تیتر امروز

ایران بمب اتم می‌سازد؟/ تحریم‌های شدید ترامپ علیه ایران/ انزوای فرش داخلی در بازار‌های جهانی
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

ایران بمب اتم می‌سازد؟/ تحریم‌های شدید ترامپ علیه ایران/ انزوای فرش داخلی در بازار‌های جهانی

این چهل و هفتمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟
گفت و گوی دیدار با یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره کلینیک ترک بی حجابی

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟

خبر راه اندازی کلینیک ترک بی حجابی دلیل گفت و گوی دیدارنیوز با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاح طلب شد. او معتقد است: راه‌اندازی کلینیک برای درمان جسم انسان است نه روح و اعتقادات مردم.
مسوولان ما عادت کرده‌اند دائم روی اعصاب مردم راه بروند

فلاحت‌پیشه: ایران در آتش جنگ اوکراین سوخت

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل گفت: ایران فرصت برجام را مشخصا به‌خاطر منافع روسیه از کف داد و بدتر از آن، اینکه سیاست‌بازی روسیه در جنگ اوکراین گریبانگیر ایران شد. حال آنکه اگر ایران به دام جنگ اوکراین نمی‌افتاد، به هیچ عنوان شاهد اجماع اروپایی‌ها علیه ایران نبودیم. بنده در گذشته و پیش از جنگ اوکراین این هشدار را مطرح کردم که ایران باید گلیم خود را از آتش جنگ اوکراین بیرون بکشد، اما این توصیه‌ها شنیده نشد و ایران در آتش جنگ اوکراین سوخت.

کد خبر: ۱۴۳۹۶۳
۱۰:۴۰ - ۰۲ بهمن ۱۴۰۱

فلاحت‌پیشه: در آتش جنگ اوکراین سوختیم

دیدارنیوز: روز‌های پایانی هفته‌ای که گذشت، مصوبه‌ای در پارلمان اروپا به تصویب رسید که از مدت‌ها پیش از این، بسیاری از ناظران سیاست خارجی جمهوری اسلامی نسبت به آن هشدار می‌دادند؛ مصوبه‌ای در تصویب یک قطعنامه که پارلمان اروپا به‌موجب آن، آنچه را که «سرکوب شهروندان ایرانی شرکت‌کننده در اعتراضات چندماه گذشته» و «اعدام معترضان» می‌خوانند، محکوم کرده و به همین دلیل خواستار قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپا شد.

اما در روز‌های منتهی به روز تصمیم‌گیری پارلمان اروپا در مورد این اقدام قابل پیش‌بینی، تحولات دیگری نیز در حوزه‌های مختلف سیاست خارجی جمهوری اسلامی رخ داد که بعضا دور از انتظار و حتی توام با غافلگیری بود؛ به ویژه اظهارات و اقداماتی که از سوی مقام‌ها و چهره‌های متنفذ عراقی رخ داد و از جمله نخست‌وزیر این کشور دوست و همراه ایران، در همسویی معنادار با چند کشور عربی، از تعبیری مجعول برای «خلیج‌فارس» استفاده کرد؛ موضعی که به‌ویژه وقتی شگفتی و نگرانی ایرانیان را به اوج رساند که بالاترین مقام اجرایی دولت عراق، به‌فاصله چند روز این موضع نامتعارف را تکرار و بر آن اصرار کرد. طرح این مواضع تحریک‌آمیز از سوی نخست‌وزیر عراق، اما از آنجا که به فاصله‌ای اندک از همراهی دولت چین با کشور‌های عضو شورای همکاری خلیج‌فارس رقم خورد، نگرانی نسبت به افزایش تنش در منطقه را بیشتر کرد، آن هم در حالی که چینی‌ها در صدور بیانیه‌ای با شورای همکاری خلیج‌فارس همراهی می‌کرد که یکی از بندهایش، صراحتا حاوی ادعا‌هایی تحریک‌آمیز درخصوص تمامیت ارضی ایران بود و مشخصا مالکیت جزایر سه‌گانه واقع در آب‌های جنوب کشور را به چالش می‌کشید.

