زندگی حیوانات خانگی با انسان پدیده عجیب و و تازهای نیست، اما در سالهای اخیر تغییر سبک زندگی و رواج نگهداری از حیوانات در منازل از ظن مخالفان، بدل به یک معضل اجتماعی شده هر چند دوست داران حیوانات چنین نظری ندارند.
دیدارنیوزـ نسرین نیکنام: نزدیک به یک دهه است که نگهداری از سگ و گربه یا حتی حیوانات دیگر جزء لاینفک زندگی مردم شده است. در این میان خیلیها پا را فراتر گذاشتند و حیواناتی مانند مار، توله شیر و ببر را هم به لیست همیشگی حیوانات خانگی اضافه کردند، اما پر واضح است که جای این حیوانات در شهر و خانههای شهری نیست.
حتما شما هم بارها در کوچه و خیابان افرادی را دیدید که با سگ و گربههای خاص خود در سطح شهر تردد میکنند و به گونهای با آنها برخورد میکنند که انگار عضوی از خانواده شان است؛ این موضوع شاید از منظر عمومی چیز عجیب و غیر عادی نباشد، اما مدتی است که مخالفانی پیدا شدند که از اساس نگهداری برخی حیوانات خانگی مانند سگ و گربه به مذاقشان خوش نمیآید از این رو در تلاش هستند تا بساط "پت"ها را برچینند.
از نگاه روانشناسان اولین دلیل مطرح شده در مورد نگهداری از حیوانات خانگی، شاید این باشد که افزایش مداوم علاقه به نگهداری از حیوانات مختلف در خانه، بهانهای است برای رفع خلأهای احساسی که از کاستی گرفتن روابط عمیق عاطفی در جوامع مدرن ناشی میشود، اما جامعه شناسان با این پدیده برخور دیگری دارند و میگویند: رواج نگهداری از حیوان روی پدیده کم فرزندی و بیفرزندی میتواند نقش ویژهای داشته باشد.
از سوی دیگر تحقیقات نشان داده است که نحوه ارتباط صاحبان حیوانات خانگی با آنها و واکنش به این حیوانات، بسیار شبیه به پاسخ والدین به فرزندانشان است و حتی احساسات و تغییرات فیزیولوژیکی که در این افراد در اثر زندگی با این حیوانات برانگیخته میشود، بسیار شبیه به واکنش والدین به فرزندان است و اگر بخواهیم این اتفاق را در یک جمله تعریف کنیم که برای برخی از افراد حیوانات خانگی میتوانند کارکرد اسباببازی را برای بزرگسالان و حتی کودکان ایفا کنند.
البته برخی جامعه شناسان روی این موضوع هم تاکید دارند که این بیمیلی به تعداد زیاد فرزند، اقتضای زندگی مدرن و روبنای ساختارهای اجتماعی، اقتصادی عصر حاضر است هر چند که عواملی، چون افزایش نرخ سواد و اشتغال زنان، از دست رفتن کارکرد اقتصادی فرزندان برای خانواده، پرداختن به اهداف و آمال شخصی خود و... در کاهش علاقه به فرزند نقش اساسی داشته اند.
البته برخی موضوع را وسیعتر میبینند و معتقدند این الگوی رفتاری و تغییر سبک زندگی رابطه مستقیمی با الگوبرداری از جامعه غربی دارد و حضور حیواناتی مانند سگ و گربه در فیلمها و سریالهای اروپایی و آمریکایی نشان میدهد که نگهداری از حیوانات خانگی به یک موضوع عادی تبدیل شده و نه مردم و نه حکومتها زاویه و مخالفتی با این نوه زندگی ندارند، اما در اینجا در خاورمیانه و کشور ایران همه چیز فرق دارد از یک سو داشتن سگ و گربه در بین برخی خانوادهها به یک هنجار دلپذیر تبدیل شده است و از سوی دیگر حاکمیت در تلاش است بساط این ماجرا را هر طور شده با راه حلهایی که سرآمد آن برخورد خشونت آمیز است؛ برچیند، اما اینکه این راه حلها منطقی است یا خیر و اساسا نصب پلاکارد و علائم ورود سگ ممنوع به محوطه پارکها و سطح شهر یا حتی سوار کردن حیوانات منع قانونی دارد یا خیر را باید بررسی کرد، اما ناگفتههای این ماجرا را از زبان دکتر اعتمادی؛ دکترای شهرسازی میخوانید کسی که دیدگاههای خود را نخست به عنوان یک شهروند مطرح میکند و میگوید:"من خودم یک گربه دارم که در شرایط کنونی و دوران کرونا مونس من بوده و هست".
