یک پژوهشگر رسانه دربارهی وضعیت این روزهای رسانهها میگوید: «آنچه این روزها از رسانهها دیدیم، همه دوربین و موبایل به دست و هیجان زده میکوشند در خط اول پوشش خبری باشند، با «ویس رکوردر»ها و دوربین هایشان حرفهای زن و مردی (والدین بابک خردمین) را ضبط و پخش میکنند که هنوز رسیدگی به پرونده شان (در جایگاه قاتل) پایان نیافته و معلوم نیست چه میزان از سخنانشان واقعی و چه میزان تخیل و یا ملغمهای از توهم و واقعیت است؟»
دیدارنیوز ـ مریم سلیمی ـ پژوهشگر و دکترای علوم ارتباطات با بیان جملات بالا با یادآوری اینکه حوادث و رویدادهای مختلف، سنگ محکی بر عملکرد رسانهها و مخاطبان و کاربرانشان هستند، ادامه میدهد: ارزیابی عملکرد رسانهها در حوادث جنایی، بحرانها و ... از برخی خلأها حکایت دارد. شاید بتوان اذعان کرد، اعتبارسنجی و راستی آزمایی، غایب بزرگ دو سمت داستان رسانهها و مخاطبان آنهاست.
وی خاطرنشان میکند: آنچه مشهود است، حرکت برخی روزنامه نگارانی است که حرکات و قلمشان به حد روزنامه نگاری زرد تنزل کرده است و هر ادعایی را بی هیچ اعتبارسنجی و راستی آزمایی در اختیار مخاطبان و کاربران قرار میدهند. مگر نه آنکه با صحت، سرعت و دقت باید بتوانیم زمینه شفافیت را در جریان اطلاع رسانی، آگاهی بخشی و خبررسانی فراهم کنیم؛ در حالی که سرعت و هیجانِ رقابتی که معلوم نیست با چه کسی یا چه کسانی سنگ بنای آن نهاده شده (رسانههای اجتماعی یا؟) صحت و دقت اخبار به قربانگاه برده میشود.
سلیمی در پاسخ به اینکه چرا رسانه هایمان حاضر میشوند به هر قیمتی، هر محتوای و ادعایی را منتشر کنند؟ اظهار میکند: وقتی جای خالی روزنامه نگاری حرفهای محسوس است و روزنامه نگاری ما با ضعفهایی روبرو باشد، دیگر چه نقدی بر مخاطبان آنها که ممکن است بعضاً از سواد رسانهای و خبری لازم نیز برخوردار نباشند، وارد است؟ وقتی به مخاطب میگوییم «حتماً از اعتبار منبع مطمئن شو» و او خبر را از منبعی مطمئن دریافت میکند که بر صحت و نحوه روایتش نقدهایی بسیار وارد است، دیگر چه ایرادی بر این مخاطب است؟ مگر نه آن که رسانههای رسمی باید خود مأمنی باشند برای اخبار آن هم به شکل واقعی؟ وقتی رسانههای اصلی با مخاطبان چنین میکنند، چه انتظاری از رسانههای اجتماعی و غیررسمی و ... باید داشت که جولان و عرصه را در این میان فراخ مییابند.
این پژوهشگر در همین زمینه ادامه میدهد: نداشتن دستورالعمل ها، منشورها و چارچوبهایی برای پوشش اخبار مختلفی اعم از جنایی، بحران و... سبب شده تا این روزها هدیه جامعه رسانهای به مردم شوک و فشار روانی باشد و اخباری با تیترها و مضامینی که از حداقل توجه به اخلاقیات و مسئولیتهای اجتماعی برخوردارند. گویا در این مسابقه هرکس تیتر هیجانی تری بزند، تعداد حوادث مشابه بیشتری را از قتل و جنایت و دیگر اخبار منفی قطار کند، برنده است.
