متخصصان روان میگویند: میزان مراجعه نوجوانان در دوران کرونا به روانپزشکان و روانشناسان بالا رفته و بخشی از آنها نیاز به استفاده از داروهای ضدافسردگی دارند. افت تحصیلی بیشترین دلیل مراجعه نوجوانان به مشاور و روانشناس است.
دیدارنیوز ـ با گذشت نزدیک به ۱۷ ماه از شروع پاندمی کرونا در ایران، پیامدهای شیوع غیرمنتظره این ویروس، به تدریج در حال رخنمایی است. در کنار مشکلات اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و آموزش از راه دور، حالا مساله جدیتری، مطرح میشود و آنهم سلامت روان است. هر چند که از ابتدای شیوع کرونا، با آغاز قرنطینه و قرار گرفتن خانوادهها و فرزندان آنها برای مدت زمان طولانی در کنار هم، کساد شدن کسب و کارها و مشکلات اقتصادی خانوادهها، نگرانیها از فشارهای روانی بالا رفته بود، اما در ادامه راه، با طولانی شدن این وضعیت، مرگهای پیدرپی، سوگهای ناتمام و خانهنشینی طولانی و همچنین دور بودن از فضای آموزشی و روابط اجتماعی، صدمههای سنگینتری به روان افراد وارد شد.
حالا در این حلقه جمعیتی بزرگ، به گفته روانپزشکان و روانشناسان، نوجوانان به عنوان گروهی که از مرحله کودکی به جوانی در حال تغییر وضعیتاند، آسیبهای جدیتری میبینند؛ آسیبهایی که در دوران پساکرونا، نمود بیشتری پیدا خواهد کرد. بررسیهای انجام شده در پاندمی پایان نیافته کرونا، از افزایش مشکلات رفتاری، وسواس، اضطراب و ترس و همچنین مشکلات مربوط به سازگاری، افزایش شدت اختلالات روان و افسردگی پس از آسیب را نشان میدهد. به گفته رئیس سازمان نظام روانشناسی، یکی از بیشترین مراجعات افراد به مشاوران و روانشناسان در دوران کرونا، مربوط به همین نوجوانان و مشکلات آنها با خانوادهها، انطباق با آموزش مجازی، دور بودن از دوستان و همکلاسیها و همسن و سالان خود در این دوران بوده است. اوایل امسال، رییس مرکز روانپزشکی رازی هم، گفته بود که سوگواری و ترومای از دست دادن در گروه سنی پایین، میتواند اثرات دراز مدتی داشته باشد و فقدان والدین در سنین زیر ۱۵ سال احتمال ابتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی را در آینده افزایش میدهد و این موضوع توسط مطالعات مختلف نشان داده که همه اینها در شرایطی است که تا روز گذشته با مرگ ۳۵۷ نفر دیگر، آمار فوتیهای کرونا به ۸۹ هزار و ۴۷۹ نفر رسید؛ یعنی تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان، سوگوار شدهاند.
مهشید رابطیان، فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان درباره مشکلات نوجوانان در دوران کرونا به همشهری میگوید: «توجه داشته باشیم برایند دوره نوجوانی و تفکیک آن با دوران کودکی، یافتن دوستان همسن و سال و صمیمیشدن با آنهاست. ایجاد روابط اجتماعی به نوجوان کمک میکند خود را برای ورود به دنیای بزرگسالی آماده کند، اما کرونا باعث شده جامعه نسبتا امن آموزشی که تحتمراقبت اولیای مدرسه قرار دارد بهصورت مجازی فعالیت داشته باشد. نداشتن حضور فیزیکی در فضای آموزشی بهویژه برای دانشآموزان برونگرا که علاقه زیادی به برقراری روابط و وقت گذراندن با دوستانشان دارند، باعث بروز زمینههای افسردگی در آنها شده است.» براساس اعلام این روانپزشک، میزان مراجعه نوجوانان در دوران کرونا به روانپزشکان و متخصصان بالا رفته، بخشی از آنها نیاز به استفاده از داروهای ضدافسردگی دارند.
دلیل آن هم دیر مراجعه کردن خانوادهها برای حل این مشکل است. بهطوریکه پرخاشگری، استرس و اضطراب در فرزندان آنها نهادینه میشود و دیگر نمیتوان تنها با رفتاردرمانی یا رواندرمانی ساده یا آموزش فرزندپروری به والدین، مشکل را برطرف کرد. رابطیان به پناه بردن بیشتر نوجوانان به فضای مجازی هم اشاره میکند و میگوید که استفاده از فضای مجازی در دوران کرونا تبدیل به یک اعتیادشده و شدت این اعتیاد، موضوعی جدی است. آسیبهای این اعتیاد بسیار گسترده و در بعضی مواقع غیرقابلجبران است؛ چرا که مانع از رشد روابط بینفردی و شکلگیری شخصیت نوجوان میشود. آشنا شدن نوجوانان با موضوعاتی مثل مصرف موادمخدر، کنجکاویهای جنسیتی و دیدن تصاویرغیرواقعی که اغلب منجر به ایجاد خشم و عصبانیت بیشتر آنها میشود، تنها نمونههای سادهای از تأثیرات این فضا بر آنهاست.
نکته دیگری که از سوی این روانپزشک موردتوجه قرارمیگیرد، ماجرای افت تحصیلی و تضعیف برقراری مهارتهای اجتماعی از سوی این افراد است. اوایل خرداد بود که رئیس مرکز هماهنگیهای حوزه وزارتی آموزش و پرورش پیشبینی کرده بود که در دوران پساکرونا، ۳۲ تا ۳۷ درصد افت تحصیلی در درس علوم و ۵۰تا ۶۳درصد افت یادگیری در درس ریاضی، رخ خواهد داد. علی باقرزاده گفته بود که طولانی شدن تعطیلی مدارس میتواند باعث کاهش نرخ برگشتناپذیری دانشآموزان به مدارس شود و افت یادگیری بر اثر انباشت افت در یادگیریهای قبلی اتفاق خواهد افتاد. حالا رابطیان هم به همین موضوع اشاره میکند. بهگفته او، شاید آموزش مجازی برای دانشآموزان درونگرایی که تمایلی به حضور در اجتماع یا کلاس درس ندارند خوشایند بهنظر برسد، چون آنها اغلب ترس از جواب دادن درس یا برقراری ارتباطات اجتماعی دارند، اما تداوم این وضعیت باعث تضعیف بیشتر مهارتهای ارتباطی آنها میشود. براساس اعلام این متخصص، یکی از بیشترین دلایل مراجعه نوجوانان به روانشناسان و متخصصان در دوران کرونا هم افت تحصیلی است: «جدی نگرفتن آموزش مجازی توسط دانشآموزان یکی از مشکلات این دوران است که موانع یادگیری را ایجاد کرده که منجر به عقبگرد و رکود نظام آموزشی و سیستم یادگیری دانشآموزان میشود.»
پیش از این مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی به همشهری گفته بود که در دوران شیوع کرونا، با افزایش بستری بیماران اسکیزوفرنی مواجه شدهاند. با این حال، اما آماری از میزان بستریهای کلی بهدلیل بیماریهای روان وجود ندارد. رابطیان، اما بدون اینکه آماری در اختیار داشته باشد، میگوید که از فروردین امسال، میزان نوجوانانی که بهدلیل اختلالات روان، نیاز به بستری داشتهاند، بیشتر شده که دلیل آن هم شایعشدن افکار خشونت بین آنها در این دوران است: «وقتی نوجوانان مجبورند زمان زیادی را در کنار دیگر اعضای خانواده بگذرانند طبعا مشکلاتی پیش میآید که آنها را از خانواده دورتر میکند. چون با توجه به اختلافنظرهای زیاد بین والدین و نوجوانان، بیماری اعضای خانواده یا خود آنها و مهمتر از همه سوگهای ناتمام، تقابلها بیشتر شده و مشکلات روانی زیادی در افراد، بهویژه نوجوانان بهوجود آورده است.»
