نماینده مجلسی که به جای گوش دادن به نگرانی معلمان، نخود و کشمش میخورد و معاون وزیری که به دنبال بارگذاری فایل صوتی نماز خواندن دانش آموزان است، این دو نشانگر سطح توجه دولت به آموزش و پرورش است.
دیدارنیوزـ نسرین نیکنام: روز گذشته ویدیویی از علیرضا منادی سفیدان، نماینده مردم تبریز منتشر شد که عدهای از معلمان برای حل مشکلاتشان به دیدار او رفتهاند اما رفتار و واکنشهای عجیب او مثل نخود و کشمش خوردنش به جای گوش دادن به درد و دل معلمان حسابی خبرساز شد.
درست در همین روز اصغر باقرزاده، معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش میگوید: «مدیران مدارس جهت اجرای فریضه دینی نماز، ۶ نفر از والدین دانشآموزان را برای نقشهایی از جمله «نمازیار» و «رصدیار» معرفی میکنند و دانشآموزان هم باید فایل صوتی از نماز خواندنشان در یک سامانه دولتی برای داوری بارگذاری کنند!»
ملاحظه این دو اتفاق نشان میدهد که مشکلات آموزش و پرورش در راس آنها کمبود معلم نه دغدغه متولیان امر آموزش است و نه نمایندگانی که ادعای رسیدگی به دغدغههای مردم را دارند!
از طرف دیگر گزارشهای میدانی خبرنگار دیدار از برخی مناطق شهر تهران و استانهای دیگر مانند خوزستان نشان میدهد که با گذشت تقریبا ۴۰ روز از آغاز سال تحصیلی، برخی کلاسهای درس معلم ندارند و نکته جالبتر اینکه آموزش و پرورش با ارسال پیامک به معلمهای بازنشسته از آنها خواسته که برای تدریس به مدارس برگردند.
یکی از معلمان بازنشسته با تائید این خبر به دیدار میگوید: «من در آستانه ۷۳ سالگی هستم و با هیچ کدام از روشهای جدید آموزش به ویژه در مقطع دبستان آشنایی ندارم.»
او این را هم اضافه میکند که "چرا مدیران آموزش و پرورش به این فکر نکردند که یک معلم سالمند و بالای ۷۰ سال چطور میتواند با دانش آموزان ۷ یا ۸ ساله ارتباط برقرار کنند؛ خیلیها در این سن حوصله و تحمل دوران جوانی را ندارند و همین موضوع باعث دردسر میشود".
او در توضیح بیشتر میگوید: «از سایر همکاران بازنشسته هم شنیدهام که آنها هم برای تدریس دعوت شدهاند و بعضیها که مشکل معیشتی دارند پذیرفتند که دوباره به مدرسه برگردند، اما با این شیوه مشکل حل نمیشود.» اینها تنها بخشی از مشکلات معلمان البته در پایتخت است، به اینها کمبود همه ساله معلم در استانهای محروم مثل سیستان و بلوچستان و هرمزگان، خراسان جنوبی و ... اضافه کنید آن وقت متوجه میشوید که بحران کمبود معلم خیلی جدیتر و مهمتر از آن چیزی است که مدیران آموزش و پرورش درباره آن صحبت میکنند.
استفاده از سربازمعلمها، دانشجویان، معلمان حق التدریسی، معلمان بازنشسته و خرید خدمت نشان میدهد که حل این بحران نیاز به همت دولت و مجلس دارد و بس.
جالب اینکه در چهارم آبان ماه رضا مراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش، کمبود معلم را تائید کرد با تشریح دلایل اصلی کمبود معلم گفته بود: «کمبود معلم به علت خروج بیش از حد ورود آن به چرخه تعلیم و تربیت بوده است و بر این اساس، رفع آن نیازمند برنامهریزی یک دههای و بیشتر است.»
اما ششم آبان ماه روزنامه خراسان در گزارشی به نقل از وزیر آموزش و پرورش مینویسد:" مسئله کمبود معلم در آموزش و پرورش اواخر مهرماه امسال رفع شد!"
رضا مراد صحرایی که در مراسم استقبال نومعلمان آموزش و پرورش خراسان رضوی در سالن شهدای سلامت مشهد سخن میگفت خطاب به مسئولان گذشته که کاستیهای امروز را رقم زدهاند، عنوان کرد: «روزی که شما وظیفه تان را انجام ندادید کسی شما را شماتت نکرد، حالا که ما میخواهیم آن کاستی را جبران کنیم چه مشکلی دارید؟ طی این یک ماه بر هدف رفع کمبود متمرکز بودهایم و چیزی نگفتیم، اما اگر اکنون چیزی نگوییم جفا کردهایم.»
نکته قابل توجه این است که اگر چهارم آبان ماه، وزیر دلایل زیادی را برای کمبود معلم میآورد و مانند سایر وزرا و مدیران تقصیر را از دوش خود برداشته و به گردن دولت قبلی میاندازد پس چرا ششم آبان ماه اعلام میکند که کمبود معلم را در اواخر مهر ماه رفع کرده است؟
این صحبتها میتواند حاوی دو پیام باشد، یا وزیر آموزش و پرورش دولت ابراهیم رئیسی آدم کمحافظهای است که حرف دو روز پیش خود را فراموش کرده یا او در موقعیتی قرار گرفته که مجبور شده از موضوعی صحبت کند که با واقعیت فرسنگ ها فاصله دارد.
از سوی دیگر محسن حاجی میرزایی، وزیر پیشین آموزش و پرورش درباره معضل کمبود معلم به روزنامه هممیهن گفته بود: مشکل کمبود معلم، مشکل امروز و دیروز وزارتخانه آموزشو پرورش نیست، اما بحران این روزها ناشی از بیتجربگی است، تا آنجایی که من خبر دارم این موضوع از اردیبهشتماه امسال آغاز شده است و زمان مناسبی بوده تا نیروها سازماندهی و در مدارس توزیع شوند.
اگر وزیر آموزش و پرورش طبق آنچه حاجیمیرزایی اعلام کرده از اردیبهشت ماه در جریان کمبود معلم بوده چرا تا مهر ماه که پنج ماه فرصت داشته برای حل این معضل قدم مثمرثمری برنداشته است و اگر برداشته چرا شفاف سازی نمیکند؟
متوسل شدن به کاستیهای دولتهای قبلی، دردی از آموزش و پرورش حل نمیکند البته بهتر است به این موضوع هم اشاره شود که از آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ یعنی سه سال تحصیلی وزارت آموزش و پرورش در دستان وزرای دولت سیزدهم بوده و حالا اشاره به کمکاریهای دولت دوازدهم خیلی خریدار ندارد و فقط بیش از هر چیز عملکرد دو وزیرِ ابراهیم رئیسی را زیر سوال میبرد.
منطقی است که اگر رضا مراد صحرایی میداند که نمیتواند مشکلات کنونی آموزش و پرورش را حل کند، سکان هدایت این وزارت پر دردسر را به شخص دیگری واگذار کند تا شاید ....