده‌فروشی‌ها با ۱۰ تا ۳۰ درصد افزایش قیمت به فروش می‌رسد. همچنین قیمت هر کیلوگرم برنج فریدونکنار، طارم معطر مازندران و برنج گیلان به بیش از ۱۵۰ هزار تومان رسیده و برنج هاشمی درباری و هاشمی طارم پنج ستاره نیز به حدود ۱۴۰ هزار تومان افزایش یافته است. البته در مواردی بیش از این قیمت نیز به فروش می‌رسد.

یکسال پیش در بهمن ۱۴۰۲، قیمت هر کیلو برنج هاشمی درجه به قیمت عمده حدود ۹۰ تا ۹۵ هزار و انواع ارزان مانند ندا به قیمت ۴۵ هزار تومان به فروش می‌رسید؛ سال قبل همین موقع، با ۸۰ تا ۹۰ هزار تومان می‌شد یک کیلو برنج ایرانی مرغوب خرید؛ بعد از یکسال، این نرخ به ۱۵۰ تا ۱۶۰ هزار تومان رسیده است؛ بنابراین تورم سالانه‌ی همین یک قلم کالا یعنی برنج ایرانی بیش از ۵۵ یا ۶۰ درصد بوده است.

تورم سالانه در کالا‌های خوراکی دیگر مانند کره یا سیب‌زمینی خیلی بیش از این رقم و در مواردی بیش از ۱۰۰ درصد بوده است. در ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۲، قیمت هر کیلو سیب‌زمینی در بازار‌های تره‌بار ۱۱ هزار تومان بود. امروز قیمت هر کیلو سیب‌زمینی به حدود ۶۰ هزار تومان رسیده است و این یعنی یک تورم ۵۵۰ تا ۶۰۰ درصدی در یک کالای اساسی!

در کالا‌های پایه اقتصادی از جمله دلار و طلا نیز شاهد تورم چند ده درصدی بوده‌ایم؛ ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، قیمت دلار در بازار آزاد حدود ۵۵ هزار تومان بود که این قیمت در بهمن ماه امسال به ۸۴ هزار تومان یا در مواقعی بیشتر هم رسیده است؛ اینجا هم شاهد یک تورم بیش سنگین هستیم؛ در ظرف شش ماه از زمان روی کار آمدن دولت، یک تورم ۴۲ درصدی در نرخ دلار اتفاق افتاده است!

توصیه‌ای برای شورایعالی کار

جمع‌بندی این اعداد و ارقام در یک نگاه کلی نشان می‌دهد که داده‌های تورمی مرکز آمار ایران چندان قابل وثوق نیست و استناد به این داده‌ها در مذاکرات مزدی شورایعالی کار ما را به جایی نمی‌رساند؛ «یدالله فرجی» در این رابطه می‌گوید: امروز خانواده‌های کارگری با مشکلاتی بی‌سابقه مواجهند، ما از بحران مسکن یا مسئله‌ای به نام تضاد طبقاتی، به «بحران سیب‌زمینی» در زندگی کارگران رسیده‌ایم و در این اوضاع، هر بچه‌ای می‌داند که برای گذران زندگی یک دستمزد ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومانی لازم است؛ بنابراین به اعضای کارگری شورایعالی کار توصیه می‌کنیم از بحث بر سر داده‌های تورمی دست بردارند، چانه‌زنی بر سر درصد افزایش دستمزد را کنار بگذارند و یک پایه مزدِ حداقل ۲۵ میلیون تومانی برای کارگران شاغل و بازنشسته تعیین کنند؛ با دستمزدی کمتر از این، زندگی دیگر «زندگی» نیست.

نسرین هزاره مقدم - ایلنا

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی