محمد میلانی
دیدارنیوز - در سال 95 بود که چند گزارش مفصل در خصوص وضعیت تهیه و خرید و فروش پایاننامههای دانشگاهی و اقتصاد عجیب و غریب و در عین حال قابل ملاحظهای که نه تنها اشتغالزایی میان فارغالتحصیلان دانشگاهی ایجاد کرده، بلکه طیف خاصی از دانشجویان زرنگ و نخبه دانشگاهی را به سمت خود کشیده و مشغول بهکار کرده است، منتشر شد. فرآیندی که اگرچه از منظرهای متعدد قابل بررسی بود، اما شکل اقتصادی و همکاری منظم درون و برون دانشگاهی توانسته بود داخل ساختار دانشگاهی بالاخص دانشگاه آزاد رسوخ کند و در بهترین شرایط، پایاننامههای سفارش شده از سوی هیات علمی را با بالاترین نمرههای پذیرش و قبولی برای دانشجویان فراهم کند.
اگرچه درهمان وقت از سوی بسیاری به این گزارش واکنش نشان داده شد و به غیر از تایید، بسیاری آن را درد ناگفته سیستم آکادمیک دانشگاهی بخش غیردولتی دانستند، اما کماکان از سوی دانشگاه مربوطه هیچ واکنشی به این گزارش نشان داده نشد. اتفاق کاملا طبیعی بود. چرا که به واقع با یک سیستم گسترده و تو درتو در این مورد مواجه هستیم که تنها یک بخش آن در پیادهروهای میدان انقلاب تهران قابل رویت است و برای دیدن سایر اندامهای این موجود عجیب و غریب باید به درون دانشگاه نیز برویم و ریشههای متعدد و مختلف هزاران مشکل موجود را در آنجا نیز جستوجو کنیم. به دلیل گلایههای فراوان دانشجویان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در سیستم دانشگاهی غیردولتی و یا همان دانشگاههای پولی، برآن شدیم تا از در همین مشکل غالب و دامنگیر، یعنی مشکل اقتصادی و فشارهای مالی به دانشجویان، مشکلات را ردیابی کنیم. از این روی گلایهها را یکی پس از دیگری مورد توجه قرار دادیم. در ساختار آکادمیک دانشگاه آزاد هیچ معضل و مشکلی به آسانی نه قابل حل است و نه میتوان به دیده سهل و اغماض به آنها نگریست.
دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد در رشتههای علوم انسانی در واحدهای تهران این دانشگاه از خواهش و تمنای اساتید گروه در راستای معرفی آنها از سوی دانشجو به عنوان استاد راهنما یا مشاور میگویند. همچنین اساتید به کمکاری دانشجو در مقام تهیهکننده پایاننامه و انجام بخشی از کارش از سوی استاد به معنای تشویق دانشجو در اختصاص استاد مربوطه به عنوان استاد راهنما تن میدهند. از سوی دیگر، عدم ارائه دروس لازم در مقطع دکتری برای دانشجویان یکی از شاخههای علوم انسانی دانشگاه علوم تحقیقات، صرفا به دلیل بروز نقصان در برنامه تحصیلی دانشجویان به منظور اخذ شهریه ثابت و دادن مرخصی تحصیلی اجباری به دانشجویان از جمله فشارهای بیامان مالی است که روی دوش دانشجویان سنگینی میکند.
به گفته یکی از دانشجویان، اغلب دانشجویانی که در ردههای مدیران هستند و هیچ علاقهای به تحصیل ندارند و قصدشان فقط اخذ مدرک دکتری به منظور عقب نماندن از سایر همکارانشان است، این گونه رفتارها را در پیش میگیرند. دانشجویانی که به هردلیل موجه یا غیر موجهی پول هزینه میکنند تا مدرک بگیرند و با این کارشان فرهنگی را در دانشگاههای غیردولتی نهادینه میکنند که دانشجویان کمبضاعت یا با سطح مالی متوسط به عینه تحقیر و حتی با ناتمام ماندن تحصیلاتشان برگی دیگر از مشکلات تاسفبار دانشگاهی مارا رقم میزنند اما مشکل دقیقا به یک دانشگاه و یا حتی به یک عنصر ختم نمیشود. دل دانشجویان سایر رشتهها و واحدهای دیگر دانشگاه آزاد نیز از نابخردیها و ناهماهنگیهای مدیریتی به اندازه کافی با ارائه سند و مدرک نیز پر است.