تکرار این ادعا‌ها که در ادامه حتی کار را به آنجا رساند که رییس‌جمهوری کره‌جنوبی نیز به خود جرات داد که درخصوص روابط ایران و امارات اظهارنظر کند و روابط تهران-ابوظبی را مشابه روابط خصمانه سئول-پیونگ‌یانگ توصیف کند، به ویژه وقتی به نگرانی جدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شد که پارلمان اروپا نیز در روز‌های پایانی هفته‌ای که گذشت، در قطعنامه‌ای سپاه پاسداران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد. مجموعه این تحولات ما را بر آن داشت تا به‌سراغ حشمت‌الله فلاحت‌پیشه برویم و از این استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل که سابقه نمایندگی مجلس و ریاست بر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی پارلمان را نیز در کارنامه دارد، در ارتباط با این تحولات طرح پرسش کنیم.

آقای فلاحت‌پیشه! انتهای هفته گذشته پارلمان اروپا با تصویب قطعنامه‌ای، سپاه پاسداران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد. صدور این قطعنامه که پیرو مجموعه‌ای از تحولات این چندهفته ازجمله اعلام مواضع نامتعارف ازسوی مقام‌های ارشد عراق و کره جنوبی و همچنین همراهی چینی‌ها با شورای همکاری خلیج‌فارس رقم خورد را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بنده و برخی از ناظران سیاست خارجی ایران در ماه‌ها و سال‌های گذشته به‌‎دفعات درباره مسائلی هشدار دادیم که همگی ناشی از نگرانی درباره اوضاعی بود که هم‌اکنون با آن مواجهیم. ابتدا به مقطع خروج ترامپ از برجام بازگردیم. در آن بازه زمانی شاهد بودیم که کشور‌های اروپایی در دوران ترامپ اگرچه همکاری خاصی با جمهوری اسلامی نداشتند، اما دست‌کم با سیاست فشار حداکثری کاخ‌سفید همراهی نکردند. البته این مساله قابل پیش‌بینی بود که اگر ایران از فرصت کاهش تنشی که به‌خصوص در زمان دموکرات‌ها و مشخصا در دولت دوم اوباما ایجاد شد، استفاده نکند، عملا همراهی اروپایی‌ها را نیز از دست خواهد داد. چه آنکه دموکرات‌ها به‌طور سنتی از این توانایی برخوردارند که دولتمردان اروپایی را با خود همراه کنند. اما ایران فرصت‌ها را از دست داد و عمده این فرصت‌ها نیز به‌خاطر منافع برخی از بازیگران دیگر از دست داد، به‌طوری که می‌توان گفت ایران فرصت برجام را مشخصا به‌خاطر منافع روسیه از کف داد و بدتر از آن، اینکه سیاست‌بازی روسیه در جنگ اوکراین گریبانگیر ایران شد. حال آنکه اگر ایران به دام جنگ اوکراین نمی‌افتاد، به هیچ عنوان شاهد اجماع اروپایی‌ها علیه ایران نبودیم. بنده در گذشته و پیش از جنگ اوکراین در مصاحبه‌ای دقیقا این هشدار را مطرح کردم که ایران باید گلیم خود را از آتش جنگ اوکراین بیرون بکشد، اما این توصیه‌ها شنیده نشد و ایران در آتش جنگ اوکراین سوخت. پس از آن بود که مسائلی همچون اعلام مواضع تحریک‌آمیز عراقی‌ها و دیگران را شاهد بودیم. بنده بار‌ها به سیاستمداران ایرانی توصیه کردم که به جای سرزنش دیگران، بر رفتار خودشان متمرکز شوند. واقعیت این است که تحولات و اقدامات در حوزه سیاست خارجی ایران بیشترین تاثیر را بر مسائل مختلف کشور در پی دارد، اما تنها جایی که مواخذه صورت نمی‌گیرد، همین حوزه سیاست خارجی است. سیاست خارجی فن استفاده از فرصت‌هاست، اما کمتر کشوری در دنیای امروز به اندازه ایران، این فرصت‌ها را از دست می‌دهد و عجیب‌تر آنکه کسانی که این فرصت‌ها را به‌راحتی از دست می‌دهند، کماکان تریبون دارند و فراتر از آنکه کماکان در موضع طرح ادعا و سخنرانی هستند، در جایگاه اتهام‌افکنی و تهمت و افترا به دیگران نیز قرار دارند. در واقع کسانی که واقع‌گرایانه‌ترین پیش‌بینی‌ها را داشتند و دقیق‌ترین هشدار‌ها را نسبت به تحریم‌ها یا دیگر مصائب سیاست خارجی ایران مطرح کردند، هدف توهین و اتهام قرار گرفتند و کسانی که این فرصت‌ها را از دست دادند و توصیه‌ها را نشنیدند، کماکان در موضع تصمیم‌گیری و حتی اتهام‌افکنی قرار دارند. متاسفانه این افراد به جای اینکه با مهندسی تدریجی، مشکلات کشور را حل کنند با وعده‌های کلان‌نگر و ادعای عظیم نه‌تن‌ها دستاوردی حاصل نکردند، بلکه بر حجم مشکلات کشور افزودند.

