
عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای با سر و صدای رسانهای بسیاری همراه بوده است؟ آیا این رخداد نشان از ورود رسمی ایران به یک بلوک جهانی جدید دارد یا تنها اقدامی برای موازنه قدرت با غرب در مذاکرات است؟
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: نشست سالانه سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای با عضویت ایران به پایان رسید. عضویتی که سرو صدای زیادی در ایران بین موافقان و منتقدان ایجاد کرده است.
نشست سالانه شورای سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای (SCO) ۲۵ و ۲۶ شهریورماه در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد. در این نشست ابراهیم رئیسی، رییس جمهوری ایران در اولین سفر خارجی خود شرکت کرده بود.
در این نشست سران سازمان همکاریهای شانگهای در این نشست عضویت کامل ایران در این سازمان تصویب کردند. ایران پیش از این عضو ناظر سازمان شانگهای بود. سازمان همکاری شانگهای پیش از این دارای هشت عضو دائم شامل کشورهای هند، قزاقستان، چین، قرقیزستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان است. چهار کشور افغانستان، بلاروس، ایران و مغولستان نیز به عنوان عضو ناظر و ۶ کشور آذربایجان، ارمنستان، پادشاهی کامبوج، نپال، ترکیه و سریلانکا نیز از شرکای گفت و گوی آن به شمار میروند. این سازمان نیز توسط روسیه و چین پایهگذاری شده است.
عضویت ایران در این سازمان حرف و حدیثهای زیادی به همراه داشته است. با یک نگاه میتوان متوجه شد که پیوند چندان عمیقی بین اعضای این سازمان وجود ندارد. اما با شرایط امروز جهان و تقابل چین و آمریکا بسیاری عضویت کامل ایران را ورود به بلوک شرق جدید خواندهاند. مدافعان ورود به سازمان همکاریهای شانگهای این عضویت را یک فرصت بزرگ اقتصادی برای ایران و مسیری برای کم اثر کردن تحریمهای اقتصادی آمریکا میدانند.
نکته حائز اهمیتی که برخی کارشناسان بر آن تاکید میکنند، تاثیر عضویت ایران در شانگهای بر روی مذاکرات وین و احیای برجام است. عضویت ایران در شانگهای شاید آمریکا را ترغیب به مذاکره بدون امتیازگیری بیشتر کند، چون کاخ سفیدنشینها نگران قدرت نفوذ چین در خاورمیانه هستند.
برای بررسی شرایطی که عضویت ایران در سازمان شانگهای دیدار با دو کارشناس بین الملل علی بیگدلی و احمد بخشایش اردستانی به گفتگو پرداختیم.
علی بیگدلی در این خصوص که ایران با ورود به سازمان همکاری شانگهای آیا وارد بلوک شرق شده است میگوید: «شاید نابهجا باشد اگر ما سازمان همکاری شانگهای را به عنوان یک بلوک شرقی در نظر بگیریم. این اصطلاح در جنگ سرد مطرح میشد و بیشتر بار امنیتی و نظامی داشت و اردوگاههای متفاوت و متعارضی داشتند، بنابراین به کار بردن این اصطلاح برای سازمان همکاری شانگهای به جا نیست. این سازمان فقط اهداف اقتصادی دارد و هیچ کدام از کشورها تعهد نداده اند که همکاری نظامی و استراتژیک داشته باشند.
نکته دیگری که دولت ایران به آن توجه نمیکند این است که اعضای برجسته این سازمان در اوج رقابت و تنش طولانی بوده و هستند. یک نوع تعارض و تضاد بین اعضا وجود دارد، بنابراین اطلاق این پیمان به عنوان پیمان همکاریهای سیاسی ممکن نیست. برخی اسم این سازمان را گذاشتن ناتوی شرق که خنده دار است و این چنین نیست. این سازمان تحت رهبری چین در سال ۲۰۰۵ شکل گرفته است، برای اینکه چین بتواند بازارهای جدیدی بوجود بیاورد و راه را به اروپا باز بکند؛ بنابراین باید بدانیم در نهایت نقطه ایده آل چین اروپا است. خط ابریشم هم هدفش این است که چین مسیری به طرف اروپا داشته باشد. چین به عنوان موتور اصلی این سازمان در نهایت نگاهش به اروپا خواهد بود؛ بنابراین آنهایی کهبرای عضویت ایران در سازمان شانگهای سرو دست میشکنند به این قضایا کمتر توجه میکنند. در واقع این عضویت قادر نیست اقتصاد لنگان ما را احیا کند.»
