
مشارکت افراد یک جامعه در قالب احزاب و انتخابات از شاخصههای مهم توسعه یافتگی محسوب میشود. از این رو، بی تفاوتی نسبت به ساختار سیاسی و عدم مشارکت سیاسی یک مسئله جدی و قابل بحث در حوزه علوم سیاسی محسوب میشود.
دیدارنیوز ـ محمدمهدی مظاهری*: مشارکت افراد یک جامعه در قالب احزاب و انتخابات از شاخصههای مهم توسعه یافتگی محسوب میشود. از این رو، بی تفاوتی نسبت به ساختار سیاسی و عدم مشارکت سیاسی یک مسئله جدی و قابل بحث در حوزه علوم سیاسی محسوب میشود. ضمن اینکه نخبگان سیاسی حاکم نیز برای تثبیت جایگاه و تقویت پایههای مشروعیت خویش همواره به دنبال جلب مشارکت و حمایتهای سیاسی مردم و ایجاد محیط مشارکتی پویا در سطح جامعه هستند و هر گونه کاهش و نقصان در این امر آنها را نگران میکند. این در حالی است که جامعه ایرانی به ویژه در سالهای اخیر با مشکل رکود بی سابقه احزاب و اقبال عمومی اندک نسبت به این نهادهای مهم و اثر گذار سیاسی مواجه شده است؛ مسألهای که البته دلایل و ریشههای مختلفی دارد. در واقع پدیدههای اجتماعی را نمیتوان با یک عامل تبیین کرد. ظهور و بروز یک پدیده اجتماعی تحت تأثیر مجموعهای از عوامل است. بر همین اساس انفعال احزاب و بی تفاوتی جامعه نسبت به عملکرد آنها نیز دارای علل و زمینههای متعدد است.
در این راستا، یکی از مشکلات جدی که در سالهای اخیر سبب کاهش مشارکت و رغبت جامعه ایرانی برای حضور و فعالیت در قالب احزاب شده، مشکلات اقتصادی و تورم افسار گسیخته ایست که فرصت و رغبتی برای اندیشیدن به مسائل دیگر برای مردم باقی نگذاشته است. شاید در موقعیت کنونی هیچ دیدگاهی بهتر از تئوری نیازهای مازلو نتواند دلیل بی تفاوتی و اقبال اندک جامعه ایرانی به احزاب را نشان دهد. به اعتقاد مازلو همه افراد بشر پنج نوع نیاز دارند:
الف) نیازهای جسمانی (که هدف آن حفظ حیات زیستی انسان است)
ب) حس صیانت (امنیت و آزادی)
ج) حس تعلق خاطر و عشق
د) ارزش و منزلت (خود و دیگران)
ه) پرورش و رشد شخصی (از طریق رشد امکانات و ظرفیتها و استعدادها)
به اعتقاد مازلو نیازهای انسانی به صورت سلسله مراتبی فعال میشوند؛ بدین معنی که هر دسته از نیازها تنها زمانی فعال میشوند که طبقه پیشین کم و بیش ارضا شده باشند. در این راستا میتوان حضور فعال در احزاب سیاسی و توجه به سرنوشت خود و دیگران را در رده چهارم نیازهای مازلو قرار دارد. بنابراین تا زمانی که نیازهای سطوح سه گانه اولیه برآورده نشوند، فرد توجه چندانی به فعالیتهای سیاسی و مسئولیتهای اجتماعی خود نخواهد کرد.
جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر به ویژه از زمان خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا و بازگشت تحریمهای بین المللی، شدیدترین تکانههای اقتصادی را تجربه کرده و همواره با نا امنی اقتصادی، کاهش سرمایه گذاریهای خارجی، افزایش قیمت دلار، بی ارزش شدن پول ملی و رکود و تورم افسار گسیخته مواجه بوده است. بیشک بیشترین اثر این جنگ اقتصادی و تورم ناشی از آن بر دوش مردم و بهویژه قشر متوسط و اقشار آسیبپذیری بوده که حتی برای تامین کالاهای اساسی و ضروری مورد نیاز خود نیز با مشکلات عدیدهای مواجه هستند.
وقتی طبق آمارها ۶۰ میلیون نفر به بستههای معیشتی حمایتی نیاز دارند و افزایش تورم روز به روز تعداد بیشتری از خانوارها را دچار فقر مفرط میکند، چگونه میتوان انتظار داشت مردم و به ویژه جوانان ایرانی به فکر حضور و مشارکت در احزاب و تدبیر راهکارهایی برای پویایی و توسعه سیاسی ایرانی اسلامی باشند؟ هر چند توسعه سیاسی و فعال و کارامد کردن احزاب همیشه جزو اهداف و آرمانهای نخبگان و فعالان سیاسی ایران بوده است، اما تا وقتی که بار سنگین اقتصاد، شانههای نحیف جامعه ایرانی را خم میکند، این آمال سیاسی پاسخ مطلوبی دریافت نخواهند کرد.
از این رو به نظر میرسد برای جلوگیری از توقف قطار توسعه سیاسی و اجتماعی، حفظ و افزایش اعتبار و مشروعیت داخلی و بین المللی و حفاظت از دستاورهای سیاسی - اجتماعی که ملت ایران در طول تاریخ پربار خود کسب نموده اند، مهمترین اولویت دولت در مقطع کنونی باید خارج کردن کشور از بحران اقتصادی باشد. تنها از مسیر رفع تحریمها، خروج از فهرست سیاه FATF، اصلاح ساختارهای اقتصاد داخلی، بالابردن کیفیت و کمیت تولید داخلی، رفع مشکلات معیشتی و حفظ قدرت خرید مردم است که میتوان جانی تازه به کالبد بی رمق جامعه ایرانی بخشید و با عبور دادن آن از سطح نیازهای اولیه، راه را برای پرداختن به اهداف والاتر از جمله مشارکت سیاسی و حضور فعلانه و مؤثر در احزاب سیاسی باز کرد.
*استاد دانشگاه