
دیدار نیوز ـ جلال تسلیمی: خط انداختن روی بدنها از زمانی باب شد و دوره به دوره شکل و شمایل تازهای به خود گرفت. خطهایی که زود میآمدند و شکمها را چند طبقه و دسته و بازوهای براقشده را در چشم این و آن میکردند. اما این خطها و شکنها ساده نمیآیند، یا باید چنان دمبل زد و شکم و بازو کار کرد، آن هم چندین سال، یا دل سپرد به دارو و مکمل. این روزها کسی آنقدر وقت و حوصله ندارد که چند سال وقت و انرژی بگذارد و جوانی را پایش بدهد، پس میماند راه مکمل و دارو که سریع است و خطرناک. داروهایی که استانداردهایش را شرکتهای معتبر تایید نمیکنند، اما خوب حساب مافیا را پر میکنند.
مهدی موسوی، فیزیولوژیست ورزشی، قدمت مکملها را معادل قدمت طب میداند که براساس نیاز هر فرد به برنامه غذایی او افزوده یا از آن کسر میشود. او در مورد مکملهای غذایی برای ورزشکاران میگوید: «مکملها با توجه به وضعیت ورزش فرد برای او تجویز میشود. ورزشکاران از زمانی که پا به عرصه رقابتی میگذارند، موضوع مکملها برایشان پررنگ میشود که آن هم در دو دسته غیرمجاز که شامل داروهای دوپینگی است و مجاز، دسته بندی میشوند.»
به گفته او افراد حرفهای عموما به سمت دسته دوم میروند. آنها مطابق برنامه ورزشی شان، نمیتوانند مواد مورد نیاز را از مواد غذایی تامین کنند و به همین دلیل از مکملها استفاده میکنند.
اما وقتی بحث به ورزشهای غیرحرفهای میرسد، یعنی آن دسته تمریناتی که قرار نیست برای فرد مدال قهرمانی بیاورد، بلکه تنها برای تناسب اندام و حفظ سلامتی است، دیگر نمیتوان به سادگی مکملها را تجویز و استفاده کرد. موسوی، این کار را «کلاهبرداری» میداند که توسط افراد غیر متخصص انجام میشود. موادی که خود نیز هزار مشکل و، اما و اگر دارد.
اما این مواد که در بسیاری از باشگاههای ورزشی و حتی برخی داروخانهها به فروش میرسد و سرشار از ویتامین و پروتئین است، چه ضرری میتواند برای ورزشکاران داشته باشد؟
موسوی میگوید: «یکی از دلایلی که افراد مبتدی به سمت مواد مکمل جذب میشوند، پیروی از روش و سبک افراد حرفهای است. در عین حال، جوانان و نوجوانان به دلیل آن که تصویر شخصیشان برایشان مهم است و میخواهند در نگاه و قضاوت دیگران جذاب و زیبا جلوه کنند، از این مواد استفاده میکنند به امید آن که در کوتاهترین زمان به نتیجه مورد نظر دست پیدا کنند، اما بدن آنها توان جذب این مواد را ندارد. به عنوان مثال وقتی فرد مواد پروتئینی را مصرف میکند، باید میزان مشخصی کربوهیدرات نیز مصرف کند، اما به دلیل عدم آگاهی به این موضوع، بار اضافی به بدن تحمیل میکند که خطرناک است.» او خطرات را در دستههای جسمی و روانی دسته بندی میکند که در کوتاه مدت، میانمدت و بلند مدت اثرات خود را نمایان میکند.
موادی با این حجم از مضرات، به صورت مدام تولید، معامله، تبلیغ، عرضه و مصرف میشود، بدون آن که مانعی این میان باشد، اینجاست که پای مافیا به بازی باز میشود. مافیایی که با جان انسانها به بهای کسب مال بازی میکند و فعلا برنده است. به خصوص آن که تقاضا بالاست و مشتریها متنظرند تا زودتر به بدنهای خوش تراش و جذاب دست پیدا کنند.
موسوی میگوید: «هیچ یک از شرکتهای معتبر و داروسازی مشهور در سطح بین المللی این نوع مکملها را تولید یا توصیه نمیکنند، زیرا خطرناک است و هیچ تاییدیهای ندارد. حتی در باشگاههایی که استفاده از این مواد توصیه میشود کار خطرناکی است، اما این معاملات بخشی از اقتصاد باشگاههاست که به سادگی نمیتوانند از آن چشم پوشی کنند. اما در برخی کشورها برچسب هشدار روی این مواد درج و از این طریق سعی میشود که عواقب بعدی آن به مشتری گوشزد شود.».
اما قصه حضور این مکملها در ایران چگونه است؟ به اعتقاد موسوی حضور مکملها در بازار تحت مدیریت مافیا است؛ که پیشتر از طریق واردات تامین میشود، آن هم واردات غیررسمی و زمانی که سودآوری آن تضمین شد، فکر تولید آن نیز توسعه پیدا کرد و در همان زمان نیز تولید تقلبی آن هم شکل گرفت. پروپاگاندا در نمایشی جذاب تلاش دارد القاء کند باید تولید اصل مصرف شود، در حالی که مواد تایید نشده، در هر شکل و بستهبندی بد است، مگر آنکه پزشک متخصص آن را توصیه و تجویز کند. مدیریت دوم، کنترل عرضه و آگاه سازی افراد نسبت به خطرات و مضرات این مواد است که اثراتی طولانیمدت و گاه غیرقابل جبران دارد؛ و شاید مهمترین اصل آن باشد که برخی مربیان ورزشی، چشم از سود بپوشند و اخلاق را جایگزین کنند. راههایی که طولانی است و باید هم عرض هم پیش بروند.