دیدارنیوز - «محمد نبی حبیبی» با بیان اینکه ترکیب اعضای حزب موتلفه با گذشته تفاوت دارد، گفت: «بنده به عنوان دبیرکل حزب موتلفه یک روز در بازار کار نکرده ام و منفعتی نبرده ام. آقای مصطفی میرسلیم رئیس شورای مرکزی تشکیلات استاد دانشگاه است و یک روز در بازار فعالیت نکرده است. ساختار اعضا تا بدنه رهبری حزب به کلی با ترکیب سابق متفاوت است یعنی معجونی از اقشار مختلف هستند.»
وی ادامه داد: با بازاری بودن مخالف نیستم ؛ بازاریِ که از رانت استفاده نکند، گرانفروش نباشد، درآمدش از راه حلال باشد و تکالیف شرعی اش را انجام دهد «شخصیتی خوب و مفید برای انقلاب تلقی می کنم» البته منظورم آن عده معدود از بازاریان نیست که به تازگی دونفرشان اعدام شدند بلکه افرادی است که کار سالم، شرعی، قانونی، بدون رانت و با سودآوری منصفانه انجام می دهند.
حبیبی در خصوص ارتباط حزب موتلفه اسلامی با بدنه اصلیش در بازار، گفت: اغلب افرادی که در سالهای 42-41 تشکیلات موتلفه را راه انداختند، بازاری بودند. بازاری هایی که در قالب هیات های مذهبی کار سیاسی می کردند. سران این هیات ها به ویژه در حوادث پیش آمده بر سر تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی با امام (ره) ارتباط داشتند. آنها که همدیگر را نمی شناختند بر سر هدفی مشترک در منزل امام (ره) گرد آمده بودند.
دبیرکل حزب موتلفه در ادامه سخنانش به علت نامگذاری حزب موتلفه اشاره کرد و گفت: حضرت امام (ره) در آن جمع فرمودند «حالا که هدف مشترکی دارید و عملا ائتلاف کرده اید، خوب است باهم مؤتلف بشوید» ریشه کلمه موتلفه و ائتلاف به آن دیدار بر می گردد پس در اردیبهشت ماه 1342 با نظر امام (ره) هیات های موتلفه اسلامی پایه گذاری می شود.
وی افزود: همه افرادی که آن روزها گرد آمدند بازاری مبارز بودند و برای رونق کار تجاری، فعالیت سیاسی نمی کردند زمان شاه اگر کسی فعالیت سیاسی مخالف می کرد نمی گذاشتند کار تجاری هم انجام دهد.
چندسال است رئیس هیأت مدیره کارخانه سیمان هگمتان هستم
حبیبی در پاسخ به این پرسش که منتقدان می گویند به رغم اینکه دولت را به جوانگرایی توصیه می کنید با 73 سال سن رئیس مدیره کارخانه سیمان هگمتان شده اید، گفت: از سال 1369 قائم مقام رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بودم یکی از کارخانه هایی که بنیاد سهم زیادی در آن داشت کارخانه سیمان تهران بود که آن زمان ورشکسته بود. گروهی برای هیات مدیره برگزیده شدند و من هم از طرف آقای محسن رفیق دوست به عنوان رئیس هیات مدیره آن شرکت انتخاب شدم.
وی افزود: در مدت بسیار کوتاهی به همراه 2 هزار کارگر شاغل و مدیران آنجا، کارخانه سیمان تهران به سوددهی رسید و از ورشکستگی رهایی یافت.
حبیبی ادامه داد: در این 28 سال در مدیریت های کلان بخش های مختلف صنعت سیمان حضور داشتم و با مسائل این صنعت آشنایی پیدا کردم و مدعی هستم نه در مدیریت فنی بلکه در مدیریت های کلان صنعت سیمان صاحب نظر هستم و این صاحب نظری را در عمل به دست آورده ام.
وی تاکید کرد: در این 28 سال رئیس و مدیرعامل هیچ کارخانه ای نبودم و کار اجرایی روزمره در صنعت سیمان نداشته ام. کار هیات مدیره اجرایی نیست و در ماه بیش از یک یا دوجلسه ندارند نیازی به حضور فیزیکی شبانه روزی ندارد.