بیشتر بخوانید: «فیروز» تنها امید برای نجات یوز ایرانی
"یکی دو بار در پیاده رویها سگ به من حمله کرده است هر چند که من از سگ نمیترسم، اما اگر گاز بگیرد مشکل پیش میآید؛ از این رو لازم است که ما فرهنگ سازی کنیم. در اروپا هم همین طور است و سگ باید قلاده داشته باشد، زیرا ممکن است وقتی آزاد باشد صدمهای به کسی بزند هر چند که این اتفاق هم در یکی از کشورهای اروپایی برای یک بچه افتاده بود."
"نمی توانیم به راحتی آزادی افراد را از آنها سلب کنیم و بگوییم حق ندارید حیوان خانگی داشته باشید و این سلب آزادی را در قالب قانون به آنها تحمیل کنیم. انسانها سال هاست که برخی از حیوانات را اهلی کرده اند و با آنها زندگی میکنند و هیچ وقت هم مشکلی در این زمینه وجود نداشته است."
او در ادامه صحبت هایش به طرح موضوع نگهداری از حیوانات مانع از فرزندآوری میشود اشاره میکند و میگوید:"در شرایط کنونی بچه دار شدن مشکل شده است؛ خیلیها امکان ازدواج و بچه دار شدن ندارند و نکته مهم این است که موضوعاتی از این دست جزء آزادهای فردی محسوب میشود و نباید در آزادیهای فردی افراد دخالت کرد؛ مثل چین که میگوید یک بچه داشته باشید و در ایران میگویند بچه دار شوید این غیر از سلب آزادی افراد توهین به زنان است که برای آنها تعیین تکلیف کنیم که بچه دار بشود یا نشود."
"ما اولین ملتی نبوده و نیستیم که سگ داریم و از آن نگهداری میکنیم این روزها در خیلی از پارکها ورود سگها را ممنوع کردند که برخی به آن توجه میکنند و برخی نه؛ اگر مشکل وجود مدفوع سگها در پارک هاست که با یک فرهنگ سازی ساده و استفاده از دستکش و کیسه میتواند این مشکل را حل کرد و از صاحبان سگ خواست تا این کار را انجام دهند هر چند که خیلیها این کار را انجام میدهند."
" موضوعات این چنینی نیاز به قانون و ماده ندارد بلکه نیاز به فرهنگ سازی دارد و به راحتی با این روش میتوان بسیاری از مشکلات را حل کرد".
اول: درباره اینکه سگ گردانی جرم هست یا نه باید بگوییم که قانونی وجود ندارد که حمل و نقل سگ یا سگ گرداندن در شهر جرم باشد، اما رفتارهایی که ممکن است از سگ سر بزند، میتواند جرم باشد و در دادگاهها قابل پیگیری است؛ چرا که سگ ذاتا عاقل نیست و میتواند با رفتارش ضررهایی وارد کند.
دوم: اینکه تابلوهایی نصب شود که ورود سگها به پارک ممنوع است، دستورالعمل شهرداری و شورای شهر است، اما قانونی تصویب نشده است و نمیتوان کسی را که برخلاف این دستورالعمل اقدام کند، تنبیه یا مجازات کنیم. قانون چیزی است که مجلس آن را تصویب کرده باشد و شورای نگهبان آن را تأیید کند.
در نهایت، اعمال محدودیتها و سلب آزادیهای فردی میتواند آسیبهای جدی تری را حتی بیشتر از نگهداری سگ و گربه در منزل و گرداندن آنها در سطح شهر داشته باشد، آسیبهایی که شاید رفع آن هزینه و مشکلات زیادی را به جامعه تحمیل کند.
واقعیت این است که فراتر از نکات ذکر شده در بالا ماجرای نگهداری از حیواناتی مانند سگ و گربه مثل خیلی موضوعات دیگر به یک مناقشه فرهنگی میان لایههای سنتی و مدرن جامعه بدل شده است. سبک زندگی همواره مهمترین عرصه رویارویی این دو لایه اجتماعی در ایران بوده است و حالا پای حیوانات هم به این مناقشه باز شده است.
این که سرنوشت این نزاع و تضاد به صورت کلی چه خواهد شد، هنوز روشن نیست. آن چه مسلم است این است که حالا یک میدان جدید برای رویارویی باز شده است و بعید است که قانونگذاری و حتی برخورد قهرآمیز تاثیری در سرنوشت این منازعه داشته باشد و تنها به شدت فاصله و حتی نفرت دامن میزند. فاصله و نفرتی که برای هر جامعهای زهری کشنده است...