علی صالحآبادی در یادداشت خود با عنوان «مراقب باشیم در تله روسیه و غرب نیفتیم» درباره وضعیت پرتنش در خاورمیانه نوشت: «کشورهای اسلامی ازجمله ایران باید این واقعیت را درک کنند که از یکسو اسرائیل را نمیشود از بین برد و از سوی دیگر فلسطین و حماس نیز نابود شدنی نیستند.»
دیدارنیوز: ریشه اصلی اختلافات اعراب با اسرائیل بر سر سرزمینهای اشغال شده است. عدهای از اعراب زمینهای خود را به یهودیان فروختند. این اتفاق دستمایهای شد تا اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به وجود آید. از آن زمان تاکنون یعنی در طول ۷۵ سال خاورمیانه در وضعیت بحرانی قرارگرفته و ملتهای منطقه از جمله ایران هزینه آن را میپردازند.
اعراب بهویژه مصر، اردن و سوریه در سال ۱۹۶۸ به اسرائیل حمله کردند، اما ارتش اسرائیل ظرف ۶ روز ارتشهای عرب را در هم شکست. «عبدالناصر»، قهرمان و اسطوره جهان عرب که رئیسجمهور مصر بود، جوانمردی کرد، در تلویزیون ظاهر شد و گفت مقصر شکست اوست و استعفا کرد. مردم قاهره با بست نشستن میلیونی مانع از کنارهگیری وی از قدرت شدند. «عبدالناصر» سرانجام از بابت این شکست دق کرد و مرد.
جانشین «عبدالناصر» تدارک جنگ تمامعیار در سال ۱۹۷۳ را دید؛ اما این بار هم ارتشهای عرب از اسرائیل شکست خوردند. پسازاین اتفاق بود که مهمترین کشور عرب یعنی مصر به این نتیجه رسید که به دو دلیل نمیتوان اسرائیل را از بین برد:
۱-روی دوستی و حمایت روسها نمیتوان حساب باز کرد.
۲-حفظ موجودیت اسرائیل برای غرب بهویژه آمریکا خط قرمز است؛ بنابراین سادات پذیرفت که با اسرائیل و آمریکا در کمپ دیوید مذاکره و مصالحه کند.
او موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت، ولی به خاطر این اقدام در سال ۱۹۸۱ توسط فردی به نام «خالد اسلامبولی» ترور شد. انقلابیون به خاطر این «ترور» خیابانی را به نام «خالد اسلامبولی» نامگذاری کردند.
«اسحاق رابین»، نخستوزیر اسرائیل پسازآن در اسلو پایتخت نروژ با «شاه حسین» و یاسر عرفات بر سر میز مذاکره نشست و اردن موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت. اسراییل هم نوار غزه و کرانه باختری را به سازمان آزادی بخش فلسطین واگذار کرد. او در سال ۱۹۹۵ توسط یک افراطی یهودی که با قرارداد اسلو مخالف بود، ترور شد. «اسحاق رابین» به این نتیجه رسیده بود که جنبش فلسطین را نمیشود نابود کرد. به همین دلیل تن به دولت خودگردان به ریاست یاسر عرفات به مرکزیت رام الله داد.
«رابین» به دنبال مصالحه جامع با اعراب بود، ولی ترور شد. موسسه نوبل هم به «انور سادات» و هم به «اسحاق رابین» به خاطر این که ریسک صلح را پذیرفتند و هر دو جانشان را از دست دادند، جایزه «صلح نوبل» را به آنها اعطا کرد.
دکترین برنارد لوئیس
مهمتر این که برای خاورمیانه بزرگ یک نقشه راه که مبدع و مبتکر آن برنارد لوئیس (۲۰۱۸-۱۹۱۶) بود وجود دارد و غرب و اسرائیل همچنان در حال اجرای این طرح هستند.
«برنارد لوئیس»، تاریخ شناس در حوزه شرق و جهان اسلام است. وی که ۱۰۲ سال عمر کرد مثل هانتینگتون به جنگ تمدنها یا مذاهب با یکدیگر معتقد بود. به همین دلیل سیدمحمد خاتمی که سیاست خارجی دولتش برخلاف اصولگراها تعاملی بود نه تهاجمی ایده گفتگوی تمدنها را در سازمان ملل طرح کرد و آن را در سال ۱۹۹۹ به تصویب رساند.
