تیتر امروز

رحیم‌لو: ادامه نگاه حاکم در دولت فعلی یعنی ادامه اقتصاد و صنعت اسقاطی ایران
چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری/ گفت‌وگو‌های ویژه خبری دیدارنیوز (۱۴)

رحیم‌لو: ادامه نگاه حاکم در دولت فعلی یعنی ادامه اقتصاد و صنعت اسقاطی ایران

یک کارشناس اقتصادی حامی مسعود پزشکیان در برنامه انتخاباتی دیدارنیوز گفت: اولین سود حمایت از پزشکیان متوقف کردن روند تخریبی فعلی است.
رضا اسلامی:مردم حق دارند، نظام سیاسی و شیوه قانونگذاری را تعیین کنند/منشاء هر مشروعیتی مردم هستند
گفت و گوی دیدار در برنامه حقوق اساسی زنده با عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی

رضا اسلامی:مردم حق دارند، نظام سیاسی و شیوه قانونگذاری را تعیین کنند/منشاء هر مشروعیتی مردم هستند

دیدارنیوز در یکی دیگر از برنامه های حقوق اساسی زنده میزبان رضا اسلامی، عضو هیات علمی و استاد دانشگاه شهید بهشتی بود، او معتقد است که منبع هر قدرتی و منشاء هر مشروعیتی در جامعه مردم هستند.
آیا صدای خاموش ۶۰ درصدی در انتخابات ریاست جمهوری شنیده می‌شود؟/ با دوقطبی بوجود آمده مشارکت بیشتر می‌شود؟
مجله خبری تحلیلی دیدار نیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

آیا صدای خاموش ۶۰ درصدی در انتخابات ریاست جمهوری شنیده می‌شود؟/ با دوقطبی بوجود آمده مشارکت بیشتر می‌شود؟

این هفتمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
جمهور چهاردهم؛ گزارش‌های خبرنگار سیار دیدارنیوز از سطح شهر

یک زن چادری: با همسرم هم نظر نیستم/ رای معنا دار دختر چادری/ صداقت و کارآمدی رئیس جمهور خواسته رای دهندگان

مسعود پیوسته خبرنگار سیار دیدارنیوز در روز رای گیری به سطح شهر و حوزه های اخذ رای رفته و با مردمی که پای صندوق رفته‌اند گفت‌وگو می‌کند.

کد خبر: ۱۶۷۷۵۵
۱۲:۳۲ - ۰۸ تير ۱۴۰۳

رای معنا دار دختر چادری

 

دیدارنیوز ـ سرویس سیاسی: امروز جمعه هشتم تیر 1403 (روز انتخابات ریاست جمهوری)، مسعود پیوسته خبرنگار دیدارنیوز به سطح شهر رفته و مشاهدات خود را از مراکز و حوزه های اخذ رای برای ما ارسال می‌کند، آنچه می خوانید گزارش‌های دریافتی از مسعود است:

مسجدجامع بقیه‌الله، واقع در خیابان شیخ بهایی، ساعت یازده و پانزده دقیقه روز انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، از پدر و دختری که رای داده‌اند، می‌پرسم چرا در انتخابات شرکت کردید؟ به اتفاق اول می‌گویند، به پزشکیان رای داده‌ایم. از چرایی حضورشان می‌پرسم. دختر که حجابش کامل (چادر) است، می‌گوید: «برای حفظ نظام و استقلال.»

پدر، بلافاصله حرف دخترش را پی می‌گیرد و می‌گوید: «فقط حفظ نظام نیست، بلکه گفته‌ی رهبری هم هست. ما آمدیم شرکت کردیم که مشت محکمی به دهان آنانی بزنیم که قصد شرکت در انتخابات را ندارند.»

رای معنا دار دختر چادری

از جوان بیست ساله‌ای که رای‌اش را در صندوق انداخته می‌پرسم، نسل زد هستی؟ چرا در انتخابات شرکت کردی و رئیس جمهور مطلوبت چه ویژگی یی دارد؟‌

می‌گوید: «من نسل زد نیستم و نسل زد را باور ندارم. با نسل زد، کشور درست نمی‌شود. من شرکت کردم برای سفره‌ی مردم. وقتی فقر باشد، پایه همه‌ی بدبختی‌های ماست. رای دادم که وضعیت و کیفیت سفره‌ی مردم تغییر کند.»

به خاطر کارت ملی‌ام رای داد، توی برگه نوشتم در راه خدا!

