آرام آرام کشور چهره انتخاباتی به خود میگیرد و هر روز یک چهره برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۴۰۰ اعلام حضور میکند. همانگونه که پیشبینی میشد محسن رضایی میرقائد پای ثابت انتخابات ریاست جمهوری ۲۰ سال اخیر رسما اعلام حضور کرد و جدیدترین شخصی که اعلام کرده در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان کاندیدا حاضر میشود عزتالله ضرغامی رییس پیشین صدا و سیما، از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و زاده شهرستان دزفول استان خوزستان است. با این خبر به آرامی صف اصولگرایان سنتی برای انتخابات پیشرو تکمیل میشود.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: صدای پای انتخابات بلندتر شده است. هر چه به موعد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیک میشویم، تعداد بیشتری از کاندیداهای این کارزار اعلام حضور میکنند. محسن رضایی همانگونه که انتظار میرفت پاشنه کفش را کشیده، کمر همت بسته و جز اولین کسانی بود که اعلام کرد در انتخابات حضور مییابد. او بر خلاف گذشته که موافق برجام بود به چهرهای ضد برجام تبدیل شده و معتقد است همه مشکلات ایران در داخل قابل حل است، نظری شبیه به طیف پایداری و نیروهای انقلاب. ولی سوال این است که اصولگرایان سنتی در ۱۴۰۰ از او حمایت میکنند؟
«به رأی مردم احترام میگذارم، ولی دفع خطر از آنها یا خدمت به آنها مانع شرکت من نمیشود. خودم را سرباز ملت میدانم در هر خطری که هر زمان حس کنم حضور پیدا میکنم.» این بخشی از اظهارات محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در روزهای نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ است؛ انتخاباتی که رضایی برای سومین بار پا به میدان گذاشت، چراکه به گفته خود، احساس تکلیف کرد، اما در نتیجه از ورود به پاستور ناکام ماند. این روزها بسیاری چهارمین حضور او در انتخابات ریاست جمهوری را گمانهزنی و مطرح میکنند.
او اخیرا در جمعی گفته است که «مملکت نیاز به یک اقتصاددان دارد، لذا در حال بررسی هستم تا در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کنم.» این گفته محسن رضایی در حالی مطرح شده که او در سه دوره حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری با شکست و عدم رأی آوری روبهرو شده، اما به گفته محسن رضایی، این رأی نیاوردنها مانع خدمت کردنش به مردم نمیشود. بهویژه در این دوره که به باور بسیاری از حساسترین و متفاوتترین دوران انتخابات، طی سالهای گذشته است. سردار که پیشینه نظامیگری و سوابق تحصیلی در حوزه اقتصاد دارد فضا را تا حدود زیادی مهیا دیده و بیرغبت نیست دوباره عزم ورود به پاستور کند؛ هرچند یکی از مشاورانش احتمال ورود او به انتخابات ۱۴۰۰ را ۱۰ درصد اعلام کرده است. با وجودی که چندی پیش «علی شکوهی»، مشاور محسن رضایی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، درباره احتمال نامزد شدن محسن رضایی در سال ۱۴۰۰ گفته است: «به احتمال ۹۰ درصد در این انتخابات کاندیدا نخواهد شد.» البته به نظر میرسد سردارِ اقتصاددان، منتظر چراغ سبز اصولگرایان برای حمایت از وی در انتخابات ۱۴۰۰ است چراکه این روزها هم بحث کاندیدای نظامی و هم بحث رئیس جمهورِ اقتصاددان در گعدههای انتخاباتی اصولگرایان داغ است. در همین راستا برخی شبکههای اجتماعی نزدیک به اصولگرایان مدعی شدند که محسن رضایی شروطی را برای ورود به کارزار انتخاباتی ۱۴۰۰ مطرح کرده و گفته است اگر به سراغم بیایند و از من دعوت کنند، حاضرم در انتخابات ۱۴۰۰ ورود کنم؛ با این حساب، سردار هم از جمله کاندیداهای احتمالی است که منتظر اجماع اصولگرایان بر روی خود است، اجماعی که به نظر میرسد از دغدغههای اصولگرایان شده چراکه آنها تجربه سال ۹۶ را بر سر اجماع رسیدن به کاندیدای نهایی، آن هم در دقیقه ۹۰ دارند.
محمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز، نیز به طور صریح، از حضور رضایی در انتخابات ۱۴۰۰ پرده برداشت و گفت: «به نظر میرسد آقای رضایی قطعا به عرصه میآید.» بهرغم این گزارهها همچنان سوال بر سر این مسئله است که رضایی با حمایت کدام جناح میآید؟ آیا اصولگرایان از او حمایت خواهند کرد یا خیر؟ محسن رضایی از جمله گزینههایی است که محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین، برای ۱۴۰۰ پیشبینی و مطرح میکند. او گفته است: «بسیاری از شخصیتهای مهم و معروف کشور هنوز تکلیفشان روشن نیست و هنوز تصور برخیها این است که ممکن است آقای رئیسی یا آقای قالیباف و یا هر دو بیایند و ممکن است آقای محسن رضایی بیاید.»
