مسعود پیوسته، خبرنگار دیدارنیوز گزارشی جالب از همایش علمی و تخصصی «گفتمان صلح و دولت آینده در ایران» تهیه کرده که در این مطلب میخوانید.
دیدارنیوز: همایش علمی و تخصصی «گفتمان صلح و دولت آینده در ایران» در طی روزهای سه شنبه و چهارشنبه دوم و سوم امردادماه، از ساعت چهار عصر تا هشت و نیم شب، با حضور سی سخنران و با محورهای متنوع موضوع مربوطه با ابتکار انجمن علمی مطالعات صلح ایران و همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
عنوان آرام بخش، آشتی دهنده و جذاب همایش، در روز دوم و پایانی مراسم، مرا به سوی خود کشاند. از میانهی بالای شهر تهران به سمت محل همایش (خیابان نجات اللهی و ورشو) حرکت کردم. حرکتی که چندان فرقی نمیکند پیاده باشی یا سواره، طبق روال دهههای رفته، باید با احتیاط چندجانبه و حس توامان امنیت و ناامنی، و درحال جاخالی دادن از موتوریهای قانون ناپذیر، در تقاطعها و پیاده روها و بوقهای عصبی و خودخواهانه و پرخاشگرانه و جنگندهی برخی رانندگان عبوری، خود را به محیط امن همایش گفتمان صلح در خانه اندیشمندان برسانی و خود را از هرچه پلشتی و بی اندیشگی محیط پیرامون برهانی!
وقتی به فضای عمومی این همایش میرسی، «شوق حضور» را درنمی یابی و سالن، پرجمعیت نیست. بیشتر، با سخنرانانِ پرجمعیت مواجه میشوی!
هر سخنران، پانزده دقیقه فرصت دارد تا طرح صلح خود را به دولت آینده عرضه کند. (ای کاش میشد طرح صلحی هم به بدنه اجتماعی ارائه میشد!)، ولی نگاه و امیدواری سخنرانان به دولت و حاکمیت بود که چنانچه در جان دولت، صلح جاری شود، دامنهی دربرگیری اش بالاخره از داخل است تا بیرون!
سخنرانان، اغلب به «مدارامندی» تاریخی جامعه ایران اشاره داشته اند و صلح جویی شان، ولی درعین حال، به اشکال پیدا و پنهان نیز به ناخوش احوالی جامعهی معاصر ایران نیز پرداخته شد. یکی دو جا و یکی دو نفر از سخنرانان، مانند حسین علایی (فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه) و محمد درویش (کنشگر محیط زیست) به صورت و سیمای شهر اشاره کردند که برایم به موضوع، نزدیکتر بود.
علایی به سیمای زمخت تهران اشاره کرد که درآن، زیبایی شناسی شهری را نمیتوان سراغ گرفت و حجتش هنگام عبور از حاشیهی خیابان امام خمینی (سپه) بود که وقتی به جلوی مجلس سابق رسید، به جای جذب و جلب توجه و تماشایی زیبایی، نردههایی دید که برایش به مثابه میلههای زندان بود! اینکه چرا شهرداری در صحنهی زیبایی شناسی شهر، حضور و نقش ندارد.
یا محمد درویش، دو مثال از دو نقطهی ایران زد که شاید موجب شوق انگیزی ملی شود. اینکه چه اتفاقات مبارکی در برخی جاهای ایران رخ میدهد که میتواند توجهات را جلب کند و اقدامات صلح ساز در عرصهی ملی رخ نماید. همان بحث نجات اکوسیستم از سوی اهالی روستای مثلا دیزباد بالا در اطراف نیشابور و دیگری روستایی در فریدون شهر اصفهان با ۲۵۳۰ متر ارتفاع از سطح دریا، چهارصد و یازده سال است که در آن، خشونت منجر به قتل رخ نداده است و اقوام ترک و لر و فارس و ارمنی و گرجی در آنجا در کنار هم زندگی میکنند.