بگذارید بر ادعا‌های عجیب نخست‌وزیر و برخی چهره‌های متنفذ عراقی درباره «خلیج‌فارس» متمرکز شویم؛ چه شد که مقام‌های ارشد عراق به عنوان کشور دوست و همراه جمهوری اسلامی، امروز زبان به چنین مواضعی گشوده‌اند؟

آنچه در ارزیابی سیاست خارجی کشور مهم است، مقایسه هزینه و فایده است. به عنوان مثال، مردم ایران حق دارند از مسوولان کشور بپرسند از هزینه‌هایی که در عراق و سوریه کردند، چه بهره‌ای برای ایران داشت و چه دستاوردی حاصل شد. واقعیت این است کسانی که در مقابل مرتجعان عرب، ترانه «خلیج عربی» سردادند، اگر ایران نبود معلوم نبود چه سرنوشتی داشتند. امروز شاهدیم کسانی که با تعابیر نادرست با اعصاب ایرانیان بازی می‌کنند و افرادی همچون مقتدی صدر به‌عمد از عنوان مجعول «خلیج عربی» استفاده می‌کنند، اگر ایران نبود، تحت سلطه داعش چه جایگاهی داشتند؟! با این همه می‌بینیم ایران در قبال هزینه‌هایی که در عراق کرد، نتیجه‌ای نگرفت. دلیلش هم این است که اساسا قاعده «هزینه-فایده» جایگاهی در سیاست خارجی ما ندارد و علت بنیادی‌تر آن نیز این است که متاسفانه «منافع ملی» تحت‌الشعاع برخی مسائل جزئی قرار می‌گیرد.

و اما اقدام اخیر پارلمان اروپا؛ به‌طور کلی چرا شاهد این تغییر موضع اروپایی‌ها در قبال برجام و دیگر مسائل سیاست خارجی و البته سیاست داخلی ایران هستیم؟

مجموعه مبادلات اقتصادی ایران با برخی کشور‌های منطقه و همسایه چندین‌برابر مناسبات اقتصادی ما با ۲۷ کشور اتحادیه اروپا (به جز کرواسی که هنوز عضویتش در اتحادیه قطعی‌نشده) است. اما بیشترین ماموریت‌های کنسولی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی که بنده از آن به عنوان «ماموریت‌های لوکس» تعبیر می‌کنم، در کشور‌های اروپایی است. در واقع پرسش اینجاست که نمایندگان ما در کشور‌های اروپایی چه دستاوردی داشتند که تا این اندازه در این کشور‌ها هزینه می‌کنیم. در حالی که شاید کمتر کشوری به اندازه ایران، تا این میزان تنوع نمایندگی‌های خارج از کشور را دارد و بر این اساس، نماینده‌هایی که اهداف ایدئولوژیک و فرهنگی تا کنسولی و دیپلماتیک را دنبال می‌کنند، در کشور‌های مختلف فعال هستند، اما وقتی در مقام مقایسه برمی‌آییم متوجه می‌شویم اغلب این ماموریت‌ها بر اتباع دیگر کشور‌ها متمرکز بوده است. نتیجه این نوع‌نگاه این است که بخش اعظم ایرانیانی که مهاجرت می‌کنند، خودشان را با نماینده‌های ایران غریبه می‌بینند. همین‌طور بخشی از نمایندگان جمهوری اسلامی که با هزاران دلار هزینه، ادای مسلمان کردن اتباع دیگر کشور‌ها را دارند، عملا اتباع خودمان را فراموش کرده‌اند. واقعیت این است که ایران هنوز در شرایط جنگی به‌سر نمی‌برد و کشور‌های غربی اساسا راهبرد جنگی را درنظر ندارند، بلکه راهبرد جنگ نرم را پیش گرفته‌اند؛ راهبردی که برگرفته از ایده‌های جرج کنان است. نظریه‌پردازی که اساس نظریه‌اش از این قرار بود که اگر می‌خواهید کشوری را شکست دهید، باید جذابیت آن کشور را نزد اتباع آن کشور از بین ببرید و کاری کنید که مردم آن کشورها، مدینه فاضله خود را در کشور شما یعنی در کشور‌های بیگانه جست‌وجو کنند! امروز ما می‌بینیم بسیاری به‌راحتی از بیرون کردن نخبگان ایرانی صحبت می‌کنند و نسبت‌به مهاجرت نخبگان بی‌تفاوت هستند. آن هم در حالی که در داخل کشور به قدری تابوسازی صورت گرفته که هر روز شاهد ریزش روزافزون ایرانیان هستیم. وضعیتی که نتیجه‌ای جز تشدید ضعف داخلی در پی ندارد.