ساعت ۱۰ صبح امروز، جمعه در میدان فرهنگِ یوسف آباد، دیدم راننده‌ی اتوبوس از ماشین پیاده شد و دو سه مسافرش تسلیم توقف پیش آمده بودند و راننده رفت پای صندوق، رای ش را انداخت. موقع حرکت از او پرسیدم چرا شرکت کردی؟ گفت: «بیشتر بخاطر کارت ملی ام شرکت کردم! اینکه شماره ملی ام در لیست شون ثبت بشه. برای پیش بینی و پیشگیری از روز‌هایی که می‌خواهیم شناسنامه را تعویض کنیم مشکلی پیش نیاد.»

رای معنا دار دختر چادری

لهجه اش آذری بود. گفتم به همولایتی ات رای دادی؟ گفت نه. به هیچ کدام شان. روی برگه نوشتم: «در راه خدا.»

میدان ونک

ساعت دوازده روز جمعه هشتم تیرماه، در اطراف میدان ونک، خیابان والی نژاد، داخل بیمارستان شهید هاشمی نژاد، صندوق رای گذاشته اند که بیمار و غیر بیمار، آرای شان را در صندوق بریزند. از یکی که روی صندلی نشسته است، می‌پرسم در صف رای هستید؟ گفت: «نه، اینجا برای کار درمانی مان نشسته ایم. منتظریم صدای مان کنند. اگر می‌خواهی بروی رای بدهی بروید آنجا پای صندوق. فعلا خلوت است.»

رای معنا دار دختر چادری

ساعت سیزده روز جمعه، حسینیه ارشاد، یکی از نقاط کانونی‌ی انواع انتخابات‌ها در تهران، شور حضور پررنگ بود. چهره‌های توی صف هم که آرام آرام حرکت می‌کردند، یاس و امید را چند خط در میان می‌شد درشان دید. برخی امیدوار بودند که به کسی که رای می‌دهند، همان رئیس جمهور خواهدشد، برخی هم رای شان پناه برخدایی و مردد بود که نمی‌دانستند پیامد آرای شان چه اتفاقی می‌افتند. در دقایق حضورم در حسینه‌ی ارشاد، به چهره‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برنخوردم، ولی خبرنگاران داخلی و خارجی، گاهی شاید پررنگ‌تر از رای دهندگان در بیرون و داخل حسینیه جلوه داشتند. 

مسجدجامع جمهوری اسلامی در تقاطع ولیعصر، جمهوری اسلامی. مانع عکس گرفتن و مصاحبه شدند. نیروی مسلح و مدیران صندوق نگذاشتند.

از کسبه‌ی این منطقه، یک جوان زیربیست سال، هنوز شرکت نکرده و احتمالا رغبت حضور هم نداره. کسبه‌ی دیگر، تازه از رای دهی برگشته.‌ می‌گوید امیدوارم تغییرات اقتصادی پیش بیاد. ادم صبح که از خواب بیدار میشه، امنیت روحی، روانی و اقتصادی داشته باشه.
نسبت به سیاست خارجی نظر نداشت. می‌گفت بحث مناسبات بین الملل، بحث تخصصی هست به ما مردم ربطی نداره. حالا هسته ای، هرچه.
حرف از بی رغبتی و بی اعتمادی هم شد. گفت از هشتاد و هشت به این ور، اون اعتماد مردم از دست رفته و همه چی لق شده.
هر چه پایین‌تر می‌رویم در اطراف بیت رهبری، تعداد صندوق‌های رای در مدارس و مساجد، بیشتر میشه.
دبستان هجرت، نرسیده به نقاطع امام خمینی (سپه) یکی از مراکز رای گیری است.
سه چهار نفر داخل هستند. اینجا هم نمی‌شود عکس گرفت.
پایین‌تر از جمهوری در امتداد ولیعصر. کسی رای ش را داده و می‌گوید به کسی رای دادم که کاری و کارامد باشه.
از این چهار نفر، به اونی که می‌دانستم کارآمده رای دادم.
افسر پلیس، که رئیس حراست فیزیکی‌ی این مرکز رای گیریه و شنونده‌ی دیالوگ مون، خطاب به دوتایی مون میگه آره دیگه، ده بیست سی چهل کرده! سپس هر سه می‌خندیم. نزدیکی منیره، می‌رسم به مسجد فخریه که محل اخذ آراست.
پدر و پسری پس از رای دادن، در حال خروج از مسجدند، از پسر که هیکل ورزشی داره، می‌پرسم اولویت تون در حل مسائل مملکت چیه که می‌خوای رئیس جمهور، اول سراغ اون بره؟ با کمی مکث گفت: «معیشت.» گفتم بعدیش؟ سکوت کرد. پدر به کمکش امد. هیچی این جوون تا حالا ازدواج نکرده.. گفتم موضوع اشتغال؟ هر دو بالبخند و حس دستیابی به پاسخ گفتند: «بله بله!»

داخل خیابان اسدی منش در محدوده‌ی منیره، دبیرستان شهید بهشتی، یک خانواده‌ی چهارنفره، رای شان را داده اند و در حال خروج از حیاط خلوت و بزرگ مدرسه اند. برای شان، اول، صداقت و کارآمدی رئیس جمهور مهم بود که از بین شان، فرد صادق و لایق را یافته و به او رای داده بودند. امیدوار بودند اگر پیروز انتخابات شود، تورم را کنترل کند. به معیشت هم توجه کند.

پدر هم مستقلا وارد بحث شد که یک کار دیگر هم بکند. اینکه وقتی وارد اداره‌ای می‌شویم که کارمون راه بیفته، با رشوه دادن و امروز فرداکردن مواجه نشیم.

یک زن چادری: با همسرم هم نظر نیستم

درساعات پایانی رای گیری، جمعه، هشتم تیرماه (از حدود ساعت بیست و سی دقیقه تا ساعت ۲۲) وارد محدوده ی بهشتی، سهروردی، سیدخندان شدم که شاید در مراکز اخذ رای این منطقه، جنب و جوش های فوق العاده ای ببینم.

داخل خیابان سهند، تقاطع شهید بهشتی، مدرسه شهید فهمیده، محل اخذ رای، خلوت بود.
متولیان صندوق، مانع از عکسبرداری شدند. موقع خروج یک رای دهنده از محل اخذ رای، در پاسخ به پرسشم که با این رای، امیدت به چیست و می خواهی چه اتفاقی بیفتد در چهارسال آینده در مملکت؟ گفت: «مسائل اقتصادی. اینکه رئیس جمهور بتواند مسائل معیشتی مردم را حل کند.»
بیست قدم جلوتر، در فضای کم عرض پیاده رو در همان سهند، چند تا میز و صندلی می بینم که چند جوان پسر و دختر نشسته اند و سرگرم گفت و گو، ضمن نوشیدن قهوه و کشیدنِ سیگارند. نزدیک می شوم، آرامش زوج جوان را به هم می ریزم و ضمن عذرخواهی، طرح پرسش می کنم که آیا اساسا انتخابات امروز، برای شان موضوعیت دارد یا نه؟ پاسخ، هم صراحت داشت هم لبخند: «نه، اصلا به این فکر نمی کنم. چون بی تاثیر است. چون ساختار، نه اصلاح می شود و نه تغییر می کند. اینها هم هر چهارسال یا هشت سال می آیند و می روند، بازی شان در همین فضای بدون اصلاح و تغییر است.»
از وی می پرسم که از کی ارتباطش با انواع انتخابات در ایران قطع شده است؟ پاسخ می دهد: «از ۹۲ به این طرف.»
وارد خیابان سهروردی می شوم و به مسجد حجت ابن الحسن می رسم که محل اخذ رای است.
اینجا صف کمی طولانی به نظر می رسد. وسط های صف، از یک زوج می پرسم که از ویژگی های کاندیدای مدنظرش بگوید.
می گوید: « به خاطر صداقت و کارآمدی اش به او رای می دهم. پیشینیه اجرای خوبی دارد. من صداقتش را شخصی نمی بینم. صداقتش در طرح و برنامه است. امیدوارم اگر سر کار بیاید، به مسائل اقتصادی مردم بپردازد. اولویت اول همین است. بعدش به مسائل فرهنگی.  همسرش که حجاب کامل (چادر) دارد می گوید من نظرم مخالف نظر همسرم است. کاندیدای من، هم صداقت در گفتار و عمل دارد و امیدوارم بتواند کمی هم توجه به آزادی های اجتماعی داشته باشد.» با لبخند ادامه می دهد: «بگذار بگویم اصلا، می خواهم به پزشکیان رای دهم.»
برایم جالب بود که صبح، در یکی از این گفت و گوها پای صندوق های رای، یک دختر خانم با حجاب کامل که در کنار پدرش ایستاده بود، اولویت اولش در رای دادن، با هدف «حفظ نظام» بود. حالا یک همتای او با همان پوشش کامل، می خواهد رئیس جمهور مطلوبش به «آزادی های اجتماعی» عنایت کند تا زنان و مردان، نفسی بکشند و فضا به تنگنای مجدد نرود. درونیات جامعه ایران، چقدر طیف هایش درهم تنیده است! حضوری که طعم ها و رنگ های مختلفی دارد. هم شور و شوق حضور است و هم حضور با ترس، هم حضورِ باری به هر جهت و دیگر انواع کیفی ی حضور.
اینها به نظر می‌آید گویای پیچیدگی جامعه ی ما باشد. پیچیدگی های برآمده از استبداد تاریخی که هنوز راحت و روان نیست و صراحت در گفتار و رفتار ندارد‌.
 
 
 

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی