سخنگوی سابق حزب اسلامی حکمتیار میگوید بعد از سلطه کامل طالبان بر افغانستان، حالا طالبان به دنبال گرفتن پنجشیر هست که به زودی جنگ در آنجا آغاز میشود.
دیدارنیوز - «حمید عزیزی» سخنگوی سابق حزب اسلامی حکمتیار با اشاره به سخنان اخیر رئیس جمهوری آمریکا در مورد وضعیت فعلی افغانستان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: مهمترین مسأله این است که وقتی در مورد طالبان سخن میگوییم، بسیاری از افکار عمومی دنیا، به گذشته ۲۰ سال پیش این جریان اشاره میکنند، اما به نظر من باید زاویه تحلیل خود را تا حدودی تغییر دهیم؛ چراکه کسانی که حالا با طالبان همراه شدهاند، طی ۲۵ سال گذشته یا در مقابل آنها بودند یا اینکه در ساختار دولت گذشته طالبان حضور داشتند. بر این اساس به نظرم طالبان همانند گذشته به صورت ناپخته عمل نخواهد کرد. نشانه این موضوع را هم باید امضای توافق دوحه میان این جریان و ایالات متحده دانست. توجه داشته باشید که طالبان با امضای این توافق توانست پیروزی بینالمللی برای خود دست و پا کند و به نوعی دولت افغانستان را به کنار زد. از منظر سیاسی به نظرم این یک تجربه بسیار ارزشمند برای طالبان به حساب میآید؛ چراکه آنها در ابتدا توانستند با امضای یک توافق میان خود و آمریکا، حمایت جهانی را کسب کنند.
وی ادامه داد: طالبان با امضای توافق دوحه توانست خود را در کانون توجه جامعه ملل قرار دهد و سپس آرام آرام معادله را به سمتی هدایت کردند که حالا در کابل حضور دارند. بر همین اساس طالبان ناچار است که به همه احزاب و طیفهای سیاسی - مذهبی افغانستان نگاه مثبت داشته باشد و آنها را در ساختار قدرت جدید مشارکت دهد. نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کنم، این است که بسیاری از شخصیتهای فاسد افغانستان خود را به عنوان «پرچم یک جریان» مطرح کردهاند و به دنبال آن هستند که بتوانند سهمخواهی کنند و در ساختار جدید حضور داشته باشند. به عنوان مثال این اشخاص سعی کردهاند طی سالهای گذشته در حکومت اشرف غنی، با سوءاستفاده از زنان یا جوانان، ویترینی از دموکراسی را به جهان نشان دهند و در پشت این ویترین میلیونها دلار دزدیده شده است. حالا طالبان معتقد است که این افراد فاسد باید کنار بروند و سپس قدرت به آرامی میان احزاب مختلف تقسیم شود. برای مثال آنها نماد این تقسیم قدرت را، دفتر سیاسی طالبان در دوحه میدانند؛ چراکه در این دفتر از پشتون گرفته تا تاجیک و ازبک حضور دارند.
این تحلیلگر مسائل افغانستان تصریح کرد: بر همین اساس معتقدم به زودی در افغانستان حکومت مشارکتی بنا گذاشته خواهد شد. ممکن است طالبان از پرچمهای «امارت اسلامی» استفاده کنند اما به نظرم در مسأله حکومتسازی سعی میکنند تا از تمام جریانهای سیاسی، قومی و مذهبی در ساختار قدرت جدید استفاده کنند. باورم این است که طالبان از قدیم هم میدانست که چگونه باید بر افغانستان مسلط شود؛ به عنوان مثال چندی پیش شیخ شهابالدین دلاور یکی از مفتیهای طالبان در سفرش به مسکو اعلام کرده بود که اگر این جریان بخواهد، میتوانند طی مدت دو هفته افغانستان را تصرف کنند. به همین دلیل معتقدم آنها توانمندی خود را به خوبی ارتقاء داده بودند و از سوی دیگر طالبان به خوبی متوجه شده بود که ساختار امنیتی و سیاسی دولت افغانستان از درون پوسیده است. برای اثبات این که نظام سیاسی افغانستان از درون پوسیده است، صرفاً کافی است نیم نگاهی به آمار مشارکت در چهار دور از آخرین انتخابات سراسری افغانستان بیاندازیم.
