دیدارنیوز - در این ایام میان اعضای خانواده هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی، نامهنگاری متعددی صورت گرفته است. این ماجرا را در چند پرده زیر بخوانید:
پرده اول:
مهدی کروبی یازدهم شهریورماه طی نامهای بلند بالا به اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری نکاتی را مطرح ساخت که واکنشهای متفاوتی به همراه داشت. وی در این نامه به نقش مؤثر مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و ایشان را علتالعلل رهبری با شکل و شمایل امروزیناش قلمداد نمود و مدعی شد قرار بر آن بود تا رهبری به صورت شورایی شکل بگیرد و همچنین رهبری دارای مدت زمان مشخصی باشد اما چنین نشد و مسبب ایجاد ساختار کنونی رهبری، آیتالله هاشمی رفسنجانی است.
وی در بخشی از نامه خود آورده است: «متأسفانه امام در خلال بازنگری رحلت کردند. شب هنگام جلسهای در بیت امام به محوریت مرحوم آقای هاشمی برگزار شد که کل بحث آن جلسه درباره شورای رهبری بود. در آن جلسه هرگز سخن از انتخاب یک فرد به میان نیامد. اسامی متعددی از سوی افراد برای عضویت در شورای رهبری مطرح و مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. اما فردای آن روز در جلسه فوقالعاده خبرگان در ۱۴ خرداد ۶۸ مرحوم هاشمی برخلاف بحثهای شب گذشتهشان به نقل خاطرهای از امام پرداختند و آیتالله خامنهای به عنوان رهبر موقت انتخاب گردید.»
شیخ مهدی کروبی در ادامه نوشته است: «به حرمت رحلت امام شورای بازنگری به مدت یک هفته تعطیل شد. وقتی کار شورا پس از یک هفته از سَر گرفته شد شاهد تغییر فضا بودیم به نحوی که برخی افراد چنان ولایی شده بودند که باورش سخت بود. در حقیقت رحلت او و انتخاب رهبر موقت همه چیز را به هم ریخت و برخی افراد نظرات جدیدی در جهت افزودن به قانون اساسی مطرح میکردند.»
یکی از عمده مباحثی که کروبی مطرح ساخت و با مخالفت جدی خانواده هاشمی رفسنجانی مواجه شد بحث لغو مدت زمان ده سال رهبری بوده است. وی در اینباره میگوید: «در بازنگری تصمیم مهمی در ارتباط با مقام رهبری اتخاذ شد. بدین نحو که هیئت مسئولیت مادام العمری برای رهبر قائل نبود و مدت زمان ۱۰ سال را برای این مسئولیت مهم در نظر گرفته بود. روزی مرحوم آقای هاشمی از قول برخی مدرسین حوزه گفتند که آنان خواستار لغو محدودیت زمانی هستند. ما اما با لغو مصوبه پیشین مخالف بودیم و گفتیم درباره این موضوع قبلاً بحث شده و تصمیم گرفته شده است. اما ایشان گفتند حالا رأی میگیریم که این محدویت را حذف کنیم. لذا وقتی مرحوم هاشمی لغو مصوبه پیشین را به رأی گذاشتند و سپس با شمارشی سطحی و سریع مدعی شدند که لغو محدودیت ۱۰ ساله رهبری رأی آورده است من به اعتراض پیش ایشان رفتم و از وی خواستم دوباره رأیگیری کند. به ایشان گفتم بارها در مجلس شورای اسلامی با آن تعداد وقتی در رأی گیری شفاهی (قیام و قعودی) تشکیک میشود دوباره رأی میگیریم و اینجا با تعداد محدود اعضا (۲۵ نفر) چرا دوباره رأی نمیگیرید تا رفع شبهه شود. او موضوع را به شوخی برگزار کرد و از من خواست به صندلیام برگردم.»
پرده دوم:
نامه مهدی کروبی و اتهاماتی که وی متوجه مرحوم هاشمی رفسنجانی کرده بود، فرزند ارشد ایشان محسن هاشمی را بر آن داشت تا نسبت به یکسری از مطالب مطروحه در نامه توضیحاتی را ارائه کند. متن نامه محسن هاشمی به مهدی کروبی چنین است:
حضور محترم حجتالاسلاموالمسلمین کروبی
سلام علیکم
احتراما، با مطالعه مرقومه اخیر حضرتعالی به مجلس خبرگان که در بخشهایی از آن نیز به آیتالله هاشمی رفسنجانی اشاراتی شده بود، به عنوان وصی برای ادای حق ایشان جهت استحضار جنابعالی نکاتی را عرض کنیم. و البته با توجه به ارادت قلبی بنده به شما که در اواخر رژیم گذشته سالهای ۵۵ و ۵۶ در درس دینی دبیرستان از شما تلمذ میکردم، بسیار مطلوبتر بود که در این شرایط حصر و محدودیت قرار نداشتید تا امکان دیدار و گفتوگوی حضوری فراهم میشد.
خوب میدانم که مخاطب نامه، مجلس خبرگان رهبری است و بنده در مقام پاسخگویی یا قضاوت و پاسخگویی در مورد محتوای کلی نامه نیستم و تنها به دلیل تکرار چندباره نام و نسبتهایی به آیتالله هاشمی رفسنجانی و با توجه به رحلت ایشان، خویش را موظف بر اساس مستندات در اختیار میدانم.
نخست در مورد شورای رهبری، همانگونه که در خاطرات ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ ایشان به وضوح و به دقت آمده است و پیوست نامه تقدیم میکنم، آیات هاشمی رفسنجانی و خامنهای هم در جلسات قبل و هم در جلسه مجلس خبرگان با جدیت و صراحت از شورای رهبری دفاع کردهاند اما بر اساس رأی مجلس خبرگان، شورای رهبری رأی نیاورد و رهبری فردی به تصویب رسیده است. پرسش اینجاست که انتظار داشته و داریم که واقعا آیتالله هاشمی رفسنجانی در زمانی که مجلس خبرگان بر خلاف نظر ایشان به شورای رهبری رأی دادهاند، چه کند؟!
دوم؛ در موضوع مدتدار شدن دوران رهبری بنا به مشروح مذاکرات (پیوست) بعد از طرح موضوع و پیشنهاد کمیسیون مربوطه که توقیت یعنی مدتدار شدن دوران رهبری برای رهبری فرد غیرمرجع باشد، آیتالله هاشمی رفسنجانی بر خلاف مرقومه جنابعالی پیشنهاد توقیت برای مرجع تقلید را هم مطرح مینمایند. موضوع در جلسه صبح و عصر با بحث زیاد مطرح و بعد از قرائت نامهای از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، آیتالله هاشمی رفسنجانی با عنوان کردن اینکه چون در جلسه صبح، حذف مدتدار بودن رهبری رأی نیاورده است، لذا نمیتوان آن را مجددا به رأی گذاشت، نسبت به کلیت اصل ۱۰۷ قانون اساسی با شرط مدتدار بودن دوره رهبری، رأیگیری میشود که رأی نمیآورد و پس از آن ناگزیر پیشنهادات مختلف نمایندگان به رأی گذاشته میشود اما هیچ یک واجد رأی اکثریت نمیشود. ولی در نهایت حذف مدتدار بودن به رأی گذاشته میشود و به تصویب میرسد. عملکرد آیتالله هاشمی به عنوان نایبرئیس و با حضور آیتالله مشکینی به عنوان رئیس، رویه اصولی و درستی بوده است.
