سوشا مکانی دروازهبان خبرساز ایرانی معتقد است علی دایی نسبت به اسکوچیچ گزینه بهتری برای تیمملی است. او همچنین قول داده برای تیم ملی نروژ به میدان برود.
دیدارنیوز: سوشا مکانی نگران پایینآمدن شخصیت تیم ملی است. او میگوید: آنهایی که در تیم کیروش جایگاهی نداشتند، حالا در این تیم جولان میدهند.
سوشا مکانی که در زمان مربیگری کارلوس کیروش، سابقه دعوت و بازی در تیم ملی ایران را داشت، چندسالی است که از تیم ملی دور مانده و در این مدت هم بارها اعتراض خود را بابت این موضوع نشان داده است. او همچنان معتقد است که برخی بازیکنان به ناحق به اردوی تیم ملی دعوت شده و برای این تیم بازی میکنند.
مکانی بنا به دلایلی که خودش به آن اشاره میکند، دیگر امیدی به دعوتشدن ندارد و حالا یک هدف مهم را در پیش گرفته است؛ بازیکردن در تیم ملی نروژ! او با انگیزه زیادی در این مورد حرف میزند و امیدوار است به هدفش دست پیدا کند.
گفتوگوی دروازهبان ایرانی تیم فوتبال را میخوانید:
مثل اینکه هنوز محرومیت تو در لیگ نروژ به پایان نرسیده است؟
من ۴ جلسه محروم شدم که ۲ جلسه از آن سپری شده و ۲ جلسه دیگر باقی مانده است. البته بهصورت مرتب با تیم تمرین میکنم و شرایط خوبی هم دارم.
ظاهرا این محرومیت بهدلیل شرطبندی بود، درست است؟
این موضوع فقط در ایران سروصدا کرد. در فوتبال اروپا پیشبینی مسابقات در همه لیگها وجود دارد و اتفاقا سایتهای پیشبینی، خودشان اسپانسر هستند، حتی در لیگهای معتبر مثل انگلیس و ایتالیا. من برد تیم خودمان را پیشبینی کردم و البته در این زمینه اطلاعات کافی نداشتم، چون قراردادم را کامل و دقیق نخوانده بودم. طبق قانون بازیکنان نمیتوانند روی تیم خودشان پیشبینی کنند، حتی اگر بخواهند برد را پیشبینی کنند. البته اگر بحث باخت یا گلخوردن باشد که قضیه فرق میکند. اگر هم بحث شرطبندی باشد، بازیکن را برای همیشه از بازیکردن در لیگ نروژ محروم میکنند. من درنهایت ۴ جلسه محروم شدم و گفتند وظیفه دارم تا قراردادم را بهخوبی بخوانم که این کار را نکرده بودم.
در ماههای گذشته آیا با پیشنهادی از لیگ ایران مواجه شدی؟
اول فصل و حتی در نیمفصل لیگ برتر ایران، خیلی پیشنهاد داشتم و چند مربی به من لطف داشتند، ولی مسئله روشن این است که با میوندالن قرارداد داشتم و جدایی امکانپذیر نبود. من جدا از امسال، یک فصل دیگر هم قرارداد دارم. نقل و انتقالات در لیگ نروژ اینقدر ساده نیست که بازیکن خیلی راحت جدا شود. باشگاه به من نیاز دارد و مسائل مالی یا پول رضایت نامه هم برایش مهم نیست. بودجه همین تیمی که در آن بازی میکنم برای این فصل حدود ۷ میلیون یورو میشود.
ولی تصمیم خودت هم ماندن در نروژ بود، درست است؟
بله، صددرصد. باشگاه و من به این جمعبندی رسیدیم که وقت جدایی نیست.
آیا از دعوت به تیم ملی ایران ناامید شدهای؟
از لحاظ فنی خیر، ولی با اتفاقاتی که توسط برخی افراد رقم میخورد، طبیعی است که امید زیادی نداشته باشم. من یک سؤال دارم، در دوره کارلوس کیروش کجا بازیکنی را سراغ داشتید که یک یا ۲ سال بازی نکند، ولی به تیم ملی دعوت شود و بازی کند؟
ولی در زمان کیروش هم دعوتشدن برخی بازیکنان شائبههای مختلفی را ایجاد کرد و معمولا برخی بازیکنان دعوت میشدند که رسانهها و پیشکسوتان نسبت به این موضوع واکنش منفی نشان میدادند.
مسئله دعوتشدن با بازیکردن خیلی فرق دارد. بهتر است در مورد خودم حرف بزنم. در مقدماتی جامجهانی مقابل سوریه در مالزی بازی کردم که تا گردن در لجن بودیم. بعد از بازی کیروش به من گفت که از تو خیلی راضی هستم و نشان دادی که لیاقت پوشیدن پیراهن تیم ملی را داری. او به من گفت اگر میخواهی پیراهن تیم ملی را بپوشی، باید در لیگ برتر نروژ بازی کنی که البته من آن زمان در لیگ دسته اول نروژ بودم. کیروش گفت اگر بازی نکنی دعوت نمیشوی، ولی الان دروازهبان داریم که یادش نیست آخرینبار چه زمانی در تیم باشگاهی اش به میدان رفته، ولی به تیم ملی دعوت میشود. من الان هیچ توقعی ندارم که به تیم ملی دعوت شوم، ولی قبلا که در اوج بودم باید دعوت میشدم. بحث من بحث لیاقت است، من در ۲ سال اخیر ۵۸ بازی در لیگ نروژ انجام دادم، در ضمن گلرهایی که در لیگ این کشور بازی میکنند گلرهای تیم ملی سوئد، نروژ، روسیه، دانمارک و ایسلند هستند. وقتی یک بازیکن با نیمکت نشینی در باشگاهش به تیم ملی دعوت میشود، همین دعوتشدن به او موقعیت خوب میدهد. من وقتی در بازی با سوریه به میدان رفتم با پیشنهاد تیم مولده روبهرو شدم که سولسشر مربیاش بود و هالند در خط حملهاش بازی میکرد.
چه اتفاقی افتاد که در آن زمان دیگر دعوت نشدی؟
من به تیم استروم گوتسه رفتم و کیروش مربی فنلاندی تیم ملی را به نروژ فرستاد تا بازی مرا ببیند. من، اما در همان بازی نیمکتنشین شدم و شرایط برایم تغییر کرد. حتی مربی فنلاندی هم از این اتفاق ناراحت شد. زمان کیروش اگر در باشگاه بازی نمیکردی و دعوت هم میشدی، بالاخره خط میخوردی، شما دیدید که قوچاننژاد بازی نکرد و کیروش هم در تیم ملی به او بازی نداد. من با انجام ۵۸ بازی در لیگ نروژ حقم نبود دعوت شوم؟ اگر حقم نبود، پس آنهایی که دعوت شدند ۱۰ برابر من این حق را نداشتند که در تیم ملی باشند. مگر میشود تو چند سال پیش پنالتی مارادونا را گرفته باشی و خیلی چیزها در مورد تو نادیده گرفته شود و نان همان پنالتیگرفتن را بخوری؟
تو در مجموع معتقدی که در زمینه دعوت از بازیکنان، مسائل غیرفنی وجود دارد؟
همه چیز مشخص است و نیازی به توضیح من نیست. ما اگر یک مربی باشخصیت با کاریزمای بالا داشته باشیم، با یک تعریف دستپاچه نمیشود. شما نمیتوانید کاراکتر و کاریزمای یک مربی مثل کیروش را با اسکوچیچ قیاس کنید، مسائل فنی که جای خودش. وقتی از کنار کیروش رد میشدید عطر او ۴ روز در مشام شما بود. او وقتی به بازیکن نگاه چپ میکرد، آن بازیکن نمیتوانست تا ۴ روز غذا بخورد. کسانی که در آن تیم کیروش از لحاظ فنی و شخصیتی جایگاهی نداشتند، حالا در این تیم جولان میدهند و از سرمربی تیم ملی هم مدام حمایت و تعریف میکنند تا جایگاهشان را از دست ندهند. متأسفانه شخصیت تیم ملی پایین آمده است. همه میدانند چه افرادی در دعوت از بازیکنان نقش دارند. در ضمن من یک مورد دیگر را هم باید بگویم.
بگو.
من برای اثبات توانایی خودم دنبال این نیستم که به تیم ملی دعوت شوم، اما قول میدهم اگر در نروژ بمانم، به تیم ملی این کشور دعوت شوم، حتی برای یک بازی هم که شده دعوت میشوم.
فکر میکنی تیم ملی در جام جهانی موفق شود؟
من دوست دارم مردم کشورم را خوشحال ببینم و متأسفانه نمیتوانتر و خشک را از هم جدا کرد. دوست دارم تیم ملی در جامجهانی موفق باشد، ولی این را هم بگویم که ۵۰ درصد طرفداران تیم ملی دوست ندارند اسم این تیم را تیم ملی ایران بگذارند.
برخی معتقدند بهتر است ایران با یک مربی بزرگتر و نامدارتر به جام جهانی برود. نظر تو چیست؟
قطعا این ایده درست است. حتی اسم یک مربی مثل کیروش هم به همین تیم شخصیت میدهد. اصلا چرا راه دور برویم، همین علی دایی که برای فوتبال ما یک افتخار بزرگ است، نسبت به اسکوچیچ گزینه بهتری است. دایی هیچوقت حق کسی را نمیخورد، حقالناس را پایمالکردن جواب هم دارد و من به این موضوع اعتقاد راسخ دارم. وقتی بازیکنی مستحق حضور در تیم ملی است و دعوت نمیشود، دیگر این اسمش سلیقه نیست. من الان هیچ ادعایی ندارم و الان لیاقت حضور در تیم ملی را ندارم، ولی صحبتم در مورد گذشته است. بازیکن رباط پاره کرده، ولی بهترین امکانات در تیم ملی در اختیارش قرار میگیرد و ۱۰ پزشک کنار او هستند، من هم رباط دادم، ولی انگار یک بازیکن عراقی بودم. این چه طرز برخوردی است، این درست است که به بازیکن مصدوم اینطور بها میدهید و همه چیز در اختیارش میگذارید، اما سیاوش یزدانی را در اوج فوتبالش به خدمت سربازی میفرستید؟ این چه نوع برخوردی است؟ این رفتارها چه توجیهی دارد؟ متأسفانه برخی شایستگی خاصی ندارند، اما حمایت برخی رسانهها پشتشان است. تمام حرف من لیاقت است، من اگر در فوتبال به موقعیتی رسیدم، فقط بهخاطر تلاش خودم بوده و هیچوقت دنبال خیلی کارها نبودم که دیگران انجام میدهند. خیلی زشت است که مدام از سرمربی تیم ملی تعریف میکنید تا دوباره دعوت شوید.
اگر قرار باشد به فوتبال ایران برگردم، تنها تیمی که در آن بازی خواهم کرد ملوان انزلی است، حتی حاضرم از منافع خودم بگذرم. من ملوان را دوست دارم و امیدوارم این تیم را فصل بعد در لیگ برتر ببینم.
امیرحسین اعظمی - همشهری