دیدارنیوز ـ حامد سیاسی راد: در شرایطی که ایران در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم قرار دارد، بحث حضور نظامیان در عرصه رسمی سیاسی از هر زمانی داغتر شده و در یکی از آخرین اظهار نظرها، سعید لیلاز، اقتصاددان و فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی از شکلگیری بناپارتیسم در ایران استقبال کرده است. لیلاز اینگونه اعتقاد خود به حکومت یک بناپارتیستی در ایران را بیان کرد: «مسئله جامعه ایران کارآمدی است نه این که چه کسی حاکم است. مسئله این است که چه کسی میتواند بحرانهای ایران را حل کند. سه مشکل اصلی ایران، فساد و ناکارآمدی و عدم انسجام است. به خاطر همین من تصور میکنم که در افق سیاسی ایران ما یک بناپارت خواهیم دید که این بناپارت برای یک دوره گذار ۵ تا ۱۰ ساله و نه دورهای ابدی روی کار خواهد آمد. این همان «رضاخان روحت شاد» است که مخالفان جمهوری اسلامی میگویند و همان رضاخان اسلامیای است که در داخل حکومت میگویند. هر دو به سوی یک نظامی اقتدارگرا میروند. چون منسجمترین سازمان سیاسی امنیتی ایران سپاه است، من تصور میکنم که آینده ایران از باید از خلال یک دوره حکمرانی سپاه عبور کند و عبور خواهد کرد که حداقل دو تا از سه مشکل اساسی ما را حل میکند، یعنی عدم انسجام و ناکارآمدی را. من فکر میکنم این بناپارتیسم در دوران کوتاه ۵ تا ۱۰ سالهاش فضای فرهنگی اجتماعی ایران را آزاد خواهد کرد، یا یک شبه یا به تدریج و یک انرژی بینهایت وسیع را در داخل ایران آزاد خواهد کرد و در حوزه سیاست خارجی رویکردش را از دشمنی به رقابت تغییر خواهد داد، مثل آنچه در چین، لائوس، برمه، ویتنام و میانمار وجود دارد و در حوزه سیاست داخلی همچنان محکم نگه خواهد داشت تا کشور را از این حالت که بر که عبور بدهد.»
بناپارتیسم شکل خفیف فاشیسم؟
صورتبندی حضور نظامیان در عرصه قدرت و سیاست در ایران طی چهار دهه پس از انقلاب، همواره مقاومت گروههای سیاسی مختلف در برابر این رویداد و استقبال جریانهای نظامی سیاسی شده از حضور در قدرت بدون بیان صریح آن بوده است. یکی از معروفترین فرازهای وصیتنامه امام خمینی (ره) در رابطه با نهی نظامیان از حضور در قدرت است. رهبری هم هیچگاه روی گشادهای نسبت به حضور نظامیان در رأس قوه مجریه نشان ندادهاند. حضور چهرهای با کسوت نظامی در عرصه انتخابات طی این سالها نمونهای نداشته و هرچه بوده، حضور نظامیانی بوده که با از تن درآوردن یونیفرم نظامی و بر تن کردن کتوشلوار سیاست، به عنوان یک نظامی سابق پا به عرصه گذاشتهاند و سعی کردهاند تا حمایت جریانهای سیاسی و نه نظامی را جلب کنند. با این حال، هم رأی عیان عمومی و هم تحلیل از رأی پنهان هسته سخت قدرت نشان از عدم موافقت با به قدرت رسیدن نظامیان، حتی از مدل نظامی سابق بوده است. حالا، اما بحث نه حضور نظامی سابق بلکه حضور یک نظامی یونیفرم بر تن سپاهی به عنوان یک رئیسجمهور است. این بحث تمام اهالی سیاست در ایران را به دو قطب موافقان و مخالفان خود تقسیم کرده است. در این میان، اما به نظر میرسید که اصلیترین مخالف حضور نظامیان در انتخابات اصلاحطلبان باشند و سخنان اخیر سعید لیلاز به عنوان یک اصلاحطلب باعث شگفتی شد.
مواضع اصلاحطلبان در رابطه با حضور نظامیان در طول عمر بیست و سه ساله این جریان روشن بوده و هست، کمااینکه در واکنش به اظهارات لیلاز یکی از چهرههای محافظهکار این جریان هم موضع تندی گرفت. حمیدرضا جلاییپور در رابطه با نظرات لیلاز به امتداد گفت: «فساد و ناکارآمدی فعلی به دلیل دخالت نظامیان در اقتصاد و اداره کشور بوده. تندروهای نظامی، حتی قادر به حفاظت از کارشناسان هستهای کشور نیستند و قابلمه را به جای دستگاه ویروسیاب تبلیغ میکنند. جامعه ایران توان پذیرش حکومت نظامیان را ندارد. عیسی شریفی یک پاسدار و قائممقام قالیباف پاسدار در شهرداری بود که پروندهاش سالها در دستگاه قضایی در جریان است. بابک زنجانی، خودش را بسیجی اقتصادی میدانست و میلیاردها دلار پول وزارت نفت را پس نمیدهد. بانکهایی که در اختیار نظامیان بود، همه ورشکست شدند. مؤسسات اعتباری که از پول سه میلیون ایرانی سوءاستفاده کردند، مجوز خود را از تعاونی نظامیها گرفته بودند. پروژههای کلان عمرانی سپاه که در معرض نظارت نمایندگان مردم نیست. به عنوان نمونه، گفته میشود که اتوبان طبقاتی چند میلیاردی صدر نیز گزارش توجیهی درستی نداشته است. ایران به دولت توانا (در حل مشکلات مردم) و نه «نظام سرکوبگر» نیاز دارد. ایران به جامعه مدنی زنده نیاز دارد.»
