
وجود پیشوایان دین و در رأس آنها پیامبر رحمت جامعه بحران زده عرب جاهلی را به سمت اخلاقیات پیش برد. سیره و روش آن بزرگواران میتواند راه گشای انسان درمانده امروزی نیز باشد.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: اخلاق از جامعه رخت بربسته و اثری از آن یافت نمیشود. ظلم و جور رنگ غالب اجتماع شده است. همه جا سیاهی است و تباهی، با چراغ باید گرد شهر گشت شاید کورسوی امیدی یافت شود. پیری میگفت من گشتهام نبود تو دیگر نگرد، نیست.
آنچه گفته شد تصویری سیاه و ناامید کننده از جامعه است؛ گمان نکن در آنچه گفته شد ذرهای غلو شده است. شاید آنچه از جامعه عرب جاهلی گفتهاند و گفتهایم حق مطلب را ادا نکند. برای شناخت دقیقتر و جامعتر باید از کلام امیرالمومنین علیهالسلام وام بگیریم. حضرت در توصیف جامعه تباه آن دوره چنین فرمود: «... مردم در فتنهها گرفتار بودند؛ فتنههایی که رشته دین در آن گسسته و ستونهای ایمان و یقین متزلزل شده، اصول اساسی فطرت و ارزشها دگرگون گشته؛ و امور مردم پراکنده و متشتت و راه فرار از فتنهها بسته، و پناهگاه و مرجع، ناپیدا بود. از یکسو، فتنههای شیاطین و وسوسههای هواپرستان، رشتههای ایمان و اعتقاد و معارف دینی را پاره کرده بود و از سوی دیگر، نابسامانی، سراسر جامعه را فرا گرفته و آتش اختلافات از هر سو زبانه میکشید؛ و از همه بدتر این که در چنین شرایطی نه راه فراری وجود داشت و نه پناهگاهی، و مردم مجبور بودند در آن محیط آلوده به انواع انحراف و گناه بمانند و در آن لجنزار متعفن دست و پا بزنند.»
در چنین محیطی پیامبر گرامی اسلام به رسالت مبعوث شد. حضرت هدف رسالتش را اتمام مکارم اخلاقی عنوان فرمود. او آمده بود تا تغییر و تبدلی در خوی خشن عرب جاهلی ایجاد کند. مردمان عصر جاهلیت سرشار از عجب و عصبیت بودند. اگر خبردار میشدند همسرشان فرزند دختری به دنیا آورده از فرط عصبانیت رنگ چهرهشان دگرگون میشد وجود دختر را مایه شرمساری و سرافکندگی میدانستند و چه بسیار دخترانی که به دست پدرانشان زنده به گور شدند؛ همانهایی که در روز جزا خواهند پرسید «بای ذنب قتلت»؛ به راستی آن نوزادان معصوم را به کدامین گناه کشتند؟
در چنین عصر و زمانهای پیامبر خدا تنها با اخلاق نیک و کریمانه توانست انقلابی در جامعه جاهلی حجاز ایجاد کند، پیامبری که خداوند او را دارای اخلاق عظیم دانست و تأکید کرد اگر حضرت تندخو بود، مردم از اطرافش پراکنده میشدند. رویکرد اخلاقی و تأکید بر آن تا بدان پایه در سیره پیامبر اسلام مهم و اساسی بود که حضرت فرمودند: «اسلام همان اخلاق نیک است» و سنگینترین عمل را در روز داوری، داشتن اخلاق نیک معرفی کرد.
بررسی تاریخ حیات رسول گرامی اسلام بیانگر خلق عظیم آن حضرت است. نقل شده فردی یهودی هر روز بر سر مبارک پیامبر اسلام زباله و خاکستر میریخت؛ روزی که از او خبری نشد پیامبر رحمت سراغ او را گرفت؛ حضرت به مجرد آنکه متوجه شد فرد یهودی بیمار شده به عیادت او رفت. رفتار کریمانه پیامبر خدا باعث اسلام آوردن آن فرد یهودی شد.
زندگی سایر حضرات معصومین علیهمالسلام نیز سرشار از نکتههای اخلاقی است. آن حضرات آئینه تمام نمای اخلاق محمدی بودند. روایات زیادی از اخلاق کریمانه امام مجتبی علیهالسلام نقل شده است. امام مجتبی که تا حدود ۷ سالگی در دامان پرمهر پیامبر اسلام پرورش یافته بود همچون جد بزرگوارش نسبت به همگان حتی هتاکان نیز سرشار از رأفت و شفقت بود. دست بخشندهای داشت و قلبی پرمهر؛ روزی که مستمندی وارد مسجد شد و از خلیفه سوم کمک خواست؛ خلیفه پنج درهم به او کمک کرد. سائل از خلیفه خواست کسی را به او معرفی کند که بتواند کمک بیشتری بگیرد. خلیفه، امام مجتبی را معرفی کرد. امام ۵۰ دینار طلا بدو داد. همچنین سیره نویسان گفتهاند امام دوم شیعیان سه مرتبه تمام اموالش را بین مستمندان تقسیم کرد.
یاد کنیم از زمانی که فرد شامی نسبت به امام مجتبی علیهالسلام و پدر بزرگوارشان اسائه ادب کرد. امام مانع برخورد اطرافیانشان با او شدند و با مهربانی فرمودند تو احتمالا ما را با فرد دیگری اشتباه گرفتهای اگر جا نداری برایت منزلی تهیه کنم؛ اگر گرسنهای تو را سیر کنم و اگر به منزل من بیایی تا زمانی که در مدینه هستی از تو پذیرایی میکنم. اگر باری داری در بردن آن به تو کمک میکنم.
حضرت آنقدر به فرد شامی محبت کرد که او شرمنده گفتارش شد و تا مدینه حضور داشت، میهمان منزل امام مجتبی علیهالسلام بود و به حضرت عرض کرد تا کنون کسی از تو و پدرت منفورتر در نزد من نبوده و اکنون بزرگوارتر از تو پدرت در نزد من کسی وجود ندارد.
پیامبر اسلام و ائمه هدی علیهمالسلام با اخلاق نیک و کریمانه خود به جنگ ناپاکیها و کژیهای جامعه پیرامونشان رفتند. آن بزرگواران همچون ستارههای درخشان در آسمان تیره و تار عرب جاهلی بودند. سیره و منش آنها امروز میتواند دوای درد جامعه بحران زده امروزی باشد. شاید به جای تمام عصبیتهای جاهلی مدرن، صلح و آرامش را بتوان میهمان خانه و کاشانهمان کرد.