ماجرای پاشیدن اسپری فلفل به صورت زنان مشهدی همچنان در پردهای از ابهام است و با وجود محکوم شدن آن، مقصران آن معرفی نشدهاند و ممکن است این موضوع تحتالشعاع حادثه غم انگیز حمله به سه روحانی در حیاط حرم مطهر امام رضا (ع) قرار گیرد.
دیدارنیوز _ اسفندیار عبداللهی: چالش حضور زنان در استادیومهای فوتبال ایران قصد تمام شدن ندارد. این ماجرا سالها است که به یک گره کور فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده و هر چه به جلو میرویم وجوه سیاسی و امنیتی آن هم پر رنگتر میشود. فوتبال یک ورزش ملی است و زن و مرد نمیشناسد کما اینکه جمهوری اسلامی ایران فوتبال زنان را هم به رسمیت شناخته است.
افراد زیادی از چهرههای مذهبی در طول سالهای اخیر در برابر حضور زنان در استودیمهای فوتبال مقاومت کردهاند و از سویی هم تقریبا همه روسای دولتهای ایران تلاش کردهاند به حضور زنان در وزشگاه رسمیت ببخشند و این افتخار را برای خود ثبت کنند. این به این معنا است که حضور زنان برای تماشای مسابقات فوتبال منع قانونی و فقهی ندارد و فقط رویکردهای ایدئولوژیک و تفسیرهای فردی است که این موضوع را تحتالشعاع قرار داده است.
حضور زنان در ورزشگاههای ایران در سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ آزاد بود و زنان میتوانستند بازیهای ملی و باشگاهی را آزادانه تماشا کنند، اما در سالهای بعد از انقلاب ۵۷ و در راستای سیاستهای آن روز حکومت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر جداسازی زن و مرد و دیدگاههای مراجع تقلید شیعه در اینباره محدود و تماشای مسابقات مردان در سالن یا ورزشگاه برای زنان ممنوع شد. این در حالی اتفاق میافتاد که هیچ بند، ردیف، ماده یا تبصره قانونی مبنی بر ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاههای ایران وجود نداشت.
در دهههای هفتاد و هشتاد این موضوع با درخواست زنان برای دیدن بازیهای ورزشی مردان خصوصاً فوتبال (که محبوبترین ورزش ایران است) جدیتر شد و فشار کنفدراسیونهای ورزشی آسیایی و جهانی برای پایان دادن به این ممنوعیت ابعاد تازهتری به خود گرفت. انگیزه و علاقه دختران ایرانی برای تماشای بازیهای ملی و باشگاهی به حدی بود که دست به ابتکار عملهایی زدند. دختران علاقهمند، خود را گریم کرده و با لباس مردانه در استادیومها حاضر میشدند. اما این کار هم گره موجود را باز نکرد و حراست وزشگاهها دست آنها را خواند و مانع حضورشان شده و گاها بازداشتهایی هم صورت میگرفت. البته مردان هم عملا از تماشای بازی زنان محروم بوده و هستند، ولی قصه آن به داغی موضوع حضور زنان نیست.
دختران علاقهمند به فوتبال در این رهگذر بسیار اذیت شدند و نمونههای خیلی کمی از آن در سطح داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفت که مواردی از آن تاسف برانگیز بود. سحر خدایاری که در شبکههای اجتماعی با لقب دختر آبی شناخته میشود، از هواداران تیم فوتبال استقلال تهران بود که در اعتراض به دستگیری و محکومیت خود به زندان، بابت تلاش برای ورود به ورزشگاه و تماشای مسابقات فوتبال، اقدام به خودسوزی کرد و در ۱۸ شهریور ۱۳۹۸ درگذشت. وی در آخرین مراجعه به دادگاه، متوجه میشود که باید برای تحمل حکم شش ماه حبس، زندانی شود. این رویداد منجر به نخستین حضور بدون گزینش بانوان ایرانی در ورزشگاههای فوتبال برای تماشای یک بازی ملی پس از انقلاب ۱۳۵۷ شد. در ۱۸ مهر ۱۳۹۸ برای اولین بار پس از انقلاب، زنان ایرانی به صورت رسمی در دیدار تیم ملی مردان ایران و کامبوج در مسابقات مقدماتی جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ پس از خرید بلیط اینترنتی وارد ورزشگاه آزادی شدند و از نزدیک این مسابقه فوتبال را تماشا کردند.