سعید حجاریان، اما خیلی پیش از این حضور نظامیان در عرصه قدرت را پیشبینی کرده بود و توضیح دقیقی از بناپارتیسم داشت. حجاریان در سال ۸۰ در یک سخنرانی عنوان کرده بود: «بهتدریج به نظر میرسد در حال ورود به فاز جدیدی از سیاست هستیم که در این فاز، سیاستمداران و احزاب ما باید از منافع اقشار، طبقات و قومیتهای خاص دفاع کنند و تن بدهند که بقیه اقشار و طبقات به آنها رأی ندهند. طبیعت کار سیاسی، شفاف شدن و افتراقیابی بین منافع عمومی است؛ بهتدریج شکافها خود را نشان میدهند که در انتخابات ۸۰ شاهد آن هستیم. چون به نظر من، دوران پوپولیسم در کشورما در حال پایان است و انشاءالله در انتخابات بعدی شاهد پوپولیسم نباشیم. ۱۸ برومر روز کودتای ناپلئون سوم است که بعد از انقلاب فرانسه، ناپلئون سوم از فرصت مناسبی استفاده کرده و اوباش شهری را جمع کرده و کودتایی انجام داده، جمهوریت را تعطیل و تاجگذاری و اعلام امپراتوری در فرانسه کرد و ۱۹ سال امپراتور بود تا اینکه او را پایین کشیدند و جمهوریت دوباره به جریان افتاد. پایگاه اجتماعی ناپلئون سوم، اقشار حاشیه تولید، لومپنپرولتاریا، اراذلواوباش و ارتش ذخیره بیکاران و به اصطلاح نیروهای راندهشده اجتماعی بودند. آیا ما در چشمانداز آتی، از این اقشار خواهیم داشت و آیا بیکاری، اعتیاد، اوباشگری و رجالگی در چشمانداز آتی کشور دیده میشود یا نه و آیا با این روندی که پیش میرویم، ارتش ذخیره بیکار خواهیم داشت یا نه؟ اگر خواهیم داشت، پس باید منتظر بناپارت باشیم. بناپارتیسم از اشکال خفیفتر فاشیسم است.»
بازی بد و بدتر، این بار با نظامیان
تجربیات موفقی از حضور نظامیان در رأس قدرت در کشورهای مختلف وجود دارد. تجربه رضا شاه از منظر پیشرفت توسعه آمرانه در ایران تجربهای مثبت بود هرچند از منظر توسعه سیاسی، مسیری که از دوران مشروطیت شروع شده بود در دوران رضا شاه به کلی سرکوب شد. در فرانسه، ژنرال شارل دوگل، فرانسه بیرون آمده از دل جنگ جهانی دوم را توسعه داد و حتی ساختار سیاسی این کشور را اصلاح کرد. در مدرنترین دموکراسیها، مثل آنچه در آمریکا شاهد آن هستیم هم میبینیم که یک نظامی مثل ژنرال جان مککین بعد از خروج از کسوت نظامیگری پا در دنیای سیاست میگذارد و به عنوان کاندیدای یکی از دو قطب سیاسی این کشور مطرح میشود.
اما حضور نظامیان در دوران جدید سیاست در ایران به شکل غیر رسمی تجربه شده است. مدتها است که دولتهای رسمی جمهوریاسلامی از مداخلات بی حد و مرز جریانی نام میبرند که به دولت پنهان مشهور شده است. به گواه اظهارات روسای دولتهای اخیر ایران، دولت پنهان در ایران همین حالا هم شعاع فعالیتی به اندازه تمام حوزههای اجرایی کشور دارد و در واقع میتوان گفت که شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بینالمللی ایران منفک از فعالیتهای این جریان نیست. از سوی دیگر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی به قدری چند لایه و تو در تو است که امکان فعالیت مستقل سیاسی برای نظامیان مانند آنچه در خونتاهای نظامی سایر کشورها دیده شده را به این راحتی نمیدهد. حالا، اما سخنان لیلاز باعث شده تا فضای سیاسی ایران بیش از پیش نسبت به شکلگیری یک دولت نظامی قطبی شود. شاید تحلیل نیت سعید لیلاز از استقبال از بناپارت ایرانی سخت باشد، اما میتوان پیشبینی کرد یکی از عواملی که شاید اندکی باعث بهبود حضور پایگاه سنتی رأی اصلاحطلبان بر پای صندوقهای رأی بشود، ترس از قدرت بیشتر نظامیان باشد.
این بار به نظر نظامیان بیش از همیشه مشتاق حضور رسمی و آشکار در عرصه سیاست و انتخابات ریاست جمهوری هستند. چهرههایی چون محمد باقر قالیباف، سعید محمد و حسین دهقان یا سوابق جدی نظامی دارند یا آن که اکنون در کسوت نظامی هستند و به نظر یک یا چند نامزد اصولگرا از میان نظامیان گام به عرصه رقابتهای انتخاباتی خواهند گذاشت. آن چه تازگی دارد صداهای جدید از میان اصلاحطلبان است. باید منتظر ماند و دید که چنین اظهاراتی تاکتیکهای سیاسی در آستانه انتخابات هستند یا آن که تحلیلهای سیاسی جدیای که ممکن است بر روند حرکت این جریان سیاسی هم اثرگذار باشد.