دیدارنیوز ـ
سرویس بینالملل: دنیس راس در یادداشتی به موضع دولت بایدن در قبال ایران پرداخته، همچنین کشورهای منطقه خاورمیانه و حتی اروپاییها نیز کنجکاوند بدانند چنانچه شرایط تحریمها تغییر کند رفتار ایران نیز تغییر خواهد کرد.
منبع: بلومبرگ
نویسنده: دنیس راس، هماهنگ کننده امور خاورمیانه در وزارت خارجه آمریکا در دولت بیل کلینتون
مترجم: حمیدرضا بابایی
روابط آمریکا با ایران هرگز بدون مشکل نخواهد بود. حتی آمادگی "جو بایدن" رئیس جمهور منتخب نیز برای پیوستن به توافق هستهای ایران ـ موسوم به برجام ـ کمک زیادی نخواهد کرد. وی صراحتا گفته است که هدفش پایبند کردن ایران به این توافق است. اما آیا خشم ناشی از ترور محسن فخریزاده دانشمند هستهای ایران و همچنین فرصت محدودِ پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ژوئن آینده، دیپلماسی با ایران را در آیندهای نزدیک منتفی خواهد کرد؟ احتمالا خیر، زیرا رهبران ایران به خوبی میدانند که تهران به کاهش تحریمها نیاز دارد لذا پیش از آن که ایران کاری انجام دهد، برای کاهش تحریمهای آمریکا تلاش خواهند کرد.
ایرانیها میتوانند با رعایت محدودیتهای مربوط به تعداد سانتریفیوژهایشان، سطح غنی سازی، برچیدن دو آبشار از سانتریفیوژهای پیشرفته نصب شده و غیره، مجددا به تعهدات خود در قبال توافق هستهای پایبند باشند. آمریکا نیز به نوبه خود میتواند باز هم تحریمها را معلق کند و امکانات اقتصادی در اختیار ایرانیها قرار دهد که به شدت به آن نیازمندند. اما با این وجود چهار تا شش ماه طول میکشد تا ایران به تعهدات برجامی خود بازگردد. اگر ایران همچنان محدودیتهای برجام را نقض کند، آیا دولت جدید آمریکا تحریمهایش را کاهش خواهد داد؟ ایرانیها نه تنها بر ادامه این وضع تاکید میکنند، بلکه به خاطر هزینه تحریمهایی که دولت دونالد ترامپ به آنها تحمیل کرده است، خواستار غرامت هستند. آنها میگویند یک سالِ تمام پس از خروج ترامپ از برجام و بی اعتنایی به تعهدات برجامیِ آمریکا، ایران کاملا به این تعهدات پایبند بود.
حتی اگر دولت جدید آمریکا از پرداخت غرامت خودداری، اما برای کاهش سریع تحریمها پیشنهاداتی ارائه کند، و ایران نیز برای پایبندی مجدد به برجام اقدام کند، جمهوری خواهان مخالف برجام در کنگره آمریکا احتمالا داد و بیداد خواهند کرد. از نظر آنها در شرایطی که ایران پایبند برجام نیست و هیچ یک از رفتارهای "بی ثبات کننده خود را در خاورمیانه" تغییر نداده است، هر گونه اقدامی برای کاهش ابزارهای نفوذ آمریکا اساسا اشتباه خواهد بود.
جالب این که این وضع، هم برای رئیس جمهور منتخب و هم برای ایران مشکل ایجاد خواهد کرد. زیرا بایدن میخواهد مشارکت هر دو حزب آمریکا را در سیاست خارجی احیاء کند و رهبران ایران نیز دنبال این تضمین هستند که اگر در انتخابات ۲۰۲۴ دولت دیگری در آمریکا روی کار بیاید، هر گونه توافقی به سادگی کنار گذاشته نخواهد شد.
اگر قرار است هرگونه سیاست دولت بایدن در قبال ایران شانسی برای پیروزی داشته باشد، دولت باید تعدادی از مناقشهها را حل و فصل کند. نخست، کشورهای اروپایی میخواهند که آمریکا به برجام بازگردد، در حالی که اغلب جمهوری خواهان کنگره میگویند اگر در توافق هستهای به بندهای موسوم به غروب برجام (پایان محدودیتهای برجامی برای ایران)، برنامههای موشکی بالستیک و مشکل آفرینیهای تهران در خاورمیانه رسیدگی نشود، احتمالا با هرگونه بازگشت به توافق هستهای مخالفت خواهند کرد.
دوم، دولت جدید احساس خواهد کرد که اِعمال مجدد محدودیت بر برنامههای هستهای ایران ضروری است حتی اگر به سایر مسایل نیز رسیدگی کند؛ اما نمیخواهد توافقهای حاصل شده در برنامههای هستهای، در گرو پیشرفت در خصوص موشکهای بالستیک و یا چالشهای منطقهای باشد.