به نکته جالبی اشاره کردید؛ آیا راهکاری برای جلوگیری از این روند قابل تصور است؟

متاسفانه شاهدیم که مسوولان ما عادت کرده‌اند دائم روی اعصاب مردم راه بروند و شاید اگر به جای این رفتار، مردم و منافع ملی را مدنظر قرار دهند، بخش عمده این مشکلات مرتفع شود؛ بنابراین کاری که باید صورت داد از این قرار است؛ یکم، منافع ملی به اولویت امور بازگردد. دوم، وزارت امور خارجه به جای سخنرانی و موضع‌گیری، در مقام تنش‌زدایی از سیاست خارجی ایران فعال شود و میز‌های وزارت امور خارجه در تمامی حوزه‌ها در این راستا گام بردارند. به عنوان مثال وقتی عربستان دید نقطه ضعف‌شان در یمن است، به‌طور یک‌طرفه اعلام آتش‌بس کرد. سوم، ارزیابی دقیقی صورت گیرد که چه‌کسانی برای کشور تنش‌سازی کرده و چه‌کسانی به‌دنبال تنش‌زدایی بودند. دست‌کم به توصیه‌های دلسوزانه گوش بدهند. امروز باید از سپردن امور به کسانی که در سابقه فعالیت‌شان جز افزایش تنش با بازیگران مختلف، اثری دیده نمی‌شود، پرهیز شود.

نکته آخر اینکه امروز شرایط به‌نحوی است که راهکار رفع معضلات سیاست خارجی، داخل کشور است؛ بنابراین اولا باید به‌سمت اجماع درونی گام برداریم و در کشور آرامش سیاسی و مدنی فراهم کنیم. ثانیا باید به‌سمت ثبات اقتصادی گام برداریم؛ چه آنکه اگر نقاط ضعف اقتصادی ایران مرتفع شود، کشور‌های غربی بلافاصله برای یافتن راه‌های جدید تعامل با ایران برنامه‌ریزی خواهند کرد.

با توجه به توصیه‌هایی که داشتید، آیا وضعیت کنونی و آنچه شما تلویحا از آن به نادیده انگاشتن برخی منافع داخلی به‌نفع طرح مواضع تند و شدید یاد کردید، ناشی از نوع راهبرد سیاست خارجی کشور نیست؟

معتقدم اتفاقا این وضعیت ناشی از فقدان راهبرد است. به‌هرحال نتایج یک راهبرد دقیق باید در مراحل مختلف قابل پیش‌بینی باشد. اما واقعیت این است که سیاستمداران کمتر کشوری در ماه‌های گذشته به اندازه سیاستمداران ایرانی در مقابل تحولات جهانی غافلگیر شدند. مثلا مواضع روسای جمهور چین و کره‌جنوبی و البته موضع عجیب مقام‌های عراقی به‌روشنی منجر به غافلگیری مقام‌های ایرانی شد. دلیل این وضعیت هم این است که در سیاست خارجی ایران، راهبرد به معنای دقیق کلمه غایب است. باید منافع ملی در اولویت قرار گیرد و به‌سمت تنش‌زدایی گام برداریم و سوم اینکه باید از درون شروع کنیم. وقتی گسست میان ملت و دولت وجود دارد، فرصت مناسبی برای شروع از درون نیست؛ بنابراین ابتدا باید اجماع و وحدت داخلی ایجاد کنیم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی