
مسائل افغانستان هر روز که از به قدرت رسیدن طالبان میگذرد، پیچیدهتر میشود. برخی کشورها از آمدن طالبان استقبال و بعضی دیگر نگران شرایط پیش آمده هستند. برای بررسی شرایط پیش روی افغانستان دیدار با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان به گفتگو پرداخته است.
دیدارنیوز ـ سرویس بینالملل: طالبان از زمان تسلط اخیر بر افغانستان تلاش کردهاند چهرهای معتدل از خود ارائه کنند. با این حال هنوز هرج و مرج در کابل و فرودگاه این شهر ادامه دارد. تصاویر و فیلمهایی که از این شهر در فضای مجازی دست به دست میشود، بسیاری را در جهان متاثر کرده است.
سخنگوی طالبان تاکید کرده است که هرج و مرج در فرودگاه کابل توسط طالبان ایجاد نشده است و غرب میتوانست طرح تخلیه بهتری ترتیب دهد. همچنین گفته است: «کارشناسان حقوقی، مذهبی و سیاست خارجی در طالبان قصد دارند تا چارچوب حکومتی جدیدی را در چند هفته آینده معرفی کنند.» رایزنیهای طالبان با سیاستمدارن دیگر و نیز رهبری طالبان درباره این که چه کسانی عضویت حکومت جدید را داشته باشند ادامه دارند. حتی فکری برای نوشتن قانون اساسی جدید کردهاند.
روند مذاکرات دوحه نیز بین گروههای مختلف افغانستانی نیز در حال شکل گیری است. با این حال هنوز مشخص نیست روند افغانستان به کدام سمت میرود. برخی معتقد هستند که طالبان شاید تغییراتی کرده باشد، اما در خصوص مسائل حقوق بشری و حقوق زنان مانند قبل خواهد بود.
در هر صورت شرایط در افغانستان به گونهای پیش میرود که بسیاری از مسائل قابل پیش بینی نیست. برهمین اساس دیدار با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان به گفتگو میپردازد.
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان در مورد شرایط این روزهای افغانستان و آینده این کشور میگوید: «در ایران دو نگاه به هر حال وجود دارد یک نگاه در بخش اصولگرایی که معتقد هستند طالب تغییر کرده است و مثل گذشته نیست و یک نگاهی که معتقد است طالب از لحاظ ایدئولوژیک تغییر نکرده است. ممکن است در بخش سیاسی یک مقداری واقعبینانهتر برخورد کند، ولی ایدئولوژی همان ایدئولوژیک ترکیبی از مکتب دیوبندی هندی و مکتب سلفی خاورمیانهای و به اضافه ارزشهای قومی پشتون یا پشتون والی است. در این نگاه تصور بر این است که طالب تغییر نکرده و تغییر هم نمیکند، چون به دنبال امارت اسلامی است. البته طالبان امروز یک پارچه نیست، آنطور که در بیرون تصور میشود. شورای کویته یک مقداری واقعبینتر شدند، چون میخواهند حکومت بکنند و لازمه حکومت داری واقع بینی در جاهایی است. واقع بین شدهاند برای اینکه بتوانند امکانات اقتصادی از دنیا جذب بکنند و منطقه و جهان آنها را به رسمیت بشناسند، ولی به لحالظ ایدئولوژیک به نظر میرسد اینطوری نیست، وقتی مطرح میکنند ما قانون شریعت را میخواهیم. در واقع قانون شریعت در امارت اسلامی همان چیزی است که آنها برداشت میکنند. چون برداشت آنها یک برداشت جزمی است و خیلی با معیارهایی که دیگران اعتقاد دارند تطبیق ندارد. به اضافه اینکه شبکه حقانی اصلاً اعتقادی به این چیزها ندارد. شبکه حقانی در منطقه جلال آباد وقتی جوانان دست به اعتراض و تظاهرات زدند سریعاً آنها را به گلوله بست یا در مناطق شیعه نشین رفت و آن مناطق را گرفت خیلی از آدمها را به جرم اینکه مذهبشان متفاوت است، شکنجه کرد و کشت. این موضوعات یک واقعیتهایی است که نمیشود نادیده گرفت.»
ملازهی در مورد اتفاقات پنجشیر و قیامی که در آنجا شکل گرفته است، بیان میکند: «پسر احمد شاه مسعود و امرالله صالح در دره پنجشیر یک مقاومتی را تشکیل دادند و از جوانان افغانستان هم خواستند به دره پنجشیر بروند. در مناطق دیگر هم یک نوع نارضایتی سیاست انحصاری طلبی طالبان در حال شکل گیری است. شکل گیری این قیامها بستگی دارد به مذاکراتی که در دو سطح در جریان است. مذاکراتی که عبدالله عبدالله و کرزای با ملابرادر در کابل انجام میدهند و مذاکراتی که یونس قانونی با هیئت بلند پایه افغانی از احزاب سیاسی و گروههای اجتماعی مختلف رفتن اسلام آباد با ژنرالهای پاکستان و دولت پاکستان در حال دنبال کردن هستند. اگر این مذاکرات به نتیجه برسد و یک دولتی شکل بگیرد و طالبان به صورت انحصاری دولت را به دست نگیرد و به بقیه قومیتها و احزاب حق و حقوقشان را بدهند و جریانهای مدنی مثل حقوق زنان و... که در این ۲۰ ساله شکل گرفته و آزادی مطبوعات و رسانهها بتوانند به کارشان ادامه بدهند در آن صورت میتوان گفت که طالبان یک سیاست معتدل تری را در پیش گرفتند. ولی لازمه این اتفاق ایجاد توازن قدرت در افغانستان است. اگر این توازن بوجود نیاید طالبان برمیگردد به همان سیاست انحصار طلبی که هم به لحاظ ایدئولوژیک انحصار طلب هستند و هم به لحاظ قومی، پشتون قدرت را انحصاری بدست میآورد. به خاطر همین باید این مسئله را در نظر گرفت که به این سادگی نیست که ما فکر کنیم طالبان تغییر کرده است. اگر طالب یک حکومت گستردهتری را بپذیرد شرایط متفاوت خواهد بود و اگر نپذیرد قطعاً با یک جنگ داخلی روبرو خواهیم بود که این جنگ داخلی از این ظرفیت برخوردار است که تبدیل شود به جنگ نیابتی کشورهایی که در افغانستان برای خودشان نفوذ دارند. حتی ممکن است در جنگ نیابتی چین و روسیه یک طرف و آمریکا و اروپا یک طرف دیگر قرار گیرند. ولی چنین روندی برای افغانستان خطرناک است. اگر چنین اتفاقی بیفتد خطر تجزیه ارضی افغانستان به دو کشور خراسان در شمال و غرب که فارسی زبان و ترک زبان و شیعه هستند و در مناطق هزاره است. از سوی دیگر شرق و جنوب شرق که منطقه پشتون نشین است.»
محمدحسین جعفریان، کارشناس مسائل افغانستان و رایزن فرهنگی سابق سفارت ایران در کابل به سیاستهای ایران در افغانستان نقد کرده است و گفته است که «شما فهم سیاسی ندارید و دارید به نسلکشی فارسزبانان در افغانستان کمک میکنید. قلب قسمتهای فارسزبان در حال تخلیه و جایگزینی با پشتونزبانان است و شما نمیبینید.» پیر ملازهی در خصوص این صحبتهای جعفریان میگوید: «واقعیت این است که آقای جعفریان از بهترین کارشناسان افغانستان است، با احمد شاه مسعود بوده و وجب به وجب افغانستان را میشناسد. همچنین اقوام و فرهنگها و شخصیتهای موثر در میشناسد بنابراین نظری که ایشان میدهد نظر پرتی نیست، آن گونه که برخی فکر میکنند. من از نزدیک ایشان را نمیشناسم، ولی واقعیتش این است که نظریات او درست است. در واقع ایران با نزدیکی به طالبان دو نیرو را از دست داده یکی شیعههای افغانستان هستند که عمدتاً هزاره و اسماعیلیان در منطقه پامیر بخش دیگر سادات و قزلباشها در کابل و ... است که تا اینجای قضیه این نیروها آن تصور ام القرائی اسلامی بودن ایران را از دست دادند. از آن طرف ایران در منطقه هرات از اسماعیل خان حمایت نکردند و هم تاجیکها، ازبکها و ترک زبانانی که در شمال زندگی میکنند که در حوزه فرهنگی ایران بودند نیز حمایت نکردند و آنها را از دست دادند. اگر سیاست ایران تغییر نکند در آینده به نظرم ایران بازنده این جریان میشود.»