سوم، رئیس جمهور منتخب میداند که اسرائیل، عربستان سعودی و امارات عربی متحده به دنبال اطمینان خاطر از اقدامات آمریکا در قبال ایران هستند تا مبادا به گونهای عمل کنند تا استراتژی آمریکا (در قبال ایران) پیچیده شود. اما این کشورها نسبت به برجام مردد هستند و بیم آن را دارند که آمریکا به صورت دایم اهرم فشار خود را تسلیم کند. آنها همچنین نگرانند که منافع دولت بایدن در روند مذاکرات سبب شود، واشنگتن نسبت به تهدیدات ایران علیه همسایگانش، بی تفاوت شود.
نکته آخر، دولت بایدن به دنبال حفظ اهرم فشار خود علیه ایران و اثبات این است که رفتارهای بد آن پُرهزینه خواهد بود؛ ولی با این وجود میداند که باید بتواند به ایران نشان دهد به ازای رفتارهای خوب در قبال همسایگان خود در منطقه امتیاز خواهد گرفت.
گرچه دشوار است، ولی میتوان این اهداف متناقض را با یکدیگر همگون کرد. این امر مستلزم تدبیر در شرایطی محدودتر است. دقیقا از آنجایی که بازگشت به برجام چندان ساده نخواهد بود، دولت بایدن مجبور است به این شرایط به نفع خود بهره گیرد: آمریکا باید همچنان آمادگی خود را برای پیوستن به برجام اعلام و درباره یک توافق جانشین مذاکره کند؛ توافقی که به اروپاییها اطمینان خاطر دهد و این پیام را به همراه داشته باشد که دولت بایدن به توافقات چندجانبه احترام میگذارد. دولت بایدن همچنین باید این مساله را مشخص کند که توافقی محدودتر که فعالیتهای کنونی هستهای ایران را کاهش دهد، جای معطلی و فکر کردن ندارد و این که به ازای چنین اقداماتی، تحریمها نیز به صورت محدودتر کاهش خواهد یافت. مثلا آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داده است میزان اورانیوم کم غنی شده ایران ۱۲ برابرِ میزان مجاز در برجام است. در این شرایط دولت بایدن میتواند تلاش کند این ۲ هزار و ۴۰۰ کیلو اورانیوم به ۱۰۰۰ کیلو کاهش یابد و همچنین دو آبشار از سانتریفیوژهای پیشرفته نصب شده را برچیند؛ و به ازای آن، دولت میتواند دسترسی ایران را به برخی حسابهای بانکیاش که حاوی دخایر ارزی است، فراهم و در عین حال تحریمها را همچنان حفظ کند.
نتیجه این معامله "کمتر به ازای کمتر" آن است که چارچوب زمانیِ دسترسی ایران به مواد هستهای مورد نیاز برای تولید تسلیحات اتمی، محدود میشود؛ اهرم فشار آمریکا را حفظ میکند؛ لزومی ندارد جمهوری خواهان کنگره و همچنین متحدان آمریکا در خاورمیانه، برجام را که از نظر آنها سمبل مشکل آفرینی است، بپذیرند و میتواند به دولت بایدن اجازه بدهد برای انجام دادن هر آنچه که بایدن تصریح کرده و وعده داده است، زمان بخرد؛ و مشخصا برای گفتگو و تعیین جایگزین برای برجام که شامل بندهای بیشتری از توافق کنونی است، فرصت وجود خواهد داشت و در عین حال دولت بایدن میتواند رفتارهای پرخاشگرایانه ایران را در منطقه کنترل کند.
بایدن باید پیش از چنین اقدامی، با کنگره، متحدان اروپایی و همچنین اسرائیلیها، سعودیها و اماراتیها مشورت کند. اروپاییها هم در عین این که از بازگشت به برجام حمایت میکنند، از اقدام آمریکا که تهدید هستهای ایران را محدود کند، نیز حمایت خواهند کرد حتی اگر نتیجه آن در ابتدا توافقی محدودتر باشد. کنگره و دوستان آمریکا در خاورمیانه کنجکاوند تا بدانند آمریکا چه اهدافی را دنبال میکند و چگونه به دنبال حفظ اهرم فشار خود خواهد بود.
البته که ایرانیها در هر گزینه احتمالی، نقش خواهند داشت. رهبران ایران با وجود آن که خود را بی تفاوت نشان میدهند، میدانند که مردم ایران به آسایش نیاز دارند و به دنبال راهی برای به دست آوردن آن خواهند بود. ولی نباید آن را رایگان به دست آورند.