تجاوز روسیه به اوکراین جهان را در شوک فرو برده است. سرنوشت این جنگ چه خواهد بود؟ مطلب شورای آتلانتیک نگاهی دارد به ۴ سناریو احتمالی پایان این جنگ.
منبع: اندیشکده شورای آتلانتیک آمریکا
نویسندگان: بَری پاول، پیتر اِنگِلک و جِفری سیمینو (از شورای آتلانتیک)
مترجم: حمید رضا بابایی
تهاجم روسیه به اوکراین، بدترین بحران امنیتی اروپا را در چندین دهه گذشته رقم زده است. بسیاری از تحلیلها به درستی بر رخدادهای مرتبط در کوتاه مدت جنگ متمرکز است، اما پیش بینی تحولات و عواقب جنگ نیز به همان اندازه اهمیت دارد. پیش بینی بی ثباتیهای حاصل از این جنگ، گامی اساسی است برای پی بردن دقیق به عواقب احتمالی آن.
گرچه اوضاع در اوکراین بی ثبات است، اما سناریوهای ارائه شده در این مقاله، چهار گزینه محتمل را برای پایان مناقشه ارائه میکند. حتی خوش بینانهترین گزینه، که ما آن را "معجزه در دنیپرو نامیده ایم، بسیار خطرناک است. آمریکا، متحدانش در اروپا، و در حقیقت تمام دنیا اکنون احتمالا با دورهای طولانی از مناقشه با روسیه مواجه هستند.
سناریوی اول: معجزه در دنیپرو (شهری در مرکز اوکراین)
نیروهای مقاومت متشکل از افراد نظامی و غیرنظامی، با حمایت اعضای ناتو، پیشروی نیروهای روسی را متوقف میکنند و مانع از آن میشوند که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، بتواند دولت دمکراتیک کی یف را سرنگون و یک رژیم دست نشانده را جایگزین آن کند. عزم و تخصص نیروهای مقاومت اوکراین، نیرویی بازدارنده در میدان جنگ است که به یاری مدافعین میشتابد.
به زودی برای کرملین آشکار میشود که روسیه به خاطر ماجراجویی هایش بهایی سنگین خواهد پرداخت – از جمله دورنمای حضور پرمشقت و طولانی مدت خود در اوکراین، که با فروپاشی اقتصادی و انزوای سیاسی همراه خواهد بود. پوتین در حال یاس، دستور عقب نشینی سربازانش را صادر میکند. اوکراین همچنان یک دمکراسی مستقل باقی میماند در حالی که شکست مسکو، نارضایتی داخلی را که در سراسر روسیه آغاز شده است، تشدید خواهد کرد. پوتین بر مقابله با تهدیدات داخلی علیه خود متمرکز میشود. در همین حال ناتو با وضعیت امنیتی بهبود یافته مواجه خواهد شد، زیرا روسیه تنبیه شده و اوکراین روابط خود را با ناتو نزدیکتر خواهد کرد.
اما وضع امنیتی در اروپا به حالت قبل از جنگ بازنخواهد گشت. جنگ کوتاه مدت، هزاران کشته از دو طرف برجا گذاشته است، و مصایب گسترده نیز درپی داشته است. گرچه اوکراینِ دمکراتیک دست نخورده - اگر نگوییم زخم نخورده - باقی میماند، اما همسایه اش که همچنان خطرناک است، آیندهای نامشخص دارد، زیرا دورنمای سیاسی روسیه در نقطه عطف قرار گرفته است.
این که آیا روسیه در لوای پوتین به سمت خودکامگی بیشتر سوق داده خواهد شد یا این که از او دور میشود، تاثیر زیادی در نحوه رفتار روسیه با دیگر کشورهای جهان خواهد داشت.
سناریوی ۲: باتلاق
بعد از چندین هفته از جنگ شدید در کی یف و سایر شهرهای بزرگ، روسیه موفق میشود دولت اوکراین را سرنگون و رژیمی دست نشانده را جایگزین آن کند. اما نه نیروهای مسلح اوکراین و نه مردم این کشور آماده نیستند تسلیم شوند. اوضاع بسیار متفاوت خواهد شد: مردم اوکراین در سطحی گسترده، بسیار مسلح و هماهنگ، علیه نیروهای مهاجم شوروش میکنند. گرچه نیروهای متعارف اوکراینی به تدریج دچار زوال شده اند و شهرهای عمده آن نظیر کی یف اشغال شده اند، اما پیروزی روسیه در این جنگ ارزش آن را نخواهد داشت.
