این روزها صحبت از دودستگی عجیبی است که بین بازیکنان تیم ملی صورت گرفته است؛ عدهای از آنها با فرماندهی سردار آزمون موافق دراگان اسکوچیچ و تداوم همکاری با او هستند و عدهای دیگر با پیشتازی مهدی طارمی، در صف مخالفان دراگان ایستاده و تلاش میکنند تا کارلوس کیروش را به ایران برگردانده و او را به عنوان سرمربی در جام جهانی روی نیمکت بنشانند.
دیدارنیوز: اوضاع فوتبال ایران در آستانه برگزاری جام جهانی به قدری آشفته شده که امیدی به اصلاح امور در کوتاهمدت نیست. در حالت طبیعی، فدراسیون فوتبال به همراه مجموعه وزارت ورزش و نهادهای دولتی، در این فاصله اندک باید به فکر برگزاری اردوی مناسب برای بازیکنان باشند تا در جام پیشرو موفقیتی هرچند اندک کسب کنند؛ اما در عین ناباوری این اتفاق رخ نداده هیچ، بلکه هنوز تکلیف سرمربی تیم ملی برای جام جهانی هم مشخص نیست!
این روزها صحبت از دودستگی عجیبی است که بین بازیکنان تیم ملی صورت گرفته است؛ عدهای از آنها با فرماندهی سردار آزمون موافق دراگان اسکوچیچ و تداوم همکاری با او هستند و عدهای دیگر با پیشتازی مهدی طارمی، در صف مخالفان دراگان ایستاده و تلاش میکنند تا کارلوس کیروش را به ایران برگردانده و او را به عنوان سرمربی در جام جهانی روی نیمکت بنشانند.
پیش از پرداختن به این مورد باید سری به گذشته زد و از این نوشت که این دودستگی و دوگانگی تازه نبوده و از زمانی که دراگان به عنوان سرمربی ایران معرفی شده، وجود داشته است. برای شرح بیشتر داستان کافی است به مطلبی با تیتر «چاره کار کارلوس است؟» که روز دو تیر منتشر شده، رجوع کرد. برای آگاهی از چندوچون کار، مرور بخشی از آن گزارش که مدتها قبل از جریان جدید به رشته تحریر درآمده بد نیست. در آن گزارش عنوان شده که تعدادی از بازیکنان از مدتها قبل موافق حضور دراگان نبودند. این موضوع را یکی از افراد حاضر در فدراسیون قبلی تأیید کرده بود. او که نمیخواهد نامش مطرح شود، گفته بود: «واقعیت این است که بزرگان تیم ملی اعتقاد دارند دراگان در حد ایران نیست. آنها بارها اعتراضشان را به این موضوع بیان کرده و خواستار تغییر شدهاند». او در پاسخ به اینکه کدامیک از بازیکنان چنین درخواستی داشته است، میگوید: «وقتی میگویم بزرگان تیم ملی، دیگر نیازی نیست که از کسی نام ببرم. آنهایی که سابقه بیشتری دارند از کار دراگان در تیم ملی ناراضی هستند».
بازیکنان به دنبال کدام مربی هستند؟ این فرد در پاسخ میگوید: «ببینید! بیشتر این بچهها با کارلوس کیروش کار کرده و میگویند کارکردن با این دو مربی اصلا قابل مقایسه نیست. دیسیپلین کارلوس و کیفیت تمرینات و سختگیریهای او کجا، وضعیت دراگان اسکوچیچ کجا؟». اگرچه همان زمان هم حدسزدن موافقان و مخالفان دراگان اسکوچیچ چندان سخت نبود، ولی با جبههگیری جدید میتوان با مدرک و سند، راحتتر صحبت کرد. الان کاملا واضح است در بین بازیکنان باتجربه تیم ملی، به غیر از سردار آزمون همگی مخالف دراگان هستند و بقیه میخواهند کارلوس کیروش دوباره سرمربی شود.