خودسوزی دختر آبی واکنشهای زیادی به دنبال داشت. در دوم آبان ۹۸ به فاصله چند ماه پس از فوت سحر خدایاری، «مسعود سلطانیفر» وزیر ورزش و جوانان در جمع روسای فدراسیونهای ورزشی گفت: «دو سال پیش در جریان بازی با بولیوی شاهد حضور بانوان بودیم و بعد از آن نیز در بازی پرسپولیس و کاشیما در فینال لیگ قهرمانان آسیا زنان در ورزشگاه حضوریافتند. در این دو بازی همه جوانب در نظر گرفته شد و هیچ مشکل و حاشیهای وجود نداشت. همچنین در جریان پخش مسابقات فوتبال جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه خانوادهها برای تماشای دو بازی تیم ملی فوتبال ایران در ورزشگاه آزادی حضور یافتند.»
وزیر ورزش و جوانان با بیان اینکه، این تجربیات باعث شد که بعد از برگزاری جلسه با نهادهای ذیربط به این تصمیم برسیم که زنان بتوانند مجددا به استادیوم بیایند، گفت: «زنان شرکتکننده در این مسابقه نیز همه ضوابط وملاحظات را رعایت کردند، همچنین بازخوردهای مثبت حضور زنان در ورزشگاه را مورد توجه قرار داد.» در همین اظهار نظر سلطانیفر از وجود زیر ساختهای لازم برای حضور زنان در ورزشگاههای چند کلانشهر خبر داد. او از جمله ورزشگاههای امام رضای مشهد، نقش جهان اصفهان، غدیر اهواز، یادگار امام تبریز و پارس شیراز نام برد و گفت: امنیت آنها به خوبی تامین میشود و ورودی و معبر و خدمات مجزا دارند.
فیفا هم به سهم خود فشارهای لازم را برای حضور زنان ایرانی در ورزشگاه در سالهای اخیر اعمال کرد، اما این شلکُن و سفتکن سیاسی-امنیتی به رویهای دائمی تبدیل شده و گویی همیشه باید حادثهای رخ دهد تا بعد فکر چاره باشیم. همین مشهد که وزیر سابق ورزش و جوانان از استادیوم امام رضا (ع) آن نام برد و آن را دارای شرایطی مطلوب برای حضور زنان در ورزشگاه معرفی کرد، در اوایل فرودین ۱۴۰۱ منشا حوادثی بود که باز زنان هدف آسیب و حمله عوامل پیدا و پنهان دستاندرکار، مربوط و نامربوط قرار گرفتند. از این میان نمیتوان نقش امام جمعه مشهد و چند امام جمعه دیگر کشور در تحریک مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها را نادیده گرفت.
به راستی چه کسی دستور تاریخی پاشیدن اسپری فلفل به زنان مشهدیِ مشتاق تماشای بازی تیمهای ملی ایران و لبنان را صادر کرد؟ تقریبا عمده مسئولانی که بر سر کار هستند؛ چه در مجلس و چه در دولت و قوه قضاییه، همه از یک طیف سیاسی هستند و به نوعی مخالف ورود زنان به ورزشگاه؛ اما نحوه برخورد با زنان در مشهد به گونهای بود که برای نخستین بار در تاریخ یک کشور، پس از برگزاری یک بازی فوتبال، رئیس جمهور و دادستان کل کشور و رئیس مجلس شورای اسلامی به صورت همزمان به وضعیت پیشآمده انتقاد کنند. طبیعی بود رئیس جمهور نمیتواند موضع تندی مقابل پدرزن خود بگیرد و به همین دلیل بیآنکه نامی از حجت الاسلام علمالهدی بیاورد، در دستوری به وزیر کشور ماموریت داد «جوانب حواشی ایجاد شده را بررسی کند».
دادستان کل کشور البته ادبیات تندتری داشت و با آنکه او نیز از مخالفان ورود زنان به ورزشگاه در شرایط کنونی است، به مسئولان برگزاری اعلام کرد «آقایان باید عقلشان را به کار میانداختند» منتظری به این انتقاد داشت که اگر شرایط وجود نداشته، چرا بلیتفروشی شده است؟ محمدباقر قالیباف هم از جانب مجلس قول پیگیری داد که به این واقعه رسیدگی شود.