به اعتقاد این روانپزشک، فشار مشکلات اقتصادی هم یکی دیگر از دلایل اختلال روان در میان گروهی از نوجوانان و مراجعه آنها به روانپزشک و متخصص روان است: «بیکاری والدین، ورشکست شدن پدر و فعالیتهای اقتصادی که در دوران کرونا مجبور به تعطیلی شدهاند، مثل صاحبان تالارهای پذیرایی، باشگاههای ورزشی یا مربیان ورزشی که در مقاطع زیادی در دوران کرونا اجازه فعالیت نداشتهاند، فشار مضاعفی را به خانوادهها ازجمله نوجوانان وارد کرده که در موارد زیادی هم باعث افسردگی شدید آنها شده است؛ چرا که با خانهنشین شدن والدین، مشکلات اقتصادی هم به مشکلات دیگر خانواده ازجمله نوجوانان اضافه شده است.» هر چند که بهگفته رابطیان، فشارهای اقتصادی بر میزان مراجعه خانوادهها و فرزندانشان به روانپزشک و مشاور، تأثیر گذاشته است: «پروسه درمانهای مربوط به مشکلات روان، طولانی است که با نیمه رهاکردن آن، نوجوان، ناامیدی بیشتری را تجربه میکند؛ بنابراین با توجه به بالابودن هزینه اینگونه درمانها بهتر بود شرکتهای بیمه در دوران کرونا، بخشی از این هزینهها را بر عهده میگرفتند. توجه نکردن به مشکلات مربوط به روان، جسم را هم تحتالشعاع خود قرار خواهد داد و با تضعیف قوای ذهنی، سیستم ایمنی بدن افراد هم ضعیف میشود و احتمال ابتلای به بیماری کرونا و بار هزینه مالی بیشتری متوجه نظام سلامت کشور خواهد شد.»
این روانپزشک تنها راه درمان مشکلات نوجوانان را، بازگشت روابط عادی بهویژه فضاهای آموزشی مثل مدرسه میداند تا کودکان و نوجوانان بتوانند در کنار آموزش کتابهای درسی، در ارتباط با همسالانشان، عواطف و احساساتشان را رشد دهند و سلامت روان خود را در برخورد با همشاگردیها، معلمان، حیاط مدرسه و داشتن فعالیتهای مختلف جسمی و ذهنی بهدست آورند. اما همه اینها ملزم به داشتن شرایط سلامت و ایمنی کافی برای ورود دانشآموزان به مدارس است: «باید توجه داشت که حتی با تمام شدن دوران کرونا هم همچنان با عوارض و معضلات مربوط به آن ازجمله افسردگی، گوشهگیری، استرس و اضطراب مواجهیم و باید درمان را ادامه بدهیم، ولی راه درمان مشکلات مربوط به سلامت روان بهویژه در مورد نوجوانان تجربه زندگی عادی است.»