منافع غرب و شرق در قدرت گرفتن طالبان چگونه خواهد بود: «چین یک پروژهای تحت کمربندی جادهای مطرح کرده است که سه مسیر خشکی دارد و یک مسیر دریایی. دو مسیر خشکی از حوزه افغانستان، پاکستان و ایران عبور میکند. از این رو دو جغرافیا اینجا خیلی مهم است. یکی جغرافیای قوم پشتون است که باید از این جغرافیا رد بشوند، یکی جغرافیای قوم بلوچ که بندر گوادر را به کاشمر متصل میکند و پروژه سی تک و ادامه اش توافق ۲۵ ساله ایران و چین باید از آن منطقه عملیاتی شود. حالا دعوای اصلی بین چین و آمریکا است. آمریکا میخواهد هژمون اش در قرن بیست و یک باقی بماند. اما چین سعی دارد زیرپای آمریکا را خالی کند و محاصره آمریکا را بشکند. در این منطقه سه کشور اطراف چین بودند، مغولستان و افغانستان و میانمار. در میانمار که چین کودتا راه انداخت و بر آن کشور مسلط شد. در افغانستان نیز معتقد هستند که با طالبان میتوانند به جمع بندی برسند و سرمایه گذاری کلان بکنند و اقتصادش را راه بیندازند. اما پشت پرده چینیها به دنبال ذخایر زیر زمینی هستند که در افغانستان است. همچنین میخواهند این منطقه را با پاکستان و ایران هماهنگ بکنند و شرایطی بوجود بیاورند که اقتصاد منطقه توسعه پیدا بکند و مشکلات خودشان هم از آنجا حل بکنند. اما از آن طرف آمریکاییها یک پروژه دیگری را پیاده میکنند. توافق دوحه به این سادگی نیست که طالبان بیاید و قدرت را بگیرد. واقعیتش این است که طالبان در چارچوب آن توافق حرکت کرده است و اگر جایی هم اشتباه رفته است، آمریکاییها به راه راست هدایتشان کردند. اگر بپذیریم در آنجا یک توافق شکل گرفته است، طالبان دارد بازی میکند. طالبان با روسیه، ایران و چین بازی میکند و هم پاکستان، عربستان سعودی، قطر و ترکیه را مد نظر دارد و با همه بازی خودش را میکند. تا اینجا با آمریکاییها هماهنگ بوده است، ولی به این معنی نیست که با چین و روسیه کار نکند. چین و روسیه به دنبال این هستند که آمریکا را در افغانستان قیچی کنند و کاملاً افغانستان را به سمت خودشان بکشند. اینکه ایران هم به سمت طالبان رفته بیشتر تحت تاثیر چین و روسیه است و نه یک سیاست جدا و براساس منافع ملی خودمان.»
این کارشناس افغانستان در مورد عاقبت افغانستان بیان میکند: «به همین منوال پیش رود طالبان قدرت را میگیرد. اگر مذاکرات عبدالله عبدالله با کرزی و ملابرادر در کابل و همچنین مذاکرات یونس قانونی با پاکستانیها به جایی برسد و دولتی بوجود بیاید که پایه گستردهتری داشته باشد و طالبان از انحصارطلبی قدرت دست بردارند، در آن صورت احمد مسعود و امرالله صالح تن به مصالحه خواهند داد.»
برخی بیان میکنند که ممکن است احمد مسعود و امرالله صالح به اپوزیسیون در مقابل طالبان تبدیل شود و اگر طالبان از خط مذاکرات دوحه خارج شود، احمد مسعود توسط غربیها قدرت بگیرد. پیرملازهی در این خصوص میگوید: «امرالله صالح و مسعود از فرانسه تقاضای سلاح و امکانات کردند و نمیتوان چنین موضوعی را نادیده گرفت.»