تاکنون سوء استفاده ای نکرده ام
حبیبی خاطر نشان کرد: در جاهای حساس کشور مانند شهرداری تهران و بنیاد مستضعفان که هر کدام «لغزشگاه» است فعالیت کردم. آنها رفتند پرونده ام از زمان تولد تاکنون را بررسی کردند تا موردی از سوء استفاده در کارنامه مدیریتی من پیدا کنند.
وی تصریح کرد: «ادعا می کنم به لطف الهی، هیچ سوء استفاده ای در هیچ پستی در نظام جمهوری اسلامی نکرده ام و این را حرام شرعی می دانم همچنین در اکثریت قریب به اتفاق مسئولیت هایی که به من داده شده، پیش قدم نبودم.»
حبیبی افزود: فرض می کنیم به تعبیر دروغ یک سایت ، به تازگی به ریاست هیات مدیره منصوب شده ام واقعا ریاست هیات مدیره یک شرکت معمولی سیمان قابل مقایسه با تصدی مسئولیت شهرداری تهران، معاونت سه وزیر و استانداری سه استان و قائم مقامی بنیاد مستضعفان و جانبازان است؟
قائم مقام پیشین بنیاد مستضعفان و جانبازان اظهار داشت: آنهایی به دنبال پرونده سازی هستند «بیایند زندگی من را بررسی کنند خیلی کار مشکلی نیست، ببینند جز آپارتمانی که در آن ساکن هستم، درکره زمین چند مِلک یا تجارتخانه دارم؟ اینجا اعلام می کنم یک ریال درآمد ناشی از فعالیت بخش خصوصی برای خودم ندارم. رئیس هیأت مدیره سیمان تهران یا برخی از واحدهای تولیدی صنعت سیمان بودم اما یک ریال سهام نداشتم. اگر در جایی از دنیا تجارتخانه، مغازه یا ممر درآمدی ناشی از فعالیت های بخش خصوصی پیدا کردند مجددا دروغ هایی به آن اضافه کنند و بروند عَلَم کنند. با افتخار و قلم رسا و صدای بلند می گویم با لطف خداوند متعال و با مراقبت سختگیرانه ای که داشته ام یک ریال مال حرام در عمرم وارد زندگی ام نشد و ان شاء الله هم نخواهد شد.»
با محتشمی بر سر نام خیابان احمد قصیر مخالفتی نداشتم
حبیبی در پاسخ به پرسشی درخصوص اختلافات شهرداری تهران و دولت وقت برسر تغییرنام خیابان بخارست به احمد قصیر در دهه 60، گفت: آن زمان کمیسیون نامگذاری در شهرداری، مسئول تغییر نام اماکن و معابر تهران بود و شهردار هم در آنجا فقط یک نماینده داشت.
وی ادامه داد: آقای محتشمی وزیر کشور وقت خواستار تغییر نام آن خیابان به احمد قصیر بود «به او گفتم همین طوری و با دستور شما نمی شود [نام خیابانی را تغییر داد] باید [این موضوع ]به کمیسیون ذیربط [برود] و حتی شهردار تهران هم نمی تواند دستور دهد به اراده اش اسم خیابانی عوض شود.»
شهردار پیشین تهران افزود: شخصا با آقای محتشمی در این نامگذاری اختلاف نظری نداشتم یعنی با پیشنهاد او به طور شخصی موافق بودم ولی این کار در حوزه مسئولیت ما نبود. سرانجام کمیسیون نامگذاری بدون مخالفت این موضوع را تصویب کرد. اساسا درگیری من با آقای محتشمی در رابطه با نامگذاری و تغییر نام آن خیابان کذب محض است و اختلاف ما در برخی موضوعات دیگر بود که منجر به برکناری من از مسئولیت شهرداری تهران شد.
اعتقاد مردم به انقلاب درجات مختلف دارد
حبیبی افزود: اگرچه باید به مبانی و اهداف انقلاب اسلامی توجه داشته باشیم ولی اینکه هر منتقدی را مخالف یا هر مخالفی را الزاما دشمن تلقی کنیم، حرف و باور صحیحی نیست.
