عملیات کربلای ۴ منجر به شکستی سنگین برای نیروهای ایرانی شد. عملیات نافرجامی که به علت لو رفتن، از ابتدا نباید آغاز میشد. اینک بعد از گذشت ۳۲ سال از آن عملیات، محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ مدعی شده عملیات مذکور، پوششی بوده بر عملیات کربلای ۵؛ امری که با واکنشهای بسیاری مواجه شده است.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: محسن رضایی در صفحه خود، توییتی را منتشر ساخت که واکنشهای بسیاری را به همراه داشت. وی از عملیات کربلای ۴ بهعنوان عملیات فریب نام برد.
عملیاتی که محسن رضایی از آن بهعنوان عملیات فریب نام می برد هزینههای گزافی به همراه داشت؛ هزینههایی به قیمت شهادت چند هزار نفر از فرزندان این آب و خاک؛ آن هم با دستانی بسته.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در مورد کربلای ۴ چنین مینویسد:
«آقای شمخانی اطلاعات لازم را در خصوص نتایج عملیات شکست خورده کربلای چهار داد. خیلی بدتر از آنچه تا به حال گفته بودند: نزدیک ۱۰۰۰ شهید و ۳۹۰۰ مفقودالاثر داشتیم که اکثر آنها را باید شهید حساب کرد و حدود ۱۱ هزار مجروح که حدود نصف آنها، سرپائی معالجه شده یا میشوند».
در مورد عملیات کربلای ۴ رازهای سر به مُهر بسیاری از گذشته بهجا مانده است و بسیاری از مطلعین، هنوز در قید حیات هستند و خود شاهد و ناظر آنچه بر شهدای غواص رفت بودهاند. از این رو توییت محسن رضایی، موجی از اعتراض در فضای مجازی به راه انداخت و بار دیگر این سوال مطرح شد که چه اصراری بود که عملیات لو رفته آغاز شود و چرا امروز از این عملیات نافرجام، به عنوان عملیات فریب نام میبرند.
عامل اصلی شکست عملیات کربلای ۴ لو رفتن این عملیات بوده است و بس. دلایل و قرائن زیادی دال بر این است که عملیات کربلای ۴ پیش از آغاز لو رفته بود.
سردار «علایی» نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه مانند برخی فرماندهان و مقامات دیگر، نتیجه این عملیات را برای ایران «شکست» میداند. اما بیشترین دلیلی که برای شکست در کربلای ۴ مطرح میکند، لو رفتن آن است. البته او در کتاب «روند جنگ ایران و عراق» از ضرورتهای «کربلای۴» هم نوشته: «با توجه به شرایط کشور در سال ١٣٦٥ و نبود هیچگونه طرح سیاسی برای پایان جنگ، ایران چارهای جز اجرای یک عملیات بزرگ و مهم در جبهههای جنگ زمینی نداشت... در زمان برنامهریزی برای کربلای ۴ تصور این بود که یک عملیات گسترده و موثر میتواند سرنوشتساز باشد و دولت عراق را به پذیرش شرایط ایران برای پایان جنگ وادارد. طبیعتا پذیرش شرایط ایران از سوی عراق، منجر به سقوط سیاسی رژیم بعثی میشد». سردار علایی البته در یکی از مصاحبههای خود گفت: همه عملیاتهای ما لو رفته بود. مگر عملیاتی داشتیم که لو نرفته باشد؟
موضوع لو رفتن عملیات کربلای ۴ مسئلهای نیست که فقط طرفهای ایرانی از آن سخن بگویند. سرهنگ «وفیق السامرایی»، مسئول وقت اطلاعات ارتش عراق در کتاب «ویرانی دروازه شرقی» نوشته که «نیمه دوم سال ١٩٨٦ (تابستان تا زمستان ١٣٦٥) تلاشهای اطلاعاتیاش را بسیار شدید و فراگیر و متمرکز» کرده؛ دلیل آن هم معلوم است: شکست عراق در عملیات والفجر ٨ که منجر به فتح فاو در زمستان ١٣٦٤ شده بود.