بقیه سخنرانان هم وقتی در نقد شرایط حاضر، شاید حسب عادت و محدود و معذور بودن، در این نشست تخصصی و علمی نیز، گاهی نمیتوانستند نام آن نهاد یا سازمان مورد اشاره و نقد را بر زبان بیاورند و نهایتا به «اسمش را نبر» بسنده میکردند! مگر یکی دو مورد که سخنزانان، با تعارف کمتر و با لحنی صریح، حرفهای حقوقی و قانونی شان را میزدند. این همایش، به نظر آمد از جنس همان همایشهایی است که مثلا ده سال پیش برگزار شده و خبرش آمد و رفت و گم شد، یا عینا میتواند ده سال دیگر نیز به همین روال مالوف برگزار و تکرار شود.
یعنی درگیرکننده نبود. بخصوص که با همان حاضرین و مدعوینِ اندک شمار هم متعامل نبود. چهارساعت، و بی وقفه، متکلم وحده بود. اگر کسی در طی سخنان این سخنوران، پرسشی داشت، حق طرح مساله نداشت. نیم ساعت برای آن چهارساعت وقت گذاشته بودند در پایان سخنرانیهای متراکم، که اگر از جمع حاضرین کسی پرسشی داشته باشد، طرح مساله کند. درحالی که دیگر، اغلب سخنرانان رفته بودند و پرسش بود و پاسخگو حضور نداشت!
مجری و مدیر برنامه هم انگار در حال برگزاری یک مراسم روتین و آیینی و اداری است و قادر به ارتباط متعامل بین انبوه سخنرانان و مدعوینِ محدود نبود. در انتهای این همایش صلح در ورشو، در ساعت هشت و نیمِ شب، وقتی پای به خیابان نجات اللهی گذاشتم، باید دوباره مراقبتهای چندجانبه ام را مضاعف میکردم تا صحیح و سالم و بی حادثه به مبداء امن و امان خود برسم!
اما در دومین و آخرین روز این همایش گفتمان صلح و دولت آینده در ایران، سخنرانان چه نکتههایی طرح کردند؟
کیومرث اشتریان، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در ابتدای سخنانش تاکید کرد که اینجا وقتی از سیاستگذاری صلح میگوییم، غرض این نیست که قانونش را بنویسیم بلکه مراد، کمک به فضای گفتمان صلح است.
وی پس از برشمردن ارکان سیاستگذاری صلح در ایران، مانند رکن افکار عمومی، جوامع شناختی، مقوله علم و دانش و بالاخره فلسفهی تاریخ، نگران تبدیل شدن این چهارگانه به شبه دانش و خرافه گرایی بود.
بروز و جلوهی این جنس خرافه گراییها را از بیست سال پیش در ایران، از زمان پدیداری تفکر احمدی نژادی، پررنگ دید و تفکر آخرالزمانی را؛ و مهمتر از این بروز، به تسخیر رسانهای این نحله نیز اشاره کرد که جلوه هایش را به اشکال مختلف میتوان در شبکه چهار و راز و ملک سلیمان سراغ کرد.
علی اصغر قاسمی، رئیس خانه اندیشمندان علوم انسانی و میزبان این همایش، در موضوع گفتمان صلح در گذار به دمکراسی، به انواع مطالبات جامعه ایرانی اشاره کرد و به چهارگانهای از امنیت، عدالت اجتماعی، حفظ استقلال سیاسی و بالاخره آزادی؛ و درنهایت، با راهبرد و رعایت میانه روی و توازن، امیدش به گذار را ممکن دید.
عبدالامیر نبوی، پژوهشگر در حوزه مطالعات استراتژیک خاورمیانه، لازمهی تحقق رویکرد صلح در بیرون را در داخل دید. دیگر اینکه موضوعات منطقهای ما برخی جنبهی سیاسی دارند و برخی امنیتی و گاهی متاسفانه هویتی.
پروندههای ایران در خارج باید نوع سیاسی اش از امنیتی از هم تفکیک شود؛ و سوم طراحی و برنامه برای کاهش تنش ها.
حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران، به موضوع گفتمان صلح و نیروهای مسلح پرداخت. وی گفت: «جنگ چطور اتفاق میافتد؟ زمانی که طرف مقابل حس کند نیروی مسلح قوی وجود ندارد و دولت هم قوی نباشد. در این دو صورت جنگ اتفاق میافتد. همین جنگ خودمان را ببینید. صدام فکر میکرد، ارتش منسجم نیست. چون تازه انقلاب شده بود در ایران و همین طور فکر میکرد حکومت هنوز در موقعیت گذار و انتقال از دوره شاهنشاهی به جمهوری اسلامی است. همین. نه چیز دیگر. جنگ این گونه آغاز میشود.»
