همانگونه که گفته شد رابطه میان اسلام مکی با اسلام مدنی رابطه نظر و عمل است، اسلام مکی عهده دار بیان مشخصات اصلی و ذاتی (و عموما عقلایی) آموزههای دین است و اسلام مدنی همان آموزهها را به هنگام تصدی قدرت و به هنگام اجرا، خلق میکند و به نمایش میگذارد.
دیدارنیوز _ حسین جعفری: بیشترین انتقادات وارده بر اسلام به احکام اجتماعی بر میگردد که درمدینه و پس از کسب قدرت سیاسی توسط رسول اعلام شده است. بعبارتی گرچه بیشترین و موثرین دفاع از اسلام از اسلام مکی صورت میگیرد، اما بیشترین انتقاد از احکام و مفاهیم "اسلام مدنی" است و متدینان، اما، در پاسخ به انتقادات، از "اسلام مکی" میگویند در سه نوشتهی قبل به اجمال مهمترین آموزههای اسلام مکی تقدیم شد و در این نوشته به فقط به دو از آیات اجتماعی اسلام مدنی اشاره میشود، آیاتی که باعث میشود برخی از علماء نیز برای دیده نشدن شان تلاش کنند.
یک ملاحظه ضروری قبل از خواندن این نوشته:
آنچه میخوانید گرچه در منظومه روایی و فقهی شیعه است، اما منحصر در آن نیست و همانند آنچه در کتب مرجع شیعه است در منابع فقهی اهل سنت نیز بوفور یافت میشود و از این جهت تفاوت چندانی میان این دو برادر نیست و حکم شان واحد است.
در خبرها آمده بود که آیت الله رضا استادی از ترجمه برخی کتب مرجع شیعه انتقاد فرمودند:
"طلاب و دانش پژوهان حوزه باید روایات کتب اربعه را خوب بخوانند و مطالعه و در آن تدبر کنند ... البته یک نکتهای که باید تذکر بدهم این است که برخی مراکز آمده اند و کتب منبع و محل رجوع یک عالم و فاضل و متخصص علوم دینی مانند همین کتب اربعه را به فارسی ترجمه و در اختیار عموم قرار میدهند که این کار غلطی است، زیرا ممکن است مردم با خواندن آن دچار چنین مشتبهاتی شوند ...
کتب حدیثی سابق نباید ترجمه شود و در اختیار همه مردم قرار بگیرد. حتی کتب اخلاقی گذشته که مربوط به آن دوره بوده است نباید به صورت مستقیم ترجمه و عمومی شود بلکه باید از آنها استفاده کنیم و متناسب با نیاز روز ترجمه کنیم، زیرا نوع کتب سابق نیازمند اصلاح است." (پایان نقل قول)
اگر تاکنون آقایان علماء از چاپ و انتشار کتابی اظهار ناراحتی میکردند بدان دلیل بود که آن کتب را، کتب ضاله میدانستند که خواندن آن باعث گمراهی مردم میشود، اما آیا کارمان بجایی رسیده که رسماً میگوییم خواندن کتب اربعه و بحارالانوار و ... باعث گمراهی میشود؟
برایم شگفت آور بود که چه اتفاقی افتاده که ترجمه و چاپ کتب روایی مرجع، باعث ناراحتی ایشان شده است؟ آیا این کتب حاوی مطالب گمراه کنندهای است که تازه متوجه شده ایم؟ آیا مطالب این کتب به درد زمان گذشته میخورد و متناسب امروز نیست؟
این کتب که عین عبارات پیامبر اسلام و معصومین و صحابی را در خود جا داده اند و مردم آن زمان نیز مستقیماً با این احادیث مواجه شده؛ پاسخ خود را دریافت کرده و گمراه هم نمیشدند، اما چرا الان اینگونه شده که این احادیث عامل گمراهی مردم میشود؟
دل نگرانی ام وقتی بیشتر شد که میدیدم این نوع نگاه در مورد قرآن هم توسط برخی ادعا شده و معتقدند نباید مردم را به مراجعه مستقیم به قرآن تشویق کرد و برای گمراه نشدن مردم-ناس- عجالتاً و احتیاطاً آنان را به مطالعه کتب تفاسیر حواله دهیم.
