
اینکه بگوییم کارشناسان و تحلیلگران در جریان وقوع ناگهانی اعتراضات سراسری در قزاقستان و بروز درگیریهای خشونتآمیز جا ماندهاند و یک کشور اوراسیایی استپی را فراموش کردهاند، سخن درستی است. گواه این مدعا آن است که خبرنگاران در صحنه رسانههای غربی در جریان اعتراضات در قزاقستان حضور نداشتند و برخیاز آنها در عوض از هزاران کیلومتر دورتر، رخدادهای این کشور را گزارش کردند.
دیدارنیوز: یکی از رازهای تقریبا آشکار در مورد توییتر این است که، هر زمان که انقلاب یا تحولی در نقطهای دورافتاده از کره زمین اتفاق میافتد، گروه جدیدی از متخصصان در این شبکه اجتماعی ظهور میکنند و گذشته پر از دردسر آن کشور را بررسی کرده و آینده آن را پیشبینی میکنند.
درحالی که قزاقستان در این هفته به هرج و مرج فرو رفت و روسیه نیز اقدام به مداخله مسلحانه شتابزده در این کشور کرد، من هم میتوانستم یکی از این کارشناسانی باشم که در توییتر در این مورد نظرات مشعشع میدهند. من از این کشور عظیم واقع شده در آسیای مرکزی گزارش دادهام، در سالهای اخیر و در هفتههای قبل از آغاز همهگیری ویروس کرونا، قفسهای پر از کتابها و مقالات آکادمیک در مورد سیاست، اقتصاد و تاریخ این کشور را خواندهام و نظرات بسیاری از کارشناسان خبره در امور قزاقستان را از مدتها قبل ماجرای فعلی دنبال کردهام. با این حال به غیر از پست که در آن نوشتهام «همه سعی کنند از خودشان مراقبت کنند» ترجیح دادهام درخصوص وقایع فعلی ساکت بمانم، زیرا اگر زمانی وجود داشته باشد که در آن بگویم خبرهترین کارشناسان باید ساکت مانده و منتظر تحولات بمانند، این دقیقا همان زمان است.
اینکه بگوییم کارشناسان و تحلیلگران در جریان وقوع ناگهانی اعتراضات سراسری در قزاقستان و بروز درگیریهای خشونتآمیز جا ماندهاند و یک کشور اوراسیایی استپی را فراموش کردهاند، سخن درستی است. گواه این مدعا آن است که خبرنگاران در صحنه رسانههای غربی در جریان اعتراضات در قزاقستان حضور نداشتند و برخیاز آنها در عوض از هزاران کیلومتر دورتر، رخدادهای این کشور را گزارش کردند. برای مثال خبرنگاران گاردین از بوداپست مجارستان تحولات قزاقستان را گزارش کرده و نوشتند: «اعتراضات در غرب قزاقستان در اواخر هفته آغاز شد. این اعتراضات در واکنش به افزایش بسیار زیاد قیمت سوخت آغاز شد، اما به سرعت گسترش یافته و موجب شد مقامات قزاقستان و ناظران بینالمللی غافلگیر شوند.» به این ترتیب خبرنگار گاردین در گزارش خود به تحلیلگرانی که نتوانسته بودند امکان وقوع این اعتراضات را پیشبینی کنند، طعنه زد. این دسته از خبرنگاران برای اینکه به ادعای خود اعتباری ببخشند به سخنان آریل کوهن، یکی از کارشناسان علوم سیاسی و متخصصان امور اوراسیا اشاره کردند که گفته بود آنقدر از وقوع این آتشسوزی غافلگیر شده که حتی نتوانسته برای فرار کفشهایش را به پا کند.
اما واقعیت این است که هیچ کسی نباید از اینکه نتوانسته وقایع فعلی قزاقستان را پیشبینی کند حس بدی داشته باشد. یا اینکه حالا سعی کند آنچه که در آینده در این کشور رخ خواهد داد را برای جبران بیتوجهی قبلیاش، پیشبینی کند. چه کسی از هزار کیلومتر دورتر میتوانست پیشبینی کند که اعتراضات پراکنده به افزایش قیمت سوخت مایع پروپانمانندی که برای اتومبیلها و پخت و پز استفاده میشود به قیمتی معادل بیش از ۱.۲۵ دلار در هر گالن، ظرف چند روز به آتش زدن کاخ ریاستجمهوری و ساختمان شهرداری ختم شود؟ آیا معترضان بیشتر نگران مساله نان شب خود هستند یا فساد و سیستم حاکمیت از بالا به پایین که توسط نورسلطان نظربایف رییسجمهور بازنشسته، اما همچنان بسیار با نفوذ در جریان است موجبات خشمشان را فراهم کرده است؟ آیا اعزام نیروها از سوی سازمان پیمان امنیت دسته جمعی تحت ریاست روسیه، فعالیتهای نظامی تهدیدآمیز مسکو در مرز اوکراین را متوقف خواهد کرد؟ تنها چیزی که مسلم به نظر میرسد این است که ناآرامیها فقط مربوط به «باندهای تروریستی» آموزشدیده خارجی نیست. این چیزی است که قاسم جومارت توقایف، جانشین دست نشانده نظربایف، هنگام درخواست کمک از همتایان خود در دوران پس از شوروی ادعا کرد. حتی ممکن است این ادعا نیز تا حدودی درست باشد. این سخن بدان معنا نیست که افراد نباید سعی کنند درخصوص کشورهایی مانند قزاقستان از تخصص خود بهره بگیرند و از آن برای کمک به درک بهتر رویدادهای سیاسی گذشته و حال این کشور استفاده کنند، یا سعی کنند آنچه که احتمال دارد در آینده رخ دهد را، پیشبینی کنند و برخی افراد واقعا در اموری مانند سیاست در آسیای مرکزی متخصص هستند و دههها را صرف مطالعه دقیق این موضوع کردهاند. اما ماجراهای وحشتناک این هفته در قزاقستان نشان داد که بهرغم وجود حوزههای علمی نظیر «علوم سیاسی»، سیاست در واقعیت خود به طرز سرسختانهای از توضیحات ساختارمند و پیشبینیهای مدون مصون است. این امکان وجود داشت که قزاقستان در سال ۱۹۹۱ و بعد از خروج اتحاد جماهیر شوروی در این کشور که بزرگترین شکست ژئوپلیتیکی قرن بیستم قلمداد شد، حتی به مدت یک هفته هم دوام نیاورد.
محدودیت دانش کارشناسان تنها به مکانهایی نظیر کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی مربوط نمیشود. اخبار مربوط به درخواست کمک توقایف از مسکو زیر سایه نخستین سالروز حمله ششم ژانویه به ساختمان کنگره امریکا قرار گرفت و مباحثی نظیر دلایل این حمله و تهدیداتی که ممکن است در آینده از سوی تجدیدنظرگرایان دست راستی متوجه ساختار سیاسی امریکا باشد از سوی کارشناسانی مطرح میشد که در پیشبینی حملات ششم ژانویه شکست خورده بودند. در واقع، کارشناسان در کشورهایی مانند قزاقستان احتمالا میتوانند به همتایان خود در سراسر جهان یک یا دو چیز در مورد آنچه دانشمندان علوم اجتماعی «فروتنی معرفتی» مینامند، آموزش دهند. سالها پیش، در جریان تحولات سیاسی قبلی در قزاقستان، با یکی از شناختهشدهترین الیگارشهای این کشور مصاحبه کردم. او در گفتگو با من اذعان کرد که گاهی اوقات احساس میکرد که کنترل بیشتری بر دسیسههای سیاسی در روسیه دارد تا در کشور خودش. در سفر سال ۲۰۱۹ خود به این کشور، از یک روزنامهنگار و مفسر سیاسی برجسته، توصیههای به یاد ماندنیتری دریافت کردم. پس از اینکه از او پرسیدم که آیا توقایف ممکن است با سلف خودش به مشکل بخورد یا اینکه به صورت یک دوره کوتاه ریاستجمهوری داشته باشد، او مدتی فکر کرد و سپس شانههایش را بالا انداخت و گفت: «هر اتفاقی ممکن است.» بعدها معلوم شد آن جمله دقیقترین پیشبینی درباره آشوبهایی بود که این هفته در قزاقستان مشاهده کردم.
اريک دا ماتو- نویسنده و تحلیلگر مسائل امنیتی
ترجمه: آرمین منتظری
منبع: نیوزویک