کارشناسان و تحلیلگران در نشست مجازی انجمن اندیشه و قلم در آستانه دور جدید مذاکرات وین، ضمن بازخوانی و آسیبشناسی مسیر ۲۰ ساله پرونده هستهای کشور، به تحلیل موقعیت فعلی این پرونده، سناریوهای مطرح و چشمانداز مذاکرات پیش رو پرداختند.
دیدارنیوز ـ در این نشست که با عنوان «پیشینه مذاکرات هستهای و پشت صحنه مذاکرات پیش رو» در اتاق «ایران من» در کلاب هاوس برگزار شد، جاوید قرباناوغلی و قاسم محبعلی، دو دیپلمات پیشین وزارت خارجه به همراه فواد صادقی و علی منتظری، دو تحلیلگر سیاست خارجی و پرونده هستهای، به بیان دیدگاههای خود پرداختند.
مردم میپرسند چرا پروژهای که باید ضامن اقتصاد و امنیت باشد، اینقدر هزینه به کشور تحمیل کرده؟
علی منتظری، تحلیلگر سیاست خارجی، در این نشست با برشمردن اشتباهات ایران در رویارویی ۲۰ ساله در پرونده هستهای گفت: گفتگو با سه کشور به جای آژانس انرژی اتمی از ابتدا اشتباه بود و این خطا باعث شد سال ۲۰۱۵ یک اجماع جهانی علیه ایران از کانال شورای امنیت شکل بگیرد. همچنین سایه اختلافات داخلی بر مساله هستهای مانند کنارگذاشتن علی لاریجانی از دبیر شورای عالی امنیت ملی به دلیل اختلاف رویکردها با احمدینژاد، مانع توافق در آن مقطع شد.
وی افزود: دستور کار مذاکرات در دوره احمدینژاد و جلیلی، بر مسائل فرعی مانند حفظ کرامت انسانی، اصلاح ساختار سازمان ملل و ... و حل فلسفی مشکلات جهانی به جای تمرکز بر مساله هستهای ایران بود. مشکل دیگر طولانی بودن مذاکرات بود که البته بخشی از آن با ورود تیم آقای روحانی و ظریف از بین رفت و تمرکز بر مساله هستهای شد.
این تحلیلگر برنامه اتمی ایران را به اعتبار هزینهها و خساراتش یکی از پرهزینهترین پروژههای ایران در ۴۰ سال اخیر دانست و ادامه داد: برنامه اتمی ایران از ابتدا مکشوف بوده و سری بودن آن کاملا محل تردید است. شواهد این نکته هم ترور دانشمندان ما و ربودن اسناد هستهای است و به نظر میرسد باید منتظر اقدامات خرابکارانه بیشتر از طرف دشمن هم باشیم.
منتظری با بیان این که دستاوردهای هستهای ما نتوانسته در معیشت و مسائل اقتصادی مردم ترجمه شود، گفت: شهروندان این سوال را دارند که این برنامه که باید حامی اقتصاد و امنیت کشور باشد، چرا اینقدر هزینه دارد؟
وی افزود: متاسفانه برنامه اتمی ایران به جای حراست از دستاوردهای خود در مقابل زورگویی آمریکا، مرتب خود را قربانی میکند. هر وقت با تهدید مواجه میشویم، غنیسازی را بالا میبریم. این ابزار تهدید موجب قربانی شدن ما میشود و گویی ابزار دیگری نداریم.
این تحلیلگر سیاست خارجی، به تیم جدید مذاکره کننده در دولت سیزدهم توصیه کرد در نظر داشته باشند اصل حفظ تکنولوژی هستهای است و باید راهی را رفت که با استفاده از تجربیات گذشته، پرونده هستهای ایران بسته شود تا فرصت بررسی عملکرد هستهای کشور به دست آید.