وی ادامه داد: سال 59 استاندار فارس بودم نظریه ای در ذهنم شکل گرفت. طبق این نظریه اگر بالاترین درجه اعتقاد به جمهوری اسلامی را عدد 100 فرض کنیم، این سوال مطرح می شود آیا همه مردم این امتیاز را کسب می کنند؟ اگر چنین خیالی بکنیم اشتباه کرده ایم ممکن است باور برخی افراد 99، 80، 70 و 50 درصد یا حتی صفر باشد.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی اظهار داشت: در مدیریت انقلاب و کشور باید بدانیم با گروه های مختلفی مواجه هستیم و اگر تصور کنیم که فقط با طیف هایی که 100 درصد به انقلاب اعتقاد دارند کار می کنیم راه خطایی رفته ایم.
وی خاطرنشان کرد: البته به طور طبیعی وقتی به شخصی مسئولیتی را واگذار می کنیم اعتقاد این فرد باید در عالی ترین سطح باشد و در همه جای دنیا حتی در مکاتب لیبرال دموکراسی همین طور است و به کسی که اعتقادی به ساختار سیاسی یا حتی حزب پیروز ندارد مسئولیتی نمی دهند.
حبیبی افزود: آیا می توانیم بگوئیم هرکس که به نظام اعتقاد کامل و 100 درصدی ندارد از دایره توجه ما بیرون است؟ به نظرم این تفکرِ انحرافیِ نادرستی است ما از این حیث تاکنون آسیب خورده ایم. معتقدم یک مسئول در جمهوری اسلامی باید بداند در هر حوزه مدیریتی با گروه های صفر تا صدی مواجه است و باید برای هرکدام از آنها سیاست و نظری داشته باشد حتی فردی که باوری زیر صفر دارد.
وی تاکید کرد: حتی اگر در برخورد با ضدانقلاب حساب شده عمل نکنیم با مشکلاتی مواجه خواهیم شد. بنابراین آنطور که باید و شاید برای اداره مردمی با درجات اعتقادی مختلف مرتکب اشتباهاتی شده ایم.
مشکل ما ضعف مدیریت است نه کادرسازی
حبیبی درباره بهره گیری از جوانان متخصص برای کادرسازی در سمت های مدیریتی کشور، گفت: یکی از محصولات عمده انقلاب اسلامی کادرسازی است غیر از نسل نخست که انقلاب از ابتدا تجربه اداره کشور را نداشت، نسلهای بعدی به تدریج در انقلاب ساخته شدند. به عنوان کسی که سالها سمت های حساس اجرایی داشته است مدعی هستم به لحاظ اداره کشور کمبود کادر نداریم.
وی با تاکید بر اینکه مخالف جذب کارشناسان خارجی برای اداره بخش های مختلف است، افزود: سال 62 شهردار تهران شدم. طرح قانونی توقف مترو به تصویب شورای انقلاب رسیده بود. مخالفان راه اندازی مترو باور داشتند این وسیله نقلیه عمومی تجملاتی است و باعث جذب جمعیت از شهرستان به تهران می شود و دیگر آنکه اولویت کشور جنگ است و نمی توان ظرفیت ها را برای ساخت مترو به کار گرفت. با این اوصاف موفق شدم کار احداث مترو که متوقف شده بود در سال 63 از سر بگیریم بدون اینکه از وجود یک کارشناس خارجی برای این پروژه شهری استفاده کنیم و کار بحمدالله ادامه پیدا کرد.
شهردار پیشین تهران با تاکید براینکه در انقلاب به اندازه کافی کادرسازی شده است، افزود: ما در بیشتر بخش ها با ضعف مدیریت مواجه هستیم. گروه گرایی، دخالت تفکرات تشکیلاتی و انحصار طلبی در مدیریت کشور باعث شده است عده ای از کار اجرایی خارج شوند.