و در نهایت در رابطه با رد صلاحیتها در انتخابات سال ۱۳۷۱ نیز بخشی از پیگیریهای آیتالله هاشمی رفسنجانی که در خاطرات ایشان ذکر گردیده و به پیوست آوردهام، به خوبی نشان میدهد که ایشان در چارچوب وظایف و اختیارات رئیسجمهور موضوع را پیگیری جدی نمودهاند. در خاتمه، سلامتی، عافیت و توفیقات الهی را برای جنابعالی آرزومندم.
محسن هاشمی رفسنجانی
١٤ شهریور ١٣٩٧
پرده سوم:
نامه مهدی کروبی و جوابیه محسن هاشمی منجر شد تا بیشتر به اختلافات دامن زده شود و این مرتبه حسین کروبی فرزند شیخ مهدی کروبی در صدد جوابگویی به محسن هاشمی بر بیاید. متن نامه حسین کروبی به محسن هاشمی چنین است:
برادر گرامي جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی
با سلام
پیرو نامه مرقومه شما به آقای کروبی، و با توجه به محدودیتهای موجود و نیاز افکار عمومی به آگاهی بیشتر پیرامون موضوع رخدادهای مربوط به انتخاب رهبری پس از رحلت امام خمینی؛ لازم ديدم نکاتی را بیان نمایم.
در ابتدا از شما تشکر میکنم که برخلاف همشیره محترم، پاسخی به دور از عصبانيت و توهين ارائه کردید.
همانطور كه ميدانيد چهرههای سیاسی در طی حیات سیاسی خود، تصمیماتی میگیرند که آن تصمیمات، یک ملت را به اوج عزت و یا چاه ذلت فرو میبرد. هر چه مقام فرد بالاتر باشد، شدت و حدت آن عزت و ذلت بزرگتر و بنیادیتر است؛ لذا طبیعی است که صاحبان نظر و اندیشه، این تصمیمات را به بوته آزمایش گذاشته و نقد کنند و حتی آن را به چالش بگذارند.
اما پیرامون سخنان آقای کروبی در نامه خود به اعضای مجلس خبرگان؛
۱ـ در آن شبی که در نامه روایت شده، آقایان هاشمی رفسنجانی، خامنهای، موسوی اردبیلی، موسوی خوئيني، امامی کاشانی، جنتی، مومن و چندی دیگر از اعضای خبرگان حضور داشتند و آنطور که پدرم نقل كردند، کوچکترین بحثی درباره رهبری فردی نبوده و همه درباره شورای رهبری سخن میگفتند و اعلام نظر داشتند. اما روز بعد در مجلس خبرگان، آقای هاشمی با ذکر خاطرهای تحریف شده و ناقص از امام، موضوع شورای رهبری را به کناری نهاده و با هماهنگی برخی اعضای خبرگان رهبری، بحث رهبری فردی را مطرح و نهایی میکنند.
۲ـ در موضوع محدودیت دوران ده ساله برای رهبری نیز، پس از اینکه این موضوع در دوران حيات امام، تصویب شده بود، به يكباره بعد از رحلت ايشان جامعه مدرسین قم نامهاي نوشتند و خواهان لغو این ده سال شدند. آقای هاشمی هم لغو آن را به رای گذاشتند و با شمارش سطحی آراء، عنوان نمودند که لغو آن رای آورده است.
همانطور که در نامه آمده، پدر حضورا نزد آقای هاشمی میرود و میگوید که “این موضوع رای نیاورد و شما باید یکبار دیگر رأی گیری کنید.” حتی یکی از اعضای بازنگری قانون اساسی به خودم گفت که اگر آقای کروبی شفاهی به آقای هاشمی گفتند، من کتبا اسامی ۱۱ تن از ۲۱ تنی که به موضوع رأی ندادند را برای ایشان نوشتم و گفتم که ما رای ندادیم به لغو مصوبه گذشته، و شما چطور شمارش و اعلام کردید که لغو این ده سال رأی اورده است؟ ولي متأسفانه آقای هاشمی حتی به این نامه هم اعتنایی نميكند.
۳ـ اما اينكه تاکید کرديد که آقای هاشمی براي رد صلاحیتها در سال ۱۳۷۱ اقدام کردند؛ رد صلاحیتها بعد از رحلت امام و درست از زمانی شروع شد که آقای هاشمی رئیسجمهور شدند. آقای هاشمی در آن دوران به خاطر موقعیتی که پس از ارتحال امام برایشان ایجاد شد و تا پایان مجلس سوم ادامه داشت، موقعیت ویژهای در حاکمیت پیدا کرده بودند و رد صلاحیتها بدون هماهنگی با ایشان نمیتوانست انجام شود.
اولین رد صلاحیتها از دومین دوره مجلس خبرگان شروع شد که در آن پدرم و برخی دیگر از اشخاص که پیشتر در آن مجلس حضور داشتند رد صلاحیت شدند و این موضوع رد صلاحيت به مجلس چهارم نیز کشیده شد که در آن بيش از ۴۰ نفر از نمایندگان مجلس سوم و بسیاری دیگر رد صلاحیت شدند.
در آن دوران، آقاي محمد هاشمي عموی حضرتعالي، رئیس وقت سازمان صداوسیما؛ به مدت یکماه با استفاده از تمام شبكههاي آن سازمان از يسار و يمين در راستای سیاست رد صلاحیت کنندگان؛ بمباران تبليغاتي میکرد که به فتنهگران رأی ندهید، و نتیجه آن شد که پدرم و بسیاری دیگر از نیروهای وفادار به كشور و انقلاب از سپهر سیاسی کشور در آن دوره حذف شدند. این رد صلاحیتها یک بدعت خطرناک و زشت بود که در جمهوری اسلامی پدید آمد و در انتها نیز دامان خود آقای هاشمی و فرزندان ایشان را نیز گرفت.
محمد حسين كروبی
پرده چهارم:
با نامهنگاریهای مزبور کار خاتمه نیافت. محمدحسین کروبی روز ۱۲ آبان در گفتوگویی با روزنامه «همدلی» درباره نامهنگاریهای اخیر بین احمد منتظری و محسن هاشمی که اشارهای هم به مهدی کروبی در جریان اتفاقات حج شد، گفته بود: «این اتفاق در سال ۱۳۶۵ رخ داد. در آن زمان من نیز در بعثه امام بودم. داستان از این قرار بود که یک روز یک نفر به آقای کروبی مراجعه میکند و به ایشان میگوید که ما امروز رفته بودیم مواد منفجرهای را از فرودگاه که با یک کاروان زیارتی به حج آمده تحویل بگیریم اما مقامات عربستانی متوجه شدند و هواپیما را در گوشهای در باند فرودگاه نگه داشتند و آمدهام که این را به اطلاع شما برسانم. آقای کروبی از این اتفاق سخت آشفته و عصبانی شد و نسبت به آن شخص واکنش نشان داد و گفت، چه کسی شما را اینجا فرستاده و سریعا از بعثه امام خارج شوید. آقای کروبی پیگیری میکند و از مسئولین وقت حج میپرسد چه کسی این شخص را به بعثه امام آورده که در جواب میگویند آقای هاشمی از ما خواستند که اینها را به حج ببرید و در آنجا اسکان دهید. از اینجا کار آقای کروبی شروع میشود.»
