پولاد کیمیایی طی اظهارنظری عجیب در مورد «بیانیه زنان دستاندرکار سینما در اعتراض به خشونت علیه زنان در این عرصه» میگوید خیلی از این زنان خودشان خواستهاند که چنین اتفاقی برایشان رخ داده است.
دیدارنیوز ـ ۱۲ فروردین ۱۴۰۱ بود که جمعی از سینماگران زنِ ایران از جمله نیکی کریمی، هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی، سحر دولتشاهی، پریناز ایزدیار، هانیه توسلی، تهمینه میلانی، ویشکا آسایش، نگار جواهریان و... اقدام به امضا و انتشار بیانیهای با عنوان «بیانیه زنان دستاندرکار سینما در اعتراض به خشونت علیه زنان در این عرصه» کردند.
بیانیهای که در بخشی از آن چنین آمده بود: «این ابتداییترین حق انسانی، یعنی کار در فضایی امن و به دور از قلدری و خشونت و باجگیری جنسی را حق خود میدانیم. به همین منظور تقاضای شفاف خود را از نهادهایی همچون اصناف خانه سینما، سینماگران، منتقدان و مخاطبان اعلام میکنیم». درخواست آنها تشکیل شدن کمیتهای مستقل در خانه سینما متشکل از اعضایی با سلسله مراتب قدرت متفاوت بود که در مورد مسئله خشونت جنسی و جنسیتی آموزش دیده باشند و کارشان بررسی جرائم این حوزه باشد.
در پی این اتفاق، پولاد کیمیایی با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرامش به اظهار نظری عجیب در این مورد پرداخت.
او در این ویدئو چنین گفت: «سالیان سال است که جریانی کمر به قتل سینما و نه فقط سینما، که کمر به قتل عرصه هنر و هنر مستقل بسته است، هنری که وابسته به دولت نیست. خیلی از شما در پیجم به من میگویید تو امریکایی هستی، طرفدار آمریکا و ... هستید. پدربزرگ من شش دستگاه تریلی به جبهه داد و همه آنها از بین رفتند و فقط یک رسید به او تحویل دادند. ما که کوچکهایش بودیم، خیلیها جانشان را دادند، خیلی تنشان را دادند، خانوادهشان را دادند. بماند.»
او ادامه داد: «جریانی بسیار عمیق و کاملا سازماندهی شده در پی این است که این سینما را از بین ببرد و جلوه سینما و آبروی سینما را تا حدی از بین ببرد که دیگر درهای سینما کاملا بسته شود. اگر ما در جهان جوایزی داریم، اگر موسیقیمان در سرتاسر اروپا اجرا میشود و اروپاییها از آن لذت میبرند، اگر ادبیات داریم، چرا باید از بین برود؟ دلیل واضحی دارد. مقالهای را از مسعود داووی میخواندم که بسیار خوب اشاره کردند که این جریان دوست دارد سینما را به ابتذال بکشاند. برای این که سینما وقایع را میگوید و بازسازی حقایق است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، کار هنرمند انعکاس مشکلات جامعه است و وقتی مشکلات زیاد میشوند و وقتی سینما به دنیا صادر میشود، این افکار منعکس میشود و دیده میشوند و روایت میشوند.»
او افزود: «من مشکلی با جنبش میتو ندارم، هر جنبش آزادیخواهانهای جای تقدیر دارد، هر زمان که آزادی شکل بگیرد، هنر و هنرمند در آن نفس میکشند، اما نه به هر قیمتی، نه به قیمت این که من یک چاقو بردارم و به گلوی کسانی که اعضای خانواده من هستند فرو کنم. قضاوت نمیکنیم که به چه کسانی تجاوز و به چه کسانی تعرض شده است، کاری که در سرتاسر این کشور، هر روز انجام میشود و در همه جا هم این مسئله وجود دارد. اما به خود فرد هم بستگی دارد، درون این ماجرا تقلب زیاد است، خیلیها هستند که به آنها تجاوز نشده، خودشان خواستهاند که اتفاق افتاده و بعد ناگهان نقش دختر مظلوم را بازی میکنند، خلاصه ناخالصی دارد و این ناخالصی قضاوت را مشکل میکند، چه کسی حقیقی است و چه کسی بازی میکند.»
کیمیایی ادامه داد: «ناگهان آدمهایی در سرتاسر دنیا افشاگری میکنند، که چه کسی با کدام شخص رابطه دارد و فلانی چه کاری انجام میدهد و اینگونه یک فضای کثیف ساخته میشود که وقتی یک نفر فردی را برای زندگی خود انتخاب میکند، افراد به خودشان اجازه میدهند، به او توهین کنند.»