آیا افرادی از اینکه متون دینی ما در معرض نقد جدی قرار گیرند هراس به دل دارند و با پنهان کردن مستندات دینی قصد دارند دین را به حکم و فهم بهداشتیزه شدهی خود گره زده، از مردم ایمان جاهلانه بخواهند؟ انگار اینان با زبانی محترمانه به مردم میگویند برای گمراه نشدن توسط قرآن به تفسیر مراجعه کنید، زیرا در قرآن آیاتی وجود دارد که چون شما را دچار بد فهمی میکند لذا بهتر است برای دوری از گمراه شدن، بجای مواجهه با اصلِ مفاهیم قرآنی و رودر رو شدن با معانی رک و عریان برخی از از آیات، به تفسیر ما مراجعه کنید و با مفاهیم بهداشتیزه شده، با اسلام و دین آشنا شوید!
عبرت آموز آن که دل نگرانی امثال جناب آیت الله استادی منحصر در کتب روایی نیست و میتوان در قرآن و تفاسیر نیز مواردی را مشاهده کرد:
۱- اجازه ضرب و شتم همسران!
"سوره: النساء آیه: ۳۴
مردان بر زنان قیمومت و سرپرستى دارند، ...، و زنانى را که بیم دارید نافرمانیتان کنند، نخست اندرز دهید، اگر به اطاعت در نیامدند، با آنها قهر کنید، و در بستر خود راه ندهید، و اگر این نیز مؤثر نشد بزنیدشان اگر به اطاعت در آمدند دیگر براى ادامه زدنشان بهانه جویى مکنید، و به خاطر علوى که خدا به شما داده مغرور نشوید، که دارنده علو و بزرگى خدا است. "
آیا این آیه را که دستور و اجازه به ضرب و شتم زنان میدهد را میتوان بدون ارائه تفسیر امروزی در اختیار مردم قرار داد؟ و آیا مردان و زنان زیربار این حکم میروند و تمکین میکنند و یا فوج فوج یخرجون من دین الله تحقق مییابد؟
آیا باید این آیات قرآن را بدون خواندن رد کرد و به مردم هم توصیه کرد به ترجمه قرآن مراجعه نکنند؟
۲-اجازه تجاوز جنسی به زنان متاهل اسیر!
"سوره: النساء آیه: ۲۴
"... وَلا تَنْکِحُوا ... وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ ... "
ترجمه آیت الله مکارم شیرای:
... و (نیز بر شما حرام شد) زنان شوهردار جز آنهایى که (در جنگ از زنان کفار) به بردگى شما درآمده اند (زیرا اسارتشان بدون شوهر به حکم طلاق است). اینها (احکام) نوشته و مقرر شده خدا بر شماست. "
تفسیرفی ظلال القرآن نویسنده سید قطب:
... و زنان شوهردار (بر شما حرام شده است) مگر زنانی که (آنان را در جنگ دینی مسلمانان با کافران) اسیر کرده باشید، که (در این صورت نکاح شوهران کافرشان با اسارت لغو میگردد و بعد از زدوده شدن رحم ایشان) برای شما حلال هستند. این را خدا بر شما واجب گردانده است (پس آنچه را که او بر شما حرام کرده است حرام بدانید و آن را مراعات دارید).
آیا این آیه را هم ترجمه نکنیم، چون میترسیم از ما بپرسند که داعش که مدعی است بر مبنای قرآن زنان اسیر را به بردگی میگیرد و میفروشد آیا بر مبنای همین آیه عمل میکند؟ آیا فقهای شیعه و سنی هم با چنین حکم قرانی موافقند؟ اگر توفیق یابم ان شالله متن استفتاء از مراجع گرامی قم در خصوص اعمال داعش در کنیزی گرفتن اسراء و نسبتاش با حکم مذکور قرآن همچنین نظر فقها در خصوص این حکم را در پایان این سلسله مقالات تقدیم خوانندگان میکنم.
مشکلات گفته شده از قرآن نیست بلکه محصول نوع نگاه و انتظارات ناموجهی است که نسبت به قرآن داشتهایم. نگاهی که هم اکنون پاسخگوی سوالات امروزمان نیست و همانگونه که در پستهای قبل اشاره شد باید با مراجعه به مفاهیم اسلام مکی، احکام منقول در اسلام مدنی را به روز و متناسب با تغییر جوامع ارائه داد.