
موضوع حجاب به مسئلهای دامنه دار و به موضوع اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است، حسین نورانی نژاد عضو شورای مرکزی حرب اتحاد ملت در یادداشتی که برای دیدار ارسال کرد، یک راهحل برای کلیت موضوع حجاب ارائه داده است.
دیدارنیوز ـ* حسین نورانینژاد: هر چه سر میچرخانم مدافع چندانی برای حجاب اجباری و تحمیل قاهرانه آن نمیبینم. منظورم همفکرانم نیستند، خیلی از حزباللهیها هم مخالفند؛ چون از عاقبت کار آگاهند که دیر یا زود شکستش علنی میشود، مجری و سیاستگذاران آن به توجیه و فرافکنی میافتند، فرزندان و منسوبانشان سرافکنده میشوند و از آنها برائت میجویند و خاطرات این روزها سوژه فیلمها و داستانها و گزارشهای عبرت آموز تاریخی خواهد شد.
تا پیش از اجرای طرح اخیر، موضع چندانی حتا از تندروها در توصیه به برخورد قهری با بیحجابی و شل حجابی دیده نمیشد. دیروز آقای اژهای فاش کرد که جلسهای را اواخر سال گذشته با آقای رئیسی در این باره برگزار کردهاند ولی تاکنون هیچ کدام به روی خودشان نیاورده بودند. تازه آقای اژهای گلایه میکند که چرا بقیه کی بود کی بود، من نبودم راه انداختهاند. پرسشی که پاسخ روشنی دارد. چون دلشان با این طرح نیست. چون قضاوت افکار عمومی را میدانند.
چه خواهد شد؟
هیچ، جز تشدید دوقطبی و ادامه واکنشهای تقابلی که در یکی دو سال اخیر کم ندیدهایم. بی حجابی در معابر و ادارات کمتر خواهد شد، اما هر جا که بی هزینه و کم دردسر باشد، با رندی و شدت و حرص بیشتری تکرار خواهد شد. در همه معابر و به تعداد همه زنان خواهان پوشش اختیاری که نمیشود مامور گذاشت! از سوی دیگر، بر اثر فضای منفی فشار و اجبار، چنانچه دیدهایم بسیاری از زنان چادری مانتویی میشوند، روسری محجبهها عقبتر میرود، عدهایشان بیحجاب میشوند و به این ترتیب مخالفت و اعتراض خود را نشان خواهند داد.
کسانی که در مظان حمایت از حجاب قهری هستند یا در کلونیهای محدود و کوچک خود محصور میشوند و عدهایشان هم به نق و مخالفت خواهند افتاد و یا در جمعها ابراز برائت خواهند کرد. ماجرا به بی پناهی برخوردهای دهه ۶۰ که هیچ کس گردن نمیگیرد شبیه خواهد شد. حتا بدتر. تندروهای آن زمان بهانههایی دارند مثل جو انقلابی و همراهی اکثریت که همانها هم توجیه کافی برای نسلهایی نیست که تقاص آن خطاها و خامیها را میدهند.
از طرفی بیان تحلیل و موعظه هم فایدهای ندارد. مگر ناگفتهای مانده؟ دیشب در جمعی گفتم از ما فعالان سیاسی منتقد هم کار خاصی برنمیآید و چه بهتر که این حقیقت را صادقانه بگوییم. موضع ما که معلوم است، حرفمان را بارها گفتهایم، برای کنش اعتراضی هم زمینه و امکان چندانی نداریم.
فقط یک راه باقی مانده که شاید این مسیر خطا را اصلاح کند. این که متدینین حکومتی، آنهایی که هنوز دین از حکومت و قدرت برایشان مهمتر است، از سر دغدغه دینی کاری بکنند تا اعتبار خودشان و شریعت بیش از این لطمه نبیند. وگرنه تکلیف این تقابل از حالا معلوم است؛ اجبار شکست خواهد خورد.
یک نکته دیگر هم فراموش نشود. عاقبت این ماجرا مانند شکست در ممنوعیت ویدیو و ماهواره نخواهد بود که از برخوردکننده تا برخورد شونده درباره آن با خنده خاطرهگویی کنند و رد شوند. پای این یکی جانهایی گرفته شده و خانوادههایی عزیز از دست دادند.
دیگر خودشان میدانند و این مردم و قضاوت تاریخ.
*قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت