
فارغ از نوع حکومتهای ایران در طول تاریخ، آنچه در یمن و شبهجزیره عربستان و نقاط سوقالجیشی آن یعنی جزیره سقطری، سواحل دریای سرخ و دریای مکران (که به اشتباه اخیرا دریای عرب خوانده میشود) میگذرد، از زمان باستان و حتی پیش از اسلام برای حکمرانان ایران نقش حیاتی و اهمیت استراتژیک داشته است.
دیدارنیوز: ای هدهد صبا به *سبا میفرستمت/ بنگر که از کجا به کجا میفرستمت!
روایت غالب جنگ یمن که از سوی سعودی و متحدانش به گوش میرسد (و در رسانههای همسوی آنان بازتولید میشود) بهطور خلاصه این است که آقای عبدربه منصور هادی «رئیسجمهور قانونی» یمن است که در ریاض درحال تبعید به سر میبرد و ایران از طریق نیروهای نیابتی خود حوثیهای «شورشی» مانع از استقرار حکومت قانونی در یمن میشود! اما آیا این روایت کاملا درست است؟
به نظر میرسد که نیاز است روایت ساختهشده طرف مقابل نه با حب و بغض و نگاه به سیاست داخلی با منطق و دادههای معتبر راستیآزمایی شود.
الف- فارغ از نوع حکومتهای ایران در طول تاریخ، آنچه در یمن و شبهجزیره عربستان و نقاط سوقالجیشی آن یعنی جزیره سقطری، سواحل دریای سرخ و دریای مکران (که به اشتباه اخیرا دریای عرب خوانده میشود) میگذرد، از زمان باستان و حتی پیش از اسلام برای حکمرانان ایران نقش حیاتی و اهمیت استراتژیک داشته است. اولین لشکرکشی یک حاکم ایرانی به یمن در دوران ساسانی انجام گرفت، در آن زمان ایران برای کنترل بابالمندب و خط دریایی حمل کالا از چین و آسیای دور به امپراتوری روم با امپراتوری ثروتمند حبشه که در سوی دیگر دریای مکران قرار داشت (جایی که اتیوپی امروز قرار دارد) برای کنترل منطقه یمن (به شمول یمن و عمان کنونی) میجنگید. وقتی حبشیها ساتراپ منصوب ایران در یمن را از تخت به زیر کشیدند، بار دیگر خسروپرویز حاکم ساسانی یک ژنرال ایرانی به نام وهرز را با سه تا چهارهزار نفر لشکریان به یمن فرستاد؛ و نهایتا وهرز ژنرال ایرانی حاکم ایرانی یمن شد.
اهمیت ژئوپلیتیک یمن برای ایران تا زمان معاصر ادامه دارد و حتی پس از توسعه حملونقل دریایی و کشف نفت بیشتر هم شده است. مثلا در خاطرات علم میخوانیم: «عرض کردم، سفیر یمن پیش من آمد (سفیر صنعا) و میگفت الان اگر با یمن جنوبی بجنگیم، قطعا شکست میخوریم. شاهنشاه فکری برای ما بفرمایند. عربستان سعودی به خیال اینکه اگر ما (یمن) قوی شویم، برای او خطرناک است، کمکهای پراکنده و بیقاعده میکند؛ آنهم بیشتر مستقیما به رؤسای عشایر. درصورتیکه اگر به ما کمک کند، میتوانیم یک ارتش حداقل ۲۰۰ هزارنفری مجهز بکنیم. فرمودند، قابلتأمل است، در نظر داشته باش، باید اقدام کنیم» (خاطرات علم، جلد سوم، ص ۳۱۱. ۱۲ آذر ۱۳۵۲) یا در جای دیگر: «سفیر انگلیس دستپاچه پیش من آمد که شنیدهایم برای پیداکردن هواپیمای ساقطشده ایران در آبهای یمن [آتشبارهای یمن جنوبی اف- ۴ ایران را سرنگون کردند]ایران باز مجددا خیال عملیات نظامی دارد! این، کار انگلیس را که افسر و افراد در ارتش مسقط و عمان دارد، دچار مشکل فراوان میکند، زیرا حضور این افراد برملا میشود. به شاهنشاه عرض کردم، فرمودند، خوشبختانه عربستان سعودی وساطت کرده وگرنه قطعا نمیگذاشتیم لاشه اف- ۴ ما به دست یمنیهای جنوبی بیفتد. جواب سفیر را فوری دادم. خیلی خوشحال شد» (خاطرات علم، جلد ششم، ص ۳۶۵. ۴ دی ۱۳۵۵).
توضیح اینکه یمن شمالی مرکز ۸۰درصد جمعیت یمن و موطن شیعیان زیدی است که از قدیمالایام یعنی از حدود قرن دوم هجری با ایرانیان در گیلان و طبرستان ارتباط داشتند (خود این ارتباطات سوژه یادداشت تکمیلی دیگری است).
ب- در مورد عربستان باید در نظر داشته باشیم علاوه بر مرز طولانی، اشغال سه استان یمن از زمان تأسیس سعودی و خصوصا جنگ ۱۹۳۴، مانع از استخراج گسترده نفت و توسعه پالایشگاهی و خطوط لوله یمن از طریق حاکمان دستنشانده، پولپاشی بین رؤسای قبایل، جنگهای فرسایشی اجازه بسط قدرت و ثروت به یمن نمیدهد و بیم آن دارد که با قدرتگرفتن شیعیان چهار امامی زیدی در همسایگی و کنترل آنها بر مناطق جنگلی و کوهستانی یمن شمالی بهطورکامل، شیعیان دوازدهامامی در عربستان که روی چاههای نفت عربستان به وضع فقیرانه و رقتباری زندگی میکنند نیز مدعی حکومت مرکزی عربستان شوند، خصوصا اینکه از کمک احتمالی یکمیلیون یمنی که در عربستان کار میکنند نیز برخوردار خواهند بود که تهدیدی امنیتی برای عربستان بهشمار میرود!
بنابراین عربستان علاوه بر اشغال مناطق گستردهای در استانهای جازان و نجران، مانع توسعه یمن و خواهان ضعیفبودن یمن و درگیریهای داخلی قبایل است!
ج- در مورد «عبدربه منصور هادی» لازم به ذکر است سرهنگ سابق کمونیست یمن جنوبی، پس از جنگها و شکستخوردن جنوب از یمن شمالی و ایجاد کشور یکپارچه یمن در دهه ۹۰ بهعنوان رئیس ارتش یمن، شورشهای جنوب (منطقه طایفهای خود) را سرکوب کرد. حزب اصلاح که برای حمایت از خود گرد هم آورده از احزاب سلفی و بعثی ناصریهای سابق و سوسیالیست هستند که با توجه به جمعیت یمن جنوبی قدرت سیاسی چندانی برای آن متصور نیست! در بهار عربی قبایل مختلف یمن بر علیه دخالت عربستان و حاکم دستنشانده فاسد (علی عبدالله صالح) که مانع پیشرفت و رشد مردم یمن میشد شوریدند، علی عبدالله صالح، معاون خود عبدربه منصور هادی را بهعنوان تنها کاندیدای یک انتخابات فاقد مشروعیت، با حمایت سیاسی و پولپاشی عربستان به ریاستجمهوری انتقالی یمن رساند، که نهایتا احزاب مخالف ریاستجمهوری او را برنتابیده و پایتخت را محاصره کردند (برخلاف توصیه ایران به راهحلهای دیپلماتیک).
منصور هادی پس از امضای استعفا به عدن پایتخت یمن جنوبی رفت (که در آنجا هم با مخالفت جنوبیها مواجه شد که نهایتا به ریاض گریخت)، اما طبق قانون اساسی یمن، پس از استعفای رئیسجمهور بلافاصله رئیس پارلمان بهعنوان رئیسجمهور موقت برگزیده میشود، بنابراین ادعای سعودی و منصور هادی مبنی بر ریاستجمهوری قانونی یمن از جنبههای مختلف ضعیف و قابلتأمل است. جالب است بدانیم که برادر منصور هادی هم در بمبارانهای عربستان کشته شده است!
د- همچنین تقلیل نیروهای مخالف اشغال عربستان که کمیتههای مردمی و ارتش یمن و مجموعهای متشکل از اقوام مختلف هستند ذیل عنوان شورشی و حوثی دقیق نیست! حوثیها خانواده بزرگی از جارودیها از مجموعه بزرگتر شیعیان زیدی هستند و تنها مخالفین دخالت عربستان در یمن، زیدیها نیستند که تقریبا تمامی اقوام یمن (حتی سوسیالیستها و ملیگرایان سکولار) نسبت به اشغال طولانیمدت خاک خود و نیز توطئههای دربار عربستان و دخالت در مقدرات مردم یمن به بهانه امنیت داخلی عربستان معترض بوده و این دخالتها را مانع توسعه خود میدانند! بهار عربی خیزش اقوام مختلف یمن علیه سلطه حکومت دستنشانده عربستان بود!
در خاتمه امید است نیروهای داخلی یمن با مشارکت نیروهای منطقهای و بینالمللی بتوانند راهحل سیاسی مناسبی برای توسعه پایدار یمن و ملت آن بیابند، در غیر این صورت فقر و قحطی و جنگهای داخلی مانند سدههای گذشته چهره غالب مردم مظلوم یمن خواهد بود.
*ملکه سبا حاکم یمن بود که بنا به افسانههای تاریخی همسر سلیمان نبی شد!
مازیار اکبری - شرق