دکترین «برنارد لوئیس» بر این اساس پایهگذاری شده بود که کشورهای مهم خاورمیانه نباید قدرتمند شوند تا در برابر غرب و اسرائیل شاخ نشوند.
او پیشنهاد میکند برای دستیابی به این «دکترین» باید در این کشورها به اختلافات قومی و مذهبی دامن زد و گسلها را فعال کرد. لوئیس در مورد ایران بر این عقیده بود که عربها، ترکها، بلوچها و کردها استعداد جدایی از ایران را دارند. در مورد ترکیه کردها میخواهند از این کشور جدا شوند. در مورد سوریه هم ایجاد شکاف بین علویها و دیگر مذاهب و همچنین کردهای این کشور باید تضعیف دولت مرکزی و تجزیه آن خواهد شد. از نگاه او عراق مشابه ایران، ترکیه و سوریه است.
لوئیس مشوق حمله به عراق و ایران بود. سودان که کشور بزرگ عربی است در سال ۲۰۱۱ در قالب دکترین برنارد لوئیس با برگزاری رفراندوم به سودان شمالی و جنوبی تقسیم شد.
دکترین لوئیس میگوید: وقتی کشورهای بزرگ به چند کشور تجزیه شوند این کشورهای خرد به دلیل اینکه تضاد منافع یا تعارض منافع با هم پیدا میکنند در یک فرآیند نزاع دائمی قرار میگیرند و بنیه نظامی، اقتصادی و پشتوانه مردمیشان کاهش پیدا میکند، در آن صورت برای غرب و اسرائیل خطر بهحساب نمیآیند.
تشکیل اقلیم کردستانِ عراق، چند تکه شدن سوریه، یمن در قالب دکترین برنارد لوئیس تعریف و بعضاً اجراشده است. آنچه امروز در خاورمیانه شاهدش هستیم ادامه همان دکترین برنارد لوئیس است. کشورهای اسلامی ازجمله ایران باید این واقعیت را درک کنند که از یکسو اسرائیل را نمیشود از بین برد و از سوی دیگر فلسطین و حماس نیز نابود شدنی نیستند.
اعراب و فلسطینیها در ۷۵ سال گذشته همه راهها را رفتند تا اسرائیل را از نقشه جغرافیای جهان حذف کنند. چه تضمینی وجود دارد که در ۷۵ سال بعد بتوانند اسرائیل را از بین ببرند؟
رهبران عرب و تودههای غرب فکرشان نسبت به گذشته تغییر کرده است. وقتی غرب تمامقد از اسرائیل حمایت میکند، وزیر خارجه آمریکا میگوید: لازم نیست اسرائیل از خودش دفاع کند. ما از موجودیتش دفاع خواهیم کرد و روز بعد وزیر دفاع این کشور به تل آویو میرود و همین حرف را تکرار میکند، آیا غزه و دیگر گروهها و کشورها میتوانند رژیم اشغالگر را نابود کنند؟
نویسنده برخلاف کمونیستها و پوتین که عقیده دارند قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید، بر این باور است که امروز قدرت از «میز مذاکره»، پشتوانه مردمی، اقتصاد قوی، حکمرانی خوب، تأمین «نان»، «آب»، «هوا» و «آزادی» برای مردم حاصل میشود.
شواهد و قرائن نشان میدهد که روسها از یکسو و غرب از سوی دیگر بدشان نمیآید که پای ایران به جنگ باز شود. دلیل روسیه این است که وقتی اسرائیل با ایران درگیر شود غرب به حمایت از آن برمیخیزد، درنتیجه توجه غرب از جنگ اوکراین به جنگ خاورمیانه معطوف خواهد شد.
دلیل غرب برای کشاندن پای ایران به جنگ تضعیف بنیانهای نظامی، اقتصادی و اجتماعی ایران است تا در قالب دکترین برنارد لوئیس، ایران را تضعیف و فشارهای داخلی بر حکومت را افزایش دهد. این تجربه را میتوان در جنگ ۸ ساله ایران و عراق دید که روسها و غربیها پشت سر صدام قرار گرفتند و بنیه نظامی و اقتصادی دو کشور مسلمان را تضعیف کردند، بنابراین در این شرایط همه مراقب باشیم که در تله روس یا غرب نیفتیم که اگر بیفتیم خروج از آن یا ممکن نیست یا پرهزینه خواهد بود.
علی صالحآبادی – مدیرمسئول روزنامه ستاره صبح