سلیمی دربارهی وضعیت رسانهها در قبال پیشی گرفتن اخبار منفی، میگوید: اینکه جامعهی درگیر کرونا و خسته از اخبار منفی و جعلی را ملتهبتر کنیم و صفحات روزنامه یا رسانه خود را با هر ادعایی پر کنیم یا برای بالا بردن آمار فروش یا بازدید و… تلاش کنیم یا در رسانههای اجتماعی لایک و کامنت بیشتری بگیریم افتخار نیست، افتخار زمانی است که به طور حرفهای و با اعتبارسنجی و راستی آزمایی و تشخیص سره از ناسره به خبررسانی بپرداریم و در مسیر کشف و نشر حقیقت گامی برداریم. همچنین متوجه باشیم نتیجه رفتارها، نحوه اطلاع رسانی و خبررسانی و حتی نوع کلمات و بار معنایی آنها چه بذرهایی را در قلب و روح جامعه در زمان حال و آینده خواهد کاشت؛ چراکه جز این، هرچه باشد میشود آنچه در رسانههای غیررسمی و رسانههای اجتماعی در جریان است.
این پژوهشگر در بخش دیگری از گفت و گوی خود میگوید: حوادث و رویدادها، گویا سطح و میزان سوادهای مختلف مخاطبان و کاربران را از ابعاد رسانه ای، خبری، اطلاعاتی، بصری و... به آزمون میگذارند؛ آزمونی که گاه از تعداد قبولی حداقلی برخوردارند.
از آن سمت مخاطبان و کاربران نیز هر آن تلاشی برای نشر و بازنشر اخبار مربوط به حوادث و رویدادها و اظهار نظرهای مختلف مرتبط صورت میدهند؛ به ویژه از طریق پنجرههایی که در رسانههای اجتماعی رو به جهان اخبار و اطلاعات در اختیار دارند. به یاری این رسانه ها، هم توان نشر دارند و هم بازنشر و این یعنی گرمتر و داغتر شدن بازار دنیای اخبار و اطلاعات نادرست و گمراه کننده و ... که دست آخر، جریان گردش اخبار و اطلاعات صحیح را با چالشهایی روبرو میسازند.
وی در همین زمینه ادامه میدهد: از قضا این سوی داستان نیز خبری از راستی آزمایی و اعتبارسنجی نیست. هر آنچه میبینند و میخوانند باور میکنند و بدون هیچ کنترلی بر صحت و سقم محتوا، بدون بررسی دقیق منبع، نام نویسنده، تاریخ تولید و انتشار و... آن را به اشتراک هم میگذارند. هر میزان بیشتر متأثر از حادثه میشوند و تعصبات مختلف شان به ویژه تعصبات حوزه خانوادگی و غرایز مادر یا پدر ـ فرزندی آنها بیشتر تحریک میشود، رفتارهایشان شدت میگیرد و این راستی آزماییها و اعتبارسنجیها به آمپر صفر نزدیکتر میشوند. چرا که در چنین شرایطی، کسانی هستند که برای لایک و کامنت بیشتر و افزایش بازدیدهایشان حاضرند هر مطلب و ادعایی به ویژه جعلی، نادرست، گمراه کننده و... را مرتبط با حوادثی، چون قتلهای زنجیرهای خانواده خرمدین و…. مطرح کنند.
سلیمی با اشاره به حادثه اخیر قتل بابک خرمدین و نقش آفرینیهای دو سوی داستان رسانهها به پیامدهایی که منجر میشود اشاره میکند و میگوید: تنزل معیارهای ارزشی، اخلاقی و الگوها و نیز تغییر نمادها. نماد والدینی که باید آغوششان مأمن باشد و پناه، که با این ترتیب دیگر نیست و به این نماد خدشه وارد شده و میشود. بازی بین قهرمان و ضدقهرمانی که مخاطبان را سردرگم کرده و تازه این در حالی است که اعترافات به جایی نرسند که حس کنیم مقتولین خود بخشی از پروژه در قتلهای قبلی هستند که در این صورت، خلط قاتل و مقتول و سره و ناسره، جامعه را سردرگمتر خواهد کرد؛ به خصوص آنها را که متاثر از اخبار رسانهای به ویژه غیرداخلی به برخی حرکات احساسی نیز دست زده اند.