سردار در تیم دراگان
همانطورکه در بالا عنوان شد این دودستگی از مدتها قبل وجود داشته، ولی بهطور مشخص از سه روز قبل علنی شده است. از همان روزی که شایعه و مطرح شد که «مجلس ایران بهدنبال کارلوس کیروش» است! از آن زمان، این شایعه بهطور جدیتری مطرح شد که نهادی بیرون از فدراسیون فوتبال در تلاش است تا با دراگان اسکوچیچ قطع همکاری کرده و احتمالا کیروش را به عنوان سرمربی معرفی کند. این شایعه با اقدامی عجیب از سوی تعدادی از بازیکنان تیم ملی همراه شد. ابتدا این سردار آزمون، مهاجم ایرانی باشگاه لورکوزن آلمان بود که با انتشار پستی در اینستاگرام خواست دراگان بماند. «ما اعضای تیم ملی جمهوری اسلامی ایران از تلاشها و حمایتهای مقامات دولت در راستای حمایت همهجانبه از تیم ملی تشکر میکنیم. اعلام میکنیم در شرایط فعلی فرد فردِ بچههای تیم ملی همدل و یکصدا در کنار کادر فنی تلاش خواهیم کرد تا در جام جهانی قطر دل مردم ایران را همچون گذشته شاد کنیم، به ما اعتماد کنید و تیم ملی را در این برهه حساس و کوتاه تا جام جهانی حمایت همهجانبه نمایید. ما بازیکنان از شماها خواهش میکنیم چیزی را تغییر ندهید، همهچیز را بگذاریم برای بعد از جام جهانی». این بیانیه را چندین بازیکن دیگر تیم ملی در اینستاگرامشان منتشر کردند تا مشخص شود سردار آزمون موافقانی هم دارد. با وجود این، همین بیانیه و تأکید روی کلمه «ما» باعث شد مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش، دو مهاجم تأثیرگذار تیم ملی خیلی سریع وارد میدان شده و نشان دهند که «ما» یی وجود ندارد. این دو با انتشار استوریای متفاوت با آنچه سردار آزمون گذاشته بود، بیانیهای کوتاهتر منتشر کرده و نوشتند: «استوری امروز که تحت عنوان بازیکنان تیم ملی منتشر شده بدون موافقت، هماهنگی، اطلاع و برخلاف میل ما بوده و بیاحترامی به تیم ملی است. صدور بیانیههای غیرواقعی به نام تیم ملی براساس منافع شخصی برخی بازیکنان تیم ملی صورت گرفته و باعث دودستهشدن تیم ملی میشود. ما همه سرباز مردم ایران و پرچم خوشرنگ کشورمان هستیم و قابلیتهایمان را با تمام وجود در زمین نشان میدهیم و برای نشاندن یک لبخند روی لبان این مردم از جان مایه میگذاریم. انکار وضعیت بغرنج کنونی که تیم ملی با آن مواجه است، فقط کوه مشکلاتمان را بزرگتر میکند».
کلیدواژه اصلی بیانیه دوم «انکار وضعیت بغرنج کنونی» بود که نشان میداد مهدی طارمی در کنار چندین بازیکن مهم دیگر تیم ملی که این بیانیه دوم را بازنشر کردهاند، دل خوشی از حضور دراگان در تیم ملی ندارند. از اینجا به بعد دودستگی کامل شد؛ سردار و رفقا علیه مهدی طارمی و دوستان! به خوبی از همین دو بیانیه کوتاه، دودستگی و بحران موجود در تیم ملی روشنتر از هر زمان دیگری شد.
اسکوچیچ علیه لجنپراکنها!
بعد از صفکشی بازیکنان تیم ملی در حمایت و عدم حمایت از سرمربی تیم ملی، این بار نوبت به خود دراگان رسید تا با صدور بیانیهای تقریبا ۵۰۰ کلمهای نسبت به اتفاقات رخداده در ایران واکنش نشان دهد. او که به کرواسی رفته بود، متنی به زبان فارسی در اینستاگرام منتشر کرد که چندین جمله مهم در دل داشت. «ظاهرا گروهی حداکثر تلاششان را برای کنارگذاشتن من از تیم ملی به کار بستهاند. ضمن تبریک بابت پشتکارشان، پیامی شفاف و صریح برایشان دارم: من زمانی هدایت تیم ملی را بر عهده گرفتم که احتمال حذف از جام جهانی بسیار زیاد بود و عده کمی باور داشتند میتوانیم به قطر صعود کنیم. من سخت تلاش کردم و ثابت کردم ظرفیت انجام این کار را دارم. در برابر تمام توهینها و فشارها مقاومت کردم و نشان دادم میتوانم