برای تصدی مسئولیت ها باید شایسته ترین افراد را انتخاب کرد
حبیبی گفت: دبیرکل یک حزب هستم و بنابراین با فعالیت تشکیلاتی موافقم اما مثلا اگر بگویند فقط اعضای حزب موتلفه می توانند کشور را اداره کنند این موضوع کاملا با مدیریت انقلاب تضاد دارد. ایرادی ندارد یک حزب در انتخاباتی پیروز شود و تفکراتی که مردم به آن رای دادند را اعمال کند ولی آیا تمام متخصصان و شایستگان منحصرا در حزب پیروز گرد آمده اند؟ قطعا این گونه نیست بلکه باید همفکران انقلابی غیر عضو هم به کار گرفته شوند.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی افزود: تاکنون با کار تشکیلاتی و رقابت حزبی رئیس جمهور انتخاب نکرده ایم. بالاترین مقام اجرایی کشور بیشتر با رقابت لفظی نامزدها در مناظرات انتخاب شده است. بر فرض آنکه حزب موتلفه در انتخابات ریاست جمهوری برنده شود آیا برای تعیین کابینه باید فقط از اعضای حزب مسئولان را انتخاب کند؟ به نظرم تفکر نادرستی است.
حبیبی تاکید کرد: می توانیم با نگاه حزبی قابل قبول مملکت را مدیریت کنیم به شرطی که از نیروهایی که انقلاب ساخته است حتی اگر حزب موتلفه را به طور کامل قبول نداشته باشند ولی کاملا به انقلاب اسلامی پایبند باشند استفاده کنیم. از این لحاظ در دوره اصولگرایان و اصلاح طلبان مرتکب اشتباهاتی شده ایم.
وی تصریح کرد: یک جناح برنده در انتخابات نمی تواند ادعا کند الزاما افراد همسو با آنها شایسته ترین هستند. حزبی که کادرسازی نمی کند حزب نیست اما باید از تمام ظرفیت انقلاب اسلامی برای انتخاب شایسته ترین افراد استفاده کرد.
حبیبی یادآور شد: شهید بهشتی معتقد بود اگر برای یک مسئولیتی، دیدیم فردی از بیرون تشکیلات شایسته تر از اعضای حزب است باید او را برگزینیم. شهید رجایی عضو حزب جمهوری اسلامی نبود اما از طرف تشکیلات حزب جمهوری فردی لایق شناخته شد ابتدا به عنوان نخست وزیر و سپس به عنوان رئیس جمهوری برگزیده شد.
وی تاکید کرد: حزبی که می خواهد کشور را اداره کند در شرایط برابر می تواند عضو خود را انتخاب کند اما اگر فرد شایسته تری خارج حزب باشد باید او را برگزیند.
باید افراد از نوجوانی تا میانسالی آموزش ببینند تا از سربازی به سرداری برسند
حبیبی در خصوص موانعی که مدیران سالخورده بر سر جوانگرایی در ساختار مدیریتی کشور ایجاد می کنند، گفت: اگر از میان جوانان تحصیلکرده کادرسازی نکنیم در آینده با بحران مدیریتی مواجه می شویم. اصولا نباید اجازه دهیم میان نسلها دیوارکشی شود. هر نسلی را باید به جای خودش دراتاق فکر یا اجرا به کار بگیریم.
وی با بیان اینکه در شرایط مساوی باید به جوانان اولویت داده شود، افزود: در برخی موارد جوانگرایی شکل شعاری و فریبکارانه به خود می گیرد مثلا می گویند «چون سن طرف کم است باید به او پست بدهیم در حالی که معتقدم نسلهای خودمان را از سربازی به سرداری برسانیم [یعنی افراد] از نوجوانی تا میانسالی باید تحت آموزش قرار گیرند و وقتی به سن مشخصی رسیدند می توانند مسئولیت های مهمی عهده دار شوند. اصولا تصدی پست های مدیریتی باید با رعایت علم وتجربه صورت گیرد.»