این کارشناس مسائل بین الملل در ادامه بیان میکند: «تا زمانی که مشکل برجام و FATF حل نشود، روسیه و چین هم نمیتوانند مبادلاتی با ایران داشته باشند و باعث رونق اقتصادی ایران بشوند. آقای رئیسی میگویند نگاه جدید ایران معطوف به شرق است و با روابط با شرق مشکلات ما حل میشود؛ به هیچ وجه چنین نیست. اینکه ما عضو یک اتحادیه منطقهای شدیم در ذاتش امر خوبی است، ولی اینکه امید ببندیم که این اتحادیه مشکلات اقتصادی ما را برطرف کند کاملاً اشتباه است.»
چرا با شروع ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی به این سرعت ایران به عضویت سازمان همکاری شانگهای در آمده است؟ به دلیل شرایط منطقهای یا سیاستهای دولت رئیسی؟ بیگدلی اینگونه به این سوال جواب میدهد: «به دلیل تحولات در افغانستان است. یعنی چین و روسیه به دنبال این هستند که افغانستان را کنترل کنند. چین نگران نفوذ طالبان در میان ایغورها و روسیه نگران نفوذ طالبان در چچن است. حتی هند نیز نگران است که طالبان مشکلاتی ایجاد کند؛ بنابراین مسئله اصلی در اینجا تحولی است که در افغانستان به وجود آمد؛ بنابراین ایران به عنوان همسایه دیوار به دیوار افغانستان میتواند مهم باشد و از سیاستهای چین و روسیه و هندوستان پیروی کند تا از این طریق بتوانندطالبان را کنترل کنند؛ بنابراین نگرانی از شکل گیری حکومتی است که در افغانستان بوجود آمده است. البته ایران هم از اتفاقاتی که در افغانستان بوجود آمده، راضی نیست. شاید خوشحال باشد که آمریکاییها خارج شده اند، ولی بدون شک طالبان بدون اجازه غرب نمیتواند به حیات خودش ادامه بدهد. طالبان روزی یک گروه تروریستی بود، ولی امروز رهبری بیش از ۴۰ میلیون را برعهده دارد، به همین دلیل باید ماهیت و نگاهش به منطقه و غرب را تغییر دهد. اینکه چین و روسیه بخواهند بدون آمریکا در افغانستان بازی کنند، خیال باطلی است.»
علی بیگدلی در مورد تاثیر عضویت ایران در شانگهای بر مذاکرات وین و احیای برجام میگوید: «هیچ ارتباطی بین عضو شدن ایران در شانگهای و مذاکرات وین وجود ندارد. آقای شریعتمداری در کیهان گفته است که ما بدون برجام وارد یک بازار جدیدی شدیم و این باعث رونق اقتصادی میشود، ولی ربطی ندارد. چین و روسیه هم بدون رفع تحریمها نمیتوانند به ما کمک اقتصادی کنند. چینیها در پارس جنوبی سرمایه گذاری کردند، اما بعد تحریمها رفتند. البته با اینکه در بعضی از موضوعها چین با آمریکا اختلاف دارد، ولی هنوز جرات نمیکند از سیاستهای تنبیهی آمریکا برای کشورهای دیگر تخطی کند و تحریمهای ایران را نادیده بگیرد. بارها من گفته ام که ایران به کج راهه میرود و اگر آقای رئیسی میخواهد موفق بشود باید نگاه مثبتی به برجام داشته باشد. بدون حل مشکل برجام ما به هیچ وجه مشکلات اقتصادیمان حل نمیشود.»