منتظری در ادامه با برشمردن پنج سناریو مطرح برای مذاکره در مقطع کنونی اظهار کرد: سناریوی آمریکایی طرح گام به گام بازگشت ایران به التزامها در برجام و لغو گام به گام تحریمهاست. استدلال طرح موقت که سناریو منسوب به اروپایی هاست، اشاره دارد که، چون دولت بایدن نمیتواند توافق را در کنگره به تصویب برساند، آمریکا باید تعهد دهد در قبال بازگشت ایران به برجام، هر سه ماه یک بار بخشی از تحریمها را تعلیق کند.
وی ادامه داد: طرح دیگر، بازگشت یکجا به برجام ۲۰۱۵ تحریمها و راستی آزمایی است که طرح منسوب به ایران است. همچنین طرح منسوب به روسها طی دو روز اخیر بحث شده و اروپاییها از آن صحبت کردند و نزدیک به طرح گام به گام است، اما با گستردگی بیشتر و سرعت و گستردگی بیشتر لغو تحریمها در یک دوره کوتاه است.
به گفته او، طرح موسوم به طرح ب ایران هم در دو روز اخیر مطرح شده مبنی بر اینکه اگر لغو کامل تحریمها محقق نشد و قرار بر تعلیق بخشی از تحریمها در مذاکرات شد، اتحادیه اروپا و اعضای پیمان شانگهای قانون حمایت از تجارت آزاد و روابط مالی آزاد با ایران را در مجالس قانونگذاری خود تصویب و کشورهای خود را از شمول تحریمهای آمریکا به شکل رسمی و قانونی معاف کنند.
وی در پایان ابراز امیدواری کرد تیم مذاکرهکننده آن طور که گفته برای همه طرحها آماده باشد و خروجی مذاکرات تامین منافع ملی ایران باشد.
در این نشست فواد صادقی، تحلیلگر برنامه هسته ای، با اشاره به نقاط عطف پرونده هستهای که ۲۰ سال است به چالش اصلی کشور تبدیل شده، گفت: بعد از ۲۰ سال میتوان گفت دستاوردهای هستهای ما با هزینه ۱۵۰۰ یا ۲هزار میلیارد دلاری که پرداخت کردهایم، تناسب ندارد و امروز در نقطه بسیار حساسی انتخاب در دوراهی بازگشت به مسیر توافق یا بازگشت به قطعنامههای شورای امنیت و تحریم هستیم.
وی با بیان اینکه برنامه هستهای ایران درست است از پیش از انقلاب با سوالاتی مواجه بوده، افزود:، اما نخستین جرقههای حساسیتزا در سالهای بعد از انقلاب به نامه محسن رضایی به امام بازمیگردد که با اشاره به عراق و اسرائیل، از لزوم رسیدن به بمب اتم سخن میگوید. الان هم شاید در ذهن برخی این سوال باشد که چرا باید این قدرت بازدارندگی در انحصار چند کشور خاص باشد؟
موسس سایت بازتاب ادامه داد: فعالیتهای پراکنده هستهای ما در قالب یک برنامه منسجم در حوزه انرژی قابل دفاع نیست؛ مثلا در اراک، لویزان، نطنز، فوردو و کرج. اینها این سوالاتی برای جامعه جهانی شکل داده که ایران میخواهد به چه چیزی برسد؟ یا شما که به فناوری غنیسازی رسیدهاید، اگر قصد ندارید بمب اتم بسازید سطح غنیسازی ۶۰ درصد و حتی بالاتر برای چیست؟
وی با اشاره به وضعیت کنونی گفت: اگر تا پیش از خروج آمریکا از برجام، صحبت از این بود که ایران برای رسیدن به بمب اتمی، ۲ تا ۳ سال زمان لازم دارد، الان صحبت از سه ماه یا چند هفته است. اینها چالشهایی را در افکار عمومی ایجاد کرده که ایدئولوژی ما مبتنی بر فتوای رهبری درباره بمب اتم را با سوال مواجه میکند. اگر ما ذیل آن اندیشه هستیم، آنچه به عنوان ابزار چانهزنی به آن نگاه میکنیم، توجیهی ندارد و علیه خود ما عمل میکند؛ به ویژه که با نفوذی که موساد دارد و خرابکاریها و ترورها، نزدیکتر شدن ما به نقطه گریز، اقدامات آنها را تشدید خواهد کرد و حتی ممکن است برنامه هستهای را به چالش محیط زیستی علیه ملت تبدیل کنند.