وی در فرازی دیگر از سخنانش به رفاقت خود با پزشکیان اشاره کرد که در دانشگاه، او پزشکی میخواند و من، فنی. ولی رواداری و مدارایی را از همان موقع در وجودش میدیدیم. او هرگز به دنبال دعوا نبوده است. در مناظرههای انتخاباتی اش هم میدیدیم که همواره میگفت ما دعوا نداریم. هرگز هم در مناظرهها طرف مقابل را نمیکوبید و حمله نمیکرد. پزشکیان، همواره دنبال گفتمان همگرایی است. گفتمان صلح اینگونه ایجاد میشود که در داخل، در عین تفاوتها در کنار هم باشیم و در خارج هم تعامل سازنده داشته باشیم.
علایی در پایان سخنانش به آرم و لوگوی سپاه پاسداران اشاره کرد و به معنا و مفهوم «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه...» پرداخت و گفت: «عمدهی نگاه به بازدارندگی است. یعنی مراقب باشیم کسی (طرف مقابل) به ما حمله نکند. بقیه اش هم تاکید بر تٱلیف قلوب دارد و همگرایی بین جامعه. حالا پنجاه درصد هم به طرف مقابل برمی گردد که اگر او نخواهد، نمیشود.»
محمدکاظم سجادپور، استاد روابط بین الملل وزارت خارجه به پیچیده و چندلایهای بودن سیاست خارجی پرداخت و گفت: «ادراک و فهم روابط خارجی به همراه بایستههای رابطه و در نهایت، جامعیت گرایی، موجب یک دیپلماسی موفق خواهد بود. در جامعیت گرایی، صلح از طریق قدرت اعمال میشود، فقط بحث گفتمانی نیست قدرت باید داشته باشی، نه فقط گفتمان.»
محمد منصورنژاد، دین پژوه و استاد اندیشه سیاسی درباب صلح و حوزههای علمیه گفت: «به طور خاص، حوزه علمیه قم از گفتمان صلح فاصله دارد. چراکه خشونت گرایی به حوزهها هم رسید. این شرایطی که به آن مبتلاست، از سیاست زدگی اش است. از حکومتی شدنش.
در دهه پنجاه، افتخار استاد مطهری این بود که حوزههای علمیه شیعه، مستقل از قدرت است. اگر حوزه علمیه قم را با حوزه نجف مقایسه کنیم، موضوع روشنتر میشود. در نجف، آیت الله سیستانی را داریم. در قم، سی مرجع الان داریم. در چهل پنجاه سال گذشته هم، پنجاه تا شصت مرجع تقلید داشته ایم. این همه تعداد مراجع، خودش موجب دعواست! اتفاقات خطرناکی در حوزههای علمیه در شرف وقوع است و دارند به سمت رادیکالیسم پیش میروند.»
محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوقدان، در موضوع صلح و چالشهای حقوقی ایران معاصر گفت: «مهمترین چالش داخلی از همان سال ۵۸ تاکنون، بحث قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. رژیم ما نه پارلمانی است نه ریاستی، و درعین حال، هم هستیم و هم نیستیم! با یک رهبر هم مواجهیم که این هم از نوآوری در جمهوری اسلامی است. در بعد خارجی، قانون راهبردی مصوب سال ۹۹ مجلس که مخالف برجام است، آقای پزشکیان چگونه میخواهد به برجام برگردد؟ در بحث FATF هم مشکل داریم با دنیا.
قراردادهای بیست و پنج ساله با چین و بیست ساله با روسیه بسته ایم. من به عنوان معلم حقوق بین الملل میخواهم بدانم مفادش چیست، وقتی به مسئولین مربوطه مراجعه میکنم و میپرسم مفادش چیست، میگویند کسی نباید بداند.»
