همین هفته گذشته بود که یکی از پیشکسوتان فوتبال ایران گفت: «در این گروه اگر یک دبیر ورزش هم سرمربی تیم ملی بود به جام جهانی میرسیدیم» و لابد مارک ویلموتس دبیر تاریخ و جغرافی بود که با فاکتور هشت میلیون یورویی داشت اوتمان میکرد!
دیدارنیوز: لابد مارک ویلموتس دبیر تاریخ و جغرافی بود که با فاکتور هشت میلیون یورویی داشت اوتمان میکرد! طوری راحتی گروه را چماق کردند و بر سر اسکوچیچ بدبخت کوبیدند که انگار دورههای قبلی در انتخابی جام جهانی با آلمان و فرانسه همگروه میشدیم.
در یادداشتی در روزنامه همشهری نوشته رسول بهروش، روزنامهنگار ورزشی، آمده است: «دراگان اسکوچیچ شاید از نظر فنی مربی خوبی باشد، شاید هم نه. شاید از نظر حرفهای آدم سالمی باشد، شاید هم نه. همه اینها در جای خودش قابل بحث است، اما دست کم یک نکته در مورد او قطعی به نظر میرسد؛ این که فحشخور مربی کروات حسابی ملس است! دراگان بخشی از اعجاببرانگیزترین نتایج تاریخ فوتبال ایران را به دست آورده، اما دیواری چنان کوتاه دارد که هر کسی به هر بهانهای، هر چه دلش میخواهد نثار او میکند. آخرین نفر از این جماعت هم فرهاد مجیدی است؛ سرمربی محترم استقلال که صرفا به خاطر یک تصمیم فنی، سرمربی تیم ملی را به خاک و خون کشیده و در انظار عمومی تحقیرش کرده است.
داستان این است که با وجود محرومیت شجاع خلیلزاده از بازی با امارات، اسکوچیچ تصمیم گرفت از امید نورافکن در پست دفاع وسط سود ببرد و به سیاوش یزدانی اعتماد نکند. این موضوع آقا فرهاد را برآشفته و به این جمعبندی رسانده که اسکوچیچ مربی خوبی برای تیم ملی نیست. استاد مرحمت کردند و بعد از بازی با هوادار هر چه از دهانشان درآمد نثار اسکوچیچ کردند. بعد هم فرمودند: «یک انگشت سیاوش یزدانی به کل مدافعان تیم ملی میارزد.» ادبیاتی ممتاز و درخشان در مورد دوازدهمین تیم راهیافته به جام جهانی قطر!
سیاوش یزدانی در ۳۰ سالگی نخستین بازی ملیاش را در تیم خود اسکوچیچ انجام داده، اما مربی کروات به خاطر همین بازیکن بدوبیراه میشنود. اصلا مهم نیست چه اتفاقی رخ میدهد. مهم این است که دراگان فحش بخورد. مصر با کارلوس کیروش به فینال جام ملتهای آفریقا میرسد، اسکوچیچ فحش میخورد. وحید امیری در تیم ملی بازی میکند، اسکوچیچ فحش میخورد. مهدی ترابی در تیم ملی بازی نمیکند، اسکوچیچ فحش میخورد. اوقات مهدی طارمی تلخ است، اسکوچیچ فحش میخورد. گروهمان در انتخابی جام جهانی آسان از آب درمیآید، اسکوچیچ فحش میخورد. استقلالیها کرونا میگیرند و مهدی مهدیپور به همین دلیل از فهرست تیم ملی خارج میشود، اسکوچیچ فحش میخورد. تیم ملی عراق بحران دارد، اسکوچیچ فحش میخورد. عربستان با هروه رنار موفق است، اسکوچیچ فحش میخورد. دلار پایین میآید، اسکوچیچ فحش میخورد. نفت بالا میکشد، اسکوچیچ فحش میخورد و ....
بعدها داستان مربی کروات را باید در کتابها نوشت؛ مردی که از لحظه اول انتخابش به عنوان سرمربی تیم ملی روی آنتن تلویزیون استهزاء شد و با وجود کسب نتایج معجزهآسا، روند تحقیر و تمسخر او ادامه یافت.
همین هفته گذشته بود که یکی از پیشکسوتان فوتبال ایران گفت: «در این گروه اگر یک دبیر ورزش هم سرمربی تیم ملی بود به جام جهانی میرسیدیم» و لابد مارک ویلموتس دبیر تاریخ و جغرافی بود که با فاکتور هشت میلیون یورویی داشت اوتمان میکرد! طوری راحتی گروه را چماق کردند و بر سر این بدبخت کوبیدند که انگار دورههای قبلی در انتخابی جام جهانی با آلمان و فرانسه همگروه میشدیم.
خدا را شکر فهرست بازیها موجود است و همه میدانند تنها تجربه هماوردی ایران با یکی از سه تیم عربستان، ژاپن و استرالیا در ۱۰ سال گذشته، یک شکست سه بر صفر برابر ساموراییها بوده است. وقتی دیوار دراگان این قدر کوتاه است، باید هم فرهاد مجیدی مثلا در دفاع از مدافع تیمش آن طور بیمحابا به مربی کروات یورش ببرد. این وسط فقط خدا خیلی خیلی اسکوچیچ را دوست داشت که او تیم ملی را با بهترین نتایج تاریخ و فقط دو گل خورده به جام جهانی رساند. اگر غیر از این بود، لابد تا الان زندهزنده قورتش داده بودند!»