در سال ۱۹۷۰ در آخرین مصاحبه بال از او پرسیده شد که آیا او مردی فراموش شده است یا خیر و آیا این ورزش به او بابت بیشتر شناخته شدن مدیون نیست؟ بال پاسخ عجیبی داد: «من هستم که مدیون هاکیام. این ورزش من و خانوادهام را از خطر هولوکاست نجات داد.»
دیدارنیوز: اگر بخواهیم نگاه تاریخی داشته باشیم جنبش تحریم المپیک در سال ۱۹۳۶ آغاز شد. قبل از بازیهای تابستانی بدنام در برلین، و همچنین بازیهای زمستانی کمتر شناختهشدهای که در اوایل همان سال در گارمیش پارتنیکرشن باواریا برگزار شد.
در نهایت، با وجود همه فراخوانهای متعدد هیچ بایکوت رسمی اتفاق نیفتاد. زیرا کمیته بینالمللی المپیک و به ویژه رییس آینده آن آوری بروندیج که در آن زمان کمیته المپیک امریکا را اداره میکرد بر نگرانیهای دیگران غلبه کرد و تضمینهای حزب نازی را پذیرفت.
سالها بعد محققان مرکز سیمون ویزنتال ثابت کردند شرکت ساختمانی بروندیج به دلیل نگرش دوستانهاش به ورزش آلمان نازی قراردادی برای ساخت سفارت جدید آلمان در واشنگتن دریافت کرد. آلن گاتمن که زندگینامه بروندیج را نوشت، گفت: «نه اینکه او به زیرمیزی نیاز داشت. درست به همان اندازهای که بیل کلینتون برای حمایت از هیلاری به رشوه نیاز داشت.»
بنابراین تصمیم در مورد تحریم یا عدم تحریم آن بازیهای زمستانی به یک انتخاب شخصی تبدیل شد. بسیاری مانند پیتر لون، اسکیباز بریتانیایی از شرکت در مراسم رژه افتتاحیه خودداری کردند. در حالی که برخی دیگر مانند بیلی فیسک قهرمان دو دوره المپیک کلا تصمیم گرفت به بازیها نرود.
با این حال رودی بال با یک تصمیم بسیار دشوارتر مواجه شده بود. بال متولد سال ۱۹۱۱ در برلین بود. او ستاره تیم هاکی روی یخ Berliner SC به حساب میآمد که برای شش سال متوالی بین سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۳ قهرمان ملی آلمان شده بود و یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی به شمار میرفت. او به همراه تیم ملی آلمان در المپیک زمستانی ۱۹۳۲ لیک پلاسید امریکا موفق به کسب مدال برنز شده بود. او همچنین نیمه یهودی بود.
این بدان معنا بود که او اصلا نباید در تیم ملی آلمان بازی میکرد. زیرا از سال ۱۹۳۳ به بعد اداره ورزش رایش سیاست «فقط آریاییها» را در تمام سازمانهای ورزشی آلمان به اجرا درآورده بود. بال بعد از این به سنت مورتیز نقل مکان کرد. چیزی که روزنامهها از آن با عنوان خود تبعیدی یاد کردند. بال سپس راهی میلان شد و برای تیم دیاولی روسونری به میدان رفت. او با این تیم قهرمان ملی ایتالیا و جام معتبر اسپنگلر در سنت موریتز شد. آن زمان او بهتر از همیشه بازی میکرد.
البته وقتی نوبت به انتخاب او برای بازی مجدد برای تیم ملی آلمان در المپیک خانگی رسید هیچ کس به فرم و اندازه آمادگی او توجهی نداشت. بال در سال ۱۹۷۵ از دنیا رفت و جزییات دقیق آنچه در چند هفته دعوت او به تیم ملی تا بازی برای آلمان نازی گذشت برای همیشه گم شد. اما شنیدهها حاکی از آن است که کاپیتان آلمان گوستاو یانکه به مقامات گفت که اگر بال به تیم نیاید همه از بازی کردن امتناع خواهند کرد. این روایتی است که تام مکناب در سال ۱۹۳۶ در برلین و جاهای دیگر مطرح کرد.
نازیها مطمئنا از بال به عنوان بخشی از کمپین پروپاگاندای خود استفاده کردند تا تهدید تحریم المپیک را برطرف کنند. دکتر کارل دیم دبیر کمیته ملی المپیک آلمان گفت: «از تمام ورزشکاران آلمانی که شرایط بازی در المپیک را داشته باشند استقبالمیکنیم. ما قبلا ورزشکار یهودی رودی بال را به عنوان عضوی از تیم هاکی روی یخ انتخاب کردهایم.»
عملکرد درخشان بال در اولین بازی و برد یک- هیچ مقابل امریکا در سراسر جهان گزارش شد. یکی از تیترها این بود: «نازیها یک یهودی را تشویق میکنند» و دیگری: «بازی درخشان رودی بال هواداران آلمانی را وادار به تشویق کرد». در عین حال گزارش شد که بال مجبور به بازی شده است. یک منبع بسیار موثق به خبرنگار روزنامه استرالیایی یهودی نیوز گفت که بال برخلاف میل خود در بازیهای المپیک شرکت میکند. خود بال در مصاحبهای که با خبرنگار خارجی کانادایی متیو هالتون انجام داد با این سوال مواجه شد که چگونه میتواند بازی برای آلمان نازی را «تحمل کند».
بال که همیشه از آلمانیها به جای «ما» با لفظ «آنها» یاد میکرد به هالتون گفت که امتناع از بازی برای یهودیهای آلمان هیچ سودی ندارد و ممکن است به آنها آسیب برساند. هالتون نوشت نمیتواند برخی از مکالمات آنها را بازگو کند. پسر هالتون بعدا گفت مطمئنا رمزی بین آنها بود و بال از گفتن بدترین اتفاقات ترس داشت.
مادر و پدر بال هنوز در آن زمان در برلین زندگی میکردند. در اینجا ما به یک اشاره واقعی به این موضوع میپردازیم که چرا بال چنین تصمیمی را اتخاذ کرد. گفته میشود که بال با رژیم نازی قراردادی بست و در آن موافقت کرد با این شرط که والدینش اجازه خروج داشته باشند، بازی کند.
سوابق مهاجرت نشان میدهد لئونهارد و گرترود بال در لیست مسافرانی بودند که در ۳ ژوئیه ۱۹۳۶ از ساوتهمپتون به کیپ تاون رفتند. آنها هرگز به آلمان برنگشتند. بال پس از جنگ به آنها ملحق شد و سپس به آلمان برگشت و برای باشگاه قدیمی خود بازی کرد.
در سال ۱۹۷۰ در آخرین مصاحبه بال از او پرسیده شد که آیا او مردی فراموش شده است یا خیر و آیا این ورزش به او بابت بیشتر شناخته شدن مدیون نیست؟ بال پاسخ عجیبی داد: «من هستم که مدیون هاکیام. این ورزش من و خانوادهام را از خطر هولوکاست نجات داد.»