دیدارنیوز ـ طرح اخباری مبنی بر ثبت شب یلدا توسط جمهوری آذربایجان در یونسکو و ثبت مشترک هنر مینیاتور که ریشه در فرهنگ و تمدن ایرانی دارند با کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان که سابقه چندانی در این هنر ندارند، در کنار اخباری مبنی بر ثبت مشاهیر و مفاخر ایرانی توسط کشورهای همسایه، محور گفتگوی ایلنا با مرتضی رضوانفر (عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری) شد تا بدانیم آیا مسئولان فرهنگی ما در حفاظت و دفاع از میراث معنویمان کم توجهی کردهاند؟
در شرایطی که بسیاری از مفاخر و میراث معنوی کشورمان توسط کشورهای دیگر ثبت شده است، عکسالعمل مسئولان ما در این زمینه به چه صورت بوده است؟
در رسانهها اینگونه مطرح میشود به علت بیتوجهی متولیان فرهنگی، مفاخر ایران مثل فارابی، خیام، نظامیگنجوی و… را کشورهای دیگر به نام خود در یونسکو ثبت کردهاند که خیلی این ادعا صحت ندارد، زیرا یونسکو افراد و شخصیتها را ثبت نمیکند، آن چیزی که در یونسکو آورده میشود تقویم شخصیتها و رویداد است، بیشتر جهت بزرگداشت است و جنبه ثبت ندارد. این را اضافه کنم بیشترین مفاخر و شخصیتهای فرهنگی در منطقه، توسط ایران در این تقویم آورده شده است. این کار از وظایف کمیسیون ملی یونسکو است که به نظرم در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه خوب عمل کرده است.
یونسکو بهطور کلی سه لیست ثبتی دارد: میراث مادی یا ملموس مانند بناهای باستانی که، چون قابل انتقال و حرکت نمیباشند چندان محل مناقشه و نزاع نیست، دسته دیگر میراث غیرمادی یا ناملموس است مانند آیینها و آداب و رسوم که معمولا اعتراضاتی هم که توسط رسانهها و فعالان فرهنگی صورت میگیرد، در این زمینه است و دسته سوم میراث مکتوب که به عنوان حافظه جهانی شناخته میشود؛ بنابراین این ادعا که مفاخر ایرانی توسط کشورهای دیگر در یونسکو ثبت شده، چندان صحیح نیست.
همانطور که اشاره کردید معمولا میراث ناملموس مورد مناقشه قرار میگیرد، یکی از مواردی که خیلی حساسیتبرانگیز شد، شایعاتی مبنی بر پیش دستیجمهوری آذربایجان جهت ثبت شب یلدا در یونسکو بود، چقدر این شایعات صحت دارند؟
البته پاسخ این موارد را اداره کل ثبت قبلا اعلام کرده است. یلدا در نوبت ارزیابی یونسکو قرار دارد و قرار است ایران آن را به ثبت برساند، این ادعا که ایران سهلانگاری کرده و کشورهای دیگر یلدا را به اسمخود ثبت کردهاند صحت ندارد. پرونده یلدا برای ثبت در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ارسال شده، اما با توجه به محدودیتهای سهمیهای و حساسیتهایی که پرونده خوشنویسی داشت، خوشنویسی پیش از یلدا مطرح میشود.
در حال حاضر ایران چه پروندههایی را برای ثبت به یونسکو ارائه کرده؟
هنر مینیاتور بهصورت مشترک با ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان و آیین زیارت کلیسای تادئوس مقدس به صورت مشترک با ارمنستان، هفته پیش ثبت شد. اداره کل ثبت در این دوره برخلاف دوره پیشین که به دلیل کمکاری چند سالی سهیمه ایران را سوزانده بود، فعالیتهای خوب و موثری داشته و تنها در یک سال و نیم اخیر ۹ پرونده تهیه و به یونسکو ارسال نموده است. همانطور که من چندین بار از کمکاریها انتقاد کردهام، جا دارد به سهم خودم از تلاشهای اخیر تشکر کنم. در سایت میراث ناملموس یونسکو همه پروندههای ارسالی توسط ایران و دیگر کشورها، چه بهصورت مستقل و چه مشترک، آورده شده است.
چرا هنر مینیاتور که در جهان به نام نقاشی ایرانی شناخته میشود؛ اکنون با کشورهایی که سابقه چندانی در این هنر ندارند به ثبت جهانی رسیده است؟
طبق آییننامه یونسکو، قدمت و تاریخ اثر در یک کشور، معیار ثبت نیست. آنچه که اهمیت دارد زنده بودن و اجرای اثر است. اگر یک عنصر در ایران تولد یافته و بعدها به بیست کشور دیگر رفته باشد همه بیست کشور میتوانند یا مشترک یا به تنهایی درخواست ثبت دهند، زیرا کنوانسیونِ حفاظت از میراث ناملموس دنبال ریشهیابی آیینها و افتخارسازی برای کشورها نیست بلکه تلاش میکند با معرفی تنوعات فرهنگی در جهان، آیینها و هنرهای موجود را زنده نگه دارد تا در مقابل غربی شدن و نابودی تنوعات فرهنگی مقاومت کند؛ لذا مجددا عرض میکنم از نظر یونسکو محل زایش و تولد یک اثر، معیار ثبت نیست بلکه در چه مناطقی زنده است و اجرا میشود اهمیت دارد.