بهگفته او، هماکنون خانوادهها باید از مشکلات، خواستهها و نیازهای فرزندان خود آگاه باشند و بدانند در دوران کرونا نوجوانان با مشکلات زیادی ازجمله اختلالات ناشی از استرس و اضطراب مواجه هستند که تأثیرات زیادی بر جسم و روان آنها خواهد گذاشت. ممکن است بسیاری از آنها دچار اختلال تطابقی شوند، یعنی مدتی طول میکشد تا بتوانند خود را با شرایط سخت پیشرو خصوصا سوگ و فقدان عزیزان، انطباق دهند: «در دوران سوگ که معمولا بین ۶هفته تا ۳ماه طول میکشد، ممکن است نشانههایی مثل افسردگی، پرخاشگری و ترس و اضطراب دیده شود.» او از خانوادهها میخواهد تا نسبت به دیدن چنین علائمی هوشیار باشند و آنها را جدی بگیرند: «نباید تصور شود، با توجه به شرایط شیوع کرونا، دیدن این نشانهها طبیعی است. چون این موارد میتواند در نوجوانان منجر به ایجاد افکار خودکشی شود. گاهی خانوادهها تصور میکنند، شاید این اقدامات جنبه نمایشی و جلبتوجه داشته باشد، درصورتی که در بسیاری از موارد، مشکلات بسیار عمیق است.»
وی افزود، نشانههای افسردگی در نوجوانان، تقریبا مشابه بزرگسالان است. البته شکل بروز آن در نوجوانان بیشتر با نافرمانی و پرخاشگری همراه است: «کمک خانوادهها برای تغییر فضای نوجوانان و بردن آنها به محیطهایی غیرسرپوشیده به تغییر فضای آنها کمک خواهد کرد. شرکت در کلاسهای غیردرسی مجازی مثل کلاسهای هنری، ورزشی، موسیقی یا نقاشی هم میتواند تا حدودی کودکان و نوجوانان را سرگرم و آنها را از فضای مجازی دور کند.» این روانپزشک تأکید میکند که طعنه زدن، تحقیر کردن و نصیحت مداوم نوجوان، نهتنها کمکی به رشد شخصیت او نمیکند، بلکه سبب میشود تا فرد مقاومت بیشتری در مخالفت داشته باشد.
این روانپزشک یکی از راهکارها را جذب روانشناس در مدارس میداند تا در کنار آموزش کتابهای درسی، مهارتهای دیگری هم به این گروه سنی آموزش داده شود. برای سؤالهایشان پاسخ بگیرند و بهطور گروهی یا خصوصی، مشکلات خود را بیان کنند. گروه هدف برای چنین مشاورههایی باید تمام کودکان و نوجوانان باشند، نه فقط آنهایی که به هر دلیلی مشکلی دارند. این جلسات میتواند تنها شامل حرف زدن و گوش دادن باشد. آموزش حل مسئله، کنترل احساسات و عواطف، مدیریت خشم و چگونگی برقراری ارتباطات اجتماعی بهویژه در دوران پاندمی کرونا میتواند کمک بزرگی به این افراد باشد. یکی دیگر از مسائلی که نظام سلامت کشور باید به آن توجه داشته باشد، واکسیناسیون دانشآموزان است که هر چه زودتر باید انجام شود تا آنها بتوانند به زندگی اجتماعی بازگردند.
لیلا محمدی، روانشناس و مشاور درباره پیامدهای پاندمی کرونا بر روان و اجتماعی شدن نوجوانان توضیحاتی به همشهری میدهد. بهگفته او، در دوره نوجوانی مهمترین عامل رشد، ارتباط با همسنوسالان است که در دوران کرونا چنین عامل مهمی حذف شده است: «هماکنون، فرصت آزمون و خطایی که نوجوانان باید برای برقراری ارتباطات اجتماعی داشته باشند از آنها سلب شده است؛ بنابراین مهم است که بتوانیم این وضعیت را جبران کنیم. قرار گرفتن همسالان در محیطهای مجازی و گفتوگوی آزاد دانشآموزان با همدیگر یکی از مواردی است که میتواند امکانی برای جبران این کمبودها باشد.» بهگفته او، مدرسه فضایی بود که در آن مشکلات مهارتی و ارتباطی کودکان و نوجوانان، شناسایی میشد؛ بنابراین انتخاب سرفصلهای جدید و جایگزین آموزش حضوری میتواند امکانی برای جبران این کمبودها شود: «این سرفصلها باید بسیار جدی و در کنار کتابهای درسی قرار گیرد؛ بهگونهای که در تعطیلات تابستانی هم بتوانند جایگزینی برای کلاسهای آموزشی مختلف آنها باشند.» این روانشناس میگوید: «گفتگو در مورد موضوعات هدفمند نوجوانان هم میتواند در این خصوص مؤثر واقع شود. از بین رفتن فرصت آماده شدن برای برقراری روابط اجتماعی نوجوانان در مدرسه، خلئی است که تقریبا جایگزینی برای آن وجود ندارد، اما تا حد امکان باید شرایطی را برای تجربه آن بهگونهای دیگر یعنی حتیالامکان در فضاهای باز، بهصورت گروهی یا مجازی ایجاد کرد. با توجه به این که در دوران کرونا نوجوانان مدام در خانه هستند، حس استقلال آنها بهشدت آسیب دیده که حتما باید به آن توجه شود و امکانی برای تجربه این احساس از طریق دادن مسئولیت به آنها فراهم شود.»