شورش در اوکراین، همان طور که در دیگر مکانهای دنیا تجربه شده است، تلفات انسانی و خسارات مالی فراوانی به روسیه وارد خواهد کرد، و مسکو نیز مجبور میشود منابع مالی بسیار بیشتری را در زمانی طولانیتر از مدت پیش بینی شده به این جنگ اخصاص دهد. حمایتهای خارجی از این قیام، به ویژه کمکهای غیرعلنی، اما چشمگیر دفاعی ناتو، دردسرهای روسیه را تشدید خواهد کرد. این مناقشه، منابع مالی و همچنین انگیزههای روسیه را نابود خواهد کرد و در نهایت سبب خواهد شد روسیه پس از خشونتهای شدید و تلفات گسترده، از اوکراین عقب نشینی کند.
پوتین و نخبگان ارشد روسیه درمی یابند که به سهم خود در "موقعیت برژنف" قرار گرفته اند، چرا که برای رسیدن به اهداف بلندپروازانه خود در اوکراین، بیش از حد تند رفته اند. همان طور که لئونید برژنف نخست وزیر دوران شوروی، این کشور را درگیر جنگی پرهزینه و طولانی در افغانستان کرده بود، روسیه باز هم درگیر جنگی شده است که برنده آن نخواهد شد، همان باتلاق معروف که بسیاری از کشورهای قدرتمند را در تاریخ، گرفتار خود کرده است. روسیه از چشم اکثر مردم جهان به کشوری منفور تبدیل شده است: اوکراین شاید ویران شود، اما وجهه پوتین خدشه دار میشود و موقعیتش در داخل کشور بی ثبات خواهد شد، زیرا نخبگان این کشور دیگر درباره دیدگاه هایش به او اعتماد ندارند و مردم سایر طبقات روسیه نیز از اوضاع اقتصادی این کشور و موقعیت متزلزل جهانی آن، به ستوه میآیند.
سناریوی ۳: پرده آهنین جدید
اوکراین در نهایت زیر فشار تهاجم روسیه سقوط میکند. با وجود مخالفتهای شدید، نیروهای روسی، موفق میشوند با استفاده از سلاحهای گسترده و تاکتیکهای رزمی، کنترل این کشور را در اختیار بگیرند. مقاومت علیه دولت دست نشانده پوتین گسترده و فراگیر میشود، اما این مقاومت سرکوب میشود و توانایی لازم را برای به چالش کشیدن موثر نیروهای روسی در اوکراین ندارد. پرده آهنین جدیدی در اروپای شرقی کشیده میشود، که از مرزهای حوزه بالتیک در شمال تا لهستان، اسلواکی، مجارستان و رمانی در جنوب امتداد خواهد یافت.
گرچه روسیه متحمل هزینههای اقتصادی گزاف میشود، اما قدرت پوتین در داخل تقویت شده، مخالفانش را شدیدتر از قبل سرکوب میکند. ناتو در مقابل مسکو که جسور شده است، متحد میشود، اما مجبور است بپذیرد برای مقابله با بحران اوکراین، گزینههای بسیار محدودی دارد. به دنبال این بحران، سوئد و فنلاند به ناتو میپیوندند تا در مقابله با طرحهای مسکو – که با هدف بازپس گیری سرزمینهای قدیم صورت میگیرد- امنیت بیشتری داشته باشند.
مانند نخستن پرده آهنین، تفرقه افکنیهای جدید در قلب اروپا، فهرستی از بی ثباتیها و مخاطرات آشنا به همراه میآورد. نیروهای ناتو و سربازان روسی، در دو سوی مرزهای نظامی، به یکدیگر خیره میشوند و بار دیگر احتمال جنگ مستقیم میرود، چه تصادفی و یا برنامه ریزی شده. روسیه مکررا علیه متحدان ناتو به ماجراجویی شدید نظامی میپردازد و بحرانهای هر از گاه امنیتی نیز بروز میکند. نیروهای متخاصم خود را برای درگیری طولانی مدت و پرچالش آماده میکنند، بدون آن که نتیجه مشخصی داشته و یا ضمانتی برای پایان مسالمت آمیز آن وجود داشته باشد.
سناریوی ۴: جنگ ناتو-روسیه
خطرناکترین سناریو برای آینده اروپا و همچنین نظم جهانی آن است که مناقشه اوکراین زمینه ساز جنگ مستقیم میان ناتو و روسیه بشود. مسیرهای چندگانهای وجود دارد که به این نتیجه منتهی میشود:
۱. ناتو تصمیم بگیرد دخالت خود را در اوکراین افزایش دهد، مثلا از طریق تلاش برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع و یا سایر شیوههای دخالت مستقیم. در حال حاضر آمریکا و سایر متحدان ناتو، ایجاد منطقه پرواز ممنوع را رد کرده اند، اما اگر روسیه به بمب باران غیرنظامیان ادامه دهد، این رویکرد محاسباتی احتمالا تغییر خواهد کرد. روسیه نیز مجبور خواهد شد که یا کوتاه بیاید و یا این که نیروهای نظامی متحد خود را وارد میدان کند. اگر مسکو گزینه دوم را انتخاب کند، خطر تشدید جنگ میان ناتو و روسیه به شدت افزایش مییابد.