برای نمونه شکل بسیار عجیب و غیراصولی مشکلات و معضلات موجودی که از آنها یاد میکنیم در مقاطع ارشد و دکترای دانشگاه آزاد شهر اهواز به حدی رشد کرده که مدتی پیش حتی باعث اعتراض جمعکثیری از این دانشجویان نیز شد. اگرچه آنها حضور خود در مقام معترض در محیط دانشگاهی را به هیچ عنوان به دلیل شرایط تحصیل و اخذ مدرک تحصیلی خود به صلاح نمیدانند. بر اساس مدارک و اسنادی که از سوی نماینده دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای این دانشگاه و در رشتههای فنی، با گرایشهای برق و نیز در چند شاخه علوم انسانی و ادبیات دانشگاهی در اختیار ما قرار گرفته است این دانشجویان اتمام تحصیل و دفاع از پایاننامههایشان در زمان مقرر را امری غیرممکن میدانند. سختگیریهای عجیب و غریب برخی از اساتید رشتههای فنی ذکر شده از جمله یکی از زیرشاخههای عمران در این دانشگاه به قصد افزایش زمان تحصیل کلیه دانشجویان بسیار عجیب است. استادی که کار بررسی و تایید پایاننامه دانشجویی را به دلیل وجود چند ایراد ویرایشی، مدام به تعویق میاندازد تا جایی که دانشجویان مورد نظر یکی از دلایل عقب افتادن از زمان مصوب تحصیل و پرداخت چندین باره شهریه ثابت را درواقع همین ایرادگیری استاد مورد نظر میدانند. ایرادگیریهایی که درکمال تعجب شاهد آن بودهایم به هیچ عنوان نه تنها سندیت ساختاری و ادبی ندارد و صرفا سلیقهای است، بلکه در تمام موارد نظر استاد مربوطه به هیچ عنوان مورد اصول مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عنوان معتبرترین مرجع ذیصلاح در این خصوص نبوده است.
عدم توجه به کیفیت پایاننامههای ارائه شده و درعین حال توجه به اصولی که به هیچ عنوان معیار اصلی تعیین سطح علمی و فنی پایاننامههای رشتههای فنی نیستند، دقیقا نشاندهنده نبود یکپارچگی در سیستم مدیریتی و نیز نبود یک الگوی واحد و مصوب علمی در دانشگاه آزاد است. به همین میزان کیفیت امکانات ارائه شده به دانشجویان مقاطع ارشد به بالا نیز در تاسفبارترین وضع ممکن است. به همان میزان که برخی از دانشجویان مقطع دکتری یکی از رشتههای اصلی علوم انسانی در واحد تهران مرکز استفاده از خدمات اینترنتی دانشگاه در راستای تهیه و جستوجوی مقالات را بیاحترامی محض در حق دانشجویان میداند، شراکت برخی از اساتید دانشگاه در اجاره بخش کپی و تکثیر دانشکدههای دانشگاه و نیز ایجاد بازار کاذب برای تهیه کتب اساتید به قیمت بیشتر از قیمت درج شده روی جلد کتابها نیز مزید بر علت است. این موضوع وقتی نگرانکننده میشود که این چنین اتفاقاتی در برخی از واحدهای دانشگاهی استانهای اصفهان و یزد نیز رخ میدهد.
عواملی اینچنینی چنان تاثیرات نامتعارف روحی روی دانشجویان میگذارد که عملا آنها را در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری به سمت بنگاههای تهیه و تولید پایاننامههای دانشجویی میکشاند و در واقع سمت دیگر این فرآیند اقتصادی به طور کامل مشخص میشود. به گفته یکی از دانشجویان دانشگاه اهواز پس از سه بار ارائه پروپوزال دانشگاهی و نیز تعیین منابع مورد تحقیق و هربار تحقیر کار انجام شده از سوی استاد مربوطه و ایرادگیریهای عجیب و غریب علنا از سوی دانشجویان مقاطع بالاتر به سمت بنگاههای تهیه و تولید پایاننامهای سوق پیدا کرد که یکی از تخصصهای خود را تهیه و نوشتن پایاننامههایی میداند که مورد پذیرش و نظر فلان اساتید سختگیر است و در این فرآیند با کمال تاسف به دلیل جذب مشتری رقابت نیز باهم دارند. اگرچه به هیچ عنوان استاد مربوطه حاضر به مصاحبه با بخش اجتماعی روزنامه «جهانصنعت» نشد و به کلی استاد دانشگاه آزاد اهواز بودن را نیز منکر شد، اما عدم پاسخ به یک پرسش ما جایش خالی خواهد ماند. استاد محترم چه ارتباطی میان سلیقه شما و بنیادهای مربوطه که موافق میل شما پایاننامه تهیه میکنند وجود دارد؟
عدهای دیگر از دانشجویان همین دانشگاه با ارائه سندهای تحصیلی خودشان نشان میدهند که دانشگاه و گروه مربوطهشان چطور از معرفی اساتید راهنما به دلیل کمبود استاد سر باز میزنند به طوری که دانشجویان حتی در تعدد ترمهای متعدد نیز نمیتوانند استاد راهنما انتخاب کنند که این فرآیند دقیقا از جانب آنها به رونق اقتصادی اخذ شهریه ثابت صرفا به منظور ماندن در مقام دانشجو تعبیر میشود اما دانشگاه هیچ پاسخ دیگری در این خصوص که دست کم مغایرت نظر و فرض دانشجویان را نشان بدهد نمیتواند ارائه دهد.
پیمان. الف از دانشجویان مقطع ارشد دانشگاه آزاد اهواز میگوید: در یکی از رشتههای فنی مهندسی نظیر مدیریت ساخت در هرسال نزدیک به240 دانشجو جذب این رشته میشوند، اما به هیچ عنوان شرایط و ظرفیت دانشگاه قابلیت فارغالتحصیلی چنین تعدادی از دانشجویان را ندارد. هم به دلایل ساختاری و هم کمبود استاد در چنین رشتههایی. البته ناگفته نماند که در سایر شاخههای دانشگاهی نیز به کرات شاهد چنین مشکلاتی هستیم که عملا دانشجویان را معترض، سردرگم و عصبی کرده است. کافی است شما حجم پولی که دانشگاه به عنوان شهریه ثابت و متغیر میگیرد و مبلغ واحدهای پایاننامه را سرانگشتی تنها در یکی از این رشتهها حساب کنید؛ سپس با این ادعای هرساله دانشگاه و گروه مربوطه مواجه باشید که استاد به اندازه کافی در مقام راهنما وجود ندارد. چندین بار مکاتبات صورت گرفته و هربار با خواسته دانشجویان در خصوص افزایش میزان سهم اساتید راهنما در گرفتن پایاننامه نیز مخالفت شده است. فارغ از این مساله که این کار چه ضربه شرمآوری میتواند به کیفیت نظام آموزشی دانشگاه و حتی کشور وارد کند، مدیران دانشگاه حتی با اختیار شش واحد تحصیلی به دانشجویان به منظور اتمام تحصیلشان نیز به دلایل کاهش میزان دریافتی از دانشجویان در صورت تغییر وضعیت تحصیلی آنها از پژوهشمحوری به آموزشمحوری، سر باز میزنند.
در چنین شرایطی است که تنی چند از دانشجویان دانشگاه اهواز که در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکنند طبق اسنادی که در اختیار ما قرار دادهاند، به کرات با مقامات بالای مدیریتی دانشگاه آزاد حتی ساختمان مرکزی تهران، مشکلاتشان را مطرح کردهاند که هربار با عدم پاسخ و به تعبیر خودشان بیمحلی مدیران مواجه شدهاند. پس از سه سال از آغاز تحصیل، تازه موفق به پذیرش پروپوزال شده و عنوان میکنند زودترین زمان اختصاصی به آنها برای دفاع از پایاننامههایشان نیمه دوم سال 1398 خواهد بود. یعنی دو برابر سطح زمان تعیین شده برای دریافت مدرک پایانی یک مقطع تحصیلی آکادمیک در کشور. مشکلی که اگرچه در این گزارش، بخش دانشگاه آزاد اهواز در آن توجه بیشتری پیدا کرد، اما معضلات مشابه در سایر واحدهای دانشگاهی دانشگاه آزاد در کشور نیز،کماکان به قدرت خود باقی است. شرایط دانشگاه آزاد تهران نیز نه تعریفی نسبت به سایر شهرستانها دارد و نه میتوان ادعا کرد که دانشجویان پایتخت با مشکلاتی اینچنینی دستوپنجه نرم نمیکنند. بازنشستگی اولین دوره از اساتید استخدامی و رسمی این دانشگاه با حقوقها و مزایای بسیار تعجبآور نسبت به جایگاه اساتید در تقابل با اساتید زیرنظر وزارت آموزشعالی موجی از یاس را در میان اساتید ایجاد کرده که امروز آنهایی که در شرف بازنشستگی هستند را عملا مایوس از ادامه همکاری قرار داده است. همین شرایط دقیقا بر کیفیت تحصیلی دانشجویان و حتی ارائه دروس تخصصی از سوی اساتید مجرب و متخصص تاثیر مستقیم گذاشته است. یکی از اساتید دانشگاه آزاد از بیانگیزگی مفرطی میگوید که باعث میشود هیچ تلاش مازادی را از خود نشان ندهد.
