تیتر امروز

قفل تاریخی بر سر راه بخش صنعتی/ تهران؛ شهری برای همه یا منافع گروه‌های خاص؟/ بررسی CFT، سیگنالی مثبت به جهان
مجله اقتصادی دیدارنیوز با اجرای لیلا قصاب‌زاده

قفل تاریخی بر سر راه بخش صنعتی/ تهران؛ شهری برای همه یا منافع گروه‌های خاص؟/ بررسی CFT، سیگنالی مثبت به جهان

این بیست و پنجمین برنامه مجله اقتصادی دیدارنیوز است که با اجرای لیلا قصاب‌زاده به بررسی آخرین اخبار اقتصادی ایران و جهان در هفته گذشته می‌پردازد و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم شما مخاطبان...
خشم عمومی مردم و سقوط دولت نپال/ حمله به قطر با مشارکت کشورهای عربی!/ حمله روسیه به لهستان؛ اعلان جنگ به ناتو؟
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

خشم عمومی مردم و سقوط دولت نپال/ حمله به قطر با مشارکت کشورهای عربی!/ حمله روسیه به لهستان؛ اعلان جنگ به ناتو؟

این صد و پانزدهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
جنگ‌های شناختی؛ آیا ایران وارد این نوع جنگ شده است؟
گفت‌وگوی دیدار در برنامه "میهمان من" با یک کارشناس مسایل بین الملل

جنگ‌های شناختی؛ آیا ایران وارد این نوع جنگ شده است؟

در یکی دیگر از برنامه‌های میهمان من دیدارنیوز، با علی ودایع، مدرس دانشگاه و کارشناس بین الملل درباره جنگ‌های شناختی صحبت کردیم. آیا کشورمان ایران وارد این نوع جنگ شده است؟

اقتصاد ایران و دام علم‌گریزی

ناصر ذاکری نوشت: سالیان طولانی است که اقتصاد ما گرفتار شرایطی بسیار ویژه است. غیر از یکی دو سال که نرخ مطلوب رشد اقتصادی را به‌همراه کاهش محسوس نرخ تورم تجربه کردیم، تورم دورقمی و رکود وجه بارز اقتصادمان بوده‌است. توجه به این واقعیت که در کنار درجا زدن اقتصاد ما، رقبای منطقه‌ای مان با شرایط مطلوبی روبه‌رو هستند، و غیبت ما از بازار‌های منطقه و جهان را به‌عنوان یک فرصت گرانبها تلقی می‌کنند، باید متولیان امر را بیدار و هشیار سازد. با زیرساخت‌هایی که در کشور‌های منطقه طی چند دهه گذشته شکل گرفته، و طی سالیان آینده تکمیل خواهندشد، جبران توسعه‌نیافتگی اقتصاد ملی ما بسیار دشوارتر از پیش شده‌است.

کد خبر: ۸۰۵۶۸
۱۴:۱۶ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۹
 
دیدارنیوز _ ناصر ذاکری، کارشناس اقتصادی در وب سایت شخصی اش نوشت: اما حقیقت غمباری که دل هر کارشناس ایراندوست را به درد می‌آورد، این است که اقتصاد ما درحالی‌که از برگ‌های برنده ارزشمندی برخوردار است، که می‌توانند رشد سریع آن را تسهیل و حتی تضمین کنند، در شرایط کنونی ناگزیر از باختن به اقتصاد‌هایی است که از چنین امتیازاتی برخوردار نیستند.

در مقام ریشه‌یابی و شناسایی علل بروز این وضعیت نامطلوب می‌توان به مواردی از قبیل سایه سنگین سیاست بر اقتصاد، سوء مدیریت، فامیل‌سالاری، پرهزینه بودن نظام اجرایی کشور و گسترش رانت‌خواری و فساد و … اشاره کرد. اما به باور نگارنده آنچه به این علت‌های مخرب قدرت تأثیرگذاری بیشتر می‌دهد، و به‌اصطلاح حربه آن‌ها را برعلیه اقتصاد ملی و معیشت مردمان تیز و تیزتر می‌سازد، علم ناباوری و حتی علم‌گریزی است. سایه دیو علم‌گریزی همواره به‌صورتی هرچند کم‌رنگ بر سر اقتصاد ملی بوده‌است، و سیاستمداران و سخنوران متنفذ با طرح پندار‌های غیرعلمی در جریان سیاستگذاری اقتصادی کشور اثر گذاشته و گاه اقتصاد ملی را به کوچه بن بست هدایت کرده‌اند.

ممکن است گفته‌شود اقتصاددانان کشورمان بر سر موضوعات اساسی اقتصاد کشور اتفاق نظر ندارند، و به بیان دیگر “علم اقتصاد” پیام روشن و واحدی برای سیاستگذاری توسعه کشور ندارد، و بنابراین سخن گفتن از “علم‌گریزی” نابه‌جا است. اما باید دانست وجود اختلاف نظر بین اقتصاددانان و گرایش آنان به مکاتب مختلف لزوماً به معنی اختلاف نظر آنان در مبادی نیست. به‌عنوان نمونه هیچ اقتصاددانی نمی‌تواند با این گزاره‌ها موافق باشد که تحریم موجبات پیشرفت کشور را فراهم کرد یا خواهدکرد؛ یا توسعه بدون تعامل مثبت با جهان امکانپذیر است، و یا برای رشد صادرات نیازی به درپیش گرفتن سیاست تنش‌زدایی نداریم، یا دولتی که اولویت اولش حفظ منافع ملی نباشد، هم می‌تواند توسعه‌گرا تلقی شود.