او افزود: «این کاروان ۱۱۰ نفره از استان اصفهان عازم شده بود و مدیران کاروان سه برادر بودند. از جریان محموله تیانتی در ساک حجاج فقط این سه برادر و همسرانشان باخبر بودند و هیچ کس دیگر در جریان نبود، همانطور هم که گفتم ارسال مواد منفجره از قبل لو رفته بود و به محض نشستن، مأمورین عربستان هواپیما را به گوشهای از فرودگاه راهنمایی میکنند و آنجا تحت نظر قرار میدهند و همه مسافرین آن را به زندان میبرند. آقای کروبی رایزنی و گفتوگوی خود را با مقامات عربستانی شروع میکند. مقامات عربستان از ایشان میخواهند که شما به ایران تشریف ببرید. ما باید بررسیهای خودمان را انجام بدهیم و این افراد را به دادگاه ارجاع بدهیم. آقای کروبی با قاطعیت به مقامات عربستان اعلام میکند که به ایران نخواهم رفت تا حجاج آزاد شوند. همچنین با آقای میرحسین موسوی نخستوزیر هم تماس میگیرد و موضع خود را هم اعلام میکند. آقای موسوی میگوید ما هم هواپیمایی به سمت عربستان نخواهیم فرستاد لذا حکومت عربستان به دلیل گرفتار نشدن دراین معضل تدبیر به خرج داد و کلیه حجاج آزاد شدند».
به گفته حسین کروبی، «بعد از مدتی کوتاه با اصرار آقای کروبی همسرانشان نیز آزاد میشوند و بعد از چند ماه سه برادر هم آزاد شدند اما بعد متأسفانه اتفاق تلخی رخ داد و آن اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه به جای اینکه از مقامات عربستان تشکر کند آنها را مورد عتاب و سرزنش قرار داد که چرا حجاج ما را دستگیر کردند. مقامات عربستانی نیز از این موضوع ناراحت شده و به آقای کروبی رجوع میکنند و به او میگویند که عربستان این همه با شما مدارا و همه زندانیان را آزاد کرد اما آقای هاشمی در خطبههای نماز جمعه به جای تشکر، به عربستان حملات تندی کرده است. آقای کروبی با مرحوم احمد آقای خمینی تماس میگیرند و موضوع را به اطلاع ایشان و امام خمینی(ره) میرساند. امام از این موضوع ناراحت و به آقای کروبی پیغام میدهند که از مقامات عربستانی تشکر و دلجویی کنید. یکی از دلایلی که باعث آن کشتار عظیم حجاج توسط عربستان در سال ۱۳۶۶ شد، همین بود. در حقیقت میتوان گفت اتفاق سال ۶۶ جوابی از سوی عربستان به ایران در پاسخ به حمل مواد منفجره در سال قبل بود که به عربستان آورده بودند».
پرده پنجم:
یاسر هاشمی فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی، به اظهارات اخیر محمدحسین کروبی که در آن مواردی پیرامون وقایع حج سال ۱۳۶۵ علیه آیتالله هاشمی مطرح شده بود، پاسخ داد. در یادداشت یاسر هاشمی در این خصوص آمده است:
مطالعه مصاحبه آقای محمدحسین کروبی درباره وقایع حج سال ۱۳۶۵ و طرح ادعایی علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی، انگیزهای شد تا این یاداشت را تحریر کنم:
صرفنظر از اینکه طرح اینگونه ادعاها در شرایط فعلی، با توجه به اینکه سی سال پس از وقوع، آیتالله هاشمی رفسنجانی در قید حیات بودند و میتوانستند مانند هزاران ادعا و پرسش دیگر به آن پاسخ دهند، تا چه اندازه به روشنگری کمک میکند و بر فرض صحت، چرا در سی سال گذشته از افکار عمومی مخفی شده است، موجب بروز شائبههایی میشود.
برخی میگویند جریانی که در دهه شصت دارای گرایش و رفتارهای رادیکال بوده و اکنون تغییر مواضع داده است، بهجای آنکه رسما در رویکرد گذشته خود تجدیدنظر کند، میکوشد با دستکاری در وقایع تاریخی، مسئولیت اقدامات خود را بر دوش دیگران بگذارد.
نگاهی بدبینانه میگوید جریان افراطی فعلی میخواهد با استفاده ابزاری از فرزندان برخی بزرگان، رفتارهای امروز خود را تکرار عملکرد رهبران سیاسی کشور در دهه نخست انقلاب نشان دهد و با این روش، هم برای خود مشروعیت تاریخی بیافریند و هم با ایجاد اختلاف میان نام بزرگان، به تخریب چهره آنها و کاهش محبوبیت و مرجعیت اجتماعیشان بپردازد.
دیگرانی نیز مدعی هستند که برخی افراد میخواهند با تخریب بزرگان در غیاب آنها و جعل روایتهای تاریخی، برای خود محبوبیت و شهرتی دست و پا کنند.
بنده در مقام قضاوت و تأیید این نگاهها نیستم؛ اما میدانم سخن گفتن از تاریخ انقلاب، آن هم مقطعی که درباره آن دهها شاهد زنده و اسناد متقن وجود دارد، بیش از آنکه بر پایه شایعات و شنیدهها باشد، باید بر اساس مستندات و منابع قابل ارجاع و دسترسی صورت پذیرد و اتکای صرف به حافظه پس از گذشت بیش از سی سال از واقعه نیز نمیتواند برای مخاطب اطمینان حاصل کند، از اینرو درباره این ادعا تحقیقی مختصر انجام دادم.
بررسی خاطرات مکتوب و روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۵ نشان میدهد نه تنها در این سال هیچگونه تنشی بین ایران و عربستان در سطوح بالا وجود نداشته است بلکه روابط حکومت عربستان سعودی با صدام رو به افول گذاشته و ملک فهد پادشاه عربستان، از طرق خاصی به آیتالله هاشمی رفسنجانی پیام میدهد طرحی برای حذف صدام و پایان جنگ دارد که این موضوع برای ماهها توسط مقامات بلندپایه کشور در حال پیگیری لابهلای اخبار عراق بوده است که در نهایت در اواخر سال ۱۳۶۵، این طرح به موفقیت نمیرسد و عربستان در این سال برخورد خوبی با مسائل ایران داشت و حتی در موسم حج، قبرستان بقیع را به روی زائران ایرانی میگشاید.
