دیدارنیوز ـ سرویس سیاسی*: سوختبر سیستانی و بلوچ، همان کولبر کُرد است با داستانی غمانگیزتر. این داستان در سالهای گذشته بارها و بارها به قیمت جان دهها تن از آنان به پایان رسیده و غمانگیزترین بخش آن نیز دو روز قبل در مرز سراوان رقم خورد، جایی که چند تن از سوختبران بلوچ، به ضرب گلوله از پای در آمدند.
مسئله از کجا آغاز شد؟
در این موضوع نه میتوان آنقدر احساسی بود که اصل ماجرا و مشکل به وجود آمده برای مرزبانان را نادیده گرفت و نه آنقدر منطقی و حق به جانب بود که کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنان بلوچ را نادیده گرفت و به آن اَنگهای نادرستی زد.
از مدتی قبل که مسئولین محلی جهت رفع مشکل مردم، قانونی کردن و جلوگیری از سوء استفادههای مافیای قاچاق سوخت و... به فکر اجرای طرح رزاق (سوختبری قانونی) افتادند و در پی ساماندهی سوختبران بودند، اگرچه نقد برخی از فعالان منطقهای به این طرح این است که تنها ساکنان محدوده ۲۰ کیلومتری مرز میتوانند از این طرح استفاده کنند در صورتی که سوختبری یکی از منابع درآمد بسیاری از ساکنان تمام نقاط استان سیستان و بلوچستان است. از سوی دیگر با توجه به اینکه طرح رزاق منافع عدهای را که بهصورت عمده اقدام به قاچاق سوخت به پاکستان مینمودند به خطر انداخته و حاضر نبودند زیر بار ساماندهی بروند، تحرکاتی از سوی آنان آغاز و با انجام برخی اقدامات سعی در بههمریختن فضای مرزی داشتند. برای نمونه این افراد در شبکههای مجازی با انتشار مطالبی بسته شدن و دیوارکشی مرز سیستان با افغانستان در شمال استان را به مردم سراوان یادآور شدند و این اقدام را مقدمهای بر بستن مرز و دیوارکشی خط مرزی سراوان با پاکستان عنوان و به حساسیت افکارعمومی دامن زده و تلاشهای فراوانی صورت دادند تا مردم همکاری لازم جهت اجرای این طرح را نداشته باشند.
این اتفاقات در جریان بود تا اینکه دو روز قبل و پس از تجمع تعداد زیادی از خودروهای سوختبر، عدهای از خودروها که مجوز طرح رزاق را دریافت نکرده بودند، اجازه خروج به سمت پاکستان را پیدا نکرده و مسیر دیگری را در پیش میگیرند و به روایتی بعد از انتظار و معطلی دو روزه به سمت پاکستان حرکت و طبق اخبار واصله اولین تیراندازیها از سوی کشور پاکستان صورت گرفته و تعدادی از سوختبرها زخمی و کشته میشوند، برخی از این خودروها پس از این درگیری، به سمت پاسگاه مرزبانی حرکت و نیروهای خودی نیز وقتی با هجوم و بنا بر گفته معاون امنیتی استانداری «هتک حرمت به پاسگاه» قرار میگیرند به سمت آنان تیراندازی میکنند و جمعیت متفرق میشوند.
روشن است که در این درگیریها اشتباهات محاسباتی در شناسایی نوع حرکت سوختبران صورت گرفته و بعید نیست که مافیای عمده قاچاق سوخت هم از این فضا استفاده کرده باشند.
در ادامه، عدهای از مردم و نیز اقوام و وابستگان و داغداران زخمی و کشتههای این واقعه، به سمت فرمانداری حرکت و تظاهرات در سراوان رخ داد و بنا بر گزارشها، در درگیری پیش آمده در سراوان خسارات فراوانی به اموال عمومی در فرمانداری و برخی از نقاط شهر وارد آمده است.

واقعه سراوان و لزوم تنویر افکارعمومی
واقعه اخیر از چند وجه چالشهایی را در پی داشته است. یکی از این چالشها مربوط به واقعهای است که توسط مرزبانان کشور پاکستان رخ داده است. این که عدهای از شهروندان ایرانی توسط مأموران کشوری دیگر کشته و زخمی شدهاند، باید به سرعت توسط دستگاه سیاست خارجی کشور پیگیری شود و البته به سرعت هم نتیجه این پیگیری به سمع و نظر مردم برسد تا بخشی از ابهامات پیش آمده در رابطه با این واقعه برطرف شود.
از سوی دیگر دراین مسأله که تعدادی از هموطنان ما کشته و زخمی شدهاند، چه این اتفاق توسط نیروهای کشور پاکستان رخ داده باشد چه توسط نیروهای مرزبانی کشورمان، آنچه مسلم است این است که اطلاعرسانی پس از این ماجرا مانند بسیاری از اتفاقات اینچنینی در کشور دچار اشکال بوده و اطلاعات صحیحی تاکنون در اختیار مردم قرار داده نشده و این مسأله موجب شده تا رسانههای خارج از کشور به راحتی بتوانند هرآنچه مدنظرشان میباشد را تحت عنوان پوشش این رخدادها مطرح نمایند. از این رو، نیاز به تشکیل یک کمیته حقیقتیاب از طرف نهادهای ذیربط به شدت احساس میشود و نیز، پاسخگویی به خبرنگاران و حتی دعوت از نمایندههای رسانهها به منطقه برای پوشش اخبار دقیق واقعه، میتواند در پاسخگویی به افکار عمومی بسیار مؤثر باشد.
لازم به ذکر است، استان سیستان و بلوچستان با توجه به عدم وجود صنایع و کارخانجات و خشکسالیهای متوالی در چند سال اخیر، با بیکاری بسیار زیادی بخصوص در قشر جوان مواجه است و این موضوع موجب شده که بسیاری از مردم و بخصوص جوانان، به سمت شغلهای کاذب و قاچاق روی بیاورند.
سالها قبل زمانی که مرز سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان با افغانستان در سایه سکوت مردم و مسئولین وقت محلی، دیوار کشی شد و راه ارتزاق مردم، آن هم در نقطهای از مرز که تا آن زمان هیچ مشکل امنیتی نیز نداشت بسته شد؛ تا به امروز این ترس را برای سایر نقاط استان نیز به همراه دارد که مبادا روزی در مناطق دیگر نیز این اتفاق رخ دهد و راه معیشت مردم تنگ و تنگتر شود، آن اتفاق، سیستان را عملاً به نابودی کشانده و مردمی که با خشکسالی مواجه بودند را از درآمدهای مرزی نیز محروم ساخت تا روزگارشان از همیشه ایام سختتر شود.
* این گزارش با همکاری دفتر دیدار در استان سیستان و بلوچستان تهیه شده است.