سیاست‌های اقتصاد کلان کشور طی سالیان گذشته در فضایی تعیین و تدوین شده که متولیان امر به‌گونه‌ای کم و بیش تحت تأثیر گزاره‌های غیرعلمی بوده‌اند، و در برخی دوره‌ها این اثر بسیار عمیق و جدّی بوده‌است. به‌عنوان نمونه در دوران دولت دهم رستم قاسمی وزیر نفت وقت در شرایطی که صنعت نفت کشورمان در آستانه تحریم بود، می‌گفت اگر نفت ایران تحریم شود، قیمت نفت به بالای دویست دلار می‌رسد، و اقتصاد غرب کلاً فلج می‌شود! او اصلاً به این واقعیت توجه نداشت که سهم ایران از بازار نفت در حدّی نیست که سایر عرضه‌کنندگان برای جبران خلأ ناشی از این تحریم دچار زحمت بشوند. در همان ایام محمود بهمنی رئیس‌کل وقت بانک مرکزی می‌گفت تحریم بانکی ایران غیرممکن است، و دنیا به امریکا خواهدخندید! اما گذشت زمان نشان داد که او اشتباه کرده، و برخلاف توصیه مشفقانه پیشینیان دشمن را حقیر و بیچاره می‌پنداشت. مثال دیگر از توهمات غیرعلمی در این حوزه، سخنان سعید جلیلی در آذرماه سال ۹۴ است. او می‌گوید ایران برای رشد اقتصادی و شکوفایی خود نیازی به تعامل با غربی‌ها و همپیمانانشان ندارد، و فقط باید ظرفیت‌های خود را بهتر شناخته و از آن‌ها استفاده کند. از نظر جلیلی ایران در همین شرایط و بدون تعامل مثبت با جهان هم می‌تواند درآمد صادراتی خود را به دویست میلیارد دلار برساند؛ و صدالبته وی هیچ دلیل محکمه‌پسندی برای این ادعای خود ندارد.

گزاره‌های غیرعلمی همواره در پس ذهن سیاسیون کشورمان مستقر بوده، و در مقاطع حساس اثر خود را گذاشته‌اند، و لزوماً هم با صراحت بیان نشده‌اند که بتوان آن‌ها را نقد کرد. درواقع باید این گزاره‌ها را لابه‌لای بیانات و استدلالات گاه‌وبیگاه سخنوران استخراج نمود، که ممکن است ناشیانه به افشای مافی‌الضمیر خود بپردازند.

بر اساس آنچه گذشت، سیاستگذاری اقتصادی در کشورمان همواره در معرض تاخت‌وتاز گزاره‌های غیرعلمی بوده‌است. اما اخیراً علامت‌های نگران‌کننده‌ای ذهن کارشناسان ایراندوست را به خود مشغول ساخته و نگرانشان کرده‌است؛ و آن امکان افزایش وزن و حجم گزاره‌های غیرعلمی در آینده‌ای نزدیک است. وقتی فلان سخنور نه‌چندان معروف “ارتباط با بیگانگان” را عامل گسترش فقر می‌داند، و هیچ اهل فنی به او نهیب نمی‌زند که دانشجویان سال دوم کارشناسی اقتصاد به دنبال آشنایی با نظریه هکشر-اولین زیربار فرمایش غیرعلمی او نخواهندرفت؛ یا وقتی یک سخنور دیگر از احتمال گروگان گرفتن سربازان امریکایی و کسب درآمد میلیاردی سخن می‌گوید، و بازهم پاسخی کارشناسانه از سوی همفکران خود دریافت نمی‌کند، باید نگران بازگشت پررنگ تفکر علم‌گریزی در میدان اقتصاد بود.

به نظر می‌رسد انتخابات خرداد سال آینده، انتخابات سرنوشت‌سازی برای کشورمان است. یا با به قدرت رسیدن علم‌ناباوران، اقتصاد کشورمان اندک توان باقیمانده خود را هم از دست خواهدداد، و فرصتی تاریخی برای جبران عقب‌ماندگی حداقل نسبت به رقبای منطقه‌ای از دست خواهدرفت، و یا ملت با انتخابی قاطع، دست جریان همسو با گویندگان گزاره‌های غیرعلمی و هزینه‌ساز را از قدرت کوتاه خواهدکرد. در اردیبهشت سال ۹۶ و در جریان مناظره‌های انتخاباتی، اسحاق جهانگیری انتخابات آن سال را “انتخاب بین راه و بیراهه” تعریف کرد، تعریفی که در زمان خود بسیار درست و سنجیده بود. اما اینک کار در این مرحله از انتخاب بین راه و بیراهه گذشته‌است، و باید تعبیر مناسبتری برای تعریف انتخابات خرداد ۱۴۰۰ برگزید.
 
ارسال نظرات
امروز شنبه ۲۲ شهريور
امروز شنبه ۲۲ شهريور
امروز شنبه ۲۲ شهريور
امروز شنبه ۲۲ شهريور