این روزها که بحث کاندیدای نظامی در ۱۴۰۰ نقل محافل و مجالس سیاسی و رسانهای است رضایی از این گزاره استقبال کرده و با اشاره تلویحی به اولویت دولت آینده و توجه آن به دستاوردهای نظامی، ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس گفته بود: «ریل پیشرفت با استفاده از عادی سازی روابط با غرب را باید رها کرد و مسیری را رفت که به ساخت موشک ماهواره بر و پهپاد رسیده است؛ ما راهی نو، دولتی نو با ارزشهای راستین انقلاب نیاز داریم». رضایی در توییتهای متعددی به مردم وعدههای اقتصادی مختلفی داده است. «مردم مطمئن باشند با کنار زدن هواداران آمریکا و مدیریت محفلی و وارداتی در اقتصاد، پول ملی ما قویترین پول منطقه خواهد شد.» اظهارنظری که به روشنی، حاکی از عزم سردار برای ورود به پاستور در ۱۴۰۰، آن هم به گفته خود با اولویت قرار گرفتن اقتصاد است. از سوی دیگر، او از مخالفان اصلی لوایح FATF در مجمع است؛ لوایحی که تصویب نشدن آن موجب شده ایران در لیست سیاه کارگروه ویژه اقدام مالی بماند.
رضایی در انتخابات مجلس ششم در فهرست «خط امام و رهبری» و جامعه روحانیت مبارز قرار داشت، اما نتوانست رای لازم برای حضور در مجلس را کسب کند. او همچنین در دورههای نهم، دهم و یازدهم انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد. نامزدی او در دوره دهم ریاست جمهوری با حاشیههایی همراه بود. این چهره اصولگرا که در آن انتخابات از حمایت اقلیتی از اصولگرایان برخوردار بود نیز مانند دو نامزد اصلاحطلب حاضر در انتخابات به نتایج اعلام شده اعتراض کرد و با حضور در صداوسیما دلایل خود برای این اعتراض را بیان داشت، اما چندی بعد در نامهای خطاب به دبیر شورای نگهبان از ادامه پیگیری اعتراض خود منصرف شد.
وهاب عزیزی، چهره سیاسی اصولگرا، محسن رضایی را شخصیتی میداند که ویژگیهای یک رئیس جمهور را دارد. او میگوید: محسن رضایی مورد اعتماد نظام است و در این مسیر چندین ساله، سعی کرده به نظام وفادار بماند. در حال حاضر کشور ما از لحاظ اقتصادی با مشکلاتی روبرو است؛ از اینرو محسن رضایی برای اقتصاد کشور برنامه مفصلی دارد. عزیزی ادامه میدهد: علاوه بر اینها تعاملات جهانی هم میطلبد که فرد مقتدری بیاید تا کشور را اعتلا ببخشد. اگر بنا باشد که یک کاندیدای نظامی داشته باشیم رضایی میتواند یکی از گزینههای خوب باشد گزینهای که این پتانسیل را دارد که بخش زیادی از اصولگرایان را به اجماع برساند.
عزیزی که از دوستان نزدیک محسن رضایی است در پاسخ به این پرسش که آیا درباره محسن رضایی در حال حاضر بین اصولگرایان اتفاق نظر وجود دارد یا خیر؟ تاکید کرد: در حال حاضر اتفاق نظر وجود ندارد و به جمع بندی نهایی نرسیدهاند. قطعا اصولگرایان به این راحتی کاندیداهای خود را معرفی نمیکنند و فضا را رصد میکنند تا ببینند فضا چه کسی را میطلبد. مثلا در کنار محسن رضایی، سعید جلیلی پتانسیل خوبی دارد البته به این شرط که قالیباف و رئیسی کاندیدا نشوند؛ منتهی فضا مشخص نیست که بگوییم روی محسن رضایی اجماع صددرصدی وجود دارد. اما به هر حال مقبولیت دارد و شرط رأی آوری مسئله دیگری است که باید منتظر شرایط بود. در مجموع اصولگرایان، محسن رضایی را قبول دارند اگر فضا مناسب باشد، احتمال دارد که جبهه جهادگران هم از او حمایت کند.