اقدام خودسرانه ارسال مواد منفجره به حج نیز توسط برخی از دوستان آقای سیدمهدی هاشمی که در حوزه نهضتها فعالیت میکردند و در اصفهان و نجفآباد نفوذ داشتند، از طریق احضار مدیر کاروان و اجبار وی به همکاری صورت گرفت که برخی روزنامهنگاران اسامی این افراد را نیز فاش کردهاند.
پس از کشف اقدام این افراد خودسر - که نه تنها تندروی که خود شائبه مسألهسازی برای نظام اسلامی داشته - و بازداشت حجاج این کاروان توسط مأموران سعودی، موضوع از طریق آقای بشارتی قائممقام وقت وزارت خارجه به اطلاع آیتالله هاشمی رفسنجانی میرسد و با انجام تحقیقات توسط عربستان و احراز خودسرانه بودن اقدام و پیگیری جمهوری اسلامی از طرق دیپلماتیک، اکثر حجاج آزاد میشوند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه تهران در مورخ هفتم شهریور ۱۳۶۵ که به پیوست ارائه شده است، ضمن تقدیر از اقدام دولت عربستان در بازگشایی بقیع و آزادی اکثر حجاج، درخواست آزادی ۱۰ نفر زندانی باقیمانده را نیز از دولت عربستان طرح کرده و اعلام میکند در صورت وجود تخلف فردی از این زندانیان، موضوع مورد بررسی و برخورد قرار خواهد گرفت و به طور ظریف نیز بر همکاری ایران و عربستان در منطقه و جهان اسلام تأکید میکند.
پیرو ایراد این خطبهها، آقای کروبی از عربستان با دفتر امام خمینی تماس میگیرد و اطلاع میدهد افراد باقیمانده ۱۰ نفر نیستند و سه نفرند که بر اساس نظر موافق آقای هاشمی و مرحوم سید احمد خمینی، قرار میشود ایشان از ملک فهد تشکر کند.
اکنون پرسش اینجاست که کدام شاهد و مستند، بر نسبت دادن این اقدام اشتباه ناشیانه به مسئولان ارشد نظام وجود دارد که حتی جنایت حکومت عربستان سعودی در حج خونین سال ۱۳۶۶ را نیز به این واقعه مرتبط کرده و به نوعی تلافی حکومت عربستان جلوه دهد؟
اگر هم بخواهیم زمینهای برای وقوع این جنایت جستوجو کنیم همانگونه که در نتایج بررسیهای مسئولان وقت حجتالاسلام عبدالله نوری و دکتر هادی ذکر شده و در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز منعکس شده است، نفوذ جریان تندرو در بعثه بوده که این حادثه، بسترها و عوامل مؤثر در آن، خود میتواند مورد تحقیق پژوهشگران قرار گیرد.
البته انصاف این است که اینگونه ابهامسازی و تحریف حقایق را به حجتالاسلاموالمسلمین کروبی نسبت ندهیم چرا که ایشان در طول حدود ۲۵ سالی که از این حوادث در آزادی سپری و در چندین رقابت سیاسی نیز با آیتالله هاشمی رفسنجانی شرکت کردند، اقدام به طرح اینگونه مسائل شائبهدار نکرده و روا نیست زمانی که ایشان در حصر بوده و از دسترسی مستقیم به رسانه و تربیون محروم هستند، در مورد ایشان قضاوت ناشایست کنیم.
بازخوانی حوادث تاریخی اگرچه برای افکار عمومی موضوعی جذاب و مفید است، اما اگر تحت تأثیر منافع شخصی و پیشفرضها قرار گیرد موجب ارائه روایتی نادرست و مجعول به نسل آینده میگردد. البته اکنون که خوشبختانه بخشی از مستندات نظیر شرح مذاکرات تصویب و اصلاح قانون اساسی در دسترس عموم قرار دارد و بسیاری از شخصیتهای مطلع و مؤثر در آن حوادث نیز در قید حیات هستند و میتوانند در اینباره روشنگری کنند که بهطور نمونه میتوانم به سه ادعایی که در ماههای گذشته در مورد نقش آیتالله هاشمی رفسنجانی در حذف شورای رهبری، مدتدار شدن رهبری و افزوده شدن کلمه مطلقه در اصلاح قانون اساسی مطرح شد اشاره کنم که خلاف واقع بودن هر سه این ادعاها با مروری بر مشروح مذاکرات اصلاح قانون اساسی که هم اینک در دسترس عموم قرار دارد و در سایت روزنامه رسمی نیز منتشر شده است، براحتی قابل مشاهده است.
پیوست اول: بخشی از خطبههای نماز جمعه آیتالله هاشمی رفسنجانی در ۷ شهریور ۱۳۶۵ پس از حج
ما در این هفته شاهد باز شدن محدوده قبرستان بقیع بودیم که ما هم بهطور محدود از عربستان سعودی تشکر میکنیم و خبر آزادی یکصد و چند نفر از زائرانمان را داشتیم که بیجهت گرفته بودند و حالا خواهید دید اینها که آمدند به طوری که ما در گزارش بعدی دیدیم بیش از نصف اینها کسانی بودند که بالای ۷۰ سال سن داشتهاند از زن و مرد که بیچارهها از حجشان ماندند، حج ناقصی برای اینها ترتیب دادند و در زندانهای عربستان در ایامی که همه رفته بودند برای زیارت حج، گرفتار بودند، از این جهت خوب کاری کردند.
ولی متاسفانه هنوز حدود ۱۰ نفر از افراد ما را نگه داشتهاند، بدون اینکه ما بدانیم جرم اینها چه بوده و ما را در جریان نگذاشتند. من تاکید میکنم به مسئولان عربستان از این طریق باعث تیرگی روابط ما نشوند، ما نمیخواهیم روابط ما با کشور عربستان که میتوانیم با همکاری مشکلات منطقه را حل کنیم تیره بشود. اگر شما از این راه بخواهید بهانهجویی کنید، مسئولیت عواقب بهعهده خودتان است و بدانید که این مسایل در جنگ و موضع ما نمیتواند تاثیری بگذارد... باز هم از شما میخواهیم این غائلهای را که بی جهت بوجود آمده تمام کنید و اگر واقعا در بین اینها کسی هست که تخلفی کرده، خب ما خودمان میرسیم، با ما در میان بگذارید، ما مساله او را حل خواهیم کرد.
پیوست دوم: گزیدهای از خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی
۲۰ مرداد ۱۳۶۵
آقای بشارتی اطلاع داد که عربستان اعلان کرده چند نفر از حجاج ایرانی در ساکهای خود تی.ان.تی داشتهاند... درباره کاروانی که در جده گیر افتاده و جمعی از حجاج که در ساک آنها مواد منفجره کشف و بازداشت شدهاند، پیگیری کردم. معلوم شد؛ که حجاج بیاطلاع بودهاند. فقط رئیس کاروان میدانسته. به وزارت خارجه و اطلاعات گفتم که برای ملاقات با رئیس کاروان در حج تلاش کنند.