صادقی با بیان این که تیم مذاکرهکننده کنونی تنها یک فرصت کوتاه برای احیای وضعیت کشور دارد، گفت: اگر در سال ۹۰ و ۹۱ در آستانه فروپاشی اقتصادی بودیم، امروز از آن هم عبور کردهایم. بر این مبنا اگر از سردرگمی خارج نشویم و با یک استراتژی روشن به مذاکرات نرویم، خط عبری - عربی بسیار در تلاش است هزینههای عدم بازگشت به برجام را در افکار عمومی جهان به گردن ایران بیندازد.
در ادامه این نشست، قاسم محبعلی، مدیرکل اسبق وزارت خارجه بیان کرد: برنامه هستهای ایران از پیش از انقلاب، با چالش بودجه و هزینه مواجه بود؛ اما ادامه یافت و قرار بود سالانه ۲۰ هزار مگاوات برق تولید کند. در سال ۱۹۸۰ قرار بود نیروگاه دوقلوی بوشهر راه بیفتد که با پیروزی انقلاب، تعطیل شد. برنامه هستهای بعد از انقلاب، در سال ۱۳۶۴ دوباره شروع شد. اما هم نیروگاه خیابان امیرآباد تهران، با مانع آمریکاییها با مشکل تامین سوخت مواجه شد و از سوخت ۹۰درصد به سوخت ۲۰ درصد توسط آرژانتین رسید. هم نیروگاه بوشهر با خروج آلمان، به یک پروسه طولانی روسی افتاد تا اینکه بعد از برجام، راهاندازی شد.
به گفته او مشکل اصلی زمانی رخ داد که برنامه هستهای ایران در سال ۸۱ لو رفت و آژانس به این گمان رسید که ایران پنهانکاری کرده است. به این ترتیب، برنامه صنعتی و اقتصادی هستهای ایران که از ابتدا هزینهبر تلقی میشد، حالا با طرح بحث نظامی، بسیار پرهزینه شد و صورت امنیتی به خود گرفت.
سفیر پیشین ایران در مالزی ادامه داد: در توافقات با سه کشور اروپایی تا سال ۲۰۰۹؛ همواره بحث مذاکرات بر «مشوق در قبال تامین خواستههای غربیها» بود، اما از سال ۲۰۰۹ با قطعنامهها، مساله به «برداشتن تحریم در قبال تامین خواستههای شورای امنیت» تغییر کرد.
به اعتقاد محبعلی یکی از اشتباهات این بود که برجام که یک تفاهم امنیتی بود، در افکارعمومی یک برنامه اقتصادی تلقی شد، در حالی که در مقدمه برجام آمده که بعد از هشت سال، برنامه هستهای ایران از منظر آژانس و شورای امنیت به یک برنامه صلحآمیز تبدیل میشود. در واقع در همان مقدمه ایران پذیرفته بود برنامه هستهای اش برخلاف صلح جهانی تعبیر شده است.
وی در تبیین مشکلات فعلی بر سر راه تیم مذاکرات اظهار کرد:اولا شرایط جهان و ایران با سال ۲۰۱۵ و زمان انعقاد برجام متفاوت است. دولت بایدن در نظر ندارد سیاستهای اوباما را در قبال ایران اجرا کند و به دنبال طرح مسائل دیگر در خلال مذاکرات هستند. ایران هم بعد از خروج ترامپ، به اقداماتی در جهت افزایش قدرت چانهزنی خود دست زده که بازگشت ساده نیست. از سوی دیگر مشخص نیست آمریکاییها آمادگی تضمین برای آینده داشته باشند. بر این مبنا، آنچه میتوان بر آن توافق کرد، یک توافق گام به گام است که طی آن قدرت چانهزنی ایران باقی بماند و طرف مقابل هم یکباره تحریمها را برطرف نکند. همچنین باید در نظر داشت تنها تا سال ۲۰۲۳ که موعد برجام است، میتوان توافق کرد و برای بعد از آن باید دوباره مذاکره کرد.