وی میگوید: مشکل بعدی سطح روزنامه نگاری ست که ردی از حرفه گرایی در آن کمتر دیده میشود، به استناد همین عملکردها، کنشها و واکنشهایی که جلوهی رسانهای یافته اند. خطر بعدی بشقاب اذهان عمومی است که با اخبار منفی و جعلی پر میشوند و جایی برای اخبار و باورهای درست و تشخیص سره از ناسره نمیماند. گرچه تنویر افکار عمومی در جریان وقوع رویدادها و حوادث ضروری است و به ویژه با شوکی که حادثه اخیر به جامعه وارد کرده، ولی رسانهها نباید از انتخابات، مذاکرات، حوادث منطقهای و... غفلت ورزند و تمام بشقاب ذهن مخاطب را پر کنند از اخبار مربوط به قتلهای زنجیرهای خانوادگی و ….
سلیمی درباره راه برورفت رسانهها از این وضعیت تاکید میکند: باید اعتبارسنجی و راستی آزمایی یک دغدغه جدی برای جامعه رسانهای باشد و مدیران رسانهها نیز بر این مهم تاکید داشته باشند و در معیارهای ارزیابی رسانهها نیز بر آن توجه جدی شود تا حساسیت لازم در فعالان رسانهای ایجاد شود.
این پژوهشگر بر این باور است که «اخبار جنایی از جمله اخباری هستند که به سرعت و شدت میتوانند احساس ناامنی، اضطراب و… جامعه ایجاد کنند و آثاری کوتاه مدت، میان مدت و حتی بلند مدتی برجای بگذارند.
بر این اساس لازم است تا کمیتهای با حضور روانشناسان، اساتید ارتباطی و رسانهای و نیز کارشناسان قضایی و انتظامی تشکیل شود تا با نظرات کارشناسی آنها، در بحث نحوه انتشار و مدیریت اینگونه اخبار از نوعی دروازه بانی کارشناسانه بهره گرفته شود.»
او در این زمینه ادامه میدهد: عدم نظارت و مدیریت کافی در این خصوص میتواند خطر دیگری را به دنبال داشته باشد: وقتی دردها از آستانه بگذرند واکنشی نیز در کار نخواهد بود. نباید اجازه داد برخی فجایع، قبحها را از بین برده یا بعضی رفتارها را عادی کنند، چرا که حداقل نتیجه اتفاق الگوگیری از آنها و یا ایجاد حس بی تفاوتی نسبت به بدترین و تلخترین فجایع است. در صورت وقوع چنین اتفاقی باید افت اخلاقیات و انسانیت را در جامعه به انتظار نشست.
سلیمی میگوید: «پژوهشگران حوزه سواد خبری معتقدند که توانایی تشخیص اطلاعات درست و اخبار واقعی و تفکیک آنها از اطلاعات نادرست و اخبار جعلی، ویژگی مهم یک شهروند مسئول و مطالبهگر، و لازمه زندگی در قرن بیستویکم است. در عین حال که از مخاطبان و کاربران انتظار میرود با ارتقای سواد خبری خود توان تشخیص سره و ناسره و اخبار جعلی را از واقعی بیابند.»