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی ادامه داد: «طرح جوانگرایی از سربازی به سرداری را بسیار خوب می دانم اما اینکه یک جوان تازه فارغ التحصیل را بدون هیچ تجربه ای در پستی منصوب کنیم که با آن حوزه آشنایی ندارد اصلا صحیح نیست. مثلا فارغ التحصیل یک رشته تخصصی وارد کارخانه ای می شود باید ابتدا پیش مهندسان باتجربه شاگردی کند و مراحل ارتقا را باسرعت طی کند تا در راس هرم مدیریتی قرار گیرد.
دبیرکل اینقدر نماند که پشت میزش سکته کند
حبیبی در پاسخ به پرسشی درباره جوانگرایی در کادر رهبری حزب موتلفه، گفت: 21 سال پیش، مرحوم حبیب الله عسگراولادی دبیر کل پیشین حزب موتلفه موضوع تغییر دبیرکل را مطرح کردند. «وی معتقد بود اینکه دبیرکل اینقدر بماند که پشت میزش سکته کند کار نادرستی است» مرحوم عسگراولادی زمانی موضوع تغییر دبیرکل را مطرح کردند که کسی در شورای مرکزی با آن موافق نبود. اعضای حزب موتلفه بر این باور بودند همتای عسگراولادی برای تصدی دبیرکلی تشکیلات وجود ندارد و باورشان هم کاملا صحیح بود.
وی افزود: همان سال پس از کنگره، مرحوم عسگراولادی در شورای مرکزی تاکید کردند در دوره جدید او را به عنوان دبیرکل حزب معرفی نکنیم. اما کسی توجهی نکرد و وی باردیگر به عنوان دبیرکل انتخاب شد. عسگراولادی این موضوع را سه سال بعد باردیگر مطرح کرد تا سرانجام در کنگره سال 1383 در نخستین جلسه پس از انتخاب شورای مرکزی، وی خیلی جدی تر و با اوقات تلخی گفتند که 2 دوره است خواستار تغییر دبیرکل هستم ولی زیر بار نمی روید ولی باز هم در رای گیری شورای مرکزی وی در سمتش ابقاء شد.
حبیبی ادامه داد: مرحوم عسگراولادی وقتی نتایج رای گیری را دید واقعا عصبانی شدند و فریاد زد چرا (شورای مرکزی) حرف من را گوش نمی کنید. وی در ادامه گفت 6 ماه مسئولیت دبیرکلی را قبول می کنم پس از پایان این مدت «اگر دبیرکل جدید را انتخاب کنید من هستم و انتخاب نکنید نیستم» تا اینکه دبیرکل در آن دوره تغییر کرد.
حبیبی یادآور شد: مرحوم عسگراولادی معتقد بود باید «عضوسالار» باشیم و به جای نگاه از بالا به پایین و تعیین تکلیف، نظرات اعضا را جویا شویم. بنابراین جوانگرایی در موتلفه چندین سال قبل و از زمان دبیرکلی عسگراولادی شروع شده است. در حالی که 12 سال از مرحوم جوانتر بودم در سال 1383 دبیرکل حزب موتلفه شدم و از 6 سال پیش تلاش جدی کردم دبیرکل حزب نباشم که تاکنون موفق نشده ام.
وی افزود: دکتر مهدی جولایی قائم مقام دبیرکل حزب موتلفه بیش از 30 سال جوانتر از من است او نزدیک چهل سال و من 73 ساله هستم. او هم اکنون در دانشگاه تدریس می کند. زمانی که جولایی را برای قائم مقامی تشکیلات به شورای مرکزی معرفی کردم 37 ساله بود. وی از 25 سال پیش عضو حزب بود و در تشکیلات ساخته شده بود یعنی از 12 سالگی مراحل و مسئولیت های مختلف را طی کرده بود و پس از 25 سال به عنوان نفر دوم حزب انتخاب شده بود.
حبیبی تاکید کرد: نمی خواهم بگویم که به همه اهدافمان رسیدیم ولی در دفاتر استان ها، شورای مرکزی و کادر اجرایی جوانگرایی کرده ایم .