اما در برخی موارد این میراث مشترک بیش از آنکه عاملی جهت همافزایی و نزدیکی بین این کشورها شده باشد، تبدیل به نزاع و مناقشه میان کشورها شده، برای مثال در حال حاضر افغانستان و ایران و ترکیه میکوشند مولوی را از آن خود بدانند. افغانستان میگوید مولوی، زادهی این کشور و متعلق به ماست، ایران میگوید، چون بلخ محل تولد مولوی در گذشته جزء قلمرو این کشور بوده، پس او ایرانی است. ترکیه هم میگوید مهم این است که به اینجا آمده و در کشور ما زندگی و فعالیت کرده و در قونیه از دنیا رفته است. علت این مناقشات چیست؟
همانطور که ابتدا عرض کردم، یونسکو شخصیتها و رویدادها را ثبت نمیکند و این برداشت صحیح نیست که فلان کشور مولوی یا فارابی را به نام خود در یونسکو به ثبت رساند. چنین لیستی در یونسکو نیست و تنها تقویم بزرگداشت شخصیتها و رویدادها در یونسکو است که به معنی ثبت نیست و الحمدلله ایران افراد زیادی را در این تقویم معرفی کرده است. اما به دلیل احترام و حساسیتی که اقوام به مفاخر فرهنگی خود دارند هرگونه فعالیت مانند برگزاری همایش یا ساختن تندیس یا نامگذاری یک مکان به نام یک شخصیت، مجددا بحثها را زنده میکند. باید بگویم همینکه هر سال این بحثها و جدالها در برخی نقاط جهان زنده میشود، علامت ضعف در کنوانسیونهای یونسکو است و چندباری یونسکو از کارشناسان و کشورهای مختلف برای رفع این ایرادات راهنمایی و کمک خواسته است.
درباره برخی از کشورهای همسایه در قفقاز و آسیای میانه که به تازگی به استقلال رسیدند نیز بگویم، از آنجا که قرنها بخشی از تمدن ایران بودهاند، هویت کاملا مستقلی ندارند و سعی دارند هویتی ارائه کنند که خود را از سایه فرهنگی و تمدنی ایران جدا کنند، برای همین گاهی دست به انحصار و تصاحب مفاخر مشترک با ایران میزنند. درباره سرقتهای فرهنگی نیز باید توجه کرد این رقابتها و تملکها در طول تاریخ بوده است، هر قومی سعی کرده ابتدا مفاخر و میراث خود را معرفی کند، سپس بعد از مدتی دست به انحصار و تصاحب میراث مشترک و حتی مفاخر کشورهای دیگر میزند. اما این فعالیتها در کنار مضرات، فوایدی هم داشته است، مثلا باعث توجه رسانهها، گروهها و سازمانها به تلاش برای حفاظت از مفاخر یا میراث ناملموس شده است. همانطور که این کشورها برای ایرانستیزی و فارسیزدایی، جلسه میگذارند، برنامه تدوین میکنند و بودجه هزینه میکنند، ما نیز باید جلساتی متشکل از وزارت خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات، ارشاد، میراث، فرهنگستانها، سازمان مدیریت، کمیسیونهای مجلس و… داشته باشیم و قوانین و برنامههای لازم را تدوین کنیم درغیر اینصورت کار به اختلافات قومی و امنیتی میکشد. باید به این امر توجه داشته باشیم که ایران از لحاظ قومیتی و زبانی دارای تنوعات قومی است؛ آذری، لُر، کرد، ترکمن، بلوچ، ارمنی، عرب، و… در یک کلیت واحدی به نام ایران زندگی میکنند، به همین جهت به نظر من ایرانستیزان با دستدرازی به مفاخر و میراث ایرانی به دنبال واکنشهای تند و کنترل نشده هستند تا اقوام به یکدیگر توهین کنند و ایرانی بودن را فراموش کنند.
راهکار شما برای صیانت و حفظ میراث ناملموس کشورمان چیست؟
من چند راهکار پیشنهاد میکنم: یکی تشکیل کمیتهای متشکل از دستگاههای ذکر شده در بالا، برای آسیبشناسی، پیشبینی اتفاقات آینده، تدوین راهکارها، تجمیع امکانات و غیره. دوم ترجمه و انتشار اسناد و اطلاعات مربوط به مفاخر و میراث مشترک ایران و کشورهای همسایه در رسانههای تخصصی و عمومی، زیرا در نبود اسناد و اطلاعات واقعی، اطلاعات جعلی در اختیار مردم و پژوهشگران قرار میگیرد. خیلی از این اطلاعات جعلی به زبانهای مختلف ترجمه شده و در دسترس قرار دارند، درحالیکه اسناد ما در آرشیوها راکد هستند و حتی پژوهشگران نیز نمیتوانند به سهولت از آنها استفاده کنند. سوم تدوین مقررات و بودجه برای سفارتخانهها و رایزنیهای فرهنگی برای شناسایی، مستندسازی و معرفی میراث مشترک در منطقه. متاسفانه سفارتخانهها غالبا میگویند امور فرهنگی مربوط به رایزنیهاست و رایزنیها نیز میگویند در برنامه سالیانه دیده نشده و بودجه تخصیص داده نشده است. بهعنوان چهارمین راهکار، به نظرم تشویق رسانهها به نقد دستگاههای ذیربط در این ارتباط است، یعنی بهجای انتقاد از دیگر کشورها که چرا در مراسم بزرگداشت مفاخری که در آن کشورها به دنیا آمده و زیستهاند، نام ایران را حذف میکنند، به دستگاههای خودمان، رسانههای خودمان و عملکردهای منفعلانه خودمان انتقاد کنیم تا مدیران بدانند مردم منتظر فعالیت و اطلاعرسانی هستند.
✍ خشایار رضوی