نوشتههای او نشان از اعتماد به نفس بالای عراقیها در شب عملیات دارد. «السامرایی» آنچنان به خودشان و اطلاعاتشان اعتماد داشته که در ساعت و زمانی که حدس میزده حمله نیروهای ایرانی آغاز شود، برای اصلاح موی سر به آرایشگاه میرود.
علل مختلفی برای لو رفتن عملیات مزبور ذکر شده است که ذیلا بدانها اشاره میشود:
۱. در آثار سپاه برای نخستین بار علت لو رفتن عملیات، استفاده عراق از اطلاعات ارسال شده از سوی آمریکا ذکر شده است. (فاو تا شلمچه- ۱۳۸۱- چاپ چهارم- ص. ۱۱۵- ۱۱۶) اظهارات مقامات رسمی عراق پس از عملیات کربلای چهار، بیانگر هوشیاری کامل عراق از تاکتیک ویژه عملیات کربلای چهار بود. چنانکه عدنان خیرالله وزیر دفاع وقت عراق یک هفته پس از عملیات کربلای چهار، به اهداف ایران مبنی بر قطع ارتباط میان سپاه سوم و هفتم اشاره میکند و میگوید: «علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشههای لازم را طرح کردیم ... و از درسهای فاو استفاده نمودیم.» (همان ص. ۱۱۷) وی سپس خطاب به آمریکاییها میگوید: «ما به خاطر این اطلاعات از آنها تشکر میکنیم.» (همان)
۲. خاطرات میرزا محمد سلگی از فرماندهان سپاه در زمان جنگ تحت عنوان «آب هرگز نمیمیرد» منتشر شده است. وی در این کتاب تصریح میکند در آستانه کربلای ۴ یک اشکال اساسی ما را تهدید میکرد و آن عدم رعایت اصول امنیتی و اطلاع دشمن از حضور قریب یکصد هزار نیروی ایرانی در عقبه این منطقه بود. میرزا محمد سلگی میگوید: وجود شواهد اطلاع احتمالی عراقیها از عملیات، موجی از نگرانی را در سپاه ایجاد کرده بود. اقدام عراق به بمباران اردوگاه غواصانی که قرار بود عملیات را شروع کنند، یا استقرار سنگرهای متعدد تیربار و حتی پدافند ضدهوایی در حاشیه اروند رود که قرار بود محل شروع عملیات ایران باشد، از جمله این شواهد بودند.
۳. خبرگزاری فارس در روز دوم خرداد گزارشی را منتشر کرد و توپ را به زمین جبهه ملی و نهضت آزادی انداخت. این خبرگزاری، مقصر لو رفتن عملیات را سازمان مجاهدین خلق، جبهه ملی و نهضت آزادی میدانست و با وجود همه اینها افزود: «بنابر اظهارات فرماندهی کل سپاه، لو رفتن عملیات از ردههای بالای سیاسی کشور صورت گرفته است».
فارس، در اثبات اتهامی که متوجه نهضت آزادی کرده بود، به مصاحبهای از محمداسماعیل کوثری از فرماندهان سابق سپاه استناد کرد که مدعی شده بود نهضت آزادی در جمعآوری اطلاعات مربوط به عملیات کربلای ۴ و انتقال این اطلاعات به سرویسهای جاسوسی غربی (آمریکا) و در نهایت دستگاه امنیتی عراق، همکاری داشته است.
نهضت آزادی ایران، که بعد از بازپسگیری خرمشهر در سال ۱۳۶۱ طرفدار خاتمه جنگ با عراق بود، از آن زمان به بعد به کرات توسط برخی از مدافعان شیوه مدیریت جنگ متهم به همکاری با عراق شده و در مقابل، به دفعات متهم کنندگان را دعوت به محاکمه قضایی متهمان به این همکاری کرده است.
۴. در اظهارنظر دیگر راجع به فاش شدن اطلاعات کربلای ۴، سیدیحیی رحیمصفوی در دیماه ۱۳۹۳ گفته است: عملیات به دلیل لو رفتن توسط فرد خبیثی که بعدها پناهنده شد شکست خورد». وی نیز توضیح بیشتری راجع به این فرد و دلیل عدم افشای نام وی نداده است.