۲. روسیه ناخودآگاه به خاک یک کشور عضو ناتو حمله کند و این امر سبب واکنش متقابل شود. (روسیه تا همین جا هم به مناطقی نزدیک مرز لهستان حمله کرده است.) با کاهش تجهیزات نظامیِ دقیق زنِ روسی، خطر چنین حادثهای نیز افزایش مییابد که میتواند به تشدید مناقشه با ناتو بینجامد. این سناریو، آغاز جنگ مستقیم در مناطق مرزی اوکراین خواهد بود، احتمالا به صورت حملات هوا به هوا، و یا هوا به زمین؛ و به این ترتیب حملات تلافی جویانه و در نهایت جنگی علنی آغاز خواهد شد.
۳. آنچه مایه نگرانی است، آن که پوتین احتمالا طرحهای دیگری فراتر از اوکراین در ذهن داشته باشد. اگر نیروهای روسی به سرعت در اوکراین پیشروی کنند و کنترل موثر این کشور را در دست بگیرند، پوتین احتمالا توجه خود را به کشورهایی جلب میکند که به آنها چشم طمع دوخته است. تا به این ترتیب بخشی از آرزوی وی در خصوص احیاء حوزه نفوذ متشکل از کشورهای سابق شوروی، محقق شود. واضحترین نامزدها برای آزمودن چنین طرحها و همچنین محک زدن به عزم ناتو، کشورهای حوزه بالتیک هستند (که تمام آنها نیز عضو ناتو هستند). پوتین شاید این ذهنیت خود را آشکار نکند که از نظر او اگر ناتو تحت فشار قرار گیرد، عقب نشینی خواهد کرد. ناتو اصرار میکند که با هرگونه تهاجم روسیه به خاک هر یک از اعضا این سازمان، مقابله خواهد کرد.
تمام شواهد نشان میدهد که این جنگ به سه دلیل در حال تغییر روند به نفع غرب است. حس دردناک تجاوزگریِ ناشی از تهاجم روسیه و مقاومت اوکراین سبب شده است حمایت مردمی از اوکراین در سراسر اروپا شکل بگیرد. به نظر میرسد روسیه و پوتین، عزم اوکراین و همچنین خشم جهانی را علیه مسکو، به شدت دستکم گرفته باشند. دولتهای دمکرات آمریکایی و اروپایی، سرانجام سیاستهای موثری در عرصههای اقتصادی، مالی، دیپلماتیک و امنیتی اتخاذد کرده اند که این امر بیانگر ابراز همدردی و همچنین عزمی قوی و نوظهور است.
با این وجود جهان در لحظهای خطرناک و کاملا بی ثبات به سر میبرد. این که بعد از جنگ اوکراین چه رخ خواهد داد، به همان اندازه نامشخص است که معلوم نیست جنگ چگونه، چه زمانی و کجا خاتمه پیدا خواهد کرد. این چهار سناریو، گزینههای احتمالی در مناقشه اوکراین است، اما به این معنا نیست که گزینه دیگری وجود نداشته باشد. موضع پوتین در عرصه داخلی روسیه در نهایت میتواند تضعیف و یا تقویت شود، که بستگی به تحولات داخل این کشور (بروز قیام مردمی و یا کودتا) و یا خارجی دارد (کاهش و یا افزایش حمایت چین از شخضِ پوتین). رئیس جمهور روسیه شاید بتواند برای گرفتن مولداوی یا گرجستان اقدام کند یا شاید میان منطقه کالینینگراد روسیه در دریای بالتیک و بلاروس، خط مرزی تعیین کند.
به ندرت پیش میآید که جنگها پس از آغاز، نتایج یکسان داشته باشند. اغلب این گونه است که جنگها در مسیرهای غیرقابل پیش بینی، به حوادث رزمی و غیررزمی ختم میشوند و نتایج آنها گاه و بیگاه جهان را تغییر خواهند داد.
به نظر میرسد تهاجم روسیه به اوکراین بذر چنین مناقشهای را داشته باشد. گذشت زمان مشخص خواهد کرد که این جنگ چه عواقبی برای اوکراین و جهان خواهد داشت.