محمدصادق جنانصفت در یادداشتی در جهان صنعت با عنوان «کاش این خبر نادرست باشد» به موضوع بحث برانگیز جلوگیری از مهاجرت ایرانیان اشاره کرد و نوشت: «مدیران و ادارهکنندگان کشور بدانند با زور و بگیر و ببند هیچ کاری نمیتوان کرد و شهروندان در بدترین شرایط نیز خود را مهیای عبور از وضعیت سخت خواهند کرد.»
دیدارنیوز: کاش خبری که منتشر شد و نشان میدهد در پس ذهن برخی از مدیران درباره مهاجرت ایرانیان چه میگذرد از اساس نادرست باشد. در خبرها آمده است که یک مسوول البته در سطح میانی گفته که برای جلوگیری از مهاجرت ایرانیان پای نیروهای بازدارنده به میان کشیده خواهد شد.
محمدصادق جنانصفت نوشت: «به این معنی که راه مهاجرت ایرانیان بسته و تنگ شود و به ویژه نخبگان در کشور باقی بمانند. این خبر و اندیشه بحثبرانگیز، اما همانند هر کار دیگری که در همه تاریخ معاصر از سوی اندیشههای جزمی ارائهشده بیثمر خواهد بود. شانس با ایرانیها نبوده است که کشورهای همسایهشان مهاجرپذیر باشند و اگر چنین بود ایرانیان علاقهمند به مهاجرت همانند شهروندان ونزوئلا در دستههای چند ده هزار نفری از ایران میرفتند.
حالا باید چه کرد؟ برای اینکه مهاجرت از ایران از حالت اپیدمی خارج شود و در شرایط تعادلی قرار گیرد باید اصلاحات ساختاری در اندیشه اداره کشور و تصمیمهای مدیران پدیدار شود به این معنی که دقت شود راه پیمودهشده در دهههای تازهسپریشده چه تنگناهایی داشته و چرا ایرانیان به این سو رفتهاند که با هر شرایطی از ایران خارج شوند.
اصلاحات ساختاری مورد نظر البته کار دشواری است و باید الزامهای آن از سوی اداره کنندگان کشور شناخته و رعایت شود. گام نخست در مسیر اصلاحات ساختاری برگرداندن و تعادلبخشی به مقوله آزادی است. واقعیت این است که بهرغم همه باز شدن گرهها از مقوله آزادی که ناشی از ارادهای بیرون از محیط ملی و حاکمیت است ایرانیان احساس میکنند، باید آزادتر زندگی کنند. نهاد حکومت در ایران با هر نیتی تصور میکند عقل و هوش بیشتری از شهروندان دارد و باید ایرانیان را به راهی که خود آن را راه اسلامی و مذهبی میداند هدایت کند. شمار قابل اعتنایی از شهروندان ایرانی نشان دادهاند با این ارادهگرایی و ذهنیت ناسازگارند و میخواهند دستکم در انتخاب نوع پوشاک، نوع مراودات با همتاهای خود، انتخاب کسبوکار، انتخاب آزادتر نیروهای سیاسی در سازمانهای انتخابی و… آزادی بیشتری داشته باشند.
یکی دیگر از دلایل رشد مهاجرت نداشتن چشمانداز روشن و شفاف نسبت به آینده است. آیا ایران باید تا ابد با آمریکا نبرد کند؟ آیا ایران قرار است به سمت چینی یا روسی شدن رانده شود؟ آیا ایرانیان میتوانند امیدوار باشند که دولت دست و پای خود را از کسبوکار آنها جمع خواهد کرد و آنها میتوانند آزادانه کار کنند؟ آیا فعالان اقتصادی میتوانند امیدوار باشند که دولت دست از سر آنها بردارد و دست آنها را باز بگذارد تا دادوستد در چارچوب همین قانونهای موجود را انجام دهند؟
مدیران و ادارهکنندگان کشور بدانند با زور و بگیر و ببند هیچ کاری نمیتوان کرد و شهروندان در بدترین شرایط نیز خود را مهیای عبور از وضعیت سخت خواهند کرد. مهاجرت به هر حال انجام میشود و بهتر است در اینباره کار را به بدترین شرایط که تقابل است نرسانیم.»