۵. در مهرماه ۱۳۸۵، احمد سوداگر رئیس سابق پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس و از بنیانگذاران اطلاعات عملیات سپاه، در مصاحبه با سایت بازتاب نزدیک به محسن رضایی، بهرام افضلی فرمانده نیروی دریایی ایران در ابتدای جنگ ایران و عراق را عامل لو دادن عملیات کربلای ۴ دانسته است.
سرتیپ سوداگر گفته: «در عملیات کربلای چهار، فردی از قرارگاه به بالا اطلاعات را برده و به عراق داده است... بعدها هم که مشخص شد احتمالا افضلی، فرمانده نیروی دریایی که بعدا اعدام شد، جاسوس سیا بوده و اطلاعات را انتقال داده است».
این ادعای نسنجیده، در شرایطی مطرح شده که دریادار افضلی، به اتهام توطئه علیه امنیت ملی و جاسوسی برای کا. گ. ب. در اسفند ۱۳۶۲ یعنی حدود سه سال قبل از عملیات کربلای ۴ اعدام شده بود.
۶. تعدادی از مسئولان ایرانی از نقش داشتن ماهوارههای جاسوسی ایالات متحده در لو رفتن عملیات کربلای ۴ نیز سخن گفتهاند که به نظر میرسد این ادعا، از سوی برخی از منابع آمریکایی نیز تایید شده است.
در یکی از جدیدترین اظهارنظرهای آمریکاییها در این زمینه، دیوید کریست؛ مورخ ارشد و مشاور سابق وزارت دفاع ایالات متحده، در مرداد ۱۳۹۲ در مصاحبهای با بی. بی. سی. فارسی تایید کرد که ایالات متحده با ارائه اطلاعات عملیات کربلای ۴ به عراقیها، باعث شکست این عملیات شده است.
اصرار بر عملیات نافرجام
شواهد متعددی وجود دارد که نشانگر آن است که فرماندهان سپاه، کمابیش از لو رفتن عملیات مطلع شده بودند، اما با این وجود، اصرار بر انجام عملیات نافرجام داشتهاند.
۱. در دیماه ۱۳۹۳ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مطلبی تفصیلی را در همین زمینه منتشر کرد که نشان از افزایش آمادگی عراق در آستانه عملیات میداد. شواهدی که از شدت گرفتن بمباران و آتش توپخانه عراق پیش از کربلای ۴ گرفته، تا شلیک مکرر منور بر روی اروند رود، آن هم درست در آستانه شروع عملیات را شامل میشد.
بنابر گزارش مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، با وجود تمام این شواهد و با آنکه اوضاع نگران کننده به نظر مىرسید، اما تحلیل کلى فرماندهى آن بود که شرایط عادى است. بنابر همین گزارش، به محض ورود غواصان ایرانی به اروند، نیروهای عراقی که با استفاده از منور سطح آب را کاملا روشن کرده بودند، با تیربارهای سنگین و حتی ضدهوایی دست به کشتار نیروهای ایران زدند. با وجود این، همچنان نظر فرماندهی قرارگاه عمل کننده این بود که شرایط حاد نیست.
محسن رضایی در فصل ششم کتاب «جنگ به روایت فرمانده» در مورد میزان غافلگیری عراق قبل از عملیات کربلای ۴ نوشته است: «تا یک هفته قبل از عملیات بر اساس ارزیابی فرماندهان، غافلگیری در حدود ۸۰ درصد بود، اما از یک هفته به عملیات، هر چه به شب عملیات نزدیک میشدیم، این رقم کاهش مییافت تا حدی که شب عملیات به حدود ۵۰ درصد رسیده بود». نوشتهای که در آن، توضیح بیشتری راجع به نحوه محاسبه چنین درصدهایی ارائه نشده است.
فرمانده سپاه در زمان جنگ میافزاید که در شب عملیات، تصمیم گرفتیم طوری عمل کنیم که اگر تا قبل از روشن شدن هوا متوجه لو رفتن عملیات شدیم، عملیات را متوقف کنیم. وی در عین حال تاکید میکند که فرماندهان لشکرهای عمل کننده را از این تصمیم آگاه نکرده چرا که باید با قاطعیت میجنگیدند و نباید تزلزلی در آنها به وجود میآمد.