فروردین امسال، سازمان بهزیستی کشور، اعلام کرد که حضور اجباری خانوادهها در کنار هم در دوران کرونا، خشونتهای خانگی را بالا برده است. آمار مداخلات اورژانس اجتماعی هم بر این موضوع صحه میگذارد. با اینکه آمار دقیقی از افزایش میزان خشونت خانگی از سوی بهزیستی اعلام نشده است، اما تأکید شده که بیشترین تماسهای گرفته شده با این مرکز، در حوزه خشونت مربوط به آزارهاست؛ کودکآزاری، همسرآزاری، معلولآزاری و سایر خشونتهای خانگی. محمدی، روانشناس هم به همین نکته بالا رفتن میزان حضور افراد خانواده در کنار یکدیگر و ایجاد تنشها اشاره میکند و میگوید که در این وضعیت، مرزهای رشد و خلاقیت نوجوانان از بین رفته و خارج نشدن نوجوانان از دایره رفتارهای کودکانه باعث بروز تعارضاتی به شکل بروز خشونت بین اعضای خانواده شده است. والدین هم که قبلا هیچ آشنایی و تجربهای از ماندن ساعتهای طولانی در کنار فرزندانشان نداشتهاند، از مراحل رشد شخصیتی فرزندانشان آگاه نیستند یا خودشان هم مشکلات شخصیتی زیادی دارند که کار را سختتر میکند.
بهگفته محمدی، والدین سختگیر و مستبد در دوران کرونا بیشتر در مورد چگونگی برقراری ارتباط با نوجوانان خود با مشکل مواجه میشوند؛ چراکه محدودیت زیادی برای فرزندانشان ایجاد میکنند؛ بنابراین اگر بهموقع، مواجهه درستی با روند اجتماعی شدن نوجوانان نداشته باشند، جبران آن ممکن است در آینده بسیار سخت و حتی غیرممکن باشد: «وابسته ماندن نوجوان به خانواده در آینده و در بزرگسالی مشکلات بسیار زیادی در روابط بینفردی برای آنها بهوجود میآورد. تعریف نوجوانان از هویت خود و همچنین یادگیری رفتار درست در ۱۴ تا ۱۷ سال، از طریق ارتباط گرفتن با دیگران بهدست میآید؛ مثلا وقتی رفتار یکی از دوستان در جمع پسندیده نیست، همسالان به او گوشزد میکنند، اما وقتی این افراد در کنار هم قرار ندارند، رشد فرد و شناختش از خود، دچار آسیب میشود و بهنظر میرسد هیچ جایگزینی برای آن وجود نداشته باشد. در ۱۸تا ۲۰سالگی هم که زمان یادگیری چگونگی ورود به جامعه بزرگتر و خودکفایی است، در دوران کرونا، کسب چنین مهارتی بسیار کم شده است.» به اعتقاد محمدی، اگر خانواده نتواند نقش خود را در رشد استقلال، اجتماعی شدن و احساس خودکفایی نوجوان بهخوبی ایفا کند، نوجوان امید و انگیزهاش را از دست میدهد و زندگی را بدون هدف دنبال میکند. زمانی که والدین بهدلیل بحرانهای موجود، ضعیفتر و ناتوانتر شوند، این مسئله عمق بیشتری پیدا میکند: «با توجه به تفکر صوری نوجوانان، آنها برنامهها و اهدافی برای خود در نظر میگیرند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند، اما هماکنون هدف و آرزو چندان معنایی برایشان ندارد. تجربه نوجوانان از دوران کرونا معمولا تجربه بیماری، فقر، تورم، فقدان و ترس بوده که از جنبه روان تحلیلی بیشتر به سمت تجربه کردن مرگ میرود تا امید و زندگی. بر این اساس، نوجوان احساس بیاثر بودن و مفید نبودن میکند.»