یکسال پیش از انتخابات ریاست جمهوری 96 نامزد انتخاب کردیم
حبیبی در پاسخ به این پرسش که حزب موتلفه با نامزدی میرسلیم برای انتخابات ریاست جمهوری 96 موجب شکاف در جبهه متحد اصولگرایی (جمنا) شد، گفت: نمی خواهم مباحثی که آن زمان موجب آسیب به موتلفه شد را زنده کنم. در اردیبهشت ماه 1395 در شورای مرکزی دو یا سه جلسه درباره حضور در انتخابات ریاست جمهوری بحث کردیم و گفتیم در آن انتخابات نامزدی معرفی کنیم یا تصمیمات دیگران را تایید یا رد کنیم. آن زمان نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان روی فرد خاصی به توافق نرسیده بودند.
وی ادامه داد: در حالی که یکسال به انتخابات فرصت باقی مانده بود برای نخستین بار حزب تصمیم گرفت نامزد معرفی کند. اعلام کردم در انتخابات ریاست جمهوری نامزد نمی شوم با نظرخواهی از بدنه حزب، در آذرماه 95 مهندس میرسلیم برگزیده شد و پس از چند هفته این موضوع را اعلام کردیم و زمانی که نامزد اعلام کردیم جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) بر سر فرد خاصی به جمع بندی نرسیده بودند.
دبیرکل حزب موتلفه یادآور شد: بعد اتفاقاتی افتاد با نظر عده قابل توجهی از اعضای شورای مرکزی، نامزد حزب موتلفه تصمیم برماندن گرفت. قصد ورود به آن جریانات را ندارم. می رفت این موضوع اختلافی در موتلفه ایجاد کند. پس از درگذشت مرحوم عسگراولادی، شورای مرکزی و هیات نظارت (متشکل از موسسان اولیه حزب)، نقش فصل الخطاب را داشتند و دارند . سرانجام این موضوع که می رفت به اختلاف در حزب منجر شود در هیات نظارت مجموعه حل شد و در حال حاضر در امور کلان در حزب هم نظر و همراه هم هستیم.
وی درباره اعضای هیات نظارت حزب موتلفه، گفت: غیر از مرحوم حبیب الله عسگراولادی، سعید امانی و شفیق، 9 تن از موسسان اولیه تشکیلات همچنان در قید حیات هستند و جای آن بزرگواران درگذشته نیز سه نفر به تازگی جایگزین شده اند.
اصولگرایان باید درجه پایبندی به روحانیت را افزایش دهند
حبیبی در مورد اینکه چرا جریان اصولگرایی متولی خاصی ندارد، گفت: تا زمانی که شخصیت هایی چون آیت الله مهدوی کنی و مرحوم عسگراولادی در قید حیات بودند این موضوع مطرح نبود. هم اکنون وضعیت به شکلی نیست که اصولگرایان ظرفیت هماهنگی با هم را نداشته باشند شخصیت هایی چون آیت الله موحدی کرمانی، آیت الله محمد یزدی و آیت الله مصباح یزدی می توانند در بین اصولگرایان هماهنگی ایجاد کنند.
وی افزود: اجتهادهایی که در دو جریان سیاسی کشور انجام می شود برخی مواقع «مخل» و «مضر» وحدت درون جریانی است. اصولگرایان باید درجه پایبندی خودشان به محوریت که به نظر من روحانیت است، افزایش دهند.
احمدی نژاد اصولگرا نیست
حبیبی در پاسخ به پرسشی در خصوص اقلیتی پرسروصدا طرفدار رئیس جمهوری سابق نمی گذارد صدای اصولگرایی شنیده شود، گفت: «خود آن آقایی که اسم می برید به همراه نزدیکانش بارها گفته اند وابسته به اصولگرایی نیستند اما بیشتر شعارهایی که آن آقا و دوستانش برای تبلیغات ریاست جمهوری دادند با شعارهای اصولگرایان انطباق داشت همین امر باعث شد اکثریت اصولگرایان به او رای دهند»
وی ادامه داد: «اما زمانی که احساس کردند همین آقای مدعی اصولگرایی از مواضع این جریان عدول می کند از او انتقاد کردند. ما از نیمه دوم دور نخست ریاست جمهوری احمدی نژاد جزو منتقدان جدی او بودیم و به همین دلیل او نزد اشخاص مختلف از ما گلایه کرده بود. تا زمانی که احمدی نژاد به موازین اصولگرایی که برمبنای آن شعار داده و رای گرفته بود عمل می کرد پشتیبانش بودیم اما وقتی خلاف آن موازین عمل کرد مقابلش موضع گرفتیم.»
