این روزها بعد از انتخابات، بحث «اسب زینشده» و قطع برق و اینترنت خیلی سروصدا کرده اما عوام الملک میگوید: عیبی ندارد. اسب زینشده هم ممکن است بعضی وقتها ناراحت باشد و جفتک بیندازد. ضمن اینکه اصلا قطع برق چه ربطی به زینشدن اسب دارد. مگر اسب قرار است با برق و اینترنت کار کند؟ هیچ بهانهای را نباید برای مشکلاتی که مسعود و خواصالدولهاش از فردای انتخابات ایجاد کردهاند پذیرفت.
دیدارنیوز ـ عوام الملک:
از شنبه ۸ تیر تا پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳
صبح شنبه نتایج انتخابات ریاست خواصالدوله اعلام شد. معلوم شد که یک هفته دیگر هم انتخابات ادامه خواهد داشت، ولی این بار قرار است سعد و نحس روزگار کشور پس از رقابت بین مسعود و سعید مشخص شود. محمدباقر باز هم نشد. مصطفی هم با اینکه نشد، ولی جذابیتهایش را به همه نشان داد تا ثابت شود خواص ممکن است به خاطر یک چهرهشان معروف شوند، اما چهرههایی هم دارند که ما عوام ممکن است فقط بعضی وقتها آن را ببینیم. کل هفته خبر خاصی نبود جز اینکه طرفداران سعید معتقد بودند اگر مسعود بیاید بدبختیهای موجود ادامه مییابد، چون به دوران حسن برمیگردیم و طرفداران مسعود هم معتقد بودند اگر سعید بیاید بدبختیهای موجود ادامه مییابد، چون به دوران محمود برمیگردیم. یکی از دستاوردهای مهم عصر ابراهیم این است که انگار با شروع آن تاریخ تمام شده و کسی در مورد بدبختیهای ناموجود عصر ابراهیم حرفی نمیزند. طبیعی هم هست. چون به جز خوشبختی و خوشی نداشتهایم. مسعود و سعید دو بار هم مناظره کردند. مسعود اصرار داشت که سعید در مورد این چیزهایی که میگوید اطلاعاتی ندارد و سعید هم میگفت احسنت. عوام هم بین تماشای مسابقات فوتبال جام ملتهای اروپا و مناظرههای سعید و مسعود سرگردان بودند. بعید است در هیچ جای دنیا تلویزیون بودجهبگیرش اینقدر گزینههای متنوع پیش روی مخاطبانش بگذارد. باید دید فردا که جمعه است در طالع سعد و نحس ایام کشور چه چیزی نوشته شده است.
جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
از اول صبح خبرهای انتخابات را دنبال کردم. طرفداران مسعود اصرار داشتند که عوام بیایند و رای بدهند و طرفداران سعید نظرشان این بود که اگر هوا گرم است و عوام میخواهند در روز تعطیل استراحت کنند خودشان را به زحمت نیندازند. فوقش چند وقت دیگر علیرضا، رییس بلدیه، یک مراسم حلواخوری یا آشخوری جمعی در تهران برگزار میکند و عوامی که در آن مراسم شرکت کنند را به عنوان عوام واقعی که رایشان هم سعید است سرشماری خواهند کرد. نهایتا تا آخر شب معلوم شد که عوام نسبت به هفته قبل بیشتر رای دادهاند، اما باز هم بیشتر عوام رای ندادهاند. دیر خوابیدم. صبح معلوم میشود حالا که عصر ابراهیم تمام شده آیا قرار است عصر سعید شروع شود یا دوران مسعود.
شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳
نتایج انتخابات اعلام شد. مسعود رییس جدید خواصالدوله است. طرفداران محمدباقر معتقدند اگر سعید لجبازی نکرده بود به جای امروز، شنبه قبلی محمدباقر رییس خواصالدوله شده بود و طرفداران سعید هم برعکس! نباید دعوا کنند. فرقی ندارد. در هر حال، انتخابات بعدی ریاست خواصالدوله هر وقت که برگزار شود دوباره محمدباقر و سعید و امیرحسین و علیرضا هستند و میشود همان موقع تصمیم بگیرند که چه کسی اصلی باشد و چه کسی پوششی باشد و چه کسی جوششی باشد و چه کسی رویشی باشد. دنیا که تمام نشده. به جای این دعواها باید بنشینند و فکر کنند چطوری میشود از همین امروز کاری کرد که ثابت شود مسعود هیچ کاری نمیتواند بکند. علیرضا و امیرحسین هم بهتر است همین اول وقت یک دفتر نو و قشنگ بخرند و نکاتی را که برای مناظرات دور بعدی لازم دارند از حالا بنویسند. باید حواسشان هم باشد که برای دور بعدی استفاده از عبارت دولت سوم حسن یا دولت سوم آقا سید محمد فایده ندارد و باید بگویند میخواهند تا آخر بایستند و نگذارند دولت دوم مسعود تشکیل شود. البته احتمالا هم علیرضا و هم امیرحسین، چون خسته میشوند دو روز قبل از انتخابات به جای ایستادن مینشینند و محمدباقر و سعید همین بحثهایی را که امروز دارند همان موقع ادامه خواهند داد. امروز گویا روز جهانی بوسه هم بود. باید شماره سعید را پیدا کنم و پیام بدهم که به جای اینکه در سایه بنشیند بیاید و مسعود را ببوسد.
یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳
فیلم سخنرانی سعید بین هوادارانش را دیدم. گفت که میخواهد کارش را با قدرت ادامه بدهد. خبر جدیدی نبود. ولی به نظرم کمی هم استراحت کند بد نیست. چون برنامهاش که آماده است و بقیه کارها را هم امیرحسین و علیرضا انجام خواهند داد. لااقل سعید چند روزی استراحت کند که وقتی مسعود کارش را شروع کرد سعید انرژی لازم برای برخورد مناسب را داشته باشد.
دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳
امروز، روز ملی ریشتراش است. هنوز شماره اروجعلی را پیدا نکردهام که بتوانم برای تبریک ویژه این روز با او تماس بگیرم.
سهشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳
تصاویری از کییف به دستم رسید. ظاهرا یک شفاخانه مربوط به اطفال با موشک ویران شده بود. باید کار خود اشغالگران اوکراینی باشد. احتمالا میخواهند وجهه برادرمان ولادیمیر را در دنیا خراب کنند. عجیب است که دنیا در مقابل اشغال اوکراین توسط اشغالگران اوکراینی سکوت کرده است. نظمیهها در مورد خبر تعطیل شدن دفتر خطوط هوایی ترکیه به خاطر بیحجابی توضیح دادند. معلوم شد باز هم هوچیگری اتفاق افتاده است. گویا نظمیهها به آنجا مراجعه کردهاند تا بگویند اگر دفعه دیگر بیاییم و بیحجاب باشید پلمبتان میکنیم و آنها هم لابد جوابی دادهاند که باعث شده است نظمیهها جوابی بدهند که دعوا شود و در نهایت نظمیهها گفتهاند دفعه بعدی در کار نیست و همین حالا پلمبتان میکنیم و کردهاند و رفتهاند. گویا امروز پلمبش را باز کردهاند. بالاخره رجب بعد از مکالمه تلفنی دیروز با مسعود اگر بخواهد به ایران بیاید باید بتواند بلیط برگشتش را بخرد. عکسهایی از محمود در کابین خلبان در پرواز استانبول به تهران منتشر شد. نگران شدم. اخبار را چک کردم. خوشبختانه امروز هیچ گزارشی از سانحه هوایی در حین پرواز یا فرود نداشتیم.
چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیشب قبل از خواب یادداشت خوب و مهم روزنامه بودجهبگیر را خواندم. نوشته بود مسعود، اسب زینشده تحویل گرفته است. خیلی مهم است. کافیست سوار شود و چهار نعل بتازد. البته امروز خبرهایی درباره قطع برق و اینترنت منتشر شد. عیبی ندارد. اسب زینشده هم ممکن است بعضی وقتها ناراحت باشد و جفتک بیندازد. ضمن اینکه اصلا قطع برق چه ربطی به زینشدن اسب دارد. مگر اسب قرار است با برق و اینترنت کار کند؟ هیچ بهانهای را نباید برای مشکلاتی که مسعود و خواصالدولهاش از فردای انتخابات ایجاد کردهاند پذیرفت. اصلا قطع برق و اینترنت هم تقصیر مسعود و خواصالدولههایش است. البته خواصالدولههایش هنوز انتخاب نشدهاند، اما عیبی هم ندارد. همانطور که در عصر ابراهیم همه مشکلات کشور به جز بیحجابی حل شد در دوران مسعود همه مشکلات کشور دوباره ایجاد شده است. دلیلش هم این است که مسعود بلد نیست اسبسواری کند.
پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۳
لحظاتی از مصاحبه محمود با یک تلویزیون ترکیهای را دیدم. گفت که از همه اقدامات خودش احساس غرور میکند. خوشبختانه همان محمود همیشگیست. با همان هاله نور! تصاویری از داخل یک هواپیمای مسافربری به مقصد روسیه دیدم. عدهای از خواص برای دیدار با ولادیمیر راهی سفر بودند. خلبان پرواز هم محمدباقر بود. خیلی وقت بود با لباس خلبانی عکس نگرفته بود. امروز خبر خاص دیگری نبود. هوا خیلی گرم شده است. متاسفانه به نظر میرسد مسعود در این یک هفته نتوانسته مانع گرم شدن هوا شود. لابد بعدا میخواهد بگوید نگذاشتند من جلوی گرم شدن هوا را بگیرم.