دکتر م. ش میگوید: دیدن دانشجویان بیسواد و بسیار عقبتر از سطح کلاس اگرچه در سالهای بسیار دور همیشه باعث بروز انگیزه برای بنده و همکارانم بود و سعی میکردیم سطح همه دانشجویان را به یک سطح و اندازه ارتقا دهیم، اما ندادن اهمیت تا به این اندازه به اساتید دانشگاه و حضور بدون ارزش دانشجویانی که صرفا برای گرفتن مدرک به دانشگاهها معرفی میشدند، در این سالها بزرگترین حس بیانگیزگی را در میان ما ایجاد کرده است. چگونه بگویم که مجبور به تایید پایاننامههایی بودهام که به جرات میگویم صاحب آن پایاننامه در طول مدت تحصیلش به اندازه انگشتان یک دست هم در سرکلاس خودم و همکارانم حضور نداشته و شرمآور برای ما اساتید دانشگاه که چنین سفارش شدههایی را با مدرک بالاتری به جامعه میفرستیم. در این راستا و متناسب با گفتههای این استاد دانشگاه، منتظر گزارش مستند و مستدل یکی از کارمندان مستعفی دانشگاه آزاد واحد ورامین بودیم که در گذشته نشان از دخالت بیش از حد یکی از مقامات محلی و قدیمی شهر ورامین در کیفیت اداره این دانشگاه داشته است.
فارغ از این موارد که جای تامل بسیاری دارد، ذکر معضلات دقیقا در شرایطی رخ میدهد که بنابه شواهد و اسناد موجود دانشگاه آزاد از ظرفیت لازم اساتید در ساختار آموزشی خود مبنی بر رفع و رجوع امور علمی دانشجویی برخوردار نیست. به معنای بهتر این دانشگاه صرفا مبادرت به دانشجوگیری از میان فارغالتحصیلان در مقاطع کارشناسی میکند، بدون اینکه حتی ذرهای برنامهریزی صحیح در حق دانشجویان مورد تامل و اهمیت قرار گیرد.
از این رو یکی از دلایل برونسپاری وظایف دانشگاه آزاد به بازار سیاه علمپروری و کنار خیابانی دقیقا وجود همین مشکلات متعدد است. از سویی شان دانشجویان اصیل محترم شمرده نمیشود و از سوی دیگر دانشجویان بیاصل و نسب علمی یکی پس از دیگری با مدارک عالیه از این دانشگاه فارغالتحصیل میشوند. از طرفی دیگر اساتید فاقد سطح علمی لازم و عمدتا کاسبکار برای روند تحصیلی دانشجویان در این دانشگاه تعیین تکلیف میکنند و در همین وضعیت اساتید ارزشمند و نجیب این دانشگاه سکوت میکنند و به خاطر آبروی علمی دانشگاههای کشور و شان خود چشم به مشکلات اولیه زندگیشان میبندند.
دانشگاه آزاد به عنوان یکی از مراکز علمی کشور نه تنها امروز مجموعهای از تناقضهای بسیار ناموزون و تاسفبار شده است، بلکه به بسیاری از مشکلات و بحرانهای اجتماعی نیز با کارکرد نامناسب خود و سیستم نامتعادل مدیریت علمی دامن زده و آنها را نیز افزایش داده است. این مشکلات همینطور پشت سرهم قربانی علمی و فکری از میان افراد تحصیلکرده اجتماع میگیرد و درعین حال شان و مرتبه مدارک دانشگاهی را تا میزان بسیار زیادی پایین آورده است. اگر روال به همین صورت پیش برود و برونسپاریهای وظایف این دانشگاه مدیریت و کنترل صحیح نشود، در آیندهای نه چندان دور شاهد افت شدید ارزش و منزلت فهم و درک صحیح علمی و اجتماعی در جامعه خواهیم بود. باید قدری جدیتر به این بحرانهای علمی و اجتماعی که دانشگاه آزاد متولی و مبدع آن است اهمیت دهیم و در راه ترمیم و تصحیح مشکلات تلاش عمومی داشته باشیم.
منبع: روزنامه جهان صنعت/ ۱۵ اردیبهشت ۹۷