احمد بخشایش اردستانی در خصوص فواید عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای میگوید: «اینکه ایران وارد شانگهای شد در واقع نوعی تحریک غرب محسوب میشود. این هم به خواست ایران انجام نگرفته، بلکه غرب با فشاری که وارد کرده است ایران را واداشته برای جلوگیری از تحریمها و دور زدن تحریمها به پیمان شانگهای بپیوندد. درون سازمان شانگهای هم اختلافاتی بین برخی کشورها با یکدیگر وجود دارد. اگر شانگهای را به عنوان کاریکاتور یا سایه ورشو در مقابل ناتو در نظر بگیریم، میتواند حرکت از سمت غرب به شرق باشد، ولی عضو شدن ایران به شانگهای و قرارداد ۲۵ ساله با چین و قرارداد با روسیه میتواند نوعی تهییج غرب برای مذاکره با ایران باشد.»
او در ادامه بیان میکند: «مردم ما غرب را دوست دارند. شرق از نظر تاریخی با مردم ایران خوب نبوده است؛ قرارداد ۱۸۱۳، ۱۸۲۷ و جدایی هرات بخشیش برعهده شرق بوده است به همین دلیل مردم ما غرب را بهتر از شرق میدانند. ولی فشار غرب باعث شد ما عضو شانگهای بشویم و بخواهیم غربیها تحریک بشوند و فشارشان را بر ما کمتر بکنند. چون میدانند هر چه به ما فشار بیاورند ما به سمت شرق نزدیکتر میشویم.»
آیا بدون عضویت در FATF و با تحریمهای موجود، ایران با عضویت در شانگهای میتواند اوضاع اقتصادی خود را تغییر دهد؟ احمد بخشایش اردستانی این سوال را اینگونه پاسخ میدهد: «عضو شدن در FATF کار مثبتی است، ولی اگر عضو نباشیم به این معنا نیست که نمیتوانیم با جهان رابطه داشته باشیم. ما بیشتر نفتمان را به هند میفروشیم و قسمت اعظم آن را به چین.»
بخشایش اردستانی از قدرت بلوک شرق میگوید: «از طرف دیگر چینیها با غرب رقابتی را شروع کرده اند. فرار آمریکا از افغانستان و خروجش از عراق و سوریه، به خاطر این است که میخواهد در دریای غرب چین در استرالیا و بریتانیا با چین مبارزه بکند و اگر ما با چینیها و هندیها ارتباط تجاری داشته باشیم، خود به خود میتوانیم در قالب تهاتر و پولهای محلی مشکلاتمان را حل کنیم. غرب نیز متوجه شود که ایران به خودکفایی رسیده است، تحریمها را کم میکنند. من مطمئن هستم که برجام به ثمر میرسد، چون سیگنالهایی از اسرائیل و آمریکا میآید این را نشان میدهد. آمریکاییها دوست دارند برجام ۱ الی ۳ صورت بگیرد، اما طرف ایرانی تاکید دارد فقط برجام یک باشد. ولی اگر برجام اول را با آمریکاییها خوب ببندیم، فکر میکنم برجام دو الی سه هم خواهیم داشت. البته نه به این صورت که ما فقط امتیاز بدیم، گاهی امتیازات خوب هم دریافت خواهیم کرد.»
عضویت ایران در پیمان شانگهای در زمانی رخ داد که خروج شتابزده آمریکا از افغانستان صورت گرفت. خروجی که نشانهای از تحولاتی جدی در نظم جهانی و جایگاه آمریکا به عنوان هژمون بلامنازع در عرصه بین الملل بود. تکمیل شدن فرآیند عضویت ایران در شانگهای در همان ابتدای دولت ابراهیم رئیسی که دولتی اصولگرا به شمار میرود، بر حساسیت موضوع برای تحلیلگران افزوده است. به خصوص آن که بسیاری اصلاحطلبان را طرفدار نزدیکی به غرب و اصولگرایان را متمایل به شرق ارزیابی میکنند.
باید منتظر ماند و دید که عضویت پر سر و صدای ایران در این سازمان ورود به بلوک شرق جدید است یا تنها وزنهای برای موازنه با غربی که با خروج از برجام دردسرهای جدی برای خود و ایران درست کرد!