رییس جمهور به وزیر کشورش دستور داد موضوع را بررسی کند و احمد وحیدی تنها کاری که کرد یک اظهار نظر جنجالی بود که نه تنها به آرام شدن موضوع کمکی نکرد که مردم را جریحتر هم کرد. او در بخشی از اظهار نظر خود گفت: «آنها جو را متشنج کردند مجبور شدیم با "افشانه" آنها را (زنان را) دور کنیم.» وزیر دولت انقلابی برای عادی انگاری و کم اهمیت جلوه دادن این اقدام از کلمه افشانه به جای "اسپری فلفل" استفاده کرد.
به هر روی تجربه نشان داده در چنین مواردی نه کسی مسئولیت میپذیرد و نه کسی متوجه میشود در پشت پرده، دستور اصلی را چه کسی صادر کرده است. چنانچه تا این لحظه هم مسئولیت بر گردن فدراسیون فوتبال انداخته شده که نادانسته بلیتفروشی کرده است! جالب اینجاست که فدراسیون فوتبال هم جسارت و جرات اینکه بگوید چه اتفاقی رخ داده را ندارد و هجوترین پاسخ ممکن را داده است: «بلیتها جعلی بودند و فقط ۹ نفر بلیت خریدند!» و البته این بخش ماجرا را مسکوت گذاشتند که چگونه زنان از سایت فدراسیون بلیت جعلی خریدهاند یا اینکه چرا در میان بلیت مردان حتی یک بلیت جعلی وجود نداشته که آنها راحت به ورزشگاه رفتند و فقط زنان، چون بلیت جعلی داشتند، نتوانستند بروند.
یعقوبعلی نظری استاندار خراسان رضوی هم اظهار نظر جالبی کرد. او گفت: "رسانهها درباره حمله به بانوان در ورزشگاه مشهد اغراق میکنند؛ اسپری فلفل را قبول دارم. اسید که نپاشیدیم"! و تنها اظهار نظر معاون زنان رییس جمهور خانم انسیه خزعلی مرتبطترین مسئول دولتی به مسائل زنان بود که جای تامل و تفاوت داشت. او گفت: برخی مسئولان استان خراسان رضوی عمدا چنین مشکلی را پیش آوردهاند، اما از دلایل این کار و اینکه کدام مسئول در این مسئله قصور و تقصیر داشته است، ذکری نرفت. یک جمله او البته نیاز به دقت و بررسی دارد. معاون رییس جمهوری در امور زنان گفت: «در مورد واقعه ناگوار مشهد میشود گفت علاوه بر بدسلیقگی و بیتدبیری، به نظر میرسد نوعی برنامهریزی غیر هوشمند و یا نوعی تعمد از سوی برخی مسوولین در کار بود. بخشی از این کار غیردولتی است و بخش مرتبط با دولت نیز مدیریت مناسب با سیاستهای دولت را نداشته است.»
اشاره خانم خزعلی به مسببان غیر دولتی به چه شخص یا اشخاصی است؟ آیا منظور او از مقصران غیر دولتی (دولت به عنوان قوه مجریه)، امام جمعه مشهد یا طرفداران و عوامل او است یا منظورش نهادهای امنیتی است؟ طبیعتا حراست و انتظامات ورزشگاهها بر عهده نیروی انتظامی است که زیر نظر وزرات کشور دولت رییسی کار میکنند. به همین دلیل به نظر میرسد منظور معاون زنان رییس جمهوری نهادهای مذهبی و افراد تندرو و صاحب نفوذ مشهد مقدس باشد، که اگر منظور حجتالاسلام علمالهدی باشد، دور از ذهن است رییس جمهوری انقلابی بتواند در حوزه و زمین بازی پدر زن قدرتمند خود ورود کند.
اما مشهد مقدس مرکز و منشا یک خبر تاسف بار دیگر هم بود. سه شنبه عصر در محوطه حیاط آستان قدس رضوی یک جوان با چاقو به سه شخص روحانی حمله ور شد و یکی از آنها را به شهادت رساند. البته که این موضوع به حواشی بازی ایران و لبنان ربطی ندارد، ولی حتما آن را تحت تاثیر و شعاع خود قرار داده است. ضمن اینکه حمله به چند روحانی بیگناه نابخشودنی است و باید آسیب شناسی شود، اما روند مطالبهگری زنان را که میشد به جاهای خوبی ختم شود را با وقفه و مشکل مواجه میکند.