اظهارات محسن رضایی به معنی آن است که فرماندهی تصمیم گرفته بوده که با وجود ریسک ۵۰ درصدی لو رفتن عملیات، آن را در شب سوم دی شروع و در صورت موفقیت آمیز نبودن، قبل از صبح متوقف کند.
با وجود این، بنابر گزارش مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، حتی روز بعد نیز در پى اظهار خوشبینى چند تن از فرماندهان، عملیات ادامه پیدا کرده، اما از حدود ساعت ۱۱ صبح عراق علیه مواضع رزمندگان ایرانی دست به پاتک زده و سرانجام، یک ربع قبل از نیمه شب چهارم دی، توقف عملیات اعلام شده است.
این گزارش، البته اندکی با روایت محسن رضایی تفاوت دارد که در کتاب «جنگ به روایت فرمانده» مینویسد: «هنگامی که عملیات شروع شد، بعد از گذشت چند ساعت، یقین پیدا کردیم که عملیات لو رفته است؛ و با این شرایط دیگر غافلگیری معنا نداشت؛ بنابراین از نزدیکیهای صبح [چهارم دی]به نیروها دستور داده شد که برای برگشت خودشان را آماده سازند و نیروها تقریباً تا قبل از ظهر به عقب برگشتند».
۲. مرحوم جلالالدین طاهری اصفهانی، امام جمعه متوفی اصفهان، روایت عجیبی از حضور خود در منطقه در شب عملیات و گفتگویش با حسین خرازی از فرماندهان اصلی جنگ را دارد که در جریان عملیات کربلای ۵ کشته شد.
اظهارات طاهری اصفهانی که در خرداد ۱۳۸۵ در روزنامه اعتماد ملی منتشر شده، اینگونه حکایت دارد: «دیدم که عراقیها از منورهایی استفاده میکنند که شب را مانند روز روشن میکند. به خرازی گفتم خودت را به آقای هاشمی برسان و بگو که عملیات لو رفته است. خرازی رفت و برگشت و گفت که آقای هاشمی گفته که من مقلد امام هستم و باید عملیات انجام شود. من پاسخ دادم که امام هم اگر شرایط را ببینند، اجازه عملیات نخواهند داد. اما به هر حال عملیات انجام شد».
۳. خاطرهای از سردار مهدیقلی رضایی در کتاب «لشکر خوبان» منتشر شده که وی نقل میکند: «داخل سنگر شدم، امین آقا (سردار شریعتی) پای بیسیم دو زانو نشسته بود. پرسیدم کی به آب بزنیم؟ گفت: حتی ساعت عملیات هم لو رفته، ولی آقا محسن (رضایی) قبول نمیکند که عملیات لغو شود. تو به غواصها بگو بهمحض شلیک از طرف دشمن، برگردند».
بررسی خاطرات و گفتههای فرماندهان جنگ، بیانگر آن است که عملیات کربلای ۴ یک عملیات بسیار گسترده بوده که به علت لو رفتن نمیبایست صورت میگرفته، اما متأسفانه به علت ندانم کاری و اشتباه فاحش فرماندهان، جمع زیادی از جوانان پاک این مرز و بوم به قتلگاه فرستاده میشوند و در تیررس دشمن قرار میگیرند و به جد میتوان گفت فاجعهای انسانی رخ داد. سرداران سپاه و در رأس آنها محسن رضایی میبایست جلو این اقدام را میگرفتند، اما نه تنها جلوی عملیات نافرجام را نگرفتند بلکه امروز از آن عملیات بهعنوان عملیات فریب و یا ایذایی نام میبرند و سعی در منحرف ساختن اشتباه استراتژیک خود دارند.
حسامالدین آشنا در توییتی به خوبی اشاره داشت که فرق است بین عملیات فریب و لو رفته؛ به خوبی میدانیم عملیات فریب و عملیات اصلی در فاصله زمانی بسیار اندک از یکدیگر آغاز میشود نه در فاصلهای حدودا ۱۰ روز.