موافق یارانه دولت به احزاب هستم
حبیبی با تاکید براینکه یارانه دولت با استقلال احزاب منافاتی ندارد، گفت: اگر مجلس تصویب کند احزاب رسمی یارانه بگیرند به نوعی ملت این اختیار را داده است و کار دولت نیست. حزب داری و کار تشکیلاتی بسیار مشکل است.
وی ادامه داد: براساس قوانین با یارانه دولت به احزاب مخالفتی ندارم. این کار به استقلال احزاب از این جهت خدشه وارد نمی کند چون این یارانه به همه احزاب داده می شود نه حزبی خاص.
کلمه توحید، توحید کلمه و ولایت فقیه عوامل محدثه و مبقیه انقلاب اسلامی هستند
«محمد نبی حبیبی» در پاسخ به پرسشی درباره آسیبهای که انقلاب اسلامی را تهدید می کند، گفت: سه عامل «کلمه توحید» یا مجموعه باورهای اسلامی، «توحید کلمه» یعنی اتحاد بسیار قوی مردمی که به توحید باور داشتند و «رهبری» مبتنی بر ولایت فقیه، موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد. اگر این سه مورد را عوامل «محدثه» انقلاب بدانیم معتقدم عوامل «مبقیه» انقلاب همین موارد هستند.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در مورد توحید، گفت: گروهی تصورشان این بود با پیروزی انقلاب اسلامی کار تمام شده است ولی به نظرم از آن زمان تازه کار شروع شده بود. یکی از موضوعات مهمی که کمتر به آن پرداخته شد تلاش در تعمیق باورهای اسلامی بود که البته متولیان حوزوی، دانشگاهی، هنری و علمی قطعا کارهای مهمی در این رابطه انجام دادهاند اما اینکه این کارها به اندازه کافی بوده است یا خیر، از موضوعات مورد بحث است.
وی با تاکید بر اینکه در چهل سال گذشته به رغم تلاش های صورت گرفته به اندازه ضرورت کار انجام نشده است، خاطرنشان کرد: این کارها باید بیش از این انجام میشد. دشمن هم از این مساله استفاده کرده و به تقابل با انقلاب اسلامی پرداخته است.
حبیبی اظهار داشت: شورای روابط خارجی آمریکا که وظیفه اش تدوین راهبرد بلندمدت برای این کشور است در مقاله ای پس از پیروزی انقلاب، قرن بیست و یکم را قرن تقابل اسلام و تمدن غربی دانست. پس به طور طبیعی آنها از قبل برای برخورد با نفس اسلام برنامه ریزی کرده بودند که آثار آنرا می بینیم.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی درباره توحید کلمه، گفت: یکی دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، سلائق مختلف بر سر هدفی مشترک به هم نزدیک شدند اما با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران این سلائق به اختلافات دامن زد.
وی یادآور شد: آذر یا دی ماه سال 57 از حضرت امام (ره) پرسیدند، صاحبان تفکرات گوناگون برای مبارزه با رژیم شاه به میدان آمده اند برخی از آنها شاید مبانی فکری شما را قبول نداشته باشند قصد دارید با آنها ائتلاف کنید؟ سوال حساس و ظریفی بود، اگر می فرمودند با کسی ائتلاف نمی کنیم اثراتی داشت و اگر می گفتند این کار را انجام می دهیم تبعات دیگری داشت.
حبیبی ادامه داد: امام پاسخ هوشمندانه، صحیح و حساب شده ای دادند. ایشان فرمودند ما کارمان را با یک مبانی و اهدافی شروع کردیم حالا در این اهداف و مبانی اگر کسانی با ما همفکر باشند بدون آنکه اعلام کنیم با هم ائتلاف داریم اگر هم مبانی را قبول نداشته باشند اتفاق دیگری خواهد افتاد. یادم است در آن مصاحبه گفتند «در رابطه با آن مبانی و اهداف خودم هم حق ندارم با خودم ائتلاف کنم.»