به اعتقاد محمدی، فراگیرترین سیستمی که میتواند به نوجوانان در این دوران کمک کند، نظام آموزش و پرورش است؛ هر چند که بهنظر نمیرسد این نظام در شرایط فعلی سیستم جدیدی ارائه دهد؛ بنابراین میتواند از سیستمهای رایج خود مدارس استفاده کند: «مدرسه تنها جایی است که در دوران کرونا مانند باشگاه ورزشی، کلاسهای هنری یا اردوهای جمعی حذف نشده است. پس بهتر است از آن فضا کمک بگیریم تا در حد توان جلوی آسیبهای دوران کرونا به دانشآموزان را بگیریم؛ مثلا جدی گرفتن فعالیتهای جسمی نوجوانان، موضوع بسیار مهمی در شکلگیری رفتارهای جراتمندانه آنهاست که حتی از طریق مجازی هم حتما باید دنبال شود. توجه داشته باشیم بیان شیوا و موجز و همچنین خوب گوش دادن مهارت بسیار مهمی است که حتی در فضای مجازی هم میتوان بهخوبی آن را مدیریت و دانشآموزان را هم به نوعی برای بهرهمندی بهتر از این مهارت کمک کرد.» بهگفته او، آموزش و تمرین بیشتر این مهارت میتواند در ساعات غیردرسی و حتی در تعطیلات تابستان هم جریان داشته باشد. در کنار این آموزشها، والدین هم میتوانند فضای امن و خلوتی را برای تخلیه انرژی زیاد نوجوانان درنظر بگیرند. شاید گذراندن ساعاتی در طبیعت یا فضایی خارج از شهر بتواند چنین امکانی را بیشتر در اختیار خانوادهها قرار دهد.
محمدی میگوید با توجه به اینکه در دوران نوجوانی نشخوارهای ذهنی افزایش پیدا میکند، طبیعی است که ناآرامی ذهن نوجوان در دوران پاندمی کرونا بیشتر شود و ذهن او مدام دنبال یافتن سؤالاتی در مورد حال و آینده باشد. بیکاری و نرفتن به مدرسه هم عامل بسیار مهمی برای دامن زدن ذهن او به اینگونه سؤالات است. ندیدن دوستان و حضور نداشتن در محیط آموزشی، میل او را برای رقابت و تلاش از بین میبرد و همه اینها شوق و اشتیاق و امید او را برای درس خواندن کمتر میکند. به این ترتیب، افکار منفی مدام در ذهنش تکرار میشود و ترس بیشتری بر او غلبه میکند. همه این عوامل میتوانند بر رشد نوجوان در تمام طول زندگی تأثیرگذار باشند. ناامیدی والدین و تجربهخود او از اخبار منفی هم باعث بروز بیهدفی، ضعف اراده و نوعی کاهلی و سستی ناخودآگاه میشود که میتواند در شخصیت آیندهاش تأثیرگذار باشد.
گزارش از یکتا فراهانی