۱ شهریور
آقای عبدالحلیم خدام معاون رئیسجمهور سوریه به ایران آمده و میخواهد با من هم ملاقات کند. ملاقات محدود شد. شب آقای خامنهای خبر دادند که بیشتر برای وساطت در مورد برخورد ما با عربستان سعودی آمده و خواسته است که کشتیهای عربستان را در سیاست مقابله به مثل نزنیم و ادعای فهد را در خصوص عدم همکاری با عراق در زدن سیری و... عدم ایذاء زوّار بازداشت شده در عربستان را گفته و بالاخره از آقای خامنهای قول گرفته که تا دو هفته دیگر، کشتیهای عربستان را نزنیم.
۵ شهریور
از مکه تلفنی درباره زوار بازداشتی خبر دادند که سعودیها قول دادهاند، فردا آزادشان کنند. درباره دو نفری که از دست مأموران سعودی در رفتهاند و دنبال وسیلهای برای خروج از عربستاناند، صحبت شد.
۶ شهریور
خبردادند که عربستان صدوسه نفر از صدوسیزده نفر حجاج بازداشتی ما را آزاد کرده است.
۷ شهریور
عصر احمدآقا تلفنی گفت که آقای کروبی میگوید ده نفر باقی نیستند، دو، سه نفری هستند. قرار شد خود ایشان از فهد تشکر کند.
۱۹ شهریور
در خصوص روابط با عربستان به وزارت خارجه مأموریت داده شده، با توجه به اظهارات اخیر سعودیها در خصوص ادعای عدم کمک به عراق و علاقه به تحسین روابط با ما اقدام کنند.
۳۰ شهریور
آقایان روحانی و هادی برای پیگیری معامله تسلیحاتی کمک به آزادی گروگانهای آمریکا در لبنان و تقویت روابط با عربستان و تلاش برای نجات زندانیانمان در عربستان آمدند.
۹ مهر
وزیر نفت که از عربستان و کویت برگشته بود، گزارشهای خوبی داشت. ملک فهد اعلام کرده بود که صدور نفت عراق از طریق عربستان قطع شده و دیگر سعودی کمکی به عراق نمیکند و موافق حذف صدام است و میخواهد روابطش را با ایران حسنه کند. قرار شده فرآورده نفتی از سعودی بخریم. او پیشنهاد کرده یک هفته جنگ را متوقف کنیم و قول داده که در پایان آن، صدام را کنار میگذارند. قرار شد در خصوص کیفیت این امر مذاکره شود.
۲۱ مهر
آقازاده از ژنو تلفنی اطلاع داد که زکی یمانی [وزیر نفت عربستان سعودی] گفته آقای فهد در عربستان گفته فردی از ایران به آنجا برود تا درباره پیشنهاد کیفیت حذف صدام مذاکره کنند.
۱۲ آبان
آقای [علیمحمد] بشارتی قائم مقام وزیر امور خارجه آمد. از وضعی که در ارتباط با بیت آیتالله منتظری پیش آمده، اظهار نگرانی کرد، ضمن اینکه به ضرورت تعقیب گروه سید مهدی تاکید داشت... ظهر آیتالله خامنهای آمدند... درباره کیفیت کار با عربستان سعودی در مورد پیشنهاد حذف صدام مذاکره کردیم.
۲۲ مرداد ۱۳۶۶ پس از حج خونین
آقای عبدالله نوری آمد. او از مکه برگشته است. کمی از وقایع درگیری با سعودیها را گفت. تردید دارد که همه تقصیرها از سعودیها باشد. ضمن اینکه جنایت آنها را غیرقابل گذشت میداند. گفتم دیشب همین موضوع مطرح شد و قرار شد خود ایشان، موضوع را به صورت «سری» بررسی کند و گزارش نماید.
۲۸ مرداد
عصر آقایان عبدالله نوری و دکتر هادی آمدند. توضیحاتی درباره جمعه خونین مکه دادند. معتقدند نفوذ گروه تندرو در بعثه در بروز حادثه بیاثر نبوده و مهار از دست در رفته بود.
پرده ششم
به دنبال تداوم این گونه نامهنگاریها، برخی دوستان و علاقهمندان هر دو خاندان هاشمی و کروبی، اقدام به پادرمیانی کردند تا این مناقشات که میتواند کشدار و موجب بروز شقاق شود، ادامه نیابد. به همین دلیل الیاس حضرتی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی با نگارش نامهای از حسین کروبی و محسن هاشمیرفسنجانی خواسته است که به این نامهنگاریها پایان داده و از طرح اتهامات ناخوشایند پرهیز کنند. متن کامل نامه حضرتی به شرح زیر است:
بسمه تعالی
برادران عزیز و گرامی:
جناب آقا محسن هاشمی
جناب حسین آقای کروبی
با سلام و احترام
این روزها یاران انقلاب شاهد یک واقعه ناخوشایند هستند که به نوعی به شما بزرگواران مربوط است و آن نامهنگاریهای متقابلی است که میان شما رد و بدل میشود. نیاز به یادآوری نیست که مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی و جناب حجتالاسلام والمسلمین شیخ مهدی کروبی از یاران برجسته امام خمینی(ره) بودند و هر دو در میان یاران و دوستداران آن حضرت، از محبوبیت و مقبولیت فراوانی برخوردارند. منسوبان به این دو خانواده مومن و انقلابی و اصیل هم دارای همین جایگاه مردمی هستند و طبعا علاقهمندان به انقلاب و نظام انتظار ندارند اینگونه مکاتبات را از شما شاهد باشند. این مکاتبات نهتنها نوعی تضاد و تقابل را تداعی میکنند بلکه با عرض شرمندگی باید بگویم که از بعضی تعابیر آنها بوی نقار به مشام میرسد.
بیتردید درباره نقش بزرگان در تاریخ معاصر و در رخدادهای ایران بعد از انقلاب، تفاوت در نگاه و تفسیر و فهم وجود دارد و از آن گریزی نیست اما در تحلیل و تبیین این مسائل، باید با دیدی باز و البته مبتنی بر اسناد و مدارک و یادآوری عنصر مهم زمان و مکان ورود پیدا کرد و جلوی تبدیل شدنشان را به کشمکش سیاسی و بهانهجوییهای نفسانی گرفت. البته که باید پژوهشهای تاریخی را به مورخان و اهل تحقیق بسپریم و راه را برای مورخان باز بگذاریم تا هیچ امری مکتوم نماند و مواضع و عملکرد بزرگان کشور در هر ماجرایی به درستی تبیین شود.
اما آنچه این بنده کمترین به عنوان برادر کوچک شما و از سر خیرخواهی و دلسوزی از شما عزیزان استدعا دارد این است که بنا به هزار مصلحت راه اسلاف ارجمندتان را پی بگیرید و به این روند نامهنگاری تقابلی پایان دهید و مصالح انقلاب و نظام را از یاد نبرید و از طرح اتهامات ناخوشایند بپرهیزید و بهطور ویژه از ورود دیگر اعضای خانوادههای گرامیتان به این ماجرا جلوگیری کنید و تا آنجا که ممکن است رادیکالیزه شدن فضا و داغ شدن کینهها را مانع شوید و به جای آن کمک کنید تا اولا دوستان و علاقهمندان این دو بیت محترم، نگران نشوند، ثانیا مجال سوءاستفاده برای رقبای سیاسی و برخی رسانههای معاند و ضدانقلاب فراهم نیاید. خداوند شما عزیزان را در امور خیر از جمله نزدیک کردن نیروهای انقلاب به یکدیگر، موفق بدارد و به نیت خیر شما برکت دهد.