مهدی ذاکریان، استاد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد، ناامیدانه به شرایط حاضر و موضوع همایش نگاه کرد و گفت: «زمان روحانی چقدر وقت و انرژی و هزینه صرف شد بر سر تدوین منشور حقوق شهروندی! به کجا انجامید؟ شما آقای روحانی همان قانون اساسی را اجرا کنید، بس است. اینجا در موضوع همایش، میگویید جناب مسعودی همایش صلح گذاشته برای دولت آینده، ولی این دولت که برنامهای ندارد. گفتمانی ندارد. یک جای دیگر ایستاده است.
رفتار حکمرانان سبب شده جامعه در طی این سالها، خشن شود. گفتمان جناب پزشکیان هم خوب نبود. میخواست به کی مشت بزند؟ به پدر و مادر مهران سماک؟!» امیدواریم در این بحث صلح با جامعه و در شرایط تحقق عدالت انتقالی، عرض پوزش از جامعه هم در برنامههای دولت جدید باشد.»
محمدامین رشادت، جامعه شناس افغانستانی در موضوع مهاجرت و گفتمان صلح اجتماعی به نکاتی اشاره کرد که در آن به همگرایی فرهنگی و مذهبی با جامعه ایران نظر داشت و مهاجرتهای اجباری سالهای اخیر افغانستانیها به ایران. به بهانهی گفتمان صلح، از دولت و ملت ایران، نوعی صبوری را مطالبه میکرد.
رسول صادقی، جامعه شناس هم در باب مهاجرت و صلح و امنیت پایدار با توجه به دوبرابرشدن مهاجرتهای اجباری در دو دهه گذشته گفت: «در این شرایط، خود مهاجران و کشور مهاجرپذیر میتوانند به هم کمک کنند در مسیر صلح.
نگاه بشردوستانه به مهاجرت، یک نگاه موقتی دارند، ولی وقتی از گفتمان صلح میگوییم، بین مهاجرین و دولتها و آژانسهای مهاجرتی، میتوان خطرات احتمالی برآمده از این مهاجرتها را به حداقل رساند. در این موقعیت مهاجرتهای اجباری و گفتمان صلح، مدیریت و کیفیت حکمرانی مهاجرت اهمیت دارد و ادغام و انسجام اجتماعی.»
در پایان نشست گفتمان صلح، در لابی از صادقی میپرسم که چرا برخی جامعه شناسان از جمعیت شش تا هشت میلیونی افغانستانیها در ایران خطاب به شورای امنیت ملی انذار میدهند که ایشان لشکر بالقوهی طالبان در ایران اند؟ لبخندی میزند و میگوید: «نه به این پررنگی نیست. خیلی از افغانستانیها اینجا هستند که متخصص اند، مثل خلبان، پزشک، مهندس، ولی به کار گرفته نمیشوند و همهی افغانستانیها را اینجا انگار به شکل کارگر ساده میبینند.»
رخساره فضلی، روان شناس کودک، درباره گفتمان صلح در سیاستگذاریهای آموزش و پرورش گفت: «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را با واقعیتهای واقعا موجود در جریان آنچه که در جان کودکان و نوجوانان میگذرد نمیبینیم و اینکه لوازم صلح از همان اوان کودکی برای کودک فراهم نیست. چون مرتب درحال دسته بندی دانش آموزان هستیم. در مدارس جورواجور. تیزهوشان، شاهد، مدارس غیرانتفاعی، استثنائی، نمونه دولتی و ...
مثلا چرا بچهای که کم شنوا یا کم بینا و حافظهی ضعیف است باید به مدارس استثنائی ببریم. چرا سعی میکنیم جدایش کنیم؟... بالاخره با این جداسازیها همین گونه هم وارد جامعه میشود. دور از بقیه. (قریب به مضمون)»
در انتها نوبت رسید به مبتکر این نشست، ماندانا تیشه یار، رئیس انجمن علمی مطالعات صلح ایران که به موضوع گفتمان صلح در سیاست همسایگی پرداخت.
وی اروپا را مثال زد و آن را الگوی ما معرفی کرد که در روندی هشتاد ساله، از حالت ملی به منطقهای رسیده اند. راههای نیل به این موفقیت را این گونه برشمرد: از طریق تاریخ مشترکی که با همسایگان مان داریم و همین طور مشاهیر مشترک، و البته سنتها و آیینهای مشترک و ادیان و عرفان مشترک و از طریق زبان و ادبیات و هنر و در نهایت، اقوام.»