در حالی که هنوز هواداران استقلال در بهت و حیرت کنار ماندن تیم محبوبشان از لیگ قهرمانان آسیا هستند، مناظره مدیران این باشگاه با سازمان خصوصیسازی یک نقطه عطف در فوتبال ایران محسوب میشود.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: ساعاتی بعد از شبه محاکمه دو مدیر استقلال در برنامه فوتبال برتر با حضور رئیس سازمان خصوصیسازی، حسابرسهای رسمی به دفتر باشگاه استقلال رفتهاند تا شاید با بررسی دقیقتر دفاتر و اسناد مالی این باشگاه متوجه عمق فاجعهای که به وجود آمده بشوند و معلوم کنند بالاخره حق با کدام طرف است، علی فتحالله زاده یا حسین قربانزاده؟
دوشنبه شب در برنامه فوتبال برتر سرانجام نبرد خیر و شر به صورت یک مناظره تلویزیونی به نمایش درآمد و نور اندکی به تاریکخانه باشگاه استقلال و وضعیت مالی آن تابانده شد تا دستکم بخشی از هواداران این باشگاه و شماری از دنبالکنندگان مسائل فوتبال، سر از این کلاف سر در گم در بیاورند. اما در نهایت به صورت مطلق مشخص نشد که کدام طرف نماد خیر است و کدام یک سمبل شرّ!
البته از روی گرد و خاکی که درفضای مجازی و در صفحات اجتماعی به پا شد میتوان حسین قربانزاده را برنده این مناظره معرفی کرد اما به هر ترتیب ماجرا در بامداد سهشنبه تمام نشد که بتوان طرف برنده را به صورت قطعی شناخت. قرار بر این شد که از سوی سازمان خصوصیسازی، حسابرسها یا بازرسهای بیطرف به باشگاه بروند و اسناد بیشتری را وارسی کنند. اما باخت بزرگ نه در میانه دعوای حقوقی فتحالله زاده و قربانزاده که در موضوع حذف استقلال از جام باشگاههای آسیا رخ داده است.
اتفاقی که بیش از هر چیز موجب رنجش خاطر بازیکنان تیم قهرمان فصل قبل و هواداران میلیونی آن شده و طبیعتا هیچ چیزی به اندازه آن اولویت ندارد، نه چکهای فرهاد مجیدی و نه بدهی استقلال به بازیکن و هتل و بقال و چقال! همان چیزی که باعث شده هیأت مدیره استقلال استعفای فتحالله زاده را هم قبول نکند و او را دوباره به محل ماموریت خود بازگرداند بلکه با هر روشی که شده استقلال را از این خفّت و بیچارگی بیرون بیاورد که اگر این معجزه رخ دهد شاید بقیه دعواهای حقوقی دوشنبه شب دیگر جذابیتی برای هواداران نیز نخواهد داشت.
اما آیا استقلال شانسی برای کسب مجوز حرفهای و جواز حضور در رقابتهای آسیایی خواهد داشت؟ این سوالی است که هنوز پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد و ظاهرا کورسویی از امید هنوز باقی است و ممکن است به دلیل باز بودن شرایط اعتراض به حکم استراماچونی، بخش حقوقی استقلال بتواند مدتی زمان برای باشگاه بخرد. موضوعی که طبیعتا نیازمند پیگیری شدید مدیریت باشگاه استقلال است در حالی که باید در جبهه حقوقی با سازمان خصوصیسازی هم همزمان بجنگد و البته در اوج بیپولی راههایی برای پرداخت دیون انباشته و بدهیهای مفرط نیز پیدا کند. بنابراین عجله برای یافتن پاسخ نیز بیمعنی است و به تحرک و تلاش ارکان باشگاه بستگی دارد.
موضوع مهم اما فصل تازهای است که در پی این مناظره در فوتبال ایران گشوده شده و آن هم رویارویی تکنوکراتها و تحولخواهان با سنتگرایان یا فرصتطلبانی است که تمایلی به تغییر ندارند و شرایط موجود برای آنها امن محسوب میشود. فوتبال ایران سالهاست که اسیر شعارهایی مثل «واگذاری به بخش خصوصی»، «لزوم باشگاهداری مدرن»، «فوتبال صنعتی»، «پایان دادن به تفکر دولتی» و «ایجاد درآمدهای پایدار» است اما بسیاری که همین شعارها را مدام سر میدهند حاضر نیستند دست از روشهای کهنه و مدیریت کپکزده بردارند و افسار کار را به نیروهای جوان باشهامت و دنیادیده بسپارند.
اینچنین است که امثال علی فتحالله زاده با اینکه برای چندمین بار است سر از مدیریت یک باشگاه در میآورند اما در اوج بحران تقریبا هیچ راهحل کارسازی از خود ندارند و باز همه ناکارآمدیها را گردن اسلاف خود میاندازند در حالی که خود بر همان سبیل پیش میروند.
طبق معمول فوتبال، شاخص ونمونهای دقیق از حکمرانی در کشور است و شعارهایی که همین حضرات در زمان دوری از قدرت سر میدهند نیز شبیه به مقامات بالا و سردمداران مملکت است بی آنکه هیچ ضمانتی برای اجرای وعدههای خود بدهند. بحران استقلال چقدر شبیه به وضعیت مدیریت و اداره امور در کل کشور است، چنین نیست؟