با سپاس / برادر شما
الیاس حضرتی
پرده آخر:
افشا و یا تحریف حقایق و نسبت دادن ناروا به یکدیگر تنها اتفاقی را که به دنبال خواهد داشت فضا را متشنج و بستر را برای رسانههای معاند جمهوری اسلامی باز خواهد گذاشت تا از این فضای غبارآلود بهرهبرداریهای خاص خود را بکنند. رسانههایی که بی تنبور میرقصند، وای به روزی که خود سازشان را کوک و فضا را برایشان مهیا کنیم.
مرحوم هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی پیشتر و در مقاطع مختلفی که بهعنوان رقبای انتخاباتی روبروی یکدیگر قرار داشتهاند هیچگاه وارد چنین فضایی نشدند و به نظر میرسد مرحوم هاشمی چنانچه امروز در قید حیات بودند، از ورود به این فضا اجتناب میورزیدند و همانطور که در گذشته نیز نشان دادند سعی وافر در تجمیع گروهها و افراد با نظرات بعضا مختلف داشتند.
دو طرف این مناقشه هرچند در جریان بسیاری از اتفاقات گذشته بهواسطه پدرانشان هستند اما خود نیز واقفند که تحلیل و بررسی این اطلاعات کار تاریخپژوهی دقیق و آگاه است؛ امری که دو طرف داستان به آن اشتهار ندارند و چه بسا در این میان نسبتهایی به یکدیگر روا بدارند که از جاده انصاف خارج باشد.
نکته درخور توجه آن است که از ابتدای انقلاب بسیاری از افرادی که در جبهه انقلاب حضور داشتهاند با این قبیل منازعات از صحنه خارج شدهاند. تجربههای گذشته هیچگاه مطلوب نبوده و بنا نیست راهی را که در گذشته رفتهایم، مکررا تجربه کنیم. حال سوالی که مطرح میشود آن است که از نبش قبر کردن گذشتهها به دنبال کدام منفعت میگردیم؟ به نظر میرسد در این میان بزرگان و متنفذان جبهه انقلاب و اصلاحات باید هر دو طرف را به آرامش فرا بخوانند و از وارد شدن به مناقشاتی که در آن نفعی برای جامعه ندارد، بپرهیزند.
پردههای جدید
به دنبال انتشار نامه الیاس حضرتی، روزنامه اعتماد به سراغ حسین کروبی و یاسر هاشمی رفت و نظرشان را درباره این نامه پرسید. هر کدام از این دو درباره این موضوع اعلام نظر تازه کردند. در زیر ابتدا گفتگوی اعتماد با حسین کروبی و سپس اظهارات یاسر هاشمی را میخوانید:
ﺷﺎﻣﮕﺎه دوﺷﻨﺒﻪ اﻟﯿﺎس ﺣﻀﺮﺗﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺎرش ﻧﺎﻣﻪ اي ﺧﻄﺎب ﺑﻪ ﺷﻤﺎ و ﻣﺤﺴﻦ ﻫﺎﺷﻤﯽ رﻓﺴﻨﺠﺎﻧﯽ درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﺮد از ﻃﺮح اﺗﻬﺎﻣﺎت ﺑﯿﻬﻮده ﭘﺮﻫﯿﺰ ﮐﺮده و ﻣﻮﺟﺒﺎت ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﻣﺨﺎﻟﻔﺎن را ﻓﺮاﻫﻢ ﻧﮑﻨﯿﺪ. آﯾﺎ اﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ را ﺧﻮاﻧﺪﯾﺪ؟ اﮐﻨﻮن ﮐﻪ ﮐﻤﯽ از ﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎري ﺑﺎ ﻣﺤﺴﻦ ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﯾﺪ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ اﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎري ﻫﺎ درﺳﺖ ﺑﻮد؟
ﻧﺎﻣﻪ آﻗﺎي ﺣﻀﺮﺗﯽ را ﺧﻮاﻧﺪم و از اﯾﺸﺎن ﺑﺎﺑﺖ دﻟﺴﻮزي ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺮج دادﻧﺪ، ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ. اﯾﺸﺎن از دوﺳﺘﺪاران اﻧﻘﻼب ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎﺑﺖ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﺴﻮزي و ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪي ﺑﻪ اﻧﻘﻼب در ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮد ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﻄﺮح ﮐﺮدﻧﺪ و ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﻣﺎﯾﺸﺎت اﯾﺸﺎن را ﻗﺒﻮل دارم ﺑﻪ وﯾﮋه آﻧﮑﻪ در ﺷﺮاﯾﻂ ﮐﻨﻮﻧﯽ اﺻﻼ ﺻﻼح ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪاﯾﯽ ﻧﮑﺮده اﺗﻬﺎﻣﺎﺗﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮدي ﻣﻄﺮح ﺷﻮد اﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻮع ﺗﻮﺟﻪ ﺷﻮد و آن ﻃﺮح ﻣﺒﺎﺣﺚ اﯾﻨﭽﻨﯿﻨﯽ ﺑﺮاي ﺛﺒﺖ در ﺗﺎرﯾﺦ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﭼﺮاغ راه ﺗﺎرﯾﺦ و ﻣﻔﯿﺪ ﺑﺮاي آﯾﻨﺪﮔﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﻗﺒﻮل دارم، ﻃﺮح ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺑﺎﯾﺪ از ﺗﻬﻤﺖ و اﻓﺘﺮا ﺗﻬﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﺪف از ﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎري ﻣﯿﺎن ﺷﻤﺎ و ﻣﺤﺴﻦ ﻫﺎﺷﻤﯽ رﻓﺴﻨﺠﺎﻧﯽ از ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺑﻮد؟
ﻫﺪف ﻣﺎ از ﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎري ﻫﺎﯾﯽ از اﯾﻦ دﺳﺖ ﻣﭻ ﮔﯿﺮي ﯾﺎ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﻓﺮد ﺧﺎﺻﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﻫﺪف روﺷﻨﮕﺮي ﺑﺮاي آﯾﻨﺪﮔﺎن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﻣﺴﻮوﻻن ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺗﯽ ﮐﻪ اﺗﺨﺎذ ﮐﺮدﻧﺪ، ﻣﻔﯿﺪ ﺑﻮده ﯾﺎ ﺧﯿﺮ؟ آﯾﺎ در ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮي دﭼﺎر اﺷﺘﺒﺎه ﺷﺪه اﻧﺪ ﯾﺎ ﺧﯿﺮ؟ اﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ آن ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ، ﮐﺸﻮر ده ﻫﺎ ﺳﺎل ﮔﺮﻓﺘﺎر ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﻮرد ﻣﺸﺨﺼﯽ از اﯾﻦ ﺑﻪ زﻋﻢ ﺷﻤﺎ اﺷﺘﺒﺎه ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﻋﻨﻮان ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﺧﺪﻣﺖ ﺗﺎن ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ اﯾﺮادي دارد اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت رﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮري ﺳﺎل 84 ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ و آﺳﯿﺐ ﺷﻨﺎﺳﯽ واﻗﻊ ﺷﻮد. ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ آﯾﺎ ﻋﻤﻠﮑﺮد آﻗﺎﯾﺎن ﺧﺎﺗﻤﯽ و ﮐﺮوﺑﯽ در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت رﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮري آن ﺳﺎل ﺻﺤﯿﺢ ﺑﻮده اﺳﺖ ﯾﺎ ﺧﯿﺮ. ﺧﺪاﯾﯽ ﻧﮑﺮده ﻣﺎ ﻗﺼﺪ ﻣﭻ ﮔﯿﺮي ﯾﺎ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ اﯾﻦ دو ﺑﺰرﮔﻮار را ﻧﺪارﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ آﻗﺎي ﮐﺮوﺑﯽ ﺷﻤﺎ اﺷﺘﺒﺎه ﮐﺮدﯾﺪ ﯾﺎ آﻗﺎي ﺧﺎﺗﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﺑﺮﮔﺰاري اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت آن ﺳﺎل و ﺣﻤﺎﯾﺖ از آﻗﺎي ﻫﺎﺷﻤﯽ و ﺳﭙﺲ ﺣﻤﺎﯾﺖ و دﻋﻮت از آﻗﺎي ﻣﻌﯿﻦ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ دﻋﻮت از آﻗﺎي ﻣﻬﺮﻋﻠﯿﺰاده ﺑﺮاي ﺷﺮﮐﺖ در ﮐﺎﻧﺪﯾﺪاﺗﻮري، آن اﺷﺘﺒﺎه ﮐﺮدﯾﺪ؛ اﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮد آﻗﺎي ﮐﺮوﺑﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ روي ﮐﺎر آﻣﺪن اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد ﺷﺪ ﯾﺎ ﻋﻤﻠﮑﺮد آﻗﺎي ﺧﺎﺗﻤﯽ؟ ﭼﻪ اﯾﺮادي دارد ﮐﻪ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮد ﮐﺪام ﯾﮏ از اﯾﻦ دو ﺑﺰرﮔﻮار ﺑﺎﻋﺚ رﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر ﺷﺪن اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ اﮐﻨﻮن ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮔﺮوه ﻫﺎي ﺳﯿﺎﺳﯽ اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ دارﻧﺪ ﮐﻪ دوران رﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮري اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺰرﮔﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﻮر زد. ﺗﻔﺎوت اﺻﻼح ﻃﻠﺒﺎن ﺑﺎ اﺻﻮﻟﮕﺮاﯾﺎن در ﻣﻮرد اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد در آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪﯾﻢ اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد در ﺗﻤﺎم ﻣﺪت 8ﺳﺎل ﺑﻪ ﮐﺸﻮر ﺿﺮﺑﻪ زد اﻣﺎ اﺻﻮﻟﮕﺮاﯾﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد در ﭼﻬﺎر ﺳﺎل دوم ﻋﻮض ﺷﺪ. ﺣﺎل ﮐﻪ ﻫﻤﮕﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد ﺑﻪ ﮐﺸﻮر ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺰرﮔﯽ زده اﺳﺖ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﮐﺪام ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﻮﺟﺐ روي ﮐﺎر آﻣﺪن اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد ﺷﺪ؟
ﻣﻨﻈﻮر ﺷﻤﺎ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮد آﻗﺎي ﺧﺎﺗﻤﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻇﻬﻮر اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد ﺷﺪه اﺳﺖ؟
ﺧﺪاﯾﯽ ﻧﮑﺮده ﻣﻦ ﻗﺼﺪ ﺗﻬﻤﺖ و ﻣﭻ ﮔﯿﺮي ﻧﺪارم ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﻢ ﺑﺮاي آﯾﻨﺪﮔﺎن ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮد ﮐﻪ ﭼﻪ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺳﺒﺐ ﺷﺪ در ﺳﺎل 84 اﺣﻤﺪي ﻧﮋاد ﭘﯿﺮوز اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ آن اﻧﺘﺨﺎب ﮐﺸﻮر ﺗﺎ ده ﻫﺎ ﺳﺎل آﯾﻨﺪه روي ﺧﻮش ﺑﻪ ﺧﻮدش ﻧﺨﻮاﻫﺪ دﯾﺪ. ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ از ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻫﺎﻟﻪ ﻣﻘﺪس روي اﻓﺮاد و ﭼﻬﺮه ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺟﺘﻨﺎب ﮐﻨﯿﻢ. ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ از ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﯾﮏ ﻣﺴﻮول ﺳﯿﺎﺳﯽ وﺣﺸﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ. دﻟﯿﻞ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻏﺮﺑﯽ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ در آن ﮐﺸﻮر ﻫﺎ ﻣﻘﺪس ﻧﯿﺴﺖ و ﺗﻤﺎﻣﯽ اﻓﺮاد ﻣﻮﻇﻒ ﺑﻪ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻣﺮوز 40 ﺳﺎل اﺳﺖ از اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ و ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﭘﺎﺳﺦ ﺳﻮال ﻫﺎي ﻣﺎن ﺑﺎﺷﯿﻢ. در ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﻘﺪس ﻧﯿﺴﺖ. اﯾﻦ ﺗﻘﺪس زداﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ در اﺑﺘﺪا ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎل ﻣﺎ اﺻﻼح ﻃﻠﺒﺎن ﺷﻮد وﺳﭙﺲ ﺳﺮاغ ﭼﻬﺮه ﻫﺎي ﺟﺮﯾﺎن ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺮوﯾﻢ.
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ رﺣﻠﺖ ﺑﺮﺧﯽ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﺎي ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار اﻧﻘﻼب ﯾﺎ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ اﻣﺮوز ﺑﺮاي ﺑﺮﺧﯽ ﭼﻬﺮه ﻫﺎي اﺻﻼح ﻃﻠﺐ وﺟﻮد دارد، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻄﺮح ﮐﺮدن ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺒﻬﻢ ﺗﺮ ﺷﺪن ﻣﻮﺿﻮع ﻧﻤﯽ ﺷﻮد؟
در ﻧﺎﻣﻪ اي ﮐﻪ آﻗﺎي ﮐﺮوﺑﯽ ﺧﻄﺎب ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺒﺮﮔﺎن رﻫﺒﺮي ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ، دو ﻣﻄﻠﺐ از ﻣﺮﺣﻮم آﯾﺖ اﷲ ﻫﺎﺷﻤﯽ رﻓﺴﻨﺠﺎﻧﯽ ﻧﻘﻞ ﺷﺪه ﺑﻮد ﮐﻪ واﮐﻨﺶ آﻗﺎي ﻣﺤﺴﻦ ﻫﺎﺷﻤﯽ را در ﭘﯽ داﺷﺖ. اﯾﺸﺎن در آن ﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮﺿﯿﺤﺎﺗﯽ را ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻋﻨﻮان ﺷﺪه در ﻧﺎﻣﻪ آﻗﺎي ﮐﺮوﺑﯽ اراﯾﻪ ﮐﺮد و ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺗﻮﺿﯿﺤﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮي را در ﻧﺎﻣﻪ اي ﺧﻄﺎب ﺑﻪ ﻣﺤﺴﻦ ﻫﺎﺷﻤﯽ اراﯾﻪ ﮐﺮدم. ﻣﻄﺮح ﮐﺮدن ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ از اﯾﻦ دﺳﺖ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت را ﻣﺒﻬﻢ ﺗﺮ و ﭘﯿﭽﯿﺪه ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﮔﺎﻣﯽ رو ﺑﻪ ﺟﻠﻮ در راﺳﺘﺎي ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ اﺳﺖ.