او با تاکید بر اینکه مخاطبان لازم است در مواجهه با اخبار، گزارشها و ... تلاش کنند به هفت سوال مطرح در سواد خبری پاسخ دهند، این هفت پرسش را چنین عنوان میکند:
«نکته اصلی که خبر یا گزارش میخواهد بگوید، چیست؟
آیا در خبر یا گزارش به تمامی عناصر خبری پاسخ داده شده است؟
آیا خبرنگار برای یافتن اصل واقعیت، نهایت تلاش خود را کرده است؟
آیا منابعی که خبرنگار در خبر یا گزارش خود از آنها نامبرده است، از اعتبار کافی برخوردارند؟
آیا خبرنگار خبر یا گزارش را به طور شفاف ارائه کرده است؟
آیا مدارک و شواهدی مبنی بر درستی آنچه خبر یا گزارش میخواهد بگوید، وجود دارد؟
آیا در خبر یا گزارش، بیطرفی رعایت شده است؟»
او همچنین بر لزوم ارتقای سوادهای رسانه ای، بصری، اطلاعاتی برای مواجهه با اخبار و تصاویر تاکید میکند و ادامه میدهد: لازم است مدیریتهایی به لحاظ دریافت اخبار ویژه خود و خانواده مان داشته باشیم. دائما اخبار منفی به ویژه مربوط به قتل و جنایات و… را دنبال نکنیم. اخبار فجایع را در خانه و نزد فرزندانمان به ویژه کم سن و سال طرح نکنیم. تمام ساعات خود را به درصد و دریافت اخبار اختصاص ندهیم (حداقل این کار را صبحها انجام ندهیم). در نشر و بازنشر اخبار منفی و جعلی مشارکت نکنیم. برای کاهش فشارهای روانی ناشی از مواجهه با اخبار، دفتری را به این کار و نوشتن اختصاص دهیم یا با یک دوست مورد اعتماد صحبت کنیم. لحظات شادی را در خانه و خانواده ایجاد کنیم و ابراز محبت بیشتری به فرزندانمان کنیم تا هرگونه نگرانی احتمالی در آنها را کم کنیم.
بیش از ابعاد فجایع و رصد لحظه به لحظه آنها از حوادث عبرت بگیریم و با شناسایی علل، از بروز حوادث مشابه جلوگیری کنیم.
سلی میکه از مولفان کتابهای «تفکر و سواد رسانه ای» و «سواد خبری» بوده است در این ادامه صحبتهایش درباره کمک به جریان سالم و صحیح اخبار و اطلاعات، میگوید: قطعاً جریان گردش سالم و صحیح اطلاعات و اخبار تلاشی جمعی میطلبد. روزنامه نگارانی آگاه و حرفهای و مسلط که به کشف حقیقت و با اعتبار سنجی و راستی آزمایی به تشخیص جعلی از واقعیت و سره از ناسره کمک میکنند و به اخلاق رسانهای و مسئولیت اجتماعی و متعهد و پایبندند. همچنین لازم است آموزشهای لازم به شهروندان برای مواجهه با اخبار و تصاویر داده شود و به ارتقای انواع سوادهای آنها کمک شود.
شهروندانی که آگاهند و از سوادهای مختلف رسانه ای، خبری و... برخوردارند و با نگاه و تفکر انتقادی، مطالبه گرند و با مطالعه و کنترل و...، در زنجیره نشر و بازنشر مشارکت دارند و به نشر و بازنشر اخبار جعلی، و اطلاعات نادرست یا شایعات اقدام نمیکنند و بر نحوه دریافت اخبار و اطلاعات به خصوص نوع منفی ان توسط خود و خانواده مدیریت لازم اعمال میکنند؛ و نیز مسئولانی که با نگاه راهبردی و سازمانهایی که با عملکرد حرفهای و اطلاع رسانی دقیق و درستشان، جامعه را به مسیری صحیح هدایت میکنند. همچنین دستورالعملها و منشورها و کمیتههای کارشناسی مشورتی که میتوانند یاری گر در این مسیر باشند. قطعا روزنامه نگاری تخصصی و حرفهای نیز در این مسیر راهگشاست.
او به حرفهایش اضافه میکند: آنچه از جنایات و فجایع و… میبینیم، گاه دودی هستند که از آتشی حکایت دارند و نیازمند علت یابی و جلوگیری از وقوع حوادث مشابه اند، ولی با این حال در مواجهه با آنها نباید از مسئولیتها و ایفای نقش صحیح خود به عنوان رسانه، شهروند، مسئول و… غفلت ورزید.