کلامی با برادر محسن
محسن رضایی برای نسل من چهرهای محبوب بود؛ فردی که فرماندهی سپاه در دوران دفاع مقدس را بر عهده داشت. اما ای کاش فرمانده جنگ، هیچگاه آن توییت را منتشر نمیساخت و یاد و خاطره ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ و تشییع پیکرهای پاک شهدای غواص با دستان بسته را زنده نمیکرد. قلب ایرانیان هنوز از غواصانی که با دستهای بسته و مظلومانه به شهادت رسیدند جریحهدار است. دکتر محسن رضایی و یا همان برادر محسن بچههای جبهه و جنگ باید بداند نسل من قبول میکند که در طول جنگ تحمیلی، اشتباهاتی نیز رخ داده است و قرار نبوده که در تمامی عملیاتها، نیروهای ایرانی موفق بشوند و طبیعتا جنگ دو سر دارد و تنها پیروزی یک سر آن است، اما برادر محسن آیا این حق را برای ملت ایران و به خصوص خانوادههای شهدا و معلولین عملیات کربلای ۴ قائل نیستید که امروز بپرسند چرا عملیاتی را آغاز کردید که احتمال زیاد میدادید لو رفته است. مدعی شدید قبل از عملیات میزان غافلگیری را ۵۰ درصد ارزیابی کردهاید؛ به عبارت دیگر احتمال میدادید تا ۵۰ درصد نیروهای عراقی آماده عملیات هستند؛ اما در عمل مشخص شد نیروهای داخلی غافلگیر شدند نه نیروهای عراقی.
در خاطرات سال ۱۳۶۵ آیت الله هاشمی رفسنجانی از غافلگیر شدن خود نسبت به شروع عملیات میگوید. وی در خاطرات سوم دیماه ۱۳۶۵ نوشته است: «معلوم نبود که امشب حمله آغاز میشود یا خیر؟ آقای سنجقی را به منطقه فرستادیم. نزدیک ساعت ده خبر دادند که عملیات با نام کربلای چهار آغاز شدهاست؛ غافلگیر شدیم».
عجیب آنکه با شروع عملیات، مشخص میشود به هیچوجه عملیات برای عراقیها غافلگیر کننده نبود و با آمادگی کامل، نیروهای ایرانی را از دم تیغ گذراندند.
برادر محسن؛
نمیخواهیم باور کنیم جان رزمندگان برای فرماندهان جنگ حائز اهمیت نبوده، ولی چه کنیم که این روزها و به موازات توییتی که منتشر کردید همه یاد سخنان شهید حسن باقری افتادند. وی در جمع تعدادی از همسنگران خود، از نحوه مدیریت جنگ انتقاد میکرد. او که در بهمن ۱۳۶۱ در فکه به شهادت رسید و آن قدر زنده نماند تا شاهد روزهای بدتر دو سال پایانی جنگ باشد، ظاهرا سخنرانی خود را پس از عملیات رمضان بیان کرده بود که نخستین عملیات ناکام ایران به سمت بصره محسوب میشد.
حسن باقری در جریان این سخنرانی میگوید: خیلی برای ما راحت شده که ۳۰۰ تا جنازه رو توی عملیات بذاریم وسط معرکه بیاییم عقب. کار کردن [برنامهریزی] قبل از عملیات خیلی سخت شده، ولی تلفات دادن در داخل عملیات خیلی ساده شده. هیچ به روی خودمون هم نمیاریم.
او به تلخی گلایه میکند: اول جنگ بچههای تبریز تو دهلاویه ۷۰ تا شهید دادن، خدا شاهده همه تنشون میلرزید. حالا، هزار تا، دو هزار تا، سه هزار تا، اصلا انگار نه انگار. اگر فردا هم بهمون بگن صد هزار تا، مثل اینکه عددها دیگه، یک با هزار فرقی نداره.
این فرمانده لشکر، در ادامه خاطرهای عجیب را نقل میکند که اینگونه حکایت دارد: تخریبچی [پاکسازی کننده میدان مین] اومده میگه آقا، یه گردانی رو معبر کنار دستش [رو] باز کردیم. به فرمانده گردان میگیم آقا، معبر [پاکسازی شده از مین] ۳۰۰ متر دست چپه، بیار نیروهات رو از دست چپ، از تو معبر میدان مین ببر. اومده به بچهها میگه کی داوطلبه بره رو میدان مین؟
شهید حسن باقری هشدار میدهد: من خودم جوابی ندارم برای این [روش] روز قیامت بدم. اگه برادرا جواب دارن، خوش به حالشون.