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ، ﺟﺮﯾﺎﻧﺎت ﻣﺨﺎﻟﻒ و ﻣﻨﺘﻘﺪ از اﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﮕﺎري ﻫﺎ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮده و در راﺳﺘﺎي ﺗﻔﺮﻗﻪ اﻓﮑﻨﯽ ﻣﯿﺎن ﭼﻬﺮه ﻫﺎي اﺻﻼح ﻃﻠﺐ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ؟
ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ آﻧﮑﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺮﺧﯽ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻄﺮح ﺷﺪه ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ، ﭼﺸﻤﺎن ﺧﻮد را ﺑﺮ واﻗﻌﯿﺖ ﺑﺒﻨﺪﯾﻢ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ وﻗﻮع ﻓﺴﺎد در ﮐﺸﻮر ﺑﯽ ﺗﻔﺎوت ﺑﺎﺷﯿﻢ، زﯾﺮا از اﯾﻦ ﻓﺴﺎد ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎي ﺧﺎرﺟﯽ و دﺷﻤﻨﺎن ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﭼﯿﺰي ﻧﮕﻮﯾﯿﻢ ﺗﺎ دﯾﮕﺮان ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﻧﮑﻨﻨﺪ. ﻣﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺮاي ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎﯾﺪ ﻇﺮف زﻣﺎن و ﻣﮑﺎن را در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ اﻣﺎ اﯾﻨﻬﺎ دﻟﯿﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده دﯾﮕﺮان ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻻﭘﻮﺷﺎﻧﯽ ﺷﻮد.
یاسر هاشمی: ﻫﺮ ﺳﺨﻦ ﺟﺎﯾﯽ و ﻫﺮ ﻧﮑﺘﻪ ﻣﮑﺎﻧﯽ دارد
در ﻣﻮرد ﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎريﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺮوﺑﯽ و ﻣﺤﺴﻦ ﻫﺎﺷﻤﯽ اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎده اﺳﺖ، دو ﺑﺤﺚ وﺟﻮد دارد. ﯾﮑﯽ ﺑﺤﺚ ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ در اﺗﻔﺎﻗﺎت ﺗﺎرﯾﺨﯽ اﺳﺖ و دﯾﮕﺮي ﺷﺮاﯾﻂ و اﻟﺰاﻣﺎت ﻣﻄﺮح ﮐﺮدن اﯾﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ. در اﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎري ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﺑﺎ ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﻣﻄﺮح ﺷﻮﻧﺪ و ﻫﻤﻪ ﺣﻘﺎﯾﻖ آن ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﻮده در اﺧﺘﯿﺎر ﻣﺮدم ﻗﺮار ﺑﮕﯿﺮد، ﻫﯿﭻ ﺷﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ. اﻣﺎ ﻧﮑﺘﻪ دﯾﮕﺮي ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﺨﻦ ﺟﺎﯾﯽ و ﻫﺮ ﻧﮑﺘﻪ ﻣﮑﺎﻧﯽ دارد. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮاﻗﻊ، زﻣﺎن و ﺷﯿﻮه ﻣﻄﺮح ﮐﺮدن ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺑﻪ ﻧﺤﻮي ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺸﻮﯾﺶ اذﻫﺎن ﻣﺮدم ﺷﻮد. ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮد و ﮐﺎري ﻧﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﻢ ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ و ﺻﺪاﻗﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ، اﻋﺘﻤﺎد و آراﻣﺶ ﻣﺮدم را از ﺑﯿﻦ ﺑﺒﺮﯾﻢ. ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮاي ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ در ﻫﺮ ﻋﺮﺻﻪ اي ﺑﻌﺪ زﻣﺎن و ﺷﺮاﯾﻂ را ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار داده و ﺑﺮاﺳﺎس آﻧﻬﺎ ﻃﻮري رﻓﺘﺎر ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺗﺎﺛﯿﺮ را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺷﺮوع اﯾﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ از ﺳﻮي ﺑﺮادر ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺮوﺑﯽ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﮑﺎﻧﯽ و زﻣﺎﻧﯽ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺒﻮد. ﻣﺎ ﻫﻢ ﺳﻌﯽ ﮐﺮدﯾﻢ ﮐﻪ در ﺑﺤﺚ ﮐﻠﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﻧﯿﻔﺘﯿﻢ و ﺑﺘﻮاﻧﯿﻢ ﻃﻮري ﺣﺮف ﺑﺰﻧﯿﻢ ﮐﻪ آﺛﺎر ﻣﺜﺒﺘﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ اﮔﺮ ﻗﺮار اﺳﺖ ﻧﮑﺘﻪ اي ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﻄﺮح و ﺑﺎ ﻣﺮدم در ﻣﯿﺎن ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﻮد، ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﻪ ﺷﺮاﯾﻂ و زﻣﺎن و ﻣﮑﺎن ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯿﻢ و ﺷﺮاﯾﻂ را ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ اي در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺎ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ آﺳﯿﺐ ﻣﻄﺮح ﺷﻮﻧﺪ. ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻄﺮح ﮐﺮدن ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت در زﻣﺎن ﯾﺎ ﺟﺎي ﻏﻠﻂ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ آﺛﺎر ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﻧﺪارد ﮐﻪ آﺛﺎر ﺳﻮﺋﯽ ﻣﯽ ﮔﺬارد ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﺎه ﻧﻤﯽ ﺗﻮان آﻧﻬﺎ را ﺟﺒﺮان ﮐﺮد. ﺻﺮف ﻣﻄﺮح ﮐﺮدن ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻮع ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ و ﺷﻔﺎف ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺘﯽ ﺑﮕﺬارد. ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮت و ﺻﺒﺮ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ راه ﺑﺮاي ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺧﻮب و درﺳﺖ اﺳﺖ. ﻧﺒﺎﯾﺪ در ﻣﻮرد ﻣﺴﺎﺋﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ اذﻫﺎن ﻣﺮدم در ارﺗﺒﺎط اﺳﺖ، ﺷﺘﺎبزده و ﺑﯽﻓﮑﺮ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﻢ. ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺮاﯾﻂ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻣﺮدم را ﻫﻢ در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ و ﺳﺨﻦ ﻣﺎن را ﺟﻮري و در ﻓﻀﺎﯾﯽ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺧﻮد را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.