عزیزی افزود: در سال ۱۳۸۳ جمعیت افغانستان ۱۹ میلیون نفر بود و ۴۲ درصد در انتخابات شرکت کردند. در سال ۱۳۸۹ جمعیت ۲۳ میلیون نفر بود و چیزی حدود ۲۲ درصد از مردم در انتخابات شرکت کردند. در سال ۱۳۹۳ جمعیت نهایتاً ۲۷ میلیون نفر بود و صرفاً ۲۵ درصد از این جمعیت در انتخابات شرکت کردند و در سال ۱۳۹۸ جمعیت حدود ۳۶ میلیون نفر بود اما کمتر از پنج درصد در انتخابات شرکت کردند که این میزان آراء با احتساب آرای باطله و تقلبی اعلام شد و به خوبی نشان میدهد که جمهوریت در افغانستان از درون پوسیده بود و همین موضوع موجب شد تا کشور به دست طالبان بیفتد. در این میان باید توجه داشت بسیاری از فرمانداران و مقامهای امنیتی و دولتی که وارد ولایات افغانستان میشدند و دوره جدید مسئولیتهای خود را شروع میکردند به صورت مشهود به طالبان باج میدادند تا این جریان علیه آنها عملیات انجام ندهد و مناطق دیگر را آماج حملات خود قرار دهد.
وی گفت: این موضوع نشان میداد که حتی مقامهای دولت اشرف غنی زیر سایه طالبان در ولایات مختلف مشغول به کار بودند و به این دلیل است که طالبان با ورود به شهرها، بدون شلیک یک گلوله بسیاری از مناطق را به تصرف خود درآورد؛ چراکه هیچکس وجود نداشت تا برای نظام حاکم در افغانستان بجنگد و این به معنای واقعی، پوسیده شدن پوسته و هسته جمهوریت و نظام سیاسی افغانستان را به تصویر میکشد. در این میان آمریکاییها به وضوح دیدند که کسی برای دولت اشرف غنی حاضر به جنگیدن نیست و به همین دلیل بود که آمریکا به رهبری دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ استراتژی جدید در مورد افغانستان را اعلام کرد. ناتو و ایالات متحده در همان سالها فهمیده بودند که در افغانستان تمایل چندانی برای مبارزه با طالبان وجود ندارد و به همین دلیل آنها سعی کردند طالبان را عامل ناامنی جلوه دهند و اوضاع را به سمتی ببرند که بسیج عمومی علیه این جریان شدت بگیرد. اما در نهایت دیدیم که خروج شتابزده آنها از افغانستان چه تبعاتی را به کابل تحمیل کرد.
این کارشناس مسائل سیاسی عنوان کرد: اینکه میبینیم جو بایدن صراحتاً میگوید نیازی به دفاع و ماندنم در کابل نبوده، به صورت واضح بیمسئولیتی ایالات متحده در قبال افغانستان را به تصویر میکشد و معتقدم که رئیس جمهوری آمریکا صراحتاً در حال دروغ گفتن به جهان است؛ چراکه آمریکاییها معتقدند فقط برای مبارزه با تروریسم به افغانستان آمدند که این ادعا کاملاً غلط است. نکته بسیار مهمی که در این میان باید به آن توجه شود این است که درک دولت آمریکا از افغانستان اشتباه بود. ساختاری که برای این کشور طراحی کرده بودند هم اشتباه بود و اساساً برنامههایی که برای افغانستان ریخته شد توسط مهرههای اشتباه طرحریزی و اجرا شد. آمریکاییها جمهوریت در افغانستان را با روی کار آوردن انسانهای فاسد مورد ضربه قرار دادند و اساساً دموکراسی را به معنای یک مردمسالاری معرفی نکردند، بلکه سکولاریسم را در دستور کار قرار دادند. آنها حتی برنامههایی که برای کشور ریخته بودند را با برآوردهای غلط و اشتباه طرحریزی کردند و حتی کسانی که قرار بود این برنامهها را اجرایی کنند هم اشتباه انتخاب شده بودند.