وی تاکید کرد: در هرصورت انقلاب پیروز شد و دیدیم از همان روزهای نخست اختلافاتی که پنهان مانده بود کم کم بروز کرد. سوم اسفندماه سال 57 حزب دموکرات پادگان مهاباد را تصرف کرد. این اتفاق در گنبد تحت عنوان احیای حقوق ملت ترکمن و همچنین در خوزستان به عنوان خلق رخ داد. هرکدام آنها مدعی احیای حقوق قشری از جامعه بودند. دشمن روی این مسائل تمرکز داشت و الان هم بیش از گذشته سرمایه گذاری می کند.
حبیبی افزود: در داخل کشور هم گروه هایی به بهانه انحصار طلبی و ... شروع به مخالفت کردند که نهایتاً به جنگ مسلحانه علیه نظام در 30 خرداد ماه 1360 به وسیله سازمان مجاهدین خلق (منافقین) منجر شد. گروه های که پیش از انقلاب برسر هدفی مشترک ائتلاف کرده بودند پس از پیروزی انقلاب شروع به مخالفت کردند.
به میدان آوردن گروه ها با سلایق مختلف ایده الی است
حبیبی گفت: در این شرایط عده ای اعتقاد داشتند باید با تساهل و تسامح فراوان، گروه ها با سلیقه های متفاوت را به میدان بیاوریم. البته این حرف ایده آلی خوبی است اما تحقق پذیر نیست.
حبیبی افزود: برای نمونه می توان به اختلافات بر سر نوع حکومت پس از سرنگونی رژیم شاهنشاهی اشاره کرد. گروهی به جمهوری و برخی به جمهوری دموکراتیک و شماری هم به جمهوری دموکراتیک اسلامی باور داشتند. سرانجام حضرت امام (ره) که فصل الخطاب بودند فرمودند «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر» و 98.2 درصد مردم در همه پرسی به جمهوری اسلامی رای دادند.
دبیر کل حزب موتلفه اسلامی درباره رهبری نظام گفت: به رغم اینکه دشمن پس از انقلاب اهمیت رهبری را درک نکرده بود بعدا برای آسیب زدن به اصل انقلاب، حملات پیچیده ای را به ولایت فقیه آغاز کرد.
دوری از اقتصاد نفتی - دولتی، مردمی کردن اقتصاد و اقتصاد مقاومتی شرط عبور از تحریم ها است
حبیبی درباره تبدیل تهدید تحریم ها را به فرصت، گفت: دست کم باید سه کار انجام شود نخست، نجات اقتصاد کشور از درآمد نفت برای اداره امور روزمره را به شکل جدی دنبال کنیم. مشکلاتی که ناشی از اقتصاد نفتی است را عامل این نابسامانی می دانم بجای آنکه درآمد حاصله از فروش نفت را صرف زیرساخت ها و زیربناها کنیم و این درآمدها را خرج هزینه های جاری کشور می کنیم.
وی ادامه داد: دوم اینکه اقتصاد ما دولتی است دولت باید سیاستگزار، برنامه ریز و ناظر باشد نه اینکه به تبعیت از سوسیالیست ها قصاب، نجار و خواربار فروش و... باشد. دولت تا جایی که ممکن است در کارهای اجرایی اقتصاد دخالتی نکند مگر آنکه برخی کارها به صلاح نباشد توسط عامه مردم انجام شود. متاسفانه همه دولت های پس از انقلاب نسبت به مردمی کردن اقتصاد سستی کردند.
حبیبی افزود: مورد دیگر اینکه با توجه به ظرفیت های داخلی می توانیم سیاست های اصل 44 و اقتصاد مقاومتی را به بهترین شکل اجرا کنیم. ظرفیت های داخلی در حدی است که توان مقابله با تحریم ها را داریم به شرطی که از این ظرفیت کاملا استفاده شود.