کینه هم میتواند روی سلامت جسمی فرد اثر بگذارد و هم سلامت روحی او را به خطر بیاندازد. کینه و نفرتی که در انسان ایجاد شده است، ممکن است باعث مشکلات و اختلالات روحی مختلفی در فرد شود، چرا که کینه روح و جسم فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
دیدارنیوز: کینه روح و جسم فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد، کاهش اعتماد به نفس، ناامیدی، احساس گناه، استرس و افسردگی از جمله مشکلاتی است که میتواند در اثر کینهتوزی برای فرد ایجاد شود.
کینه و کدورت بخشی از طبیعت هر انسان است. گاهی اوقات مانند خوره روح آدم را از درون میخورد و انسان را به مرحله خطرناکی سوق میدهد، که هر لحظه تشنه انتقام و برخورد خشن یا موذیانه است. البته فکر نکنید رهایی از کینهها به راحتی امکان پذیر است و آدمی هر زمان اراده کند قلبش از کینه زدوده میشود، این کار مانند هر ویژگی خوب انسانی نیاز به تلاش زیادی دارد، اما زمانی که قلب انسان از آخرین کینهها پاک شده است، انسان رها از کینه و نفرت سرشار از سرمستی روزافزون روحی میشود و حس ارزشمندی در درون پیدا خواهد کرد. در این مطلب میخوانید که چگونه کینهها به شما لطمه میزنند و راه حل رهایی از آن چیست؟
دلایل ایجاد کینه و کدورت
ناراحتی انسانها از یکدیگر امر دور از دسترسی نیست و همیشه میتواند روی دهد. رویدادهای گذشته نیز میتواند شما را غمگین و ناراحت کند شاید به گذشته برگردید و از اینکه والدین شما به خوبی از شما مراقبت نکردند و یا همسرتان از شما قدردانی نکرد و دوستانی که در موقع لزوم تماسی با شما نداشتهاند، میتوانند از جملهی این عوامل باشند.
اگر نمیتوانید از کینه راهی به رهایی پیدا کنید، یادتان باشد که کینه تأثیر بدی برروی سلامت روحی و جسمیتان دارد. اگر مدام به وقایع گذشته که شما را آزار میدهند فکر کنید و خشم و کینه را از خودتان دور نکنید، جسمتان را در وضعیت جنگ و گریز (یک واکنش فیزیولوژیکی به موقعیتهای خطرناک) قرار میدهید. هورمونهایی که در این حالت آزاد میشوند روی فشارخونتان تأثیر میگذارد، و تپش قلبتان را بالا میبرد. ذهن منفی و بیاعتماد شما روی سایر روابطتان هم تأثیر خواهد گذاشت و بهنوعی شما را خرد خواهد کرد.
کینه توزی در اسلام
یکی از گناهان بزرگ در اسلام کینه توزی است که از رذایل اخلاقی شمرده میشود، کینه توزی نه تنها در اسلام بلکه در ادیان مختلف نیز به شدت نهی شده است. تاکید قرآن کریم بر زودودن دلها از کینه است و بر بخشش اصرار میورزد. علاوه بر قرآن، احادیث متعدد و آموزههای دینی، نیز همواره به ارزش بخشش و گذشت سفارشکرده و در مقابل، از کینه توزی و نفرت، به عنوان یک صفت انسانی ناپسند و درخور مذمت نکوهش کردند. مطابق آموزهای قرآنی، کینه به دلیل اینکه بر اثر ناراحتی شدید فرد یا از افراد دیگر حاصل میشود، شخص را از حالت تعادل خارج میکند. انسانی که مانند زنگی مست مهار خود را از دست بدهد مرتکب رفتار غیر عقلانی و احساسی شده و به خود و دیگران آسیب خواهد زد.
اثرات کینه بر روی سلامت فردی
این صفت منفی هم میتواند روی سلامت جسمی فرد اثر بگذارد و هم سلامت روحی او را به خطر بیاندازد. کینه و نفرتی که در انسان ایجاد شده است، ممکن است باعث مشکلات و اختلالات روحی مختلفی در فرد شود، چرا که کینه روح و جسم فرد را به شدت تحت تأثیر قرارمیدهد، کاهش اعتماد به نفس، ناامیدی، احساس گناه، استرس و افسردگی از جمله مشکلاتی است که میتواند در اثر کینهتوزی برای فرد ایجاد شود. وقتی فرد دچار خشمی میشود که نمیتواند آن را کنترل کند، به تبع احساسات منفی زیادی از این حالت به او دست میدهد، که او را مستعد نشخوار فکری مداوم میکند. در این حالت فرد در ظاهر شاید زندگی آرامی داشته باشد، اما از درون همیشه در حال جنگیدن با افرادی است که باعث عصبانیت یا آزار او شدند، است و همیشه به فکر انتقام و تلافی از آنهاست. اما واضح است، که در نهایت این خود فرد است، که آسیب میبیند. در اصل کینه و نفرت باعث میشود که شخص توانایی لازم برای کنار آمدن یا حل مشکلات را نداشته باشد و همیشه در گذشتهها سیر کند.
عواقب اجتماعی کینهتوزی
یکی از دلایل فتنه و آشوب در جامعه کینه توزی است. هر زمان افراد جامعه بخشش را از یاد ببرند و بر آتش حقد، حسد و کینه بدمند در جامعه فتنه و آشوب میآفریند تا جایی که زندگی و پیشرفت جامعه را به شدت تهدید میکند. کینه توزی در محیط کار خواسته یا ناخواسته، همدلی و همکاری را کاهش میدهد و کارها به سامان نمیرسند. نباید انتظار داشته باشیم آدمی دچار قوه قهریه و خشم نشود، چرا که کاری غیرممکن و مشکل است، اما میتوان خشم را مانند ابر گذرا کرد که در آن کینهای یافت نمیشود. بی شک، خشم مؤمنان زودگذر است و اگر کینهای هم در دلشان باقی بماند، سعی میکنند کینه را از دل بزدایند.
کینه و نفرت علاوه بر این که بر روی زندگی فردی، افراد تاثیر میگذارد میتواند، از نظر اجتماعی نیز باعث گسستن روابط اجتماعی و دوری از نزدیکان شود یا حتی در مراتب بالاتر باعث جنگ و آشوب در جوامع نیز شود. برای مثال تحریک عمومی از سوی برخی افراد کینهجو علیه مذاهب یا اقوام دیگر میتواند ماهیت خطرناکی داشته و عواقب جبران ناپذیری را ایجاد کند. بسیار دیدهایم که افراد با کینهای که نسبت به فرد یا قومی داشتند چگونه باعث درگیری یا حتی جنگ شدهاند.