از پس تمام این موقعیتها برآیم. به لطف تلاش تکتک اعضای تیم ملی سریعترین صعود تاریخ آسیا را رقم زدیم؛ اما شایستگیها و نقش من و کادر فنی در این موفقیت غیرقابلانکار است. به خودم، نتایجم، تصمیماتم و مقاومتم در برابر لجنپراکنیها افتخار میکنم. مستحق آن هستم که همراه تیمم به این جام جهانی بروم و آرامش لازم برای مهیاکردن تیمم به بهترین نحو را داشته باشم، آرامشی که اکنون برقرار نیست، اما با یکدلی از این موقعیت نیز گذر خواهیم کرد. هیچکس به اندازه من برای این جام جهانی انگیزه ندارد، خصوصا بعد از سختیهایی که از سر گذراندهام؛ بنابراین بههیچوجه، هیچ قصدی برای واگذاری جایگاهم ندارم. گروهی از بازیکنانم در شبکههای اجتماعی حمایتشان را از من نشان دادند و از تمامشان قلبا تشکر میکنم، اما بهتر این بود چنین کاری انجام نمیشد. همچنین، گروهی دیگر از بازیکنانم لزومی برای این کار ندیدند که آن هم برایم قابلاحترام است، چراکه هیچ نیازی به چنین کارهایی نیست. چیزی که اکنون بیش از همیشه بدان نیازمندیم اتحاد و یکدلی است؛ چه از درون و چه از بیرون باید شکل یک تیم را داشته باشیم. برای بازیکنان مهمترین موضوع باید تمرکز روی کارشان باشد و اینکه برای کشورشان از جان مایه بگذارند و درگیر موضوعات خارج از تخصصشان نشوند. بازیکنان تیم ملی نباید در هیچ موضوع دیگری که خارج از حوزه مسئولیتشان است دخالت کنند. اما کسانی که سعی میکنند با گلآلودکردن آب ماهی بگیرند و من را زیر سؤال ببرند، کسانی که تواناییهای خود را زیادی دستبالا گرفتهاند، اما نتایج گذشتهشان قابل دفاع نیست و کسانی که سعی دارند حقیقت را نادیده بگیرند یا تحریف کنند، باید فکری دوباره کنند. در فوتبال هیچ استدلالی قویتر از نتایج کسبشده وجود ندارد و نتایجی که من کسب کردهام خود گویاست».
بیانیه دراگان بیانگر چندین موضوع مشخص است؛ اول اینکه او به خوبی حس کرده جریانی در حال کنارگذاشتن او از تیم ملی است و همین مورد باعث شده مربی به ظاهر آرام تیم ملی به سیم آخر بزند و از واژه «لجنپراکنی» استفاده کند. او همچنین گفته قصد ندارد نیمکت را رها کند تا مشخص شود که شایعه استعفای او ممکن نیست.
روز سرنوشت؟
با توجه به اتفاقات رخداده، این روزها دیگر چیزی به اسم شایعه وجود ندارد؛ عدهای از بازیکنان تیم ملی علیه دراگان شده و جریانی بیرون از فدراسیون فوتبال (چون قطعا فدراسیون نقش و توانی در انتخاب و تصمیمگیری ندارد) در پی اعمال تغییر روی نیمکت هستند. فدراسیون هم اگرچه تا پیش از این میگفت خبری از تغییر نیست و دراگان قطعا سرمربی تیم ملی است، ولی خبر داده که روز دوشنبه (امروز) تصمیم نهاییاش درباره همکاری یا عدم همکاری با دراگان را اعلام خواهد کرد.
سردار و طارمی علیه یکدیگر؛ بازی دو سر باخت
حال که وضعیت فوتبال به این نقطه رسیده و ستارههای بزرگ تیم ملی ایران یعنی سردار آزمون و مهدی طارمی علیه یکدیگر شدهاند مشخص است هر اتفاقی رخ دهد، جز شکست حاصلی ندارد. اگر دراگان باقی بماند خیلی خوب میداند که قریب به دوسوم ترکیب اصلی تیم ملی ایران علیه او هستند. اگر دراگان برود و سرمربی جدیدی بیاید، موافقان اسکوچیچ احساس بیاهمیتبودن دارند و طبیعی است که کیفیت لازم را نخواهند داشت. ضمن اینکه بقا یا اخراج دراگان هم ریسک خاص خودش را دارد؛ اگر بماند و تیم ملی نتیجه نگیرد دیگر فرصتی برای تغییر نیست. مشخص است که اگر او برود و هر مربی دیگری هم بیاید، تضمینی برای موفقیت در جام جهانی نیست. از هر طرف که به این ماجرا نگاه شود، از آنجا که دودستگی در تیم ملی عیان شده، جز شکست عایدی دیگری نخواهد داشت.