این دیپلمات با بیان این که هر برنامه هستهای سه سطح علم و تکنولوژی، صنعتی و بازدارندگی دارد، گفت: ایران به دو سطح اول دست یافته است؛ اما در بحث بازدارندگی برنامه هستهای ایران سوالاتی مطرح است که باید به آنها پاسخ داده شود: اینکه ایران در قبال چه قدرت و کشوری دنبال بازدارندگی است؟
محبعلی افزود: مشکل بزرگ ایران این است که اقتصاد کشور توسط سیاست خارجی گروگان گرفته شده و سیاست خارجی ما هم گروگان برنامه هستهای است. تیم مذاکرهکننده جدید باید بتواند به این سوال پاسخ دهد که چگونه میخواهد اقتصاد ایران را از گرو برنامه هستهای خارج کند؟
وی گفت: تیم جدید باید بداند علیرغم وجود کشورهای اروپایی و همچنین حواشی مذاکرات مانند اسرائیل و عربستان، طرف اصلی آمریکاست و هر طرحی که بخواهد ما را به توافق با کشورهای دیگر بکشاند، اجرایی نخواهد بود؛ بر همین اساس بود که اصل مذاکرات برجام نیز، میان کری و ظریف بود.
مدیرکل اسبق وزارت خارجه در پایان گفت: نگرانی ما اولا این است که دستور کار تیم مذاکره کننده جدید هنوز مشخص نیست و از طرفی، از تواناییهای تیم جدید چندان مطمئن نیستیم و آنها را همتراز طرف مقابل چه از نظر جایگاه و چه از نظر توانایی و تجربه نمیبینیم.
در این نشست همچنین جاوید قربان اوغلی، کارشناس مسائل بینالملل و سفیر پیشین ایران در الجزایر و آفریقای جنوبی گفت: متاسفانه هرگز در ایران یک راهبرد مشخص و برخوردار از اجماع داخلی در موضوع هستهای نداشتهایم. همین موضوع باعث شد در مقاطع مختلف اتفاقاتی بیفتد که یک برنامه اقتصادی به یک پرونده امنیتی علیه ایران تبدیل شود. همین بود که ما را ذیل فصل ۷ بند ۴۱ شورای امنیت برد و اساسا برجام برای خروج از این خطر اقدام نظامی علیه ایران شکل گرفت.
وی با بیان این که زمینه نرمش قهرمانانه قبل از دولت روحانی شکل گرفته بود، ولی به دلایل مختلف، از جمله عدم اعتماد طرف مقابل به احمدینژاد پیش نرفت، گفت: چهار مولفه باعث شد در دولت روحانی به برجام منتهی شود: یکی وضعیت اقتصادی کشور و امنیتی شدن فضا علیه ایران و لزوم خروج از آن؛ دوم اراده اوباما برای رسیدن به تفاهم با ایران، سوم انتخابات ۹۲ که فضای جهانی را نسبت به ایران تغییر داد و چهارم تیم حرفهای مذاکرات به ریاست دکتر ظریف.
قربان اوغلی ادامه داد: درطول چهار ماهی که دولت رئیسی روی کار آمده، مواضع اعضای تیم مذاکره کننده و آقایان علی باقری و امیرعبداللهیان تغییراتی یافته و به نظرم واقعگراتر شده که اتفاق مثبتی است. اما مشکل اصلی این است که اولا: تیم جدید تجربه چندانی در مذاکرات ندارد و ثانیا: این تیم و رئیس آن، مواضع جدی علیه برجام داشتهاند و آن را یک متن خائنانه میدانستند. این افراد هرچند امروز واقع گراتر شدهاند، اما در پس زمینه ذهنشان همان دیدگاه هست.
وی همچنین گفت: اگر آنچه به عنوان طرح گام به گام در این دوره مطرح است، همان است که در مذاکرات دور چهارم وین مطرح شد و ایران با آن مخالفت کرد، چطور میتوان امیدوار بود که به نتیجه برسد؟
در ادامه این نشست، حاضران به طرح دیدگاههای خود پرداختند.