«حسین کنعانی مقدم»، دیگر چهره سیاسی اصولگرا، درباره کاندیدا شدن محسن رضایی گفت: «به هر حال محسن رضایی از محتملترین گزینههایی ریاست جمهوری سال آینده در بین اصولگرایان مطرح است. او تیم و افراد و مجموعه فعال خود را در زمینههای مختلف دارد، اما اینکه جناحهای سیاسی روی محسن رضایی اتفاق نظر داشته باشند باید صبر کنیم ببینیم چه میشود البته در جلسهای که حدادعادل بود، بحث این بود که یک اقتصاددان رئیسجمهور آینده شود و به محسن رضایی اشاره کردند که این قابلیت را دارد. از اینرو این اظهارنظرات نشان میدهد که پالسهای مثبتی درباره محسن رضایی در حال مطرح شدن است.»
بدین ترتیب در حالی که بسیاری از اصولگرایان، رضایی را دارای مقبولیت میدانند، اما در این که او گزینهای رأی آور باشد و مورد اجماع همه اصولگرایان قرار گیرد، تردید دارند. از اینرو به گفته بسیاری از چهرههای سیاسی باید منتظر روزها و ماههای نزدیک به انتخابات بود که چه فردی به عنوان کاندیدای نهایی انتخاب خواهد شد.
دیگر چهره اصولگرا همانند محسن رضایی از استان خوزستان و متولد شهرستان دزفول که حداقل تاکنون اعلام حضور کرده عزتالله ضرغامی است. ضرغامی از درون سپاه پاسداران وارد عرصه سیاسی و اجرایی شده است. البته به قول خودش آنچنان جایگاهی در ردههای بالای سپاه پاسداران نداشته و اولین تجربه او مربوط به فعالیتهای رادیویی در زمان جنگ بود. ضرغامی در پاسخ به پرسشی در مورد چگونگی ورودش به سپاه، بیان داشت: «اول جنگ و در دوران دانشجویی، چون در برنامه رادیویی سپاه بودم، بخش زیادی از آن دوران را به جبهه میرفتیم و گزارشهای جنگی تهیه میکردیم و سابقه من در صدا و سیما به ۲۱ سالگی بر میگردد. بعد احساس کردم که میتوانم کارهای جدیتری انجام دهم؛ لذا در حوزه تحقیقات و تولید صنایع موشکی وارد شدم و به وزارت سپاه و صنایع سپاه گرایش پیدا کردم و اولین کسی که من را به این سمت آورد، آقای علیعسگری بود».
ضرغامی در پاسخ به سوالی در خصوص احتمال کاندیداتوریاش در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: «اتفاقاً صریحترین حرف را در این قصه من زدهام و گفتهام که در نیمکت جمهوری اسلامی برای هر کاری از جمله ریاست جمهوری هستم. آدم روی نیمکت هم با کت و شلوار نمینشیند و آماده مینشیند و معنایش این است که من حداقل یک سال هست که در طول هفته به طور مستمر و مرتب حداقل در حوزه اقتصاد با جوانانی که تشکل دارند، عمدتاً به درخواست خودشان جلسه داشتهام.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا کاندیدای پوششی خواهید بود نیز گفت: «نه پوششی و نه داربستی و نه اجارهای هستیم و دلیل اینکه تکلیفم با اینها روشن است اینکه عضو هیچ حزب و گروه و قبیله و سازمانی نیستم و هیچکس با من به عنوان یک فرد خاص رابطه مشخص ندارد. معتقدم انتخابات ریاست جمهوری یک فضایی ایجاد میکند که آدمها میتوانند با مردم حرف بزنند و اگر اتفاقاً کسی توانست با مردم حرف بزند و راهحلهایش را بگوید و موانع را به بدون سانسور و روتوش به مردم بگوید مردم همراهی میکنند».
ضرغامی به عنوان بالاترین مقام اجرایی صدا و سیما بعد از اتفاقات سال ۸۸ تریبونهای مختلفی را در اختیار تیم آقای احمدینژاد گذاشت هر چند بسیاری دیگر نتوانستند از ظرفیت صدا و سیما برای بیان نظارات خود و پاسخ به شبهات فراوانی که در صدا و سیما علیه آنها مطرح میشد استفاده کنند و در واقع محروم شدند.