وی گفت: کسانی که توسط آمریکاییها وارد کابل شدند، هیچ درکی از حقوق بشر نداشتند و حتی چهرهای مانند اشرف غنی که از خارج وارد افغانستان شده بود، اساساً نتوانست هیچ اقدام مفیدی برای مردم افغانستان انجام دهد. مشکل اصلی این بود که واشنگتن یک مشت فاسد را وارد کابل کرد؛ تا جایی که چندی پیش اعلام شد در فهرست ناهارخوری ارگ ریاستجمهوری افغانستان حدود ۱۰ مدل گوشت و ۲۱ مورد از انواع سبزیجات به صورت روزانه سرو میشد و این در حالی است که یک معلم در افغانستان برای سیر کردن شکم خود و خانوادهاش در شرایط بحرانی به سر میبرد. از سوی دیگر فساد تا جایی بالا رفته که برای تخلیه ۷۰ حلقه چاه متعلق به وزارت دفاع افغانستان، قراردادی به مدت یک سال با رقمی حدود ۸۵ میلیون دلار امضا شده است. اینها صرفاً بخش کوچکی از فسادهایی است که در افغانستان علنی میشود و از دولت قبل هیچ چیز جز رانت و بدهکاری و همچنین فقر و فساد به جا نمانده است.
عزیزی تاکید کرد: نکته اینجاست که ایالات متحده طی ۲۰ سال گذشته صرفاً برای افغانستان به جنوبشرق آسیا نیامد، بلکه واشنگتن و ناتو برای آنکه بتوانند با روسیه، چین و حتی ایران به صورت پنهان و نهان مقابله کنند وارد افغانستان شدند. آمریکاییها به وضوح دیده بودند که بریتانیا سه بار در افغانستان شکست خورد و علاوه بر چنگیز مغول، روسها هم در این کشور مغلوب شدند. به همین دلیل سعی کردند تا حضور خود در افغانستان را به نوعی مهندسی کنند. یکی از مهندسیها این بود که آمریکاییها بخشی از بازارهای افغانستان را به صورت پنهان و هدایت شده در اختیار چین، روسیه، پاکستان و حتی هند قرار دادند و حالا با خارج شدن از افغانستان باعث شدند تا تضاد منافع میان این چند کشور به وجود بیاید و حتی در برخی نقاط شاهد برخورد منافع هستیم. به جرأت میتوانم بگویم که واشنگتن خواهان جنگ میان این کشورها در افغانستان و کشیده شدن پای ترکیه، عربستان قطر و حتی امارات به پرونده افغانستان است.
این پژوهشگر مسائل افغانستان افزود: چندی پیش بود که در ۲۶ جولای سال جاری میلادی، هزینهای حدود ۴۰ تریلیون دلار از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی برای هزینهکردِ آن تا سال ۲۰۳۵ به تصویب رسید که بخشی از آن به افغانستان مربوط است. لذا معتقدم پروژه آمریکاییها بعد از خروجشان از افغانستان تازه شروع خواهد شد و آنها سعی میکنند با صرف رقمهای گزاف در افغانستان، بازماندگان کمونیسم و حتی اسلامگرایان را در این کشور از بین ببرند و در نهایت آسیا را برای نظام سرمایهداری حفظ کنند. اگر تحولات افغانستان را در قالب یک فرمول نگاه کنیم، تا حدودی میتوانیم یک تحلیل ماندگار و ایستا ارائه دهیم اما اگر تحولات را به صورت نقطه به نقطه تحلیل کنیم، اینگونه نخواهد بود؛ چراکه اساسا افغانستان را باید در یک چارچوب کلی مورد مطالعه قرار داد، نه اینکه خُرده مولفهها را به بحث و بررسی بگذاریم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به یاد داریم زمانی که انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا برگزار شد بسیاری در افغانستان معتقد بودند که دموکراتهای کاخ سفید، طالبان را زیر فشار قرار خواهند داد اما دقیقا، ۱۸۰ درجه برخلاف این تحلیل عملیاتی شد. آمریکاییها در حالی از افغانستان خارج شدند که احتمال میرود طالبان به زودی با جبهه پنجشیر که تحت فرماندهی فرزند احمد شاه مسعود است ،درگیر شوند و هم زمان با این روند موجهای منفی بزرگ علیه طالبان به عنوان یک نظام ایدئولوژیک از سمت توپخانه رسانهای غرب به راه خواهد افتاد. اگر این اتفاق رخ دهد و نیروهای حاضر در پنجشیر وارد مقابله با طالبان شوند، احتمال دارد که کشوری مانند فرانسه یا شاید دولتهای غربی دیگر به صورت نقطهای به طالبان از طریق هوا حمله کنند و آرام آرام جو را به سمتی ببرند که برخی دیگر از بازیگران مطرح دنیا را مجبور به پاسخگویی علیه طالبان کنند. بر همین اساس آینده افغانستان همچنان نگرانکننده است و باید منتظر تحولات جدید بمانیم.