ولی گویی ضرغامی امروز متفاوت از ضرغامی رییس سازمان صدا و سیماست است. او با همه چهرههای اصلاحطلب و ملی گرا و ... از همه طرفهای سیاسی در بالکن منزلش صبحانه صرف میکند و مواضعی جدید و جالب حول مسائل و آزادیهای رسانهای و اجتماعی بیان و از مهندس موسوی به نیکی یاد میکند. پیرامون میرحسین موسوی میگوید: اندیشههای عدالتخواهانه میرحسین میتوانست در یک مقطع زمانی ارزشمند باشد، اما متاسفانه ورود نادرستش به صحنه سیاست و عدم ظرفیت شخصی، او را نابود کرد و من از نابودی او همیشه به عنوان یک واقعیت تلخ نام میبرم؛ و در تشریح نظر خود پیرامون مهدی بازرگان نیز خاطر نشان کرد: یک لیبرال واقعی و شجاع بود، چون بقیه لیبرالها ادای لیبرال بودن را در آوردند. از طرفی هم سعید جلیلی را یک الگو و نمونه کامل برای ارزشها و معیارهای اسلامی معرفی میکند. جلیلی را دوست دارد و رفتارها و صداقتش را تحسین میکند.
ضرغامی احمدینژاد را متفاوتترین رئیس جمهوری میداند که اگر دچار حواشی نمیشد میتوانست برای همیشه در کشورمان ماندگار باشد. او در این رابطه میگوید؛ ولی افسوس که برخی اتفاقات البته قابل ریشهیابی هم هست و اگر نمیگذاشت این اتفاق بیفتد این کشور از خدمات ارزشمندی که میتوانست انجام دهد محروم نمیشد و همیشه دعای من این هست که خداوند احمدینژاد را به ما برگرداند.
عزتالله ضرغامی طی سالهایی که از صدا و سیما جدا شده با اظهارات متفاوت و جالبش و حتی روابطی که با همه طیفهای درون کشور برقرار کرده همیشه نقل محافل است. او که عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هم هست با تاکید بر این که مرحوم منتظری افسوس بزرگ بچههایی مثل ما هست اظهار داشت: «یک شخصیت بیبدیل که ویژگیهایش را در هیچکس نمیشود پیدا کرد، ولی به دلیل سادگی و عدم توانمندی مقاومت در برابر فریبکاریهای منافقین هم خودش را نابود و هم انقلاب و کشور را از چنین شخصیتی محروم کرد.» و در مورد سید محمد خاتمی میگوید: «آقای سید محمد خاتمی اگر میتوانست به درستی به سرمایه اجتماعی که برای کشور فراهم کرده واقف باشد و خودش از آن حفاظت و حراست کند حتماً برای کشور خیلی خوب بود». در مورد مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز گفت: «آقای هاشمی یک فرد عملگرای موفق در مقیاس خود بود و اگر میتوانست در نگاههای راهبردی فرهنگی و سیاست خارجی و سبک زندگی اطرافیانش کارنامه بهتری برای خودش رقم بزند، حتماً یک شخصیت استثنایی میشد.» ضرغامی تقریبا در مورد همه چهرههای سیاسی از جبهه ملی تا جبهه پایداری نظری به اصطلاح مثبت دارد که آدم نمیتواند تشخیص دهد اولا او به واقع نزدیک به کدام جریان است و دوم اینکه این برداشت و تصور دست میدهد که شاید این رویکرد استراتژی موقتی او برای جلب اعتماد جریانهای سیاسی مختلف و مردم.
حداقل تا کنون از حضور دو چهره اصولگرای نسبتا نزدیک به طیف سنتی آن جریان یعنی سردار محسن رضایی و عزتالله ضرغامی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مطمئنیم. میماند بقیه اصولگرایان که حداقل تا کنون گمانهای پیرامون افرادی، چون سعید محمد، محمدباقر قالیباف، سعیدجلیلی و حتی محمود احمدینژاد گمانههای زیادی مطرح بوده است. دو حالت میتوان برای مجموعه جریان اصولگرا در ۱۴۰۰ متصور بود. یکی اینکه اصلاحطلبان اجازه یابند با تمام قوا در کارزار انتخابات ریاست جمهوری پیشرو حضور پیدا کنند، در این حالت بی شک جریان اصولگرا و معروف به انقلابی یکدست میشوند و سنتی و غیر سنتی با یک یا دونفر در مقابل رقیب سنتی خود صفآرایی میکنند که به نظر میرسد در چنین شرایطی آنها تلاش میکنند شخصی در تراز رقیب (مثلا قالیباف) را به میدان بفرستند.
حالت دوم سکوت و کنار کشیدن اصلاحطلبان در شرایطی خاص است. در این حالت رقابت بین طیفهای مختلف جریان اصولگرا شدت خواهد گرفت. در چنین شرایطی باید منتظر بود که آنها نه دو دسته که به چند دسته تبدیل شوند. گروههایی، چون سنتیها، احمدینژادیها، پایداریها و جوانان انقلابی. حالت دوم حالتی است که قالیباف و ضرغامی میتوانند شانس بیشتری برای پیروزی داشته باشند. چون آنجا دیگر موضوع مشارکت حداکثری نیست بلکه موضوع بر سر این